۰
تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۴۹

لحظه نگاري ورود تاريخي رهبر كبير انقلاب اسلامي به میهن

لحظه نگاري ورود تاريخي رهبر كبير انقلاب اسلامي به میهن
محمد گرشاسبي: از سوم بهمن ماه تانک ها وزره پوش های گارد جاویدان فرودگاه مهرآباد را تا شعاع سه کیلومتری محاصره کردند. پس از این اتفاقات، به دعوت کمیته هماهنگی هواپیمایی ملی و سازمان هواپیمایی کشوری به رغم اعلامیه های مکرر فرماندهی نظامی تهران، چندین هزار نفر از مردم تهران به سمت مهرآباد حرکت کردند. در میان تظاهرکنندگان همافران نیروی هوایی هم بودند و آنها بیشتر از مردم به خط محاصره نظامی نزدیک می شدند. تمرکز این تظاهرات بیشتر حوالی میدان آزادی به سمت خیابان آیزنهاور (آزادی) بود.
روز هشتم بهمن میدان آزادی و اطراف شاهد تیراندازی های مستمری بود و لحظه های خونینی پشت سر گذاشته شد. شاپور بختیار نخست وزیر، وقتی توان مقابله با مردم را در خود ندید در کنار اظهارات عوام فریبانه ای دستور باز کردن فرودگاه بین المللی مهرآباد را صادر کرد. این خبر موجی از شادی و شعف را در میان مرد به راه انداخت. مردم آماده شده بودند تا پس از اعلام تاریخ و ساعت دقیق لحظه ورود امام برنامه وسیعی را برای استقبال تدارک ببینند.

از دهکده نوفل لوشاتو خبر می رسید که امام 12 بهمن ماه به تهران می آیند. رژیم از روز 11 بهمن به مدت سه روز مقررات منع امد و شد را لغو کرد. امام خمینی در شامگاه 11 بهمن مصادف با اول فوریه از دهکده نوفل لوشاتو با اسکورت 2000 ژاندارم، نیروی پلیس فرانسه و نیز گارد ریاست جمهوری به سمت فرودگاه شارل دوگل حرکت کردند. مسافران حاضر در فرودگاه شاهد مناظر متفاوتی نسبت به قبل بودند. در فرودگاه نمایشگاه عکسی از کشته شدگان درگیریهای اخیر تهران به همراه مجروحان و نیز تصاویری از شکنجه های ساواک تحت عنوان «حقوق بشر شاه» خودنمایی می کرد.
همه همراهان از گیشه بار تا ورود به هواپیما حداقل پنج بار به دقت بازرسی شدند. در سالن فرودگاه، امام در یک کنفرانس مطبوعاتی از محبت مردم فرانسه و میهمان نوازی اهالی دهکده نوفل لوشاتو تشکر کرد. سپس راهی چارتر ایرفرانس شد تا پرواز انقلاب انجام شود. از تهران خبر می رسید که چون بختیار نمی خواهند امام برگردد و یکی هم پیدا شده تهدید کرده به خاطر دموکراسی می خواهد هواپیما را بزند و وظیفه اش را انجام بدهد. یکی پرسید از امام که می خواهند هواپیما را بزنند. اما جواب داد: توکل مان به خدا است. برخی به همین حرف امام دلگرم شدند و همراه او در پرواز انقلاب. اما حدود صد نفر از مسافران که عمده شان خبرنگار بودند از ترس ساقط شدن هواپیما توسط رژیم در ایران، از سوار شدن به چارتر ایرفرانس انصراف دادند.

ساعت 9:30 صبح در افق دوردست آسمان تهران هواپیمایی دیده می شد. میلیون ها تهرانی آن هواپیما را با چشم تعقیب می کردند تا در فرودگاه مهرآباد بنشیند. همان فرودگاهی که 14 سال و سه ماه پیش از آن امام از آنجا به بورسای ترکیه تبعید می شد و یک ساواکی به او گفته بود: یاران تو کجا هستند، که جواب شنیده بود: یاران من در گهواره مادرشان هستند. حالا 12 بهمن 1357 بود و چرخ های هواپیمای فرانسوی می رفت زمین تهران را لمس کند. داخل هواپیما همه مسافران الله اکبر می گفتند. اما ناگهان هواپیما دوباره به آسمان بازگشت. همه نگران شدند که مبادا به هواپیما اجازه فرود داده نشده است. اما بار دیگر هواپیما به سمت شرق رفت و دور گرفت تا با قرار گرفتن در ابتدای استوانه پروازی وارد مهرآباد شود.

هواپیما در باند مهرآباد نشست و بعد به محوطه استقبال وارد شد. از بین خبرنگاران ایرانی حاضر در فرودگاه، فقط به محمود محمدی عکاس روزنامه اطلاعات و کاوه گلستان اجازه ورود به باند داده شد. در خروجی هواپیما گشوده شد و امام به همراه خلبان فرانسوی و فرزندش سیداحمد خمینی از پلکان هواپیما پایین آمدند. یک دقیقه بعد امام در حلقه محافظت ماموران حفاظت و پلیس فرودگاه به سمت خودروی بنزی که نیروی هوایی برایشان تدارک دیده بود حرکت کرد تا به سوی سالن فرودگاه بروند. آنجا گروه سرود مجاهدین خلق سرود خمینی ای امام را خواندند و بعد امام آنجا در کنفرانسی مطبوعاتی خطاب به مردم ایران فرمودند: «از ملت ایران تشکر می کنم، عواطف ملت ایران بر دوش من بار گرانی است که نمی توانم جبران کنم. من از طبقات دانشجویان که در این مسائل مصائب دیده اند، از بازرگانان، جوانان و بازاریان تشکر می کنم. از استادان دانشگاه، از دادگستری، قضات، وکلا و همه طبقات ملت تشکر می کنم که با وحدت کلمه پیروز شدید.»

امام در ساعت 11:15 صبح سوار بر بلیزر آبی به سمت میدان آزادی و خیابان آیزنهاور که حالا آزادی نام گرفته بود حرکت کردند و مورد استقبال میلیون ها نفر از مردم ایران قرار گرفت. طبق برنامه ریزی امام باید در دانشگاه تهران سخنرانی می کرد اما خودم امام خواستند که به بهشت زهرا بروند و آنجا در میان شهدا برای مردم ایران سخنرانی کنند. طالقانی و بهشتی مخالفت کردند و گفتند فشار جمعیت بسیار زیاد است و اگر ممکن است همینجا در دانشگاه تهران سخنرانی کنید. امام فرمود: «نه، من قول داده ام به بهشت زهرا بروم و می روم.» از این رو خودروی حامل امام بعد از رد شدن از خیابان آزادی، میدان 24 اسفند (انقلاب اسلامی)، خیابان سی متری (کارگر جنوبی)، چهارراه لشگر، معیری، میدان منیریه، ابوسعید، خیابان شاپور (وحدت اسلامی)، خیابان شوش، جاده آرامگاه (خیابان شهید رجایی) به گورستان بزرگ تهران یا همان بهشت زهرا(س) رسیدند. سه مرد مسلح خواستند سخنرانی امام را بر هم بزنند که توسط مردم دستگیر شدند. یک گروه سرود، هم نوایی جاودانه «برخیزید» را خطاب به شهیدان خفته در آن آرامستان خواندند. خبرنگار خبرگزاری فرانسه وقتی معنی اشعار این آهنگ را برایش ترجمه کردند گریست.

امام این بار دیگر به «آقای شاه» نصیحت نکرد. بلکه نوبت یک یادآوری تاریخی بود. او در خرداد 1342 گفته بود که «ای جناب شاه من به تو نصیحت می کنم دست بردار از این کارها، من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی همه شکر کنند.» این بار اما امام فرمودند:«خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم، همه غیرقانونی است و باید محاکمه بشوند و ما آنها را محاکمه می کنیم». و بعد فرمود: «می خواند همه چیز ما به کام امریکا برود، ما نخواهیم گذاشت و بر همه واجب است که این نهضت را ادامه دهیم تا اینها ساقط شوند.» حرفهای امام که تمام شد همه تکبیر گفتند و بانگ الله اکبر برخواست  و مردم با توکل به همان خدا، رژیم پهلوی را ده روزه ساقط کردند.
https://www.razavi.news/vdcf.cdeiw6dmvgiaw.html
razavi.news/vdcf.cdeiw6dmvgiaw.html
کد مطلب ۷۳۸۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما