لحظاتی همنوا با ترنم موسیقی در آموزشگاه صبا در مشهد مقدس؛
هنرمندانی که در مشهد میمانند برای موسیقی شهرشان آینده بهتری رقم میزنند
هدیه سادات میر مرتضوی/ سرویس هنر،خبرگزاری رضوی
کوثر و فاطیما، مقابلم نشستهاند و همنوازی میکنند. کنار یکدیگر، همدل و همراه، سرانگشتان نوجوان و مشتاقشان به سیمهای سه تار، جان میبخشد و نوای سحرانگیز موسیقیشان فضا را عطرآگین میکند. وقتی ازشان سوال میکنم اسم قطعهای که نواختند چه بوده؟ فاطیما با لبخند جواب میدهد این قطعه، از کارهای تنبورنوازی است و "مطرب مهتابرو" نام دارد. اجرای دونفره آنها را که میبینم، یادم از صحبتهای مدیر آموزشگاه موسیقی "صبا" میافتد. وقتی از سبک مکتبخانهای این مجموعه گفت و اینکه در این آموزشگاه، با وجود فضای محدود، برای هنرجویان این امکان فراهم شده تا دائما حضور پیدا کنند، با سازشان همدم شوند، همنوازی کنند، موسیقی بشنوند و خلاصه اینکه با حضور پررنگتر در این فضای هنری، روح و جانشان با موسیقی پیوند بخورد.
بزرگترین درس استاد
کوثر و فاطیما، مقابلم نشستهاند و همنوازی میکنند. کنار یکدیگر، همدل و همراه، سرانگشتان نوجوان و مشتاقشان به سیمهای سه تار، جان میبخشد و نوای سحرانگیز موسیقیشان فضا را عطرآگین میکند. وقتی ازشان سوال میکنم اسم قطعهای که نواختند چه بوده؟ فاطیما با لبخند جواب میدهد این قطعه، از کارهای تنبورنوازی است و "مطرب مهتابرو" نام دارد. اجرای دونفره آنها را که میبینم، یادم از صحبتهای مدیر آموزشگاه موسیقی "صبا" میافتد. وقتی از سبک مکتبخانهای این مجموعه گفت و اینکه در این آموزشگاه، با وجود فضای محدود، برای هنرجویان این امکان فراهم شده تا دائما حضور پیدا کنند، با سازشان همدم شوند، همنوازی کنند، موسیقی بشنوند و خلاصه اینکه با حضور پررنگتر در این فضای هنری، روح و جانشان با موسیقی پیوند بخورد.
نغمه هدایتیفرد، مدیر آموزشگاه "صبا" و سهتار نواز است. او که دختر شاهپور هدایتیفرد یکی از پیشکسوتان موسیقی استان است، یک عصر بهاری در آموزشگاهش میزبانم میشود تا با مهربانی و حوصله، سوالهایم را جواب بدهد. از نحوهی پذیرش هنرجو در این مجموعه گرفته تا دلیل گرایش کودکان و نوجوانان امروزی به سمت موسیقی سنتی و با اصالت. در حین صحبتهایش، هنرجوها با سازهایشان میآیند، با خوشرویی راهنماییشان میکند و در فضایی که از هر سمتش آوای موسیقی بلند است، گفتگو میکنیم: «ساز، ارثیه خاندان ما است. خود من شش سال بیشتر نداشتم که پدر، ساز به دستم داد و تشویقم کرد تا در کلاسهای تدریسش شرکت کنم. در حقیقت پدر، اولین استاد من بود و اگر امروز به جایی رسیدهام، همه در اثر حمایتهای ایشان بوده است. حالا سالها است موسیقی همه زندگی من شده و اصلا خاصیت موسیقی این است که از یک جایی به بعد، نمیتوانی ازش دل بکنی و کنارش بگذاری. طوری که ساز تو عضوی از وجودت میشود و به تو آرامش، اقتدار و تخصص میدهد». تشویقهای پدر باعث میشود تا دختر به کلاسهای سهتار استاد ذوالفنون راه پیدا کند. کلاسهایی که علاوه بر درس موسیقی سرشار از درس زندگی بوده است: «چیزی که از شخصیت استاد ذوالفنون بیشتر از همه در ذهنم نقش بسته، افتادگی و تواضع ایشان است. آن وقتها برای آموزش از مشهد به تهران و منزل استاد میرفتم. گاهی اوقات ساعت 9 صبح آنجا میرسیدم. با استاد صبحانه میخوردیم و از ایشان و سبک زندگیاش درسها میآموختم. هیچوقت از استاد تکبر و غرور ندیدم. ایشان اعتقادی به درآمد از راه هنر نداشت و درویشوار و بیتکلف زندگی میکرد. بعدها این افتخار را پیدا کردم که در اجراهای استاد، تکنوازش باشم».
مکتبخانهی صبا
آموزشگاه صبا از سال 94 مجوز رسمی سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی را گرفته است. ولی این مرکز هنری در حقیقت، در ادامهی کلاسهای آموزشی استاد شاهپور هدایتیفرد فعالیت میکند. پس بی دلیل نیست که این محل، پاتوقی برای اهالی هنر و اساتید بزرگی چون استاد محمد یگانه باشد. نغمه هدایتیفرد در این زمینه میگوید: «چون آموزش در این مجموعه، به سبک مکتبخانهای، سبک آموزشی پدر است، قصد داشتیم مجوز آموزشگاه را به نام مکتبخانهی صبا بگیریم که به ما این اجازه را ندادند». در توضیح بیشتر این سبک ادامه میدهد: «در سیستم آموزشی این مجموعه، بچهها باید حضورشان قوی باشد. ما با وجود کوچکی مکان، این امکان را برایشان ایجاد میکنیم تا بیایند، با بچههای دیگر خصوصا ترمبالاییها تعامل داشته باشند. ما معتقدیم بخش زیادی از آموزش از طریق هنرجویان ترمهای بالاتر است. در سیستم مکتبخانهای یا به قولی شاگرد استادی، بچهها حضور پیدا میکنند، از دیگران میآموزند و خودشان تمرین میکنند. توجه به این اصل مهم است که بدانیم بخش زیادی از آموزش، از محیط و از طریق شنیداری به دست میآید».
اقیانوس بیانتهای موسیقی
خانم هدایتیفرد، با صبر و حوصله، نحوه ورود یک هنرجو به مجموعه صبا و آموزش دیدنش را شرح میدهد: «ابتدا برای هنرجویان و علاقهمندان، زبان موسیقی را توضیح میدهیم. خیلی از افراد درباره موسیقی آگاهی چندانی ندارند و همین باعث میشود خیلی زود آن را رها کنند. حقیقت امر این است که موسیقی یک زبان است و ابزار بیان آن ساز نام دارد. همه میدانیم یادگیری زبان در کوتاه مدت، امکانپذیر نیست. موسیقی علمی است گسترده و اقیانوسی که پایانی ندارد. برای اِشراف به این زبان، باید سالها وقت گذاشت و عمر صرف کرد». این مربی سهتار که خود هنرجویان زیادی را پرورش داده ادامه میدهد: «مبانی اولیه موسیقی سولفژ است و مبحث آشنایی و برقراری ارتباط با ساز. سپس آموزش مقدماتی را شروع میکنیم. خیلیها در این میان خسته میشوند و آموزش را رها میکنند. مرحله بعد، مرحله میانی است که حداقل دو سال طول میکشد تا دوره گذار این مرحله طی شود. سپس هنرجو به ردیفنوازی میرسد. البته ردیفها را از همان ابتدا آموزش میدهیم. ولی ردیفهایی که ساده هستند».
تدریس؛ نهایت فعالیت در مشهد
تار، سهتار، آواز، سنتور، تنبک، دف، دوتار، گیتار، ویولون، پیانو و موسیقی کودک، رشتههایی هستند که در حال حاضر با حضور 15 استاد در آموزشگاه صبا، تدریس میشوند. برگزاری کارگاههای آموزشی با دعوت از اساتید تهران و کارگاههای داخلی و همچنین اجراهای فصلی هنرجویان از دیگر برنامههای این آموزشگاه است که نغمه هدایتیفرد به آنها اشاره میکند. وقتی از او سوال میکنم چرا همه فعالیت فعلیاش را بر کار آموزش متمرکز کرده است جواب میدهد: «در مشهد، به جز تدریس، امکان فعالیت دیگری وجود ندارد. ولی جالب است که همین محدودیتها، امکان رشد را بیشتر میکند. مثلا سال گذشته جشنوارهای به نام جشنواره آموزشگاهها برگزار شد که جنبه رقابتی داشت و بچههای پرتلاش و شاخص، خودشان را خوب نشون دادند». حرف از محدودیتها که میشود، صحبتهای این هنرمند جوان زیاد است: «مشهد و خراسان قدیم، مهد علم و ادب و هنر است. ما بزرگترین هنرمندان را در سرزمینمان داریم. اساتید تکرار نشدنی مانند استاد شجریان، استاد سلیمانی و استاد یگانه. وقتی موسیقی این ناحیه را گوش میدهی، متوجه میشوی این موسیقی چقدر غنی است. ولی متاسفانه تعداد زیادی از هنرمندان مشهد این شهر را ترک میکنند. علت رفتن از مشهد هم وجود یکسری محدودیتها و تنگنظریها است. حقیقت این است که تهران، سالها است تبدیل به قطب علمی و فرهنگی و ادبی کشور شده و اگر هنرمندی بخواهد به منابع اصلی دسترسی پیدا کند و خودش را نشان دهد و رشد داشته باشد، چارهای جز رفتن ندارد».
آینده بهتر برای موسیقی مشهد
«باید آموزش موسیقی از مقاطع پایین شروع شود و آن را در مدارس اجباری کنند». این جمله را هدایتیفرد با ایمان قلبی میگوید و علتش را توضیح میدهد: «دانستن علم موسیقی، یک فرهنگسازی است. تبحر و مهارتی است که کسب آن باعث میشود بچهها اعتماد به نفسشان بالا برود. ساز زدن یعنی صحبت به زبانی که شاید همه بتوانند آن را بشنوند ولی هرکسی توانایی بیانش را ندارد. یعنی یک مشغولیت و کسب مهارت که به تو آرامش میدهد». مدرس جوان سهتارنوازی، با وجود همه جفاها، به آینده موسیقی استان امیدوار است: «خوشبختانه اقبال و توجه نسل جدید به موسیقی روز به روز بیشتر میشود. نوجوانهای زیادی در همین شهر هستند که در دوتار و سهتارنوازی خیلی قوی کار میکنند. طوری که آدم شگفتزده میشود. این بچهها آگاهی زیادتری نسبت به نسلهای قبل دارند. بعضیهایشان با مخالفت خانوادهها روبرو بودهاند. ولی سرسختانه برای رسیدن به خواستهشان جنگیدهاند و حالا جزو بهترینها هستند. برای این نسل از هنرمندان که رو به رشد هستند، آینده خوبی را پیشبینی میکنم. بعضی از این افراد حتما کوچ خواهند کرد. ولی قطعا تعداد دیگری میمانند و برای موسیقی شهرشان آینده بهتری رقم میزنند».
توصیههای استادانه
استاد سعید جلالیان حسینی، یکی از مدرسین پیشکسوت آموزشگاه، از میان جلسات آموزشی سنتورنوازیاش، فرصتی کوتاه پیدا میکند تا به گفتگو بنشینیم. وقتی میگوید شصت سال دارد، تعجب میکنم. با لبخند، این جوان ماندن را از محسنات موسیقی اعلام میکند که رکن اصلی زندگیاش است. او که سرهنگ بازنشسته ارتش است و سالها در جبههها حضور داشته، موسیقی را منافی مذهب نمیداند. بلکه برای موسیقی، خصوصا موسیقی سنتی، نکات مثبت فراوانی را برمیشمارد. استاد جلالیان که آثاری در مدح ائمه اطهار(ع) دارد و تصنیفهایش سالها قبل از رسانه ملی پخش شده است، گلایهای از این رسانه دارد که دستاندرکارانش طی سالهای اخیر، برای موسیقی اصیل، اهمیتی قائل نیستند: «متاسفانه رسانه ملی، به ندرت موسیقی با سازهای سنتی را پخش میکند و حتی این سازها را نمایش نمیدهد. این حرکت برای کشوری با پیشینه غنی که مهد اساطیر شعر و بزرگان موسیقی است، صحیح نیست. موسیقی در رسانه ملی به سمت پاپ شدن در حرکت است و حتی گوشهای مخاطبین به شنیدن این سبک موسیقی عادت کرده است». این هنرمند که پنجاه سال از عمرش را با ساز سنتور سپری کرده است، به آینده موسیقی امید دارد: «با تمام معضلات و مشکلات، خوشبختانه آموزشگاهها روز به روز دارای هنرجویان بیشتری میشوند. مردم ما دانا و اهل علم و هنر هستند و خوب و بدشان را از هم تشخیص میدهند». استاد جلالیان، توصیههایی هم برای آن دسته از افراد دارد که میخواهند یادگیری موسیقی را شروع کنند: «به علاقهمندان توصیه میکنم فراگیری موسیقی را از طریق آموزشگاهها دنبال کنند. موسیقی از طریق آموزشگاه، طبق اصول علمی پیش میرود، کتابها مشخص هستند و مراحل، قدم به قدم طی میشود. آموزش هر هنرجو بسته به تمرین و استعدادش پیش میرود. این آموزش از طریق علم و تکنیک است و برای همیشه ماندگار خواهد بود. روش دیگر یادگیری موسیقی از طریق دانشگاه است. هنرجویان باید در یادگیری با حوصله و تمرکز باشند. زحمت بکشند تا موفق شوند». استاد جلالیان که در حال حاضر تمام روزهایش را صرف تدریس در آموزشگاههای موسیقی مشهد میکند، توصیههایی هم به مدرسان دارد: «معلم موسیقی باید باحوصله و خوشاخلاق باشد. در حد گیرایی هر هنرجو به او مطالب را بگوید و دریغ نکند. در غیر این صورت به هنرش خیانت کرده است».
نوای زندگی
کوثر و فاطیما، مقابلم نشستهاند و صحبت میکنند. هر دو سالها است از شاگردان نغمه هدایتیفرد هستند و این را میشود در رابطه صمیمانه شاگرد استادیشان دید. وقتی خانم هدایتیفرد با مهربانی از امتحانات فاطیما میپرسد. فاطیما که 17 سال دارد، از 6 سالگی به موسیقی علاقهمند بوده است. خانوادهاش هنردوست بودند و طی این سالها از محضر اساتید موسیقی آقا و خانم هدایتیفرد بهره برده است. درباره تاثیر موسیقی بر زندگیاش میگوید: «من همیشه کمرو و آرام بودم. طی این سالها موسیقی خیلی بهم کمک کرد و اعتماد به نفسم را بالا برد. بارها در مدرسه اجرا داشتهام و خیلی از دوستانم به واسطه آشنایی من با موسیقی، به آن علاقهمند شدهاند». کوثر 21 ساله هم از پانزده سالگی، وارد عرصه موسیقی شده است. با خندهای تلخ میگوید: «دورهای بود که پدرم میگفت دیگر نیازی نیست موسیقی را ادامه بدهی. چون به دردت نمیخورد. ولی من به پدرم گفتم اگر سازم را از من بگیری، انگار عضوی از بدنم را از من جدا کردی. من موسیقی را از نوجوانی شروع کردم. سنینی که شخصیت هر فرد شکل میگیرد. به همین دلیل، موسیقی برایم خیلی ارزشمند است. در همه این سالها، لحظهای از آن جدا نشدم. چه موقع امتحانات، چه کنکور و چه پروژههای درسی، بین جلسات آموزشیام وقفهای ایجاد نکردم. این علاقه در من میجوشد و به عقیده من هنری مثل موسیقی پایانی ندارد». از این سهتارنوازان نوجوان میخواهم آینده هنریشان را برایم بگویند. فاطیما لبخند میزند: «فعلا که موسیقی راهی است که دارم آن را طی میکنم و از این مسیر لذت میبرم. درست است ما اینجا در مشهد نسبت به پسرها، شرایط سختتری داریم. آنها اجرا دارند و بیشتر بهشان توجه میشود. ولی اینکه بتوانم نوازنده موفقی شوم و از محضر اساتید بزرگ استفاده کنم، جزو اهدافم است». کوثر هم همینطور که سهتارش را شیرینتر از جان در آغوش گرفته جواب میدهد: «راه، خیلی طولانی است و هنوز خودم را هنرجویی تازهکار میبینم. ولی امید دارم بتوانم به عنوان یک دختر، این آموزش را ترویج بدهم و با اساتید بزرگ همکاری داشته باشم». کوثر و فاطیما، حالا کنار هم نشستهاند، ساز مینوازند و نوای سازشان به تارهای قلب چنگ میزند. سازهایشان نوای امید میدهد. نوای شکوفایی و بالندگی. نوای زندگی.