۰
تاریخ انتشار
چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۰۶
محمد یگانه؛ هنرمند ملی کشور:

بگذارید هنرم دیده شود!

بگذارید هنرم دیده شود!
هدیه سادات میرمرتضوی/ سرویس هنر،خبرگزاری رضوی
استاد محمد یگانه، متواضع و مهربان است. ولی در عمق چشمانش یک نوع دلخوری دیده می‌شود. دلخوری از جفایی که دارد به حق هنرمندان این مرز و بوم، خصوصا هنرمندان عرصه موسیقی مقامی می‌شود. دوتارش را به دست گرفته و همینطور که صحبت می‌کند، با آن می‌نوازد. این دوتار، هنر دست خود استاد است. استاد یگانه، موهایش را در راه هنر موسیقی سپید کرده، ده‌ها لوح تقدیر و سپاس دارد و در کشورهای مختلفی اجرا داشته است. ولی حقیقت این است که کسی قدر این هنرمند بزرگ را نمی‌داند. او که میراث‌دار هنر پدر بزگوارش حاج حسین یگانه است، این روزها در کنج عزلت، به علاقه‌مندان، دوتار می‌آموزد. سازی که سال‌ها با همه وجود، به تارهایش چنگ زده و با صدای دلنشینش، آوازهای مقامی خوانده است. آوازهایی با قصه‌های کهن و دلنشین.
پیش‌کسوتان فراموش‌شده
«پدرم مرحوم حاج حسین یگانه، از بخشی‌های قدیم قوچان بوده است. بخشی‌ها در زمان قدیم، حکیم بودند، آرایشگر، دندانکش، رگ‌گیر و  روان‌شناس بودند. آن‌ها با موسیقی، روح و روان مردم را درمان می‌کردند. با دوتار، سازی که قدمتی دیرینه دارد و میراث فرهنگی مردم خراسان است». استاد یگانه، در ادامه صحبت‌هایش سری به نشانه تاسف تکان می‌دهد و می‌گوید: «چهل و پنج سال است آموزش می‌دهم. هزاران شاگرد تربیت کرده‌ام. ولی چه فایده وقتی کسی از مسئولین برای این هنر، ارزشی قائل نیست؟ وقتی منِ پیش‌کسوت موسیقی، ماهیانه 150 هزار تومان مستمری دارم و هنوز بیمه نیستم»؟ گلایه‌های استاد یگانه از بی‌توجهی به اهالی هنر موسیقی مقامی زیاد است: «در مراسمی که برای بزرگداشت یکی از هنرمندان برگزار شده بود، فرمانده شهر از کنار جمعیت گذشت. استاد شریف‌زاده، گوشه‌ای ایستاده و کز کرده بود. فرماندار را صدا زدم و گفتم: "می‌دانی این شخص، چه کسی است؟ او یکی از مفاخر ملی کشور است. اگر ازش تجلیل نمی‌کنی، حداقل بگو برایش یک صندلی بیاورند. فرماندار، بی‌اعتنا رد شد. حالا اگر یکی از همین هنرمندان، فوت کند، همه
مسئولین می‌آیند، زیر تابوتش را می‌گیرند و با جنازه‌اش عکس می‌اندازند تا نشان دهند خیلی به هنر اهمیت می‌دهند. این در حالی است که بسیاری از پیش‌کسوتان موسیقی، به حاشیه رانده شده‌اند و شرایط زندگی نامساعدی دارند». استاد یگانه با صراحت می‌گوید: «ولی من نمی‌خواهم وقتی مُردم، برایم مجسمه طلا بسازند. من می‌خواهم بیکار نباشم و مسئولین بگذارند هنرم دیده شود».
شاهنامه در موسیقی مقامی
وقتی از استاد یگانه می‌خواهم اساتیدش را نام ببرد، اسم هنرمندان زیادی را می‌آورد. از پدرش مرحوم حاج حسین یگانه که نخستین استادش بوده و از 12 سالگی مقام‌ها را یادش داده است تا عوض‌محمد بخشی، شاهرضای شیروانی، دکتر جلالی، غلامحسین نوازنده و اسماعیل ستارزاده. پدر استاد یگانه، روایت‌گر، درجه یک و عالی قوچان بوده است. همین هنر پدر باعث شده تا پسر، سبک جدیدی از روایت‌گری را در موسیقی خراسان شمالی ابداع کند: «وقتی پدر، اشعار را می‌خواند، احساس کردم موسیقی مقامی شمال خراسان با اشعار حکیم طوس از یک خانواده است. این شد که شاهنامه را در موسیقی مقامی و به روایت دوتار آوردم و با این کار، بذری کاشتم که بعدها موسیقی مقامی خراسان شمالی، روایت‌گوی این اثر ادبی بی‌نظیر باشد». این هنرمند پیش‌کسوت، دراین‌باره توضیحات بیشتری می‌دهد: «ما خراسانی هستیم. دینمان اسلام است و افتخارمان امام رضا(ع). از طرفی، فردوسی طوسی و اثر جاودانه‌اش شاهنامه، مایه مباهات همه ماست. ولی مسئولین از این هنر روایت‌گویی، حمایتی نمی‌کنند و من هم جز برنامه‌های خصوصی که دعوت می‌شوم، نمی‌توانم این هنر اصیل و ارزشمند را در جایی عرضه کنم». استاد یگانه، با گفتن این حرف‌ها، دوتار را برمی‌دارد و برایم بخشی از شاهنامه را همراه با موسیقی مقامی اجرا می‌کند. وقتی از استاد سوال می‌کنم آیا تا به حال این اجرا را همراه با پرده نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای هم داشته است، جواب می‌دهد: «فقط یک بار همراه با گروهی از بچه‌های تئاتر مشهد که تیم کاملی از بازیگران بودند، اجرا داشتم.
ولی این اجرا که اتفاقا با استقبال خوبی هم روبرو شده بود، بعد از چند شب متوقف شد و دیگر هرگز تکرار نشد».

                                            

اجراها و افتخارات
از استاد درباره اجراهای خارج از کشورش می‌پرسم. چشم‌هایش پر از اشتیاق می‌شود: «با گروه عارف در سال 70 اروپا رفتیم. 75 روز در اروپا بودیم و اجرا داشتیم. با سازمان تبلیغات اسلامی هم به کشورهایی مثل کانادا، سودان و قرقیزستان رفتم و برای ایرانی‌های مقیم این کشورها و علاقه‌مندان و هنرمندان خارجی، اجرا داشتم. استقبال در همه جای دنیا خیلی عالی بود. علتش هم این است که در همه این کشورها، حتی سایه هنرمندان را هم لگد نمی‌کنند. البته جز اینجا که هنرمندان را اینهمه خوار می‌کنند». وقتی از این هنرمند سپیدموی موسیقی مقامی درباره افتخاراتش می‌‌پرسم، تعریف می‌کند: «سال 67 با گروه هنری یگانه، در جشنواره فجر، در بخش گروه‌نوازی مقام اول را کسب کردیم. آن سال، نصف جوایز به هنرمندان ترکمن‌صحرا رسید و نصف دیگر نصیب هنرمندان قوچان شد. سال 80 عنوان هنرمند ملی کشور را کسب کردم. در جشنواره آواها و نواهای رضوی هم حائز رتبه شده‌ام. ولی متاسفانه حضور هنرمندان پیش‌کسوت در جشنواره‌های اخیر کمرنگ شده است. این در حالی است که باید از تجربه این هنرمندان استفاده کرد و از حضورشان در بخش داوری، بهره برد». آلبوم "هرای" به معنای فریاد کوهستان که شامل تک‌نوازی و آوازهای محمد یگانه است، در سال 68 منتشر و در همان زمان، بهترین آلبوم سال شناخته شده است.
درس‌هایی از‌ زندگی
«هنرجو باید از چشم کور و از قلب پاک باشد. یعنی اینکه چشمش پاک باشد و به حق خود قناعت کند. درست مثل یک طبیب. این، درس اولی است که هنوز به هنرجویانم می‌دهم». استاد یگانه با گفتن این حرف، ادامه می‌دهد: «ما در سرزمینی زندگی می‌کنیم که سرزمین قصه‌ها است. از کودکی مادرانمان این قصه‌ها را در گوشمان زمزمه می‌کنند. البته نه هر قصه‌ای. قصه‌هایی که پندیات دارد و آموزنده است. ما در مقام‌های
موسیقی‌مان هم، منقبت‌خوانی در وصف ائمه اطهار(ع) داریم. مثل داستان کبوتر و شهباز که برای گرفتن حق خود به مولا علی(ع) پناه می‌آورند. نقش هنرمند موسیقی مقامی، مانند نقش یک معلم اخلاق است. او باید با کمک موسیقی و آواز، به شنونده، پیام‌ها و نکات اخلاقی را بیاموزد و به او درس زندگی بدهد». وقتی از استاد می‌خواهم از یکی از مقام‌هایی بگوید که دارای درس اخلاق است، به مقام "الله ‌مزار" اشاره می‌کند که ریشه در قصه‌ای کهن و دیرین دارد. این مقام، از محبت و وفاداری می‌گوید. از فراق یار و تنهایی و عشقی که از عشق زمینی تبدیل به عشقی الهی و ازلی می‌شود.
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
«گلایه‌ها را کردیم. ولی از حق نگذریم سید سعید سرابی مدیر کل اداره ارشاد استان خراسان رضوی و افشین تحفه‌گر، معاون هنری و سینمایی این اداره، زحمات زیادی برای هنرمندان استان کشیده‌اند. و امیدواریم با تغییراتی که در سطح کشور برای انجمن موسیقی رخ داده است، روزهای بهتری را در پیش داشته باشیم». استاد یگانه با گفتن این جملات، ادامه می‌دهد: « 67 سال از عمرم می‌گذرد ولی اگر از من بپرسند چند سال دارم، می‌گویم 20 سال. چرا که همه این سال‌ها را با عشق سپری کرده‌ام». پیر سپیدموی افسانه‌های کهن خراسان، هنوز هم عاشق است. عاشقِ نواختن و آموختنِ آن به نسل جوان. هر چند به دو فرزند دختر و پسرش و هنرجویانش توصیه می‌کند هنر را در کنار زندگی‌شان دنبال کنند. نه اینکه زندگی خود را وقف آن کنند. چرا که هنر برای سال‌های جوانی خوب است ولی وقتی پا به دوران کهنسالی گذاشتی و دیدی از این هنر چیزی دستت را نگرفت، فقط حسرتش برایت می‌مانَد. حسن ختام حرف‌های استاد محمد یگانه، باز هم ابیاتی از شاهنامه است که با ساز خوش‌الحان دوتارش همراه می‌شود : «درِ بسته را کس نداند گشاد... بدین رنج، عمر تو گردد به باد... نداند به جز ذات پروردگار... که فردا چه بازی کند روزگار... فریدون فرخ، فرشته نبود... ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود... به داد و دهش، یافت آن نیکویی... تو داد و دهش کن، فریدون تویی».
https://www.razavi.news/vdcen78w.jh8ooi9bbj.html
razavi.news/vdcen78w.jh8ooi9bbj.html
کد مطلب ۲۹۰۹۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما