الوداع ای زمان طاعت و خیر!
قصیده پندآمیز سعدی شیرازدر وداع ماه مبارک رمضان
سعدی شیرازی در یکی از قصاید وعظی زیبای خود رفتن ماه رمضان را به رفتن بهار و رسیدن خزان تشبیه میکند و البته همچون بلبل به بهار شدن دوبارهی هستی به برکت رمضان امید دارد.
با این حال مرگ را در کمین انسان میداند و با بیانی پندآمیز او را به بهره بردن از چنین ایامی فرا میخواند. ایامی که بیشک بر مرکب باد سوار است و چون برق میگذرد و میرود تا سال دیگر.
و کسی چه میداند عید فطر دیگر نیز آیا همچنان در غریبستان دنیا مقیم خواهد بود یا به جهان دیگر کوچیده است...
«روز بسیار و عید خواهد بود
تیر ماه و بهار و تابستان
تا که در منزل حیات بود
سال دیگر که در غریبستان...»
با هم به بازخوانی این قصیده زیبا میپردازیم:
برگ تحویل میکند رمضان
بار تودیع بر دل اخوان
یار نادیده سیر، زود برفت
دیر ننشست نازنین مهمان
غادر الحب صحبةالاحباب
فارقالخل عشرة الخلان
ماه فرخنده، روی برپیچید
و علک السلام یا رمضان
الوداع ای زمان طاعت و خیر
مجلس ذکر و محفل قرآن
مهر فرمان ایزدی بر لب
نفس در بند و دیو در زندان
تا دگر روزه با جهان آید
بس بگردد به گونه گونه جهان
بلبلی زار زار مینالید
بر فراق بهار وقت خزان
گفتم انده مبر که بازآید
روز نوروز و لاله و ریحان
گفت ترسم بقا وفا نکند
ورنه هر سال گل دمد بستان
روز بسیار و عید خواهد بود
تیر ماه و بهار و تابستان
تا که در منزل حیات بود
سال دیگر که در غریبستان
خاک چندان از آدمی بخورد
که شود خاک و آدمی یکسان
هردم از روزگار ما جزویست
که گذر میکند چو برق یمان
کوه اگر جزو جزو برگیرند
متلاشی شود به دور زمان
تا قیامت که دیگر آب حیات
بازگردد به جوی رفته روان
یارب آن دم که دم فرو بندد
ملک الموت واقف شیطان
کار جان پیش اهل دل سهلست
تو نگه دار جوهر ایمان