گزارشی از پیادهروی نخستین زائر شهید سلیمانی در جاده مشهد تا کرمان؛
حماسه ارادت به سردار دلها؛از مشهد الرضا(ع) تا گلزار شهدای کرمان
خبرگزاری رضوی ـ آزیتا ذکاء؛ قریب به یک ماه گذشته مردم محلی و رانندگان جاده مشهدالرضا(ع) تا کرمان شاهد یک بانوی میانسالی بودند که ذهن آنها را درگیر کرده بود. الان که ایام اربعین نیست؟ دهه آخر صفر هم نیست؟ پس این خانم با یک کولهپشتی و با پای پیاده، جاده را به تنهایی به چه مقصدی میپیماید؟ سوالات بیجواب میماند. نزدیکتر میروند تا سوالات را از خود او بپرسند، چفیه و پیکسل منقوش به تصویر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که زینتبخش شانه این بانو شده، هم نتوانست آنها را به پاسخ پرسشهایشان برساند.
وقتی از خود او میشنوند که زائر پیاده مزار سردار دلهاست که از حرم مطهر امام مهربانیها قصد زیارت مزار سردار دلها را کرده است، اشک در چشمانشان جمع شده و به پهنای صورتشان اشک میریزند. باورشان نمیشود که کسی اراده کند حرم مطهر امام مهربانیها را تا مزار حاج قاسم، همچون ایام اربعین حسینی و دهه آخر صفر به مشهدالرضا(ع) پیاده طی کند.
بعضیها سعادتی برای خود دانسته که با زائر پیاده سردار دلها برخورد داشتند و با او عکس یادگاری گرفتند. برخی هم که او را در مسیر خانه خود دیدند، توفیق میزبانی از زائر حاج قاسم را نصیب خود کرده و او را به منزل بردند و در نهایت افتخار از او به بهترین نحو پذیرایی به عمل آوردند.
در ادامه بیشتر با این بانوی میانسال که نام نخستین زائر پیاده سردار دلها را از آن خود کرد، آشنا شده و چگونگی حضور او را در این مسیر که طی 25 روز از مشهد تا کرمان به ثمر نشسته را خواهیم شنید.
دوبار دیدار با سردار سلیمانی
کبری جعفریان بانوی 52 ساله سیسخت کهکیلویه و بویراحمد نخستین زائر پیاده مزار سردار دلهاست که توفیق داشته در سال 1398 دوبار سردار دلها را از نزدیک زیارت کند. او در اینباره چنین میگوید: «من قبلا یک کارآفرین موفق بودم که لباس فرم مدارس، بیمارستانها و... را میدوختم. متأسفانه مخالفت خانواده به تعطیلی شرکتم انجامید. از سال 1387 در شهر خودمان در کنار کارآفرینی، کارهای جهادی هم میکردم. از وقتی دخترم دانشجوی اصفهان شد، با او به این شهر رفتم و تصمیم گرفتم شعبهای از شرکت تولیدی خود در اصفهان راه بیاندازم. برای شروع کار به سرمایه نیاز داشتم. در ذهن خودم تصور میکردم تنها کسی که بتواند به من کمک کند، سردار سلیمانی است. اولین دیدار من با حاج قاسم در اربعین دو سال گذشته در مسیر زیارت امامزاده سیدمحمد عموی امام زمان(عج) اتفاق افتاد. روز پنجم آذرماه تقریبا دو ماه بعد، در حرم مطهر امام خمینی(ره) دیدار مجدد با سردار سلیمانی برایم حاصل شد که ایشان در آنجا به مناسبت روز بسیج سخنرانی داشتند».
عهدی که با شهادت تحقق نیافت
این بانوی ولایتمدار سیسختی آرزوی خادمی امام رضا(ع) را نیز دارد، اما بهخاطر تحصیلات ابتدایی پذیرفته نمیشود. او ناامید نشده و از خواسته خود برای حاج قاسم میگوید و از او قول میگیرد که حتما به این سعادت نائل آید. خانم جعفریان در توضیح بیشتر ادامه میدهد: «نامهای با مضمون درخواستم به ایشان دادم که بهم گفتند: 22 بهمن برای سخنرانی به حرم مطهر امام خمینی(ره) میآیند و از آنجا به مشهد میروند. این شهید گرانقدر به من قول داده بودند که بعد سخنرانیشان در حرم امام(ره) در سفرشان به مشهد، بنده را هم همراه خود به مشهد ببرند و به آقای مروی معرفی کنند تا با کمک آستان قدس رضوی، بتوانم دوباره شرکت تولیدی لباس را راه بیاندازم و اگر هم ممکن بود، خادم حضرت شوم. اما کوردلان او را به شهادت رساندند و دیدار مجدد ما محقق نشد».
ارادت به حاج قاسم انگیزه پیادهروی
این زائر پیاده مزار سردار دلها با حضور بر مزار شهیدان مدافع حرم، سیدجواد جهانی و محمد اسدی در پارک خورشید مشهد این تصمیم را گرفت که مسیر 905 کیلومتری مشهدالرضا(ع) تا کرمان را پیاده طی کند. او در مورد انگیزه پیادهروی خود چنین یادآور میشود: «پدرم بسیجی و اولین شخص انقلابی شهرمان «سیسخت» بود، که سال 1354 اعلامیههای امام خمینی(ره) را توزیع میکرد. از پدرم آموختم که باید در مسیر حق، استوار گام بردارم. شهادت حاج قاسم برای همه ارادتمندان راه ولایت واقعا سخت و دردناک بود. تنها ادامه دادن راه او میتواند دلهای سوزناک ما را تسکین دهد.
با شهادت حاج قاسم بر حسب ارادت به حضرت رضا(ع) و شهید سلیمانی به مشهد رفتم تا خدمت خود به حضرت را با خدمت به مردم محروم حاشیه شهر مشهد انجام دهم. من همیشه با سردار حرف میزنم و درددل میکنم و هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم به حاج قاسم میگویم امروز چکار کنم؟ من را در کارهایم موفق کن. امسال برای دومین سالگرد سردار سلیمانی تصمیم گرفتم از حرم مطهر امام رضا(ع) تا گلزار شهدای کرمان را پیاده طی کنم».
بدرقه خادمه حضرت رضا(ع)
کولهپشتی، پرچم با آرم آستان قدس رضوی، چفیه و پیکسل منقوش به تصویر حاج قاسم از جمله وسایلی است که از حرم مطهر امام رضا(ع) تا شهر کرمان همراه نخستین زائر پیاده مزار سردار دلها است. این بانوی بااراده سیسختی از شروع پیادهروی خود از حرم مطهر رضوی چنین میگوید: «صبح روز دوشنبه، 15 آذرماه سر مزار دو شهید گرانقدر مدافع حرم در پارک خورشید مشهد رفتم و به آنها گفتم: من این تصمیم را سر مزار شما گرفتم و حالا از خود شما هم میخواهم در این مسیر من را تنهایم نگذارید. برای نماز ظهر به بارگاه منور امام هشتم(ع) رفتم و آنجا هم از حضرت خواستم، کمک کند در این راهی که اراده کردهام، مصمم پیش بروم و بتوانم سختیهای مسیر را به جان و دل بخرم. یکی از بانوان خادم حرم که از تصمیم من خبر داشت، تنها کسی بود که من را از حرم مطهر بدرقه کرد».
میزبانی مردم ولایتمدار و عاشق سردار
خراسان رضوی، خراسان جنوبی و کرمان مسیر طی شده در 25 روز توسط این بانوی میانسال بود که در طول مسیر مورد محبت مردم قرار میگرفت. هر کس به نوعی به او و راهش ابراز علاقه میکرد. یکی عکس سلفی میگرفت و دیگری هر چه خوراکی همراه داشت به این زائر پیاده سردار دلها میداد. نیروهای انتظامی و هلالاحمر هم برای اولینبار با صحنهای روبرو میشدند که شاید برای آنها قابلتصور نبود، یک زن تنها، مسیر قریب به هزار کیلومتر را عاشقانه بپیماید. خانم جعفریان اضافه میکند: «مردم وقتی میدیدند یا میشنیدند که یک خانم در جاده پیاده میرود و مقصدش مزار سردار دلهاست، من را مهمان خانه خود میکردند و به بهترین وجه از بنده پذیرایی به عمل میآوردند. در طول مسیر سعادت حاصل شد تا مهمان چند خانواده شهید شوم. همچنین سر مزار برخی از شهدا بروم و برای قوّتقلب به این بزرگواران متوّسل شوم. قریب به یک ماه، سه استان را پیاده راه رفتم که کمترین و بیشترین مسافتی که در روز پیمودم، 20 و 50 کیلومتر بود».
یاد شهدا خستگی را میزدود
این بانوی زائر پیاده مزار سردار دلها از تحمل سختیهای این مسیر هم چنین یادآور میشود: «اول به خدا و بعد به امام زمان(عج)، شهدا و حضرت زینب(س) ایمان و باور داشتم و امیدوارم بودم تا توان انجام این کار را به من عنایت کنند. یک روز که حرکت خود را ساعت چهار و نیم صبح آغاز کردم و در حال پیادهروی زیارت عاشورا میخواندم، خوف و تاریکی شب بر من غالب شد، چشمانم را بستم و حضرت زینب(س) و حاج قاسم را صدا کردم، زمانی که چشمهایم را باز کردم، در ۲۰ متری خود، شهید آوینی را دیدم. با توجه به اراداتی که به شهدا داشتم این رویای صادق را مشاهده کردم، دیدن این شهید گرانقدر به پاهایم جان داد و بر ارادهام افزود تا به راهم ادامه دهم. امنیت من را در این مسیر همین شهدا تأمین کردند تا امروز در جوار سردار حاج قاسم آرام بگیرم».
استقبال مردم کرمان رفع خستگی کرد
پیاده قدم نهادن در مسیر یک حرم یا مزار شهیدی در فرهنگ ایران ما چیز عجیبی نیست. مردم از این حرکت زیبا استقبال میکنند و زائران این راه مقدس را به خوبی میزبانی کرده تا به مقصد برسند. وقتی هم به مقصد رسید، چنان مورد استقبال قرار میگیرند که بر شکوه این حرکت میافزاید. خانم جعفریان در اینباره چنین میگوید: «از وقتی حرکت کردم، مسئولان شهر خودمان سیسخت و همچنین شهر کرمان مرتب با من در تماس بودند و مشتاقانه در انتظار بودند تا من به کرمان وارد شوم و به استقبالم بیایند. از شهر راور کم کم مردم به استقبالم آمده و تا شهر کرمان و همچنین مزار سردار سلیمانی همراهیام کردند و با تابلوهای نفیس منقوش به تصویر شهید حاج قاسم از من تجلیل به عمل آوردند».
وقتی از خود او میشنوند که زائر پیاده مزار سردار دلهاست که از حرم مطهر امام مهربانیها قصد زیارت مزار سردار دلها را کرده است، اشک در چشمانشان جمع شده و به پهنای صورتشان اشک میریزند. باورشان نمیشود که کسی اراده کند حرم مطهر امام مهربانیها را تا مزار حاج قاسم، همچون ایام اربعین حسینی و دهه آخر صفر به مشهدالرضا(ع) پیاده طی کند.
بعضیها سعادتی برای خود دانسته که با زائر پیاده سردار دلها برخورد داشتند و با او عکس یادگاری گرفتند. برخی هم که او را در مسیر خانه خود دیدند، توفیق میزبانی از زائر حاج قاسم را نصیب خود کرده و او را به منزل بردند و در نهایت افتخار از او به بهترین نحو پذیرایی به عمل آوردند.
در ادامه بیشتر با این بانوی میانسال که نام نخستین زائر پیاده سردار دلها را از آن خود کرد، آشنا شده و چگونگی حضور او را در این مسیر که طی 25 روز از مشهد تا کرمان به ثمر نشسته را خواهیم شنید.
دوبار دیدار با سردار سلیمانی
کبری جعفریان بانوی 52 ساله سیسخت کهکیلویه و بویراحمد نخستین زائر پیاده مزار سردار دلهاست که توفیق داشته در سال 1398 دوبار سردار دلها را از نزدیک زیارت کند. او در اینباره چنین میگوید: «من قبلا یک کارآفرین موفق بودم که لباس فرم مدارس، بیمارستانها و... را میدوختم. متأسفانه مخالفت خانواده به تعطیلی شرکتم انجامید. از سال 1387 در شهر خودمان در کنار کارآفرینی، کارهای جهادی هم میکردم. از وقتی دخترم دانشجوی اصفهان شد، با او به این شهر رفتم و تصمیم گرفتم شعبهای از شرکت تولیدی خود در اصفهان راه بیاندازم. برای شروع کار به سرمایه نیاز داشتم. در ذهن خودم تصور میکردم تنها کسی که بتواند به من کمک کند، سردار سلیمانی است. اولین دیدار من با حاج قاسم در اربعین دو سال گذشته در مسیر زیارت امامزاده سیدمحمد عموی امام زمان(عج) اتفاق افتاد. روز پنجم آذرماه تقریبا دو ماه بعد، در حرم مطهر امام خمینی(ره) دیدار مجدد با سردار سلیمانی برایم حاصل شد که ایشان در آنجا به مناسبت روز بسیج سخنرانی داشتند».
عهدی که با شهادت تحقق نیافت
این بانوی ولایتمدار سیسختی آرزوی خادمی امام رضا(ع) را نیز دارد، اما بهخاطر تحصیلات ابتدایی پذیرفته نمیشود. او ناامید نشده و از خواسته خود برای حاج قاسم میگوید و از او قول میگیرد که حتما به این سعادت نائل آید. خانم جعفریان در توضیح بیشتر ادامه میدهد: «نامهای با مضمون درخواستم به ایشان دادم که بهم گفتند: 22 بهمن برای سخنرانی به حرم مطهر امام خمینی(ره) میآیند و از آنجا به مشهد میروند. این شهید گرانقدر به من قول داده بودند که بعد سخنرانیشان در حرم امام(ره) در سفرشان به مشهد، بنده را هم همراه خود به مشهد ببرند و به آقای مروی معرفی کنند تا با کمک آستان قدس رضوی، بتوانم دوباره شرکت تولیدی لباس را راه بیاندازم و اگر هم ممکن بود، خادم حضرت شوم. اما کوردلان او را به شهادت رساندند و دیدار مجدد ما محقق نشد».
ارادت به حاج قاسم انگیزه پیادهروی
این زائر پیاده مزار سردار دلها با حضور بر مزار شهیدان مدافع حرم، سیدجواد جهانی و محمد اسدی در پارک خورشید مشهد این تصمیم را گرفت که مسیر 905 کیلومتری مشهدالرضا(ع) تا کرمان را پیاده طی کند. او در مورد انگیزه پیادهروی خود چنین یادآور میشود: «پدرم بسیجی و اولین شخص انقلابی شهرمان «سیسخت» بود، که سال 1354 اعلامیههای امام خمینی(ره) را توزیع میکرد. از پدرم آموختم که باید در مسیر حق، استوار گام بردارم. شهادت حاج قاسم برای همه ارادتمندان راه ولایت واقعا سخت و دردناک بود. تنها ادامه دادن راه او میتواند دلهای سوزناک ما را تسکین دهد.
با شهادت حاج قاسم بر حسب ارادت به حضرت رضا(ع) و شهید سلیمانی به مشهد رفتم تا خدمت خود به حضرت را با خدمت به مردم محروم حاشیه شهر مشهد انجام دهم. من همیشه با سردار حرف میزنم و درددل میکنم و هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم به حاج قاسم میگویم امروز چکار کنم؟ من را در کارهایم موفق کن. امسال برای دومین سالگرد سردار سلیمانی تصمیم گرفتم از حرم مطهر امام رضا(ع) تا گلزار شهدای کرمان را پیاده طی کنم».
بدرقه خادمه حضرت رضا(ع)
کولهپشتی، پرچم با آرم آستان قدس رضوی، چفیه و پیکسل منقوش به تصویر حاج قاسم از جمله وسایلی است که از حرم مطهر امام رضا(ع) تا شهر کرمان همراه نخستین زائر پیاده مزار سردار دلها است. این بانوی بااراده سیسختی از شروع پیادهروی خود از حرم مطهر رضوی چنین میگوید: «صبح روز دوشنبه، 15 آذرماه سر مزار دو شهید گرانقدر مدافع حرم در پارک خورشید مشهد رفتم و به آنها گفتم: من این تصمیم را سر مزار شما گرفتم و حالا از خود شما هم میخواهم در این مسیر من را تنهایم نگذارید. برای نماز ظهر به بارگاه منور امام هشتم(ع) رفتم و آنجا هم از حضرت خواستم، کمک کند در این راهی که اراده کردهام، مصمم پیش بروم و بتوانم سختیهای مسیر را به جان و دل بخرم. یکی از بانوان خادم حرم که از تصمیم من خبر داشت، تنها کسی بود که من را از حرم مطهر بدرقه کرد».
میزبانی مردم ولایتمدار و عاشق سردار
خراسان رضوی، خراسان جنوبی و کرمان مسیر طی شده در 25 روز توسط این بانوی میانسال بود که در طول مسیر مورد محبت مردم قرار میگرفت. هر کس به نوعی به او و راهش ابراز علاقه میکرد. یکی عکس سلفی میگرفت و دیگری هر چه خوراکی همراه داشت به این زائر پیاده سردار دلها میداد. نیروهای انتظامی و هلالاحمر هم برای اولینبار با صحنهای روبرو میشدند که شاید برای آنها قابلتصور نبود، یک زن تنها، مسیر قریب به هزار کیلومتر را عاشقانه بپیماید. خانم جعفریان اضافه میکند: «مردم وقتی میدیدند یا میشنیدند که یک خانم در جاده پیاده میرود و مقصدش مزار سردار دلهاست، من را مهمان خانه خود میکردند و به بهترین وجه از بنده پذیرایی به عمل میآوردند. در طول مسیر سعادت حاصل شد تا مهمان چند خانواده شهید شوم. همچنین سر مزار برخی از شهدا بروم و برای قوّتقلب به این بزرگواران متوّسل شوم. قریب به یک ماه، سه استان را پیاده راه رفتم که کمترین و بیشترین مسافتی که در روز پیمودم، 20 و 50 کیلومتر بود».
یاد شهدا خستگی را میزدود
این بانوی زائر پیاده مزار سردار دلها از تحمل سختیهای این مسیر هم چنین یادآور میشود: «اول به خدا و بعد به امام زمان(عج)، شهدا و حضرت زینب(س) ایمان و باور داشتم و امیدوارم بودم تا توان انجام این کار را به من عنایت کنند. یک روز که حرکت خود را ساعت چهار و نیم صبح آغاز کردم و در حال پیادهروی زیارت عاشورا میخواندم، خوف و تاریکی شب بر من غالب شد، چشمانم را بستم و حضرت زینب(س) و حاج قاسم را صدا کردم، زمانی که چشمهایم را باز کردم، در ۲۰ متری خود، شهید آوینی را دیدم. با توجه به اراداتی که به شهدا داشتم این رویای صادق را مشاهده کردم، دیدن این شهید گرانقدر به پاهایم جان داد و بر ارادهام افزود تا به راهم ادامه دهم. امنیت من را در این مسیر همین شهدا تأمین کردند تا امروز در جوار سردار حاج قاسم آرام بگیرم».
استقبال مردم کرمان رفع خستگی کرد
پیاده قدم نهادن در مسیر یک حرم یا مزار شهیدی در فرهنگ ایران ما چیز عجیبی نیست. مردم از این حرکت زیبا استقبال میکنند و زائران این راه مقدس را به خوبی میزبانی کرده تا به مقصد برسند. وقتی هم به مقصد رسید، چنان مورد استقبال قرار میگیرند که بر شکوه این حرکت میافزاید. خانم جعفریان در اینباره چنین میگوید: «از وقتی حرکت کردم، مسئولان شهر خودمان سیسخت و همچنین شهر کرمان مرتب با من در تماس بودند و مشتاقانه در انتظار بودند تا من به کرمان وارد شوم و به استقبالم بیایند. از شهر راور کم کم مردم به استقبالم آمده و تا شهر کرمان و همچنین مزار سردار سلیمانی همراهیام کردند و با تابلوهای نفیس منقوش به تصویر شهید حاج قاسم از من تجلیل به عمل آوردند».