خبرگزاری رضوی به مناسبت روز بزرگداشت مولانا گزارش می دهد؛
ما چو ناییم و نوا در ما ز توست
خبرگزاری رضوی- زهرا رفعتی؛ "هرآنکه جانب اهل خدا نگه دارد/خداش در همه حال از بلا نگه دارد"امروز (هشتم مهرماه) مصادف است با بزرگداشت مولوی است. شاعری که از مقام انسان و انسانیت و از عشق و دلدادگی شعر سروده. در عارفانه ها و غزلیات جلال الدین محمد بلخی و آنجا که از زندگی و مفاهیمی عمیق از دنیا می گوید می توانی حس کنی اشعارش رنگ دیگری دارد و نبوغ و استعداد ذاتی در این وادی مثال نزدنی است. نام کامل این شاعر ایرانی تبار پارسی گو «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» است و مولوی، مولانا، خداوندگار، و مولوی بلخی از القاب اوست.
از برخی از اشعارش نیز تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانستهاند.پدر او مولانا بهاء الدین ولد از علما و دانشمندان عصر بود.
پیوند دهنده ملت ها
مولوی را می توانیم پیوند دهنده ملت ها بنابیم و حتی سال ۲۰۰۷ به نام سال جهانی مولانا از سوی یونسکو به ثبت رسیده است و الحق که در اشعارش نیز مسائل بنیادین انسان، شرافت و وجدانیت و برابری انسان ها فارغ از رنگ پوست و زبان را می خوانیم.
در جهان بینی مولانا، هستی و پدیدههای موجود در آن از یک نظام قانونمند پیروی می کند و هر عمل و کنشی که در عالم انسانی پدیدار می شود، در واقع واکنشی به اعمال و کردارهای او است.
از نگاه مولانا، یکی از رنجهای ازلی و معرفتی انسان، هبوط انسان بر زمین است. انسان از زمان هبوط، همواره در خیال بازگشت به باغ ملکوت و فردوس برین بوده و این میل بازگشت به بهشت ازلی به یکی از آرزوهای ازلی و ناخودآگاه جمعی بشر تبدیل شده است. جان انسانی همواره، به سبب این هبوط ، خود را در رنج و سختی دیده و به قول مولانا همواره از این جداییها شکایتها کرده است. مولوی مثنوی خود را با شکایت از این فراق و جدایی و دور افتادگی از اصل آغاز کرده است.
سابقه دیرینه در عرفان و سلوک
وی در عرفان و سلوک سابقهای دیرین داشت و چون اهل بحث و جدال نبود و دانش و معرفت حقیقی را در سلوک باطنی میدانست نه در مباحثات و مناقشات کلامی و لفظی؛ پرچمداران کلام و جدال با او مخالفت کردند. از جمله فخرالدین رازی که استاد سلطان محمد خوارزمشاه بود و بیش از دیگران شاه را علیه او برانگیخت.
سلطانالعلما احتمالاً در سال ۶۱۰ قمری، همزمان با هجوم چنگیزخان از بلخ کوچ کرد و سوگند یاد کرد که تا محمد خوارزمشاه بر تخت نشسته، به شهر خویش بازنگردد. روایت شدهاست که در مسیر سفر با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و عطار، مولانا را ستود و کتاب اسرارنامه خود را به او هدیه داد. فرانکلین لوئیس این حکایت را رد میکند و غیر واقعی میداند.
دیدگاه بزرگان فن در مورد مولانا
پروفسور اریک جئو فاری (مولاناشناس سرشناس آمریکایی):در سالهای اخیر اشعار، اندیشه و دیدگاههای مولانا در غرب، به شدت گسترش یافته و محبوبیت فراوانی کسب کرده است. شاعری که همچون آفتاب روشن، درخشان و تمام ناشدنی است. بی تردید نمیتوان سرودههای او را، به زمان خاصی محدود کرد. زیرا مولانا و اندیشههای وی بازتابی از شرایط روزگار معاصر است.
او در نهایت آزادگی تلاش دارد تا خودآگاهی را در سرشت خوانندگانش تقویت کرده و به نگاه و نگرش آنها به زندگی و هستی، سمت و سو دهد. سرودههای آهنگین و موسیقایی وی آکنده از حیرت، شگفتی و پرسشهای فلسفی است.
پرسشهایی که به زیباترین و دل انگیزترین وجه، انسان را از دلبستگیها میرهاند و به تردیدهای تشویش آلود فلسفی وی ، معنا میبخشد. بیشک مولانا در بیشتر سرودههای بی بدیلش، ستایش خرد را در خدمت مدنیت و خودباوری قرار میدهد.
آلن داگلاس (استاد دانشگاه جورجیای آمریکا):مولانا علاوه بر این که بر علوم اسلامی تسلط و چیرگی خاصی دارد، در ارائه و بیان عقایدی که تا حد زیادی با ایدههای هستی شناسانه غرب همخوانی دارد بی همتاست. به نوعی میتوان او را شاعر، حکیم و فیلسوفی دانست که نماد آزاداندیشی دینی است. زیرا در سرودههایش پیوسته تلاش دارد تا خود و دیگران را از قید قوانین خشک، تحجرآمیز و انعطاف ناپذیر دنیوی برهاند.
وی در مقام یک شاعر و ادیب، مروج ارزشهایی رنگ باخته چون دوستی، محبت، عشق، وفاداری، حقیقت و پیمان داری است. به همین سبب میتوان مدعی شد سرودههای مولانا با برخی از بهترین اشعار غربی هماوردی میکند و حتی گاه از آنها پیشی میگیرد.
عارف رومی
علاّمه حسن زاده و آيت الله جوادي آملي و مرحوم آيت الله سيّد جلال الدين آشتياني، رَفَع اللهُ مقامه العالي با عبارتي چون «عارف رومي» «ملاي رومي» و ... از او ياد ميكنند و در آثارشان بارها از وي به بزرگي ياد كردهاند كه نمونههايي را يادآور ميشويم.
علاّمه حسن زاده، در جاي جاي كتب و رسالات منتشر شده از ايشان، از مولوي با عنوان «عارف رومي» ياد ميكنند و در پاسخ به سؤال «لطفاً بفرماييد نظرتان در مورد مشاهير شعر و ادب، مثل مولانا، حافظ، سنائي، و ديگران چيست؟» فرمودهاند:
«اين آقايان همه از مفاخر عالم علم و ادبيّات و فرهنگ و شعر و شاعري هستند و آنها بزرگاني هستند كه نوعاً معارف قرآني و مضامين عرفاني و نكات و مدارج انساني را در سير و سلوك، اعتلا و ارتقاي انسان به نظم درآوردهاند» و همچنين تأكيد ميكنند كه امثال حافظ و مولوي، عالم به تمام علوم از قبيل فقه، اصول، حديث، فلسفه بودند. ولي بعدها بيشتر در جنبة شعر شهرت پيدا كردند.
همچنين مرحوم استاد سيّد جلال الدين آشتياني نوّر الله مضجعه الشريف، گاهي از وي به «عارف و كاشف و محقّق متبحّر مولانا جلال الدين رومي» و گاهي به «شيخ عارف كامل، مولانا جلال الدين رومي» تعبير ميكند و چنين او را ميستايد و گاهي از لحاظ علمي نيز او را ستايش ميكند و ميفرمايد:«شيخ عارف، مولانا جلال الدين رومي، به همين معنا (مسئلهاي عرفاني) در كتاب خود تصريح كرده است و الحق در بيان اين حقيقت، قيامت كرده است».
استاد جوادي آملي نيز ميفرمايند:«ممكن است فردي دربارة معرفت ديني و يا عرفاني برخي از مشاهير اين علوم، اظهار نظر كرده و با مشاهدة اشعار و آثار فردي، همچون ملاّي رومي اين گونه حكم كند كه معرفت او معرفتي اشعري ـ افلاطوني است ... علّت اين قضا و داوري ناصواب، ناآگاهي نسبت به مفاهيم و معاني بلندي است كه ملاّي رومي در مثنوي و ديگر آثار خود، اظهار نظر ميكند. عارف بزرگواري چون ملاّي رومي از شاگردان بنام شمس تبريزي است و شمس تبريزي از معاصران شارح فصوص، مرحوم محقّق ملاّ عبد الرزاق كاشاني است و آنها هر دو از بزرگاني هستند كه از طريق صدر الدين قونوي از تعليمات ابن عربي بهره بردهاند.
همچنين ايشان فرمودهاند:«روايت شده است كه إنّ من الشعر محكمةٌ و آن شعري است كه در توحيد، مدح و منقبت انبياء و اولياء و اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السّلام ـ، زهد و اندرز باشد. مانند اشعار حكيم غزنوي و حكيم رومي و حكيم عطّار.»
مولوی میراث معنوی ایران
گرچه بسیاری مولویو اشعارش را به خوبی می شناسند و به نام این شاعر پرآوازه ایرانی مراسم مختلفی طی سالیان گذشته در اقصی نقاط کشور برگزار شده استف اما لازم است اقدامات بیشتری برای معرفی این مثرات معنوی ارزشمند ایران به مردم خصوصا نسل جوان انجام شود تا به داشته های سرزمینی خود که مورد احترام جهانیان قرار دارند بیشر افتخار کنند.
از برخی از اشعارش نیز تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانستهاند.پدر او مولانا بهاء الدین ولد از علما و دانشمندان عصر بود.
پیوند دهنده ملت ها
مولوی را می توانیم پیوند دهنده ملت ها بنابیم و حتی سال ۲۰۰۷ به نام سال جهانی مولانا از سوی یونسکو به ثبت رسیده است و الحق که در اشعارش نیز مسائل بنیادین انسان، شرافت و وجدانیت و برابری انسان ها فارغ از رنگ پوست و زبان را می خوانیم.
در جهان بینی مولانا، هستی و پدیدههای موجود در آن از یک نظام قانونمند پیروی می کند و هر عمل و کنشی که در عالم انسانی پدیدار می شود، در واقع واکنشی به اعمال و کردارهای او است.
از نگاه مولانا، یکی از رنجهای ازلی و معرفتی انسان، هبوط انسان بر زمین است. انسان از زمان هبوط، همواره در خیال بازگشت به باغ ملکوت و فردوس برین بوده و این میل بازگشت به بهشت ازلی به یکی از آرزوهای ازلی و ناخودآگاه جمعی بشر تبدیل شده است. جان انسانی همواره، به سبب این هبوط ، خود را در رنج و سختی دیده و به قول مولانا همواره از این جداییها شکایتها کرده است. مولوی مثنوی خود را با شکایت از این فراق و جدایی و دور افتادگی از اصل آغاز کرده است.
سابقه دیرینه در عرفان و سلوک
وی در عرفان و سلوک سابقهای دیرین داشت و چون اهل بحث و جدال نبود و دانش و معرفت حقیقی را در سلوک باطنی میدانست نه در مباحثات و مناقشات کلامی و لفظی؛ پرچمداران کلام و جدال با او مخالفت کردند. از جمله فخرالدین رازی که استاد سلطان محمد خوارزمشاه بود و بیش از دیگران شاه را علیه او برانگیخت.
سلطانالعلما احتمالاً در سال ۶۱۰ قمری، همزمان با هجوم چنگیزخان از بلخ کوچ کرد و سوگند یاد کرد که تا محمد خوارزمشاه بر تخت نشسته، به شهر خویش بازنگردد. روایت شدهاست که در مسیر سفر با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و عطار، مولانا را ستود و کتاب اسرارنامه خود را به او هدیه داد. فرانکلین لوئیس این حکایت را رد میکند و غیر واقعی میداند.
دیدگاه بزرگان فن در مورد مولانا
پروفسور اریک جئو فاری (مولاناشناس سرشناس آمریکایی):در سالهای اخیر اشعار، اندیشه و دیدگاههای مولانا در غرب، به شدت گسترش یافته و محبوبیت فراوانی کسب کرده است. شاعری که همچون آفتاب روشن، درخشان و تمام ناشدنی است. بی تردید نمیتوان سرودههای او را، به زمان خاصی محدود کرد. زیرا مولانا و اندیشههای وی بازتابی از شرایط روزگار معاصر است.
او در نهایت آزادگی تلاش دارد تا خودآگاهی را در سرشت خوانندگانش تقویت کرده و به نگاه و نگرش آنها به زندگی و هستی، سمت و سو دهد. سرودههای آهنگین و موسیقایی وی آکنده از حیرت، شگفتی و پرسشهای فلسفی است.
پرسشهایی که به زیباترین و دل انگیزترین وجه، انسان را از دلبستگیها میرهاند و به تردیدهای تشویش آلود فلسفی وی ، معنا میبخشد. بیشک مولانا در بیشتر سرودههای بی بدیلش، ستایش خرد را در خدمت مدنیت و خودباوری قرار میدهد.
آلن داگلاس (استاد دانشگاه جورجیای آمریکا):مولانا علاوه بر این که بر علوم اسلامی تسلط و چیرگی خاصی دارد، در ارائه و بیان عقایدی که تا حد زیادی با ایدههای هستی شناسانه غرب همخوانی دارد بی همتاست. به نوعی میتوان او را شاعر، حکیم و فیلسوفی دانست که نماد آزاداندیشی دینی است. زیرا در سرودههایش پیوسته تلاش دارد تا خود و دیگران را از قید قوانین خشک، تحجرآمیز و انعطاف ناپذیر دنیوی برهاند.
وی در مقام یک شاعر و ادیب، مروج ارزشهایی رنگ باخته چون دوستی، محبت، عشق، وفاداری، حقیقت و پیمان داری است. به همین سبب میتوان مدعی شد سرودههای مولانا با برخی از بهترین اشعار غربی هماوردی میکند و حتی گاه از آنها پیشی میگیرد.
عارف رومی
علاّمه حسن زاده و آيت الله جوادي آملي و مرحوم آيت الله سيّد جلال الدين آشتياني، رَفَع اللهُ مقامه العالي با عبارتي چون «عارف رومي» «ملاي رومي» و ... از او ياد ميكنند و در آثارشان بارها از وي به بزرگي ياد كردهاند كه نمونههايي را يادآور ميشويم.
علاّمه حسن زاده، در جاي جاي كتب و رسالات منتشر شده از ايشان، از مولوي با عنوان «عارف رومي» ياد ميكنند و در پاسخ به سؤال «لطفاً بفرماييد نظرتان در مورد مشاهير شعر و ادب، مثل مولانا، حافظ، سنائي، و ديگران چيست؟» فرمودهاند:
«اين آقايان همه از مفاخر عالم علم و ادبيّات و فرهنگ و شعر و شاعري هستند و آنها بزرگاني هستند كه نوعاً معارف قرآني و مضامين عرفاني و نكات و مدارج انساني را در سير و سلوك، اعتلا و ارتقاي انسان به نظم درآوردهاند» و همچنين تأكيد ميكنند كه امثال حافظ و مولوي، عالم به تمام علوم از قبيل فقه، اصول، حديث، فلسفه بودند. ولي بعدها بيشتر در جنبة شعر شهرت پيدا كردند.
همچنين مرحوم استاد سيّد جلال الدين آشتياني نوّر الله مضجعه الشريف، گاهي از وي به «عارف و كاشف و محقّق متبحّر مولانا جلال الدين رومي» و گاهي به «شيخ عارف كامل، مولانا جلال الدين رومي» تعبير ميكند و چنين او را ميستايد و گاهي از لحاظ علمي نيز او را ستايش ميكند و ميفرمايد:«شيخ عارف، مولانا جلال الدين رومي، به همين معنا (مسئلهاي عرفاني) در كتاب خود تصريح كرده است و الحق در بيان اين حقيقت، قيامت كرده است».
استاد جوادي آملي نيز ميفرمايند:«ممكن است فردي دربارة معرفت ديني و يا عرفاني برخي از مشاهير اين علوم، اظهار نظر كرده و با مشاهدة اشعار و آثار فردي، همچون ملاّي رومي اين گونه حكم كند كه معرفت او معرفتي اشعري ـ افلاطوني است ... علّت اين قضا و داوري ناصواب، ناآگاهي نسبت به مفاهيم و معاني بلندي است كه ملاّي رومي در مثنوي و ديگر آثار خود، اظهار نظر ميكند. عارف بزرگواري چون ملاّي رومي از شاگردان بنام شمس تبريزي است و شمس تبريزي از معاصران شارح فصوص، مرحوم محقّق ملاّ عبد الرزاق كاشاني است و آنها هر دو از بزرگاني هستند كه از طريق صدر الدين قونوي از تعليمات ابن عربي بهره بردهاند.
همچنين ايشان فرمودهاند:«روايت شده است كه إنّ من الشعر محكمةٌ و آن شعري است كه در توحيد، مدح و منقبت انبياء و اولياء و اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السّلام ـ، زهد و اندرز باشد. مانند اشعار حكيم غزنوي و حكيم رومي و حكيم عطّار.»
مولوی میراث معنوی ایران
گرچه بسیاری مولویو اشعارش را به خوبی می شناسند و به نام این شاعر پرآوازه ایرانی مراسم مختلفی طی سالیان گذشته در اقصی نقاط کشور برگزار شده استف اما لازم است اقدامات بیشتری برای معرفی این مثرات معنوی ارزشمند ایران به مردم خصوصا نسل جوان انجام شود تا به داشته های سرزمینی خود که مورد احترام جهانیان قرار دارند بیشر افتخار کنند.