۲
تاریخ انتشار
پنجشنبه ۶ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۲۲
کارشناس دینی تشریح کرد؛

روایتی از شهادت حضرت علی اصغر(ع)

روایتی از شهادت حضرت علی اصغر(ع)
خبرگزاری رضوی_ عبدالله بن حسین بن علی(ع) مشهور به علی اصغر، فرزند شیرخوار امام حسین(ع) است که در واقعه کربلا به شهادت رسید.او عبدالله رضیع نیز خوانده می‌شود. 
در برنامه های عزاداری دهه اول محرم، شب و روزهفتم ماه محرم  منسوب به طفل شش ماهه حضرت ابا عبدالله الحسین(ع)، حضرت علی اصغر(ع) می‌باشد.
شیعیان و محبان اهل بیت(ع) حضرت علی‌اصغر(ع) را باب الحوائج  می‌دانند و برخی از مساجد،  حسینیه‌ها و هیئت‌های عزاداری خود را به نام او نام‌گذاری می‌کنند.
حضرت علی اصغر(ع) را باب‌ الحوائج می‌خوانند، زیرا گرچه شیرخوار بود، ولی مقامش نزد خدا والا است. ( جمعی از نویسندگان، فرهنگ عاشورا، ج۱، ص۹۹)
روضه شب و روز هفتم محرم را به حضرت علی اصغر(ع) اختصاص داده‌اند و در این شب با محوریت او به مرثیه‌، نوحه و  روضه‌خوانی می‌پردازند. روضه او از روضه‌های سوزناک واقعه عاشورا  شناخته می‌شود. همچنین در برخی مناطق شیعیان در دهه محرم، تعزیه حضرت علی‌اصغر(ع) را به نمایش می‌گذارند؛ در این تعزیه گهواره‌ای را با پارچه سبز تزیین می‌کنند تا نماد شیرخوارگی و خردسالی او باشد.
همچنین هر ساله همایش فراگیر ملی و بین المللی و مراسم بزرگداشت حضرت علی اصغر(ع) از سوی مجمع جهانی بزرگداشت حضرت علی اصغر(ع) به نام همایش شیرخوارگان حسینی در اولین جمعه ماه محرم برگزار می‌شود.
گرچه گفته شده تاریخ تولد او مشخص نیست( البته با فرض ۶ماهه بودن در محرم۶۱ ه ق متولد ماه رجب سال۶۰ ه ق است)؛ درباره سن او هنگام شهادت در کربلا  نیز اختلاف وجود دارد؛ اما بیشتر منابع او را به هنگام شهادت، کوچک و شیرخوار دانسته‌اند بدون اینکه به سن او اشاره کنند.
( طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۷۸ق، ج۵، ص۴۴۸ و ۴۶۸؛ ابن جوزی، تذکره الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۲۲۷)

نام حضرت علی اصغر(ع) و اختلاف اقوال:
در منابع متقدم شیعه و سنی نام این کودک، عبدالله یاد شده، ولی در منابع متأخر شیعی به علی‌اصغر شهرت یافته است. مقتل‌الحسین خوارزمی ( خوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۷) و مناقب آل ابی طالب  ابن شهر آشوب( ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، مؤسسه انتشارات علامه، ج۴، ص۱۰۹)
از جمله منابع قدیمی هستند که هنگام ذکر چگونگی شهادت فرزند خردسال امام حسین(ع)، از او با نام علی یاد کرده‌اند. منابع بعدی نیز، نام طفل شهید را علی‌اصغر(ع) و غالباً لقب امام سجاد(ع) را «علی اوسط» آورده‌اند.( اربلی، کشف الغمة، نشر رضی، ج۱، ص۵۸۱ و ۵۸۲؛ شافعی، مطالب السئول، ۱۴۱۹ق، ص۲۵۷) برخی از منابع در شمارش فرزندان  امام حسین(ع)، نام عبدالله را نیز ذکر کرده‌، ولی به چگونگی شهادت او اشاره‌ای نکرده‌اند.( ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، مؤسسه انتشارات علامه، ج۴، ص۱۰۹؛ اربلی، کشف الغمة، نشر رضی، ج۱، ص۵۸۱ و ۵۸۲)
 این موضوع از اختلاف منابع متقدم و متأخر در شمارش فرزندان امام حسین(ع) که علی نام داشته‌اند، نشأت گرفته است.( مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۱۳۵؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، مؤسسه انتشارات علامه، ج۴، ص۱۰۹)
به گفته بعضی، علی‌اصغر و عبدالله دو تن بوده‌اند و هر دو در واقعه کربلا شهید شده‌اند.( شافعی، مطالب السئول، ۱۴۱۹ق، ص۲۵۷)
مصیبت علی اصغر(ع) برای امام حسین(ع) جان‌فرسا بود، چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند، ولی برای کشتن ما کمر بسته‌اند. 
( طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۹/ ابن جوزی، عبدالرحمن، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۵، ص۳۴۰/ سبط ابن جوزی، یوسف بن حسام‌الدین، تذکرة الخواص، ج۱، ص۲۲۷/ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۹۷) 
در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ‌ای حسین(ع) در‌ اندیشه علی اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه‌ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است. 
( سبط ابن جوزی، یوسف بن حسام‌ الدین، تذکرة الخواص، ج۱، ص۲۲۷)
حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضایت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد، بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ‌ای خدا! چون تو این صحنه‌ها را می‌بینی تحمل این مصیبت‌ها بر من آسان می‌شود.
( ابن‌ طاووس، علی بن موسی، الملهوف فی قتلی الطفوف، ج۱، ص۱۶۹/ سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۶۹/ بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین-ع، ص۲۸۹/ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۸/ ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۷۰/ فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۸۸/  خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین-ع، ج۲، ص۳۷)

تلخ‌ترين لحظات تاريخ نزديك مي‌شد؛ تمامي ياران و اصحاب امام حسين (ع) به ميدان رفته و كشته شده بودند. 
در اردوگاه حق تنها دو مرد باقي مانده بود: اباعبدالله الحسين(ع) و امام سجاد(ع) كه آن روز به اراده الهي بيمار بود تا زنده بماند و رهبري امت را پس از امام حسين (ع) به دست بگيرد.
امام(ع) چون خويشتن را تنها و بي ياور ديد آخرين حجت را بر مردم تمام كرد و بانگ برآورد: "هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله؟ هل من موحد يخاف الله فينا؟ هل من مغيث يرجو الله بإغاثتنا؟ هل من معين يرجو ما عندالله في إعانتنا؟..." يعني: "آيا مدافعی هست كه از حريم رسول خدا دفاع كند؟ آيا يكتاپرستی هست كه از خدا بترسد و ما را ياری دهد؟ آيا فريادرسی هست كه به خاطر خدا ما را ياری رساند؟ آيا كسی هست كه به خاطر روضه و رضوان الهی به نصرت ما بشتابد؟...".
صدای اين كمک خواهی امام كه به خيمه‌ها رسيد و بانوان دريافتند كه حسين(ع) ديگر ياوری ندارد، صدايشان به شيون و گريه بلند شد. امام روی به خيمه‌ها كرد، شايد كه زنان با ديدن او اندكی آرام گيرند؛ كه ناگاه صدای فرزند شش ماهه‌اش «عبدالله بن الحسين» ــ كه به علی اصغر معروف بود ــ را شنيد كه از شدت تشنگی می گريست.
علی اصغر طفلی شيرخواره بود؛ كه نه آبی در خيمه‌ها بود تا وی را سيراب كنند، و نه مادرش «رباب» شيری در سينه داشت كه به وی دهد.
امام(ع) قنداقه علی اصغر را در دست گرفت و به سوی دشمن رفت؛ در مقابل لشكر يزيد ايستاد و فرمود: "ای مردم! اگر به من رحم نمی كنيد بر اين طفل ترحم نماييد"...
اما گويي كه بذر رحم بر دل سنگ آنان پاشیده نشده و تمامی رذائل دنيا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود؛ زیرا به جای آنکه فرزند رسول خدا(ص) را به جرعه ای آب میهمان کنند، تيراندازی از بنی اسد (كه گفته شده است «حرملة بن كاهل» بود) تيری در كمان نهاد و گلوی طفل را نشانه گرفت...
ناگاه دستان و سينه امام(ع) به خون رنگين شد... سر كوچك و گردن ظريف طفل شيرخواره را از بدن جدا شده بود...
آتش عشق تو در من شعله‌ور بود ای پدر/
پيش تير عشق تو، قلبم سپر بود ای پدر
شد گلويم روی دستت ذبح، می دانی چرا؟/
حجم تير از گردن من بيشتر بود ای پدر
امام(ع) دستان خود را از خون علی اصغر پر كرد و به آسمان پاشيد و گفت: "هون عليّ ما نزل بي انه بعين الله ــ تحمل اين مصيبت بر من آسان است چرا كه خداوند آن رامي‌بيند"... در همين حال، «حصين بن تميم» تير ديگری افكند كه بر لبان مبارك امام(ع) نشست و خون از دهان حضرت جاری شد. امام بار دیگر روی به آسمان كرد و اینگونه نیایش نمود: "خدايا! سوی تو شكايت می كنم از آنچه با من و برادران و فرزندان و خويشانم می كنند"...
اصغر كه به چهره ز عطش رنگ نداشت
ياراي سخن با من دلتنگ نداشت
يا رب! تو گواه باش، شش‌ماهه‌ من
شد كشته‌ ظلم و با كسی جنگ نداشت
آنگاه از سپاه دشمن دور شد؛ با شمشيرش قبر كوچكي كند؛ بدن علی اصغر را به خون گلوی او آغشته نمود؛ بر او نماز گزارد و جنازه كوچك را دفن كرد...
https://www.razavi.news/vdcjyvem.uqeytzsffu.html
razavi.news/vdcjyvem.uqeytzsffu.html
کد مطلب ۶۰۱۳۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما