۰
تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۰ ساعت ۰۷:۴۹
یادداشت؛

سعادت طلب جهانی مثل قاسم سلیمانی

سعادت طلب جهانی مثل قاسم سلیمانی
خبرگزاری رضوی- غلامرضا بنی اسدی*؛ برخی آدم ها همان اندازه ای هستند که شناسنامه چند برگی شان می گوید. چیزی بیش از آن چند خط نمی توان در باره شان یافت. اما برخی هستند که هر نگاه شان جلوه ای تابناک است که شرحش کتابی مجزا می شود مثل همین سلیمانی خودمان که بسان سلسله جبال معرفت در همین نزدیکی است. به جرات تمام می توان گفت و نوشت و امضا گذاشت پای آن که قاسمِ سلیمانی فقط یک نام نیست برای یک فرد که بتوان او را در عکسی 6 در 4 دید و تصویر کرد و این بشود همه تصوراتی که می توان در باره صاحب این نام داشت. نمی شود در یک زاویه ایستاد به تماشا و شرح سردار شهید سلیمانی به زبانی که در کام داریم یا حتی قلمی که در دستان ما، کلمات را حرف به حرف می نگارد.نمی شود کتابِ او را فقط از روی جلد خواند. او را بسان کتاب های راهنما باید صفحه به صفحه و سطر به سطر خواند و به درس آموزی پرداخت.
برخاستن با شناخت سلیمانی نتیجه اش از پا افتادن باطل کرداران جهانی خواهد بود. برای ایستادنی چنین و رسیدن به نتیجه ای چانان حتما " دیده را باید شست" وحتما حتما "جوردیگر باید دید". به گونه ای که ما را در "مکتبِ سلیمانی" به معرفت برساند و صاحب نام کند. در تعریف و روایت سلیمانی، صداقت یک اصل است که در کنار اصل دیگر؛ معرفت، باید کنار هم بنشینند تا آنچه در باره "حاج قاسم" می گوئیم بر دل بنشیند. من معتقدم در جنگ روایت ها یک جبهه مهم از "جهادِ تبیین"، پرداختن و واقع نمایی چهره زلال سردار است. جوری که نه دشمن بتواند این زلال همیشه جاری را گل آلود کند و نه حتی دوستان ولو با نیت خیر بتوانند از او چهره ای در اندازه نگاه و پندار خود بسازند. فکر می کنم ما اهل رسانه و قلم در این جهادی مقدس، نقشِ امیران و سرداران و افسران و سربازان جنگ سخت را داریم. به درستی باید سپاه حروف و لشکر کلمات مان را هدایت کنیم تا آنچه حاصل می آید تصویری واقعی از سردار حقیقت نشان سپاه اسلام باشد. به دقت باید بنویسیم. مومنانه و صادقانه باید روایت کنیم.
رفتار درست در شرحِ سر دار را باید به جایی برسانیم که گاه در میان دو گیومه، امانت دارانه به مخاطب منتقل کنیم. این بهترین شکل تکریم سرداری است که به قطرات خون خود، کرامت و بزرگواری انسان را امضایی سرخ گذاشت. فرماندهی که پرچمدار زندگی بود در ازدحامی مرگ آفرینی های تکفیری ها و داعشی ها و صهیونیست ها و شیطانک هایی که نخ شان به سرپنجه "عموسام" بسته بود.
او زندگی را وامنیت و سلامت و سعادت را برای همه می خواست و چنان به غیرت برخاست که هزاران بار، همه انسان ها را جانی تازه بخشید به نجات جان هر انسان که این منطق و درس قرآن است که " وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ۚ؛ و هر کس نفسی را حیات بخشد ( انسانی را از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده است. حالا رصد کنیم و ببینیم چند هزار بار باید نجات همه انسان ها را در فهرست نورانی اعمال حاج قاسم نوشت. چند بار باید "میراندنِ باطل" را به حساب او گذاشت. بزرگی چنین را نه سالی یک بار که هر روزه باید خواند و در هر خوانش هم به فهمی دقیق و راهگشا رسید که مردان بزرگ اگر چه بی تکراراند اما تا می شود باید خود را با آنان مشابه سازی کرد.

*پیشکسوت رسانه
https://www.razavi.news/vdcjiheo.uqetizsffu.html
razavi.news/vdcjiheo.uqetizsffu.html
کد مطلب ۸۳۹۵۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما