۴
تاریخ انتشار
چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۷:۵۲
گفت‌وگوی خبرگزاری رضوی با خادمیار جوان بارگاه منور رضوی؛

شفا یافته امام رضا(ع) خادمیار حرم شد

شفا یافته امام رضا(ع) خادمیار حرم شد
خبرگزاری رضوی ـ آزیتا ذکاء؛ خادمی حرم مطهر امام رضا(ع) آرزوی هر ارادتمند به این امام همام است و این توفیق برای هر فرد به یک شکل یا بهتر بگویم با یک اتفاق زیبا از رویا به حقیقت تحقق می‌یابد.
حسین فزونی جوان 23 ساله گنبدکاووس که قریب به چهار سال است در جوار امام مهربانی‌ها سکونت دارد. از آن دست جوانانی است که برای زیستن در یک محیط سالم و معنوی به امام خود، علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) تمسک می‌جوید و در پاسخ این توسل، خادمی بارگاه ملکوتی حضرت را دریافت می‌کند.
چهارشنبه‌هایی امام رضایی این فرصت را برای ما فراهم کرد تا به سراغ این خادم جوان امام هشتم(ع) برویم و صحبت‌های او را در مورد چگونگی حضورش در این مضجع شریف بشنویم که مشروح آن از نظرتان می‌گذرد.
 
چه عواملی موجب شد جوان گلستانی به خادمی مضجع شریف امام رضا(ع) درآید؟
بنده از کودکی به امام مهربانی‌ها علاقه داشتم و شفا یافته خود حضرت هم هستم. بر حسب این ارادت برای ادامه تحصیل، دانشگاه مشهد را انتخاب کردم. قریب به چهار سال است به دلیل تحصیل در مشهد توفیق مجاورت حضرت را پیدا کرده‌ام. در مدتی که در این شهر به دور از خانواده زندگی می‌کنم سختی‌هایی را پشت سر گذاشته‌ام که یکبار در اوج مشکلاتم به این امام رئوف پناه آورده و از حضرت گلایه کردم که الحمدلله عنایت حضرت شامل حالم شد و رفع این سختی‌ها با ثمرات بسیار خوبی همراه بود که یکی از آنها سعادت خدمت در این بارگاه ملکوتی است.
 
دوری خانواده شما را اذیت میکرد؟
بله. دوری از خانواده بخصوص برای من که در خانواده‌ای گرم و صمیمی بزرگ شده‌ام بسیار سخت بود. من زمانی که در کنکور شرکت کردم چند شهر بزرگ را برای تحصیل در دانشگاه انتخاب کردم که یکی تهران و دیگری مشهد بود. یک ترمی را در مشهد در رشته علوم تغذیه درس می‌خواندم که در مصاحبه رشته پرستاری دانشگاه بقیةالله تهران بورسیه ارتش قبول شدم.
اما به دلیل ارادت به حضرت و مدتی که در این شهر بودم، حس مجاورت و زیارت امام رضا(ع) موجب شد مشهد را به تهران ترجیح داده و تحصیل خود را در مشهد ادامه بدهم. اما مشکل من فضای دانشگاه بود. با این تفکر برای تحصیل به شهر مذهبی مشهد آمدم که با روحیات من سازگار است، اما فضای دانشگاه به دور از تصور من بود شاید هم به دلیل بزرگی شهر، همه جور افراد در دانشگاه پیدا می‌شود. چند روز قبل از اینکه برای خادمی با من تماس بگیرند رو به بارگاه امام مهربانی‌ها کرده و از وضعیت موجود خود شکایت کردم و گفتم: چرا با اینکه من داخل مشهد هستم هنوز نتوانستم در یک فضای معنوی قرار بگیرم و دوستان خوب پیدا کنم.


 
اینطور شد که خادم حضرت شدید....
دو و سه روز بعد این گلایه به حضرت، برای اقامه نماز صبح به حرم مطهر رفته و پس از نماز برای زیارت داخل روضه‌منوره شدم. کنار ضریح خلوت بود و با آقا درد دل می‌کردم که همان موقع آقای رئیسی که آن زمان تولیت حرم مطهر را داشتتد برای زیارت به نزدیک ضریح مطهر مشرف شدند و این فرصتی بود که من خواسته خودم را برای خادمی حضرت به ایشان بیان کنم. وقتی به ایشان گفتم: دوست دارم خادم حرم شوم؛ ایشان سامانه خادمیاری را به من معرفی کردند و من هم با مراجعه به این سامانه برای خادمی اقدام کردم.
 
چه مدت پس از ثبتنام، خدمت خود را در بخش خادمیار رسانهای آغاز کردید؟
متأسفانه چند ماه گذشت و خبری نشد. پدرم در یکی از سفرهایش به مشهد که برای زیارت به حرم مطهر رفته بود، در صحن پیامبراعظم(ع) حجت‌الاسلام گنابادی‌نژاد مسئول سازمان فرهنگی آستان قدس رضوی را می‌بیند و با او در مورد ثبت‌نام من برای خادمی و اینکه هنوز تماسی نگرفته‌اند، صحبت می‌کند. آقای گنابادی‌نژاد به پدرم می‌گوید، می‌توانیم فرزندت را به عنوان نیروی غیر رسمی بپذیریم. پدرم هم گفته بود، پسرم بیشتر هدفش خدمت است تا اینکه بخواهد حتما لباس خادمی بپوشد. من به مدت تقریبا شش ماه در بخش امور فرهنگی آستان قدس رضوی فعالیت کردم و مزیتی که آنجا برای من داشت این بود که از همان روز اول، با افراد شریفی از جمله مسئول آن بخش، آقای کفشدار طوسی آشنا شدم و همنشینی با آن‌ها بر تحمل رنج‌های یک‌ساله من مرهم بود.
آقای محمدی از اعضای خادمیاران رسانه‌ای کشور دوست آقای کفسدار طوسی است که یک روز جای ما آمد و برای نماز ظهر به مسجد صدیقی‌ها واقع در نزدیکی حرم مطهر رفتیم که من آنجا از توانایی خود در مورد مدیریت فضای مجازی و علاقه‌ام به خدمت در حوزه رسانه صحبت کردم و او هم درخواست من را قبول کرده و من را برای خدمت در این بخش دعوت کرد. الحمدالله از چهاردهم آبان‌ماه سال 1398 در این بخش مشغول خدمت به زائران امام هشتم(ع) هستم.

از فضای دانشگاه و نداشتن دوست خوب ناراحت بودید. اکنون که خادم شدهاید قرار گرفتن در این فضای ملکوتی چه کمکی به مشکلات شما کرده است؟
متأسفانه آن بازه زمانی از لحاظ روحی و روانی خیلی دوره خوبی را سپری نمی‌کردم که یک روز آقای کفشدار طوسی از حرم با من تماس گرفت و با ابهتی در کلامش به بنده،  گفت: چقدر امام رضا(ع) تو را دوست دارد! شماره شما را به من داده‌اند و توصیه شده که شما را مشغول به خدمت کنیم. او از کلماتی استفاده می‌کرد که احساس کردم در جواب آن گله‌مندی من به حضرت است. آقای کفشدار طوسی گفت: بیا در قسمت باب‌الهادی. بعد صحبت با ایشان، با خوشحالیِ تمام به حرم رفتم و از همان ابتدا مشغول به خدمت شدم.
یک اتفاق جالب دیگر هم که بعد آن گلایه به حضرت افتاد، این بود که یک روحانی با من تماس گرفت و گفت: شماره‌ شما را پدرتان به من داده تا در سفرم به مشهد با هم صحبت کنیم. این روحانی جوان که فامیلش حوائجی بود با اینکه خیلی وقت بود شماره من را داشت. اما دقیقا زمانی به من زنگ زد که نیاز داشتم یک نفر به من مشاوره دهد تا روحیه‌ام عوض شود و بتوانم با صبوری مشکلاتم را پشت سر بگذارم. او در تماس خود پشت تلفن گفت: «حوائجی هستم حوائجت مدنظره». این چند کلمه خیلی در من اثر داشت و همچنین قرار گذاشتیم تا یکدیگر را در حرم ملاقات کنیم. در دیدار با آن روحانی وارسته و عارف، هر غمی که به دلم نشسته بود را برای او گفتم. ایشان هم راهکارهای خوبی ارائه داد و از سختی‌های زندگی گفت. من به راهکارهایش عمل کردم و الحمدالله روز به روز حالم بهتر شد و توفیقات روزافزونی نصیبم گردید. پدر و مادرم مشهد آمدند و خانه من را عوض کرده و در نزدیکی حرم مطهر برایم منزلی خریدند. همچنین با یکی از دخترهای خوب دانشگاه که با هم همکلاس بودیم و در بین آن همه دانشجو از همه لحاظ استثنا و بی‌نظیر بود، ازدواج کردم و همسرم نیز بعد من، خادمه آقا امام رضا(ع) شد. هر دو با هم در بخش خادمیاران رسانه‌ای خدمت خود را انجام می‌دهیم. همه اینها را عنایت حضرت به خود می‌دانم که از یک غریب به چه خوبی غریب‌نوازی می‌کند.
 


پس همسرتان با ورود به زندگی‌تان، در خادمی حضرت نیز با شما همراه شده...
بله. الحمدالله مراحل ثبت‌نام او به زودی پیش رفت و توانست برای خادمی مشرف شود. پدربزرگ همسرم نیز از خادمان قدیمی و پیرغلامان امام رئوف بود که به تازگی بدرود حیات گفته و در حرم مطهر به خاک سپرده شده است.

کودکی همه ما با خاطرات قشنگی از حرم امام رضا(ع) همراه است. در آلبوم خاطرات شما با این امام همام کدام خاطره همیشه ماندگار بوده و یادآوری آن شیرینی و حلاوت اول را برایتان دارد؟
مادرم معاون فرهنگی و دبیر دین و زندگی و قرآن در مقطع دبیرستان بود. او سالی یکبار همراه دانش‌آموزانش برای زیارت به مشهد می‌آمد و آن زمان هم که من کودک بودم در این سفرها همراه او بودم. یادم است مادرم همیشه گوشه‌ای از صحن انقلاب با دانش‌آموزانش می‌نشست و این مصرع را با حالت سوز و نوحه می‌خواند و اشک می‌ریخت. «میشه کنج حرمت گوشه قلب من باشه».
من فرزند کوچک خانواده‌ام و با مادرم بسیار صمیمی هستم. وقتی من تصمیم گرفتم خادم حرم بشوم، مادرم همیشه در نمازهایش برای خادمی من دعا می‌کرد. حتی می‌دیدم در دعاهایش اشک هم می‌ریخت. امروز اگر من خادم حضرت هستم نتیجه همان دعاهای مادرم است. مادرم از اینکه من خادم هستم خیلی خوشحال است و همیشه می‌گوید: «همیشه به آقا می‌گفتم: میشه کنج حرمت گوشه قلب من باشه. بالاخره دعایم مستجاب شد و حضرت جگرگوشه من، پسرم را به غلامی درگاهش پذیرفت».  
 
در پایان مصاحبه بفرمایید چه مریضی بر شما عارض بود که برای شفا به این مضجع شریف متوسل شدید؟
کودک شش ساله بودم که لثه‌ها و حتی حنجره من درگیر یک عفونت شده بود که توان غذا خوردن نداشتم و خانواده سرلاک و آب را مثل سرم بهم می‌دادند و گاهی هم سرم به من وصل می‌کردند. دکتر هم رفتیم ولی بیماری من بهبود نیافت. یک روز پدرم از مسجد آمد و گفت: حاضر شوید مشهد می‌رویم، فکر می‌کنم فقط گره کار ما به دست امام رضا(ع) باز می‌شود. شبانه از گنبدکاووس حرکت کردیم و اذان صبح مشهد رسیدیم. نماز صبح را حرم خواندیم و برای صرف صبحانه به هتل برگشتیم. به پدرم گفتم: گرسنه‌ام. بعد دو ماه مریضی، برای اولین‌بار صبحانه‌ام را کامل خوردم. پدر و مادرم نگران بودند، پدرم بعد خوردن صبحانه‌ام، نگاهی به دهانم انداخت و دید هیچ ردی از عفونت نمانده و کاملا خوب شده است. در همان سفر یک روزه من شفای خود را از حضرت گرفتم و دوباره شب به شهرمان برگشتیم. وقتی نزد دکتر رفتیم، او گفت: معجزه بوده است. از آن سال به بعد به پاس قدردانی از حضرت، هر ساله با خانواده، برای پابوسی حضرت می‌آمدم و الحمدالله سه سال است که خودم به خاطر تحصیل و ازدواج ساکن مشهد شده‌ام و توفیق همجواری حضرت نصیبم شده است. خانواده‌ام هم مشتاق شده‌اند تا از گنبدکاووس نقل مکان کرده و به مشهد مهاجرت کنند.
 
https://www.razavi.news/vdccxxqm.2bqi08laa2.html
razavi.news/vdccxxqm.2bqi08laa2.html
کد مطلب ۷۲۰۴۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما