گفتوگوی خبرگزاری رضوی با کتابدار کتابخانه مرکزی حرم مطهر رضوی؛
خدمت به عالم آل محمد(ص) و صاحبان عِلم برایم مقدس است
به گزارش خبرگزاری رضوی ـ آزیتا ذکاء؛ تبسم همیشه روی لبانش و گفتار زیبا و آرامشبخش از جمله ویژگیهای ظاهری است که در مواجهه با اهل عِلم در او میتوان دید. او این روحیه را تا حدودی ذاتی و تا بخشی هم اکتسابی میداند. این فرضیه را همیشه برای خود دارد که او در جایی مشغول بکار است که منتسب به امام مهربانیهاست و باید طوری با اهالی عِلم برخورد کند که شایسته عالم آل محمد(ص) باشد.
زهرا حاجیزاده عاشق عِلم و ارادتمند به امام رضا(ع) است که 12 سال به عنوان کتابدار در کتابخانه مرکزی حرم مطهر رضوی با روی متبسم به دوستداران عِلم و عالم آل محمد(ص) خدمت میکند. در چهارشنبههای امام رضایی این هفته که همزمان با دهه کرامت است به سراغ او رفتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
لبان همیشه متبسم زهرا حاجیزاده نعمتی است که مراجعهکنندگان در برخورد با او انرژی گرفته و بهتر به مطالعه توجه دارند. آیا این روحیه عالی را میتوان ذاتی دانست یا انتساب این مکان به امام رضا(ع) سبب آن شده است؟
درست است که من کارمند کتابخانه هستم و در قبال کارم حقوق میگیرم، اما این مطلب مدنظرم بوده که این مکان منتسب به امام رضا(ع) است و همیشه زیر ذرهبین ایشان هستم. از اینرو، رضایت حضرت برایم خیلی اهمیت دارد.
عامل دوم خوشرویی من با مراجعهکنندگان کتابخانه به این دلیل است که خودم عاشق عِلم هستم و دوستدار افرادی که برای مطالعه و درس خواندن به کتابخانه میآیند. اشتغال در این کتابخانه و خدمت به صاحبان عِلم همیشه برایم قداست داشته و چه روزهایی که خودم برای مطالعه به این مکان مقدس میآمدم، نردههای پلهها را بوسه میزدم و میگفتم: اینجا جای دست افرادی است که برای کسب علم آمدهاند و اگر خجالت نمیکشیدم جای پایشان را هم میبوسیدم.
کسی که روحیه عِلم دوستی و خدمت به اهل عِلم دارد قطعا خودش در این عرصه پیشتاز است. خود خانم حاجیزاده تا چه مقطعی تحصیلاتش را ادامه داده است؟
خودم علاقه به درس خواندن داشتم و برای همین تا دکتری تحصیلات خودم را ادامه دادم. اگر هم بگویم در طول اشتغال به تحصیل تا این مقطع، مشکلات مالی زیادی را پشت سر گذاشتم اما ناامید نشدم، گزافه نگفتم.
قطعا برخورد خوب و مهربانانه خانم حاجیزاده تأثیرات مثبتی در روحیه دانشجویان و مراجعهکنندگان داشته و آنها را در درس خواندن و کسب عِلم مصممتر کرده است. آیا تاکنون اثرات روحیه خود را در آنها شاهد بودهاید؟
چون خودم در راه تحصیل سختیهای زیادی را متحمل شدم. لذا با روحیات دانشجویان آشنا هستم و همیشه سعی کردم با بیان سخن یکی از بزرگان، آنها را امیدوار به درس خواندن و مطالعه کنم. بیش از یک دهه است که در قسمتهای مختلف کتابخانه همچون اداره خدمات کتاب، بخش امانت کیف، تالارهای مختلف کتابخانه به ویژه محققان مشغول بکار هستم. برخی از همکاران شاید بخش امانت کیف را از لحاظ مرتبه سازمانی پایین میدانستند و اغلب دوست نداشتند در آن قسمت کار کنند. اما من چون دنبال ارتباط با مراجعه کننده و دادن روحیه به آنها بودم، خدمت در آن بخش را با کمال میل میپذیرفتم و هر روز صبح سعی میکردم با گفتن جملهای مثبت به مراجعهکننده انرژی به او بدهم. الحمدالله به لطف امام رضا(ع) بارها پیش آمده، آنها وقتی عصر برای گرفتن کیف خود به امانتی میآمدند، اعتراف میکردند که با آن یک جمله تحولی درونی در آنها ایجاد شده و با روحیه عالی درس خواندهاند.
در تالار قفسه باز کتابخانه شاهد هستیم که علاوه بر دانشجویان، مراجعهکنندگان مختلفی حتی از زائران امام رضا(ع) نیز حضور دارند. این طیف از مراجعان کتابخانه بیشتر به دنبال مطالعه چه کتابهایی هستند؟
در این تالار مراجعانی داریم که زائر هستند و برای مطالعه کتابهای این تالار میآیند. چند سال است ماه مبارک رمضان سه خانم از تبریز میآیند و در کنار زیارت از مطالعه در این کتابخانه غافل نیستند. یکی از آنها که بازنشسته آموزش و پرورش است، مصمم بود هر روز بیاید و همیشه هم کتابهای دینی و مذهبی را میخواند. یا خانم سن بالایی از تهران، هر وقت به مشهد سفر میکند، ضمن زیارت به کتابخانه هم میآید. او موقع کتاب خواندن اشک از چشمانش سرازیر است و گاهی از صفحات کتابی که خوشش میآید، کپی میگیرد و با خودش میبرد و به بنده هم در مورد آن کتاب سفارش میکند که کتاب پرباری است و من هم مطالعه کنم.
مراجعه کننده مسن دیگری هم داشتیم که از تهران میآمد. او هم همیشه یک قرآن همراهش بود و کتابهای ما را مطالعه نمیکرد و قرآن میخواند. بهش میگفتم: حاج خانم کتاب قرآن در کتابخانه داریم با خودتان قرآن نیاورید. میگفت: من نیت کردم اینجا میآیم قرآن حفظ کنم، او ساعاتش را در کتابخانه به حفظ قرآن میگذراند. جالبتر اینکه خانمی از کتابهای نقاشی کتابخانه استفاده میکرد و از همین کتابها نقاشی را در سطح بسیار خوبی یاد گرفته بود.
تحصیلات عالیه خانم حاجیزاده مرتبط با کتابخانه و کتابداری است؟
من دکترای جغرافیای سیاسی گرایش سازمان سیاسی فضا دارم. کتابخانه مرکزی یک تالار تخصصی جغرافیا دارد و احساس میکردم با توجه به رشته تحصیلیام میتوانم موثر باشم. بنابراین یک درخواست همکاری نوشتم ولی متأسفانه جواب درخواستم بینتیجه ماند و طی یک مراجعه حضوری از من خواستند در آینده نزدیک منتظر باشم که خبر دهند.
این آینده نزدیک چه زمانی بود که توفیق همکاری شما را در جوار امام رضا(ع) فراهم آورد؟
اگر نظر لطف خدا و امام رضا(ع) و پیگیری مستمر خودم نبود، شاید این آینده نزدیک هیچوقت اتفاق نمیافتاد. من تقریبا هفتهای و حتی هر روز برای جواب درخواستم به کتابخانه مراجعه میکردم و یک روز مسئول روابط عمومی کتابخانه بهم گفت: مسئول اداره خدمات که شما را به آنجا معرفی کردیم الان کربلا است. من آن لحظه به داخل صحن انقلاب رفتم و رو به حضرت گفتم: آقا میخواهی من حاجتم را از امام حسین(ع) بخواهم؟ و طی پیگیریهایم چندبار از حضرت خواسته بودم که قسمت شود در کتابخانه مشغول کار شوم. سرانجام پس از مدتها پیگیری حاجتم را در شب ولادت امام رضا(ع) گرفتم. شب میلاد حضرت بهم زدند که فردا عید است و شما از پس فردا میتوانید کار خود را شروع کنید. سال 1389 یک روز پس از ولادت آقا در کتابخانه توفیق خدمت به امام رضا(ع) و اهل عِلم را پیدا کردم که برایم خیلی قداست دارد.
یک دهه خدمت به عِلم و عالم آل محمد(ص) با چه خاطره خوبی برای خانم حاجیزاده همراه بوده است؟
مادرم همیشه سعی میکرد، ما قرآن را حفظ کنیم و تا زمانی که او زنده بود من جزء 30 قرآن و نیمی از سوره یس را حفظ کرده بودم که مادرم را در سن 11 سالگی از دست دادم. او و پدرم خیلی دوست داشتند ما درس بخوانیم. چون دانشجوی دانشگاه آزاد بودم، پدرم خیلی ناراحت بود که به دلیل مخارج بالای تحصیل، نتوانم تحصیلم را در مقطع دکتری به پایان برسانم. اما من که از کودکی عاشق کتاب و دوستدار عِلم بودم، با وجود مشکلات مالی، تمام سعی خودم را کردم تا بتوانم آرزوی پدر و مادرم را برآورده کنم. امروز تحصیلات عالیه و اشتغال در کتابخانه حرم را مدیون دعای پدرم و خانوادهام هستم.
ناگفته نماند که لطف بیکران امام رضا(ع) هم خیلی شامل حالم شده و چهبسا در گشایش مشکلاتم به قرائت صلوات خاصه حضرت رضا(ع) استمرار داشتم. سال 1396 بدهی یک ترم دانشگاهام به مبلغ یک میلیون بود، خودم دو میلیون داشتم و سه میلیون دیگر نیازم بود تا بتوانم برای ترم تحصیلی جدیدم انتخاب واحد کنم. از امام رضا(ع) خواستم کمکم کنند، چون دوست نداشتم به کسی رو بزنم، هنوز چند قدمی از صحن حرم، دور نشده بودم که یکی از آشنایانم که از خادمان حرم هم هست، بهم زنگ زد و پرسید، آیا انتخاب واحد کردهام یا نه؟ من هم بدون اینکه برایشان توضیح دهم چقدر برای انتخاب واحد ترم جدید نیاز دارم، گفتم: نه هنوز، او همان موقع به کتابخانه آمد و مبلغی به کارتم واریز کرد، به مبلغ واریزی نگاه کردم و با تعجب پرسیدم: سه میلیون؟ گفت: بله امروز کشیک سوم بودم، یک چیزی در درونم گفت: سه میلیون بریزم که لازمت میشود، اینجا بود که حضرت یکی از کرامات خودشان را به من نشان دادند.
زهرا حاجیزاده عاشق عِلم و ارادتمند به امام رضا(ع) است که 12 سال به عنوان کتابدار در کتابخانه مرکزی حرم مطهر رضوی با روی متبسم به دوستداران عِلم و عالم آل محمد(ص) خدمت میکند. در چهارشنبههای امام رضایی این هفته که همزمان با دهه کرامت است به سراغ او رفتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
لبان همیشه متبسم زهرا حاجیزاده نعمتی است که مراجعهکنندگان در برخورد با او انرژی گرفته و بهتر به مطالعه توجه دارند. آیا این روحیه عالی را میتوان ذاتی دانست یا انتساب این مکان به امام رضا(ع) سبب آن شده است؟
درست است که من کارمند کتابخانه هستم و در قبال کارم حقوق میگیرم، اما این مطلب مدنظرم بوده که این مکان منتسب به امام رضا(ع) است و همیشه زیر ذرهبین ایشان هستم. از اینرو، رضایت حضرت برایم خیلی اهمیت دارد.
عامل دوم خوشرویی من با مراجعهکنندگان کتابخانه به این دلیل است که خودم عاشق عِلم هستم و دوستدار افرادی که برای مطالعه و درس خواندن به کتابخانه میآیند. اشتغال در این کتابخانه و خدمت به صاحبان عِلم همیشه برایم قداست داشته و چه روزهایی که خودم برای مطالعه به این مکان مقدس میآمدم، نردههای پلهها را بوسه میزدم و میگفتم: اینجا جای دست افرادی است که برای کسب علم آمدهاند و اگر خجالت نمیکشیدم جای پایشان را هم میبوسیدم.
کسی که روحیه عِلم دوستی و خدمت به اهل عِلم دارد قطعا خودش در این عرصه پیشتاز است. خود خانم حاجیزاده تا چه مقطعی تحصیلاتش را ادامه داده است؟
خودم علاقه به درس خواندن داشتم و برای همین تا دکتری تحصیلات خودم را ادامه دادم. اگر هم بگویم در طول اشتغال به تحصیل تا این مقطع، مشکلات مالی زیادی را پشت سر گذاشتم اما ناامید نشدم، گزافه نگفتم.
قطعا برخورد خوب و مهربانانه خانم حاجیزاده تأثیرات مثبتی در روحیه دانشجویان و مراجعهکنندگان داشته و آنها را در درس خواندن و کسب عِلم مصممتر کرده است. آیا تاکنون اثرات روحیه خود را در آنها شاهد بودهاید؟
چون خودم در راه تحصیل سختیهای زیادی را متحمل شدم. لذا با روحیات دانشجویان آشنا هستم و همیشه سعی کردم با بیان سخن یکی از بزرگان، آنها را امیدوار به درس خواندن و مطالعه کنم. بیش از یک دهه است که در قسمتهای مختلف کتابخانه همچون اداره خدمات کتاب، بخش امانت کیف، تالارهای مختلف کتابخانه به ویژه محققان مشغول بکار هستم. برخی از همکاران شاید بخش امانت کیف را از لحاظ مرتبه سازمانی پایین میدانستند و اغلب دوست نداشتند در آن قسمت کار کنند. اما من چون دنبال ارتباط با مراجعه کننده و دادن روحیه به آنها بودم، خدمت در آن بخش را با کمال میل میپذیرفتم و هر روز صبح سعی میکردم با گفتن جملهای مثبت به مراجعهکننده انرژی به او بدهم. الحمدالله به لطف امام رضا(ع) بارها پیش آمده، آنها وقتی عصر برای گرفتن کیف خود به امانتی میآمدند، اعتراف میکردند که با آن یک جمله تحولی درونی در آنها ایجاد شده و با روحیه عالی درس خواندهاند.
در تالار قفسه باز کتابخانه شاهد هستیم که علاوه بر دانشجویان، مراجعهکنندگان مختلفی حتی از زائران امام رضا(ع) نیز حضور دارند. این طیف از مراجعان کتابخانه بیشتر به دنبال مطالعه چه کتابهایی هستند؟
در این تالار مراجعانی داریم که زائر هستند و برای مطالعه کتابهای این تالار میآیند. چند سال است ماه مبارک رمضان سه خانم از تبریز میآیند و در کنار زیارت از مطالعه در این کتابخانه غافل نیستند. یکی از آنها که بازنشسته آموزش و پرورش است، مصمم بود هر روز بیاید و همیشه هم کتابهای دینی و مذهبی را میخواند. یا خانم سن بالایی از تهران، هر وقت به مشهد سفر میکند، ضمن زیارت به کتابخانه هم میآید. او موقع کتاب خواندن اشک از چشمانش سرازیر است و گاهی از صفحات کتابی که خوشش میآید، کپی میگیرد و با خودش میبرد و به بنده هم در مورد آن کتاب سفارش میکند که کتاب پرباری است و من هم مطالعه کنم.
مراجعه کننده مسن دیگری هم داشتیم که از تهران میآمد. او هم همیشه یک قرآن همراهش بود و کتابهای ما را مطالعه نمیکرد و قرآن میخواند. بهش میگفتم: حاج خانم کتاب قرآن در کتابخانه داریم با خودتان قرآن نیاورید. میگفت: من نیت کردم اینجا میآیم قرآن حفظ کنم، او ساعاتش را در کتابخانه به حفظ قرآن میگذراند. جالبتر اینکه خانمی از کتابهای نقاشی کتابخانه استفاده میکرد و از همین کتابها نقاشی را در سطح بسیار خوبی یاد گرفته بود.
تحصیلات عالیه خانم حاجیزاده مرتبط با کتابخانه و کتابداری است؟
من دکترای جغرافیای سیاسی گرایش سازمان سیاسی فضا دارم. کتابخانه مرکزی یک تالار تخصصی جغرافیا دارد و احساس میکردم با توجه به رشته تحصیلیام میتوانم موثر باشم. بنابراین یک درخواست همکاری نوشتم ولی متأسفانه جواب درخواستم بینتیجه ماند و طی یک مراجعه حضوری از من خواستند در آینده نزدیک منتظر باشم که خبر دهند.
این آینده نزدیک چه زمانی بود که توفیق همکاری شما را در جوار امام رضا(ع) فراهم آورد؟
اگر نظر لطف خدا و امام رضا(ع) و پیگیری مستمر خودم نبود، شاید این آینده نزدیک هیچوقت اتفاق نمیافتاد. من تقریبا هفتهای و حتی هر روز برای جواب درخواستم به کتابخانه مراجعه میکردم و یک روز مسئول روابط عمومی کتابخانه بهم گفت: مسئول اداره خدمات که شما را به آنجا معرفی کردیم الان کربلا است. من آن لحظه به داخل صحن انقلاب رفتم و رو به حضرت گفتم: آقا میخواهی من حاجتم را از امام حسین(ع) بخواهم؟ و طی پیگیریهایم چندبار از حضرت خواسته بودم که قسمت شود در کتابخانه مشغول کار شوم. سرانجام پس از مدتها پیگیری حاجتم را در شب ولادت امام رضا(ع) گرفتم. شب میلاد حضرت بهم زدند که فردا عید است و شما از پس فردا میتوانید کار خود را شروع کنید. سال 1389 یک روز پس از ولادت آقا در کتابخانه توفیق خدمت به امام رضا(ع) و اهل عِلم را پیدا کردم که برایم خیلی قداست دارد.
یک دهه خدمت به عِلم و عالم آل محمد(ص) با چه خاطره خوبی برای خانم حاجیزاده همراه بوده است؟
مادرم همیشه سعی میکرد، ما قرآن را حفظ کنیم و تا زمانی که او زنده بود من جزء 30 قرآن و نیمی از سوره یس را حفظ کرده بودم که مادرم را در سن 11 سالگی از دست دادم. او و پدرم خیلی دوست داشتند ما درس بخوانیم. چون دانشجوی دانشگاه آزاد بودم، پدرم خیلی ناراحت بود که به دلیل مخارج بالای تحصیل، نتوانم تحصیلم را در مقطع دکتری به پایان برسانم. اما من که از کودکی عاشق کتاب و دوستدار عِلم بودم، با وجود مشکلات مالی، تمام سعی خودم را کردم تا بتوانم آرزوی پدر و مادرم را برآورده کنم. امروز تحصیلات عالیه و اشتغال در کتابخانه حرم را مدیون دعای پدرم و خانوادهام هستم.
ناگفته نماند که لطف بیکران امام رضا(ع) هم خیلی شامل حالم شده و چهبسا در گشایش مشکلاتم به قرائت صلوات خاصه حضرت رضا(ع) استمرار داشتم. سال 1396 بدهی یک ترم دانشگاهام به مبلغ یک میلیون بود، خودم دو میلیون داشتم و سه میلیون دیگر نیازم بود تا بتوانم برای ترم تحصیلی جدیدم انتخاب واحد کنم. از امام رضا(ع) خواستم کمکم کنند، چون دوست نداشتم به کسی رو بزنم، هنوز چند قدمی از صحن حرم، دور نشده بودم که یکی از آشنایانم که از خادمان حرم هم هست، بهم زنگ زد و پرسید، آیا انتخاب واحد کردهام یا نه؟ من هم بدون اینکه برایشان توضیح دهم چقدر برای انتخاب واحد ترم جدید نیاز دارم، گفتم: نه هنوز، او همان موقع به کتابخانه آمد و مبلغی به کارتم واریز کرد، به مبلغ واریزی نگاه کردم و با تعجب پرسیدم: سه میلیون؟ گفت: بله امروز کشیک سوم بودم، یک چیزی در درونم گفت: سه میلیون بریزم که لازمت میشود، اینجا بود که حضرت یکی از کرامات خودشان را به من نشان دادند.