در گفت و گو با خبرگزاری رضوی مطرح شد؛
کودکان نیازمند قصه های قرآنی هستند/جای خالی تبلیغ کتاب در رسانه ها
خبرگزاری رضوی- گرچه این روزها با شیوع ویروس کرونا و حضور بیشتر مردم در منازل سرانه مطالعه کتاب افزایش یافته و بسیاری وقت کافی برای خواندن کتاب های مورد علاقه خود را پیدا کرده اند اما همچنان حوزه کتاب و کتابخوانی حال و روز خوبی ندارد و نیازمند حمایت های ویژه و البته مهربانی بیشتر خوانندگان با یار مهربان است. گرچه توسعه سریع فناوری و علاقه بیشتر مردم به حضور در شبکه هایی مانند اینستاگرام ، تلگرام و یا سایت های فیلم و سریال به مهجوریت بیشتر کتابخوانی منجر شده است اما هنوز هم هستند افرادی که تا چند صفحه از کتابی را نخوانند روزشان را به شب نمی رسانند.
در همین رابطه به سراغ یکی از نویسندگان فعال و جوان کشور رفتیم و در خصوص حوزه نشر و کتابخوانی با او به گفت و گو نشستیم. احسان رضایی که بسیاری با قلمش در هفتهنامهٔ «همشهری جوان» آشنا هستند از دغدغه ها و موانع پیش روی نویسندگان، وضعیت صنعت نشر و تاثیر تکنولوژی از جمله کتاب های صوتی در جامعه می گوید.
حق التالیف پایین نگارش کتاب
رضایی در گفت و گو با خبرگزاری رضوی در خصوص این که چرا نویسندگی به عنوان یک شغل محسوب نمی شود و نویسندگان مورد حمایت قرار نمی گیرند می گوید: میزان فروش کتاب وهمینطور سهمی که نویسنده به عنوان حق التالیف در ایران می گیرد، پایینتر از کشورهای دیگر است. در بعضی از کشورها سهم حق التحریر و حق التالیف نویسنده به ۳۳ درصد هم میرسد اما در ایران به صورت معمول این رقم بین ۱۰ تا ۱۲ درصد است و از این میزان بالاتر نمی رود.مسئله بعدی توجه به میزان فروش کتاب است. ما در چرخۀ تولید و فروش کتاب، زنجیرههای متعددی داریم که عبارت است از نگارش، تولید کتاب توسط ناشر، توزیع، فروش، تبلیغ و بازخورد گرفتن. در اینجا چیزی به اسم تبلیغ کتاب نداریم و به خاطر نبود تبلیغ کتاب، فروش کتاب هم افت می کند. البته سعی کردیم راه های جایگزینی مثل خریداری کتاب توسط وزارت ارشاد یا فروش های سازمانی جایگزین بشود ولی اینها فروش طبیعی نیستند، فروش جلد به جلد کتاب نیستند، بنابراین به صورت مقطعی هستند و نمی تواند تاثیر دراز مدت داشته باشد. ولی اگر ما تبلیغ کتاب را جدی بگیریم همان اتفاقی که برای چند مورد از کتابهای شاخص در حوزه دفاع مقدس مثل «من زندهام» و «دا» افتاد و به تیراژ های بالا و چاپ های سه رقمی رسیدند، برای باقی آثار هم تکرار می شود و آن وقت ما می توانیم به نویسندگی به عنوان یک درآمد فکر کنیم. کمااین که تعداد معدودی از نویسندگان هستند که روی درآمد کتابها حساب می کنند. ولی فعلا در ساز و کار تولید کتاب، زنجیره هایی مثل توزیع سالم یا تبلیغ موثر را نداریم از آن طرف بعضی از قواعد حرفهای در کشور ما رعایت نمیشود، مثلا ناشران حرفه ای نداریم، نشر زدن خیلی ساده است و هرکسی می تواند این کار را انجام دهد و چون این نشر در سال باید تعداد مشخصی کتاب منتشر کند تا از مزایایی که وزارت ارشاد در نظر گرفته استفاده کند، کتابهای باکیفیت پایین تولید میکند. همچنین چون کپی رایت نداریم ترجمههای موفق بلافاصله توسط ناشر های دیگر تکرار می شود و برای مترجم نمیتواند منبع درآمد باشد. همه اینها کنار همدیگر غیرحرفهای بودن و ناکامل بودن زنجیره یا چرخه تولید کتاب باعث شده نویسندگی در کشورمان به شغل تبدیل نشود.
مشکلات حوزه نشر
وی در خصوص حمایت های وزارت ارشاد از حوزه نشر می گوید:فکر میکنم مهمترین کاری که وزارت ارشاد باید انجام دهد این است که کاری انجام ندهد! در حال حاضر وزارت ارشاد حمایتهایی را از ناشرها و نویسنده ها انجام میدهد که به جای اینکه این حمایتها و تزریق پول ها بتواند گرهی از مشکلات صنعت نشر ما را حل کند، تبدیل شده به ابزاری که افرادی با دغدغههای غیرفرهنگی، غیر ادبی و غیر انتشاراتی وارد حوزه نشر شوند تا مثلاً کاغذ را به قیمت دولتی بخرند و به قیمت آزاد بفروشند یا از مزایای دیگر استفاده کنند. مهمترین کاری که وزارت ارشاد میتواند انجام دهد این است که امور نشر را به خود ناشرها واگذار کند و از ناشرهای حرفهای حمایت کند، نه به شکل این که پولی به انها بدهیم، نه، به این معنی که در سیاستگذاریها به ناشران واقعی توجه شود و در مناسبتهایی مانند نمایشگاه کتاب به ناشرهای حرفه ای جای بهتری بدهند. اما وقتی که سر و کله پول پیدا می شود افرادی غیر از ناشران حرفه ای وارد عرصه تولید کتاب می شوند و کتابهای باکیفیت پایین و محتوای نازل تولید میکنند که به افت بازار نشر منجر می شود.
تبلیغات راهکار رونق کتابخوانی
رضایی در رابطه با مهمترین راهکار رونق حوزه کتابخوانی یادآور میشود که مهمترین راهکار رونق کتابخوانی تبلیغات است. وی می گوید: تبلیغات موثر و به اندازه، با هدف قرار دادن گروههای مخاطب درست را باید در نظر گرفت. ما سه سطح آموزش داریم: خانواده، مدرسه و رسانه های جمعی و گروهی. اما سوال این است که آیا در خانه های ما پدر و مادرها کتاب خوان هستند که ما توقع داریم بچه هایمان کتاب خوان باشند؟ در یکی از سریال های آمریکایی که نیاز به آوردن اسمش نیست، هر صحنه ای که پدر و مادر پیش از خواب را نشان میداد، آنها در حال کتاب خواندن بودند. وقتی که چنین فرهنگی در یک جامعه تبلیغ شود مسلما فرزندان هم کتابخوان می شوند. سطح دوم آموزش مدارس است که شکلگیری شخصیت بچه ها در مدارس است. اما آیا ما زنگ کتاب خوانی را به صورت جدی پیگیری می کنیم؟ آیا تمام مدارس ما کتابخانه دارند؟ آیا این کتابخانهها، کتابخانههای مناسبی هست؟
قصه های قرآنی برای کودکان
بسیاری از مدارس کتابخانه دارند اما در این کتابخانه تفسیر المیزان است، تفسیری بسیار ارزشمند و مهم در تاریخ شیعه که برای استفاده گروه سنی نوجوان و کودک مناسب نیست. کودک و نوجوان باید قصه های قرآنی بخواند نه مطالب سخت و پیچیده تفسیری. بنابراین خیلی از کتابهایی که ما در مدارس داریم کتاب های نامناسبی است. همچنین تعداد زیادی از مدارس زنگ کتابخوانی و مسابقه کتابخوانی ندارد، این ها تبدیل به فرهنگ نمی شود. در قدم سوم باید بیاییم سراغ رسانههای جمعی که پرنفوذ ترین رسانه جمعی ما صدا و سیما و شبکه های تلویزیونی و رادیویی هست. ببینیم چقدر به تبلیغ کتاب اهمیت میدهند؟ چند نفر در برنامه های مختلف درباره کتاب حرف می زدند؟ آیا فقط یک برنامه کتابباز ساختیم رسالت این دستگاه عظیم تمام شده است؟ اگر تبلیغ ذر این سه سطح برای کتاب و کتاب خوانی اتفاقی بیفتد به طور خیلی طبیعی نسل بعدی کتابخوان می شود.
استفاده از ظرفیت فضای مجازی
این نویسنده در مورد کتابخوانی الکترونیک تصریح می کند: ما ناگزیر هستیم به سمت فضاهای جدید حرکت کنیم. موقع پیدایش هرکدام از ابزارهای ارتباطی جدید این ایده مطرح بود که ممکن است ابزار ارتباطی قدیم از بین برود. روزنامهها که آمد گفتند عمر کتاب به پایان رسیده، سینما آمد در مورد روزنامه این را گفتند، تلویزیون که آمد گفتند سینما به پایان رسید ولی در عمل می بینیم که همه اینها به حیات خودشان ادامه می دهند. در مورد کتاب الکترونیک و کتاب چاپی هم همینطور است، اینها هیچکدام جای دیگری را نمیگیرد. به اضافه اینکه فکر میکنم خیلی وقت ها فضاهای الکترونیک می تواند به ما کمک کند. مثلاً ناشر قبل از این که کتاب را چاپ کند در فضای دیجیتال و الکترونیک آن را منتشر میکند و ارزیابی از بازار هدف این کتاب به دست میآورد و بعد آن را با تیراژ دلخواه چاپ میکند. از این طریق متوجه می شوند چه تیراژی جوابگوی نیاز مخاطبان است. یا چند رمان داشتیم که اول به شکل پاورقی در فضای مجازی منتشر شدند. بعضی از نویسندههای ما، به خصوص شاعرهای بزرگ و شاعر هایی مانند صاحب و بیدل که در سالهای اخیر در فضای فکری ما کمتر مطرح بودند با پیدایش شبکههای اجتماعی جدید دوباره به آنها توجه شده چرا که شعرشان با تک بیت شناخته میشود و کاملا مناسب برای ارسال در فضای مجازی است. پس فضای مجازی اگر درست استفاده شود میتواند به کتاب و کتابخوانی کمک کند. کتابخوانی دیجیتال هم میتواند گروهی از مخاطبان را با کتاب آشتی بدهد، به خصوص مخاطبانی که نمی توانند هزینه زیادی را متحمل شوند.
کتاب صوتی در ماشین
رضایی در مورد این که کتاب های صوتی می تواند خلاء کاهش میزان مطالعه و کتابخوانی را پر کند؟ توضیح می دهد: حتما همینطور است. تا قبل از قرن اخیر که صنعت چاپ این قدر گسترده شود و کتاب ها را به خانه های شخصی تک تک ما بیاورد و ما کتابخانه شخصی داشته باشیم، تهیه کتاب کار بسیار پر زحمتی بود و کتابها به صورت دستتویس و نسخه خط تهیه میشد، بنابراین فقط افراد خاصی کتابخانه داشتند و باقی مردم از روش شنیدن کتاب استفاده میکردند. دور هم جمع می شدند و یک نفر کتاب را از رو و یا به صورت حفظی می خواند که معروف ترین نمونه اش نقال ها هستند که شاهنامه را به همین روش برای گروه زیادی از مردم می خواندند. ولی ما بجز نقالها انواع دیگری از کتابخوانها و داستانگوها را هم داریم و در فرهنگ ما هر کدام از اینها حتی اصطلاح تخصصی خودشان را داشتند. مثلاً روضهخوان کسی بود که از روی «روضة الشهدای» واعظ کاشفی می خواند و به این دلیل به روضه خوان معروف شده بود. حالا این سابقه میتواند بازتولید شود و در قالب کتاب صوتی به بازار بیاید. به خصوص کتاب صوتی متناسب با نیازهای زندگی امروز ما در فضاهایی مثل ماشین شخصی و حین ترافیک و یا در استفاده از وسایل نقلیه عمومی با هندزفری و هدفون کتابها است. کتاب های صوتی از کتاب های دیجیتال هم بسیار بسیار مهم تر هستند و در گسترش فضای کتاب بسیار قابل توجه اند.
در همین رابطه به سراغ یکی از نویسندگان فعال و جوان کشور رفتیم و در خصوص حوزه نشر و کتابخوانی با او به گفت و گو نشستیم. احسان رضایی که بسیاری با قلمش در هفتهنامهٔ «همشهری جوان» آشنا هستند از دغدغه ها و موانع پیش روی نویسندگان، وضعیت صنعت نشر و تاثیر تکنولوژی از جمله کتاب های صوتی در جامعه می گوید.
حق التالیف پایین نگارش کتاب
رضایی در گفت و گو با خبرگزاری رضوی در خصوص این که چرا نویسندگی به عنوان یک شغل محسوب نمی شود و نویسندگان مورد حمایت قرار نمی گیرند می گوید: میزان فروش کتاب وهمینطور سهمی که نویسنده به عنوان حق التالیف در ایران می گیرد، پایینتر از کشورهای دیگر است. در بعضی از کشورها سهم حق التحریر و حق التالیف نویسنده به ۳۳ درصد هم میرسد اما در ایران به صورت معمول این رقم بین ۱۰ تا ۱۲ درصد است و از این میزان بالاتر نمی رود.مسئله بعدی توجه به میزان فروش کتاب است. ما در چرخۀ تولید و فروش کتاب، زنجیرههای متعددی داریم که عبارت است از نگارش، تولید کتاب توسط ناشر، توزیع، فروش، تبلیغ و بازخورد گرفتن. در اینجا چیزی به اسم تبلیغ کتاب نداریم و به خاطر نبود تبلیغ کتاب، فروش کتاب هم افت می کند. البته سعی کردیم راه های جایگزینی مثل خریداری کتاب توسط وزارت ارشاد یا فروش های سازمانی جایگزین بشود ولی اینها فروش طبیعی نیستند، فروش جلد به جلد کتاب نیستند، بنابراین به صورت مقطعی هستند و نمی تواند تاثیر دراز مدت داشته باشد. ولی اگر ما تبلیغ کتاب را جدی بگیریم همان اتفاقی که برای چند مورد از کتابهای شاخص در حوزه دفاع مقدس مثل «من زندهام» و «دا» افتاد و به تیراژ های بالا و چاپ های سه رقمی رسیدند، برای باقی آثار هم تکرار می شود و آن وقت ما می توانیم به نویسندگی به عنوان یک درآمد فکر کنیم. کمااین که تعداد معدودی از نویسندگان هستند که روی درآمد کتابها حساب می کنند. ولی فعلا در ساز و کار تولید کتاب، زنجیره هایی مثل توزیع سالم یا تبلیغ موثر را نداریم از آن طرف بعضی از قواعد حرفهای در کشور ما رعایت نمیشود، مثلا ناشران حرفه ای نداریم، نشر زدن خیلی ساده است و هرکسی می تواند این کار را انجام دهد و چون این نشر در سال باید تعداد مشخصی کتاب منتشر کند تا از مزایایی که وزارت ارشاد در نظر گرفته استفاده کند، کتابهای باکیفیت پایین تولید میکند. همچنین چون کپی رایت نداریم ترجمههای موفق بلافاصله توسط ناشر های دیگر تکرار می شود و برای مترجم نمیتواند منبع درآمد باشد. همه اینها کنار همدیگر غیرحرفهای بودن و ناکامل بودن زنجیره یا چرخه تولید کتاب باعث شده نویسندگی در کشورمان به شغل تبدیل نشود.
مشکلات حوزه نشر
وی در خصوص حمایت های وزارت ارشاد از حوزه نشر می گوید:فکر میکنم مهمترین کاری که وزارت ارشاد باید انجام دهد این است که کاری انجام ندهد! در حال حاضر وزارت ارشاد حمایتهایی را از ناشرها و نویسنده ها انجام میدهد که به جای اینکه این حمایتها و تزریق پول ها بتواند گرهی از مشکلات صنعت نشر ما را حل کند، تبدیل شده به ابزاری که افرادی با دغدغههای غیرفرهنگی، غیر ادبی و غیر انتشاراتی وارد حوزه نشر شوند تا مثلاً کاغذ را به قیمت دولتی بخرند و به قیمت آزاد بفروشند یا از مزایای دیگر استفاده کنند. مهمترین کاری که وزارت ارشاد میتواند انجام دهد این است که امور نشر را به خود ناشرها واگذار کند و از ناشرهای حرفهای حمایت کند، نه به شکل این که پولی به انها بدهیم، نه، به این معنی که در سیاستگذاریها به ناشران واقعی توجه شود و در مناسبتهایی مانند نمایشگاه کتاب به ناشرهای حرفه ای جای بهتری بدهند. اما وقتی که سر و کله پول پیدا می شود افرادی غیر از ناشران حرفه ای وارد عرصه تولید کتاب می شوند و کتابهای باکیفیت پایین و محتوای نازل تولید میکنند که به افت بازار نشر منجر می شود.
تبلیغات راهکار رونق کتابخوانی
رضایی در رابطه با مهمترین راهکار رونق حوزه کتابخوانی یادآور میشود که مهمترین راهکار رونق کتابخوانی تبلیغات است. وی می گوید: تبلیغات موثر و به اندازه، با هدف قرار دادن گروههای مخاطب درست را باید در نظر گرفت. ما سه سطح آموزش داریم: خانواده، مدرسه و رسانه های جمعی و گروهی. اما سوال این است که آیا در خانه های ما پدر و مادرها کتاب خوان هستند که ما توقع داریم بچه هایمان کتاب خوان باشند؟ در یکی از سریال های آمریکایی که نیاز به آوردن اسمش نیست، هر صحنه ای که پدر و مادر پیش از خواب را نشان میداد، آنها در حال کتاب خواندن بودند. وقتی که چنین فرهنگی در یک جامعه تبلیغ شود مسلما فرزندان هم کتابخوان می شوند. سطح دوم آموزش مدارس است که شکلگیری شخصیت بچه ها در مدارس است. اما آیا ما زنگ کتاب خوانی را به صورت جدی پیگیری می کنیم؟ آیا تمام مدارس ما کتابخانه دارند؟ آیا این کتابخانهها، کتابخانههای مناسبی هست؟
قصه های قرآنی برای کودکان
بسیاری از مدارس کتابخانه دارند اما در این کتابخانه تفسیر المیزان است، تفسیری بسیار ارزشمند و مهم در تاریخ شیعه که برای استفاده گروه سنی نوجوان و کودک مناسب نیست. کودک و نوجوان باید قصه های قرآنی بخواند نه مطالب سخت و پیچیده تفسیری. بنابراین خیلی از کتابهایی که ما در مدارس داریم کتاب های نامناسبی است. همچنین تعداد زیادی از مدارس زنگ کتابخوانی و مسابقه کتابخوانی ندارد، این ها تبدیل به فرهنگ نمی شود. در قدم سوم باید بیاییم سراغ رسانههای جمعی که پرنفوذ ترین رسانه جمعی ما صدا و سیما و شبکه های تلویزیونی و رادیویی هست. ببینیم چقدر به تبلیغ کتاب اهمیت میدهند؟ چند نفر در برنامه های مختلف درباره کتاب حرف می زدند؟ آیا فقط یک برنامه کتابباز ساختیم رسالت این دستگاه عظیم تمام شده است؟ اگر تبلیغ ذر این سه سطح برای کتاب و کتاب خوانی اتفاقی بیفتد به طور خیلی طبیعی نسل بعدی کتابخوان می شود.
استفاده از ظرفیت فضای مجازی
این نویسنده در مورد کتابخوانی الکترونیک تصریح می کند: ما ناگزیر هستیم به سمت فضاهای جدید حرکت کنیم. موقع پیدایش هرکدام از ابزارهای ارتباطی جدید این ایده مطرح بود که ممکن است ابزار ارتباطی قدیم از بین برود. روزنامهها که آمد گفتند عمر کتاب به پایان رسیده، سینما آمد در مورد روزنامه این را گفتند، تلویزیون که آمد گفتند سینما به پایان رسید ولی در عمل می بینیم که همه اینها به حیات خودشان ادامه می دهند. در مورد کتاب الکترونیک و کتاب چاپی هم همینطور است، اینها هیچکدام جای دیگری را نمیگیرد. به اضافه اینکه فکر میکنم خیلی وقت ها فضاهای الکترونیک می تواند به ما کمک کند. مثلاً ناشر قبل از این که کتاب را چاپ کند در فضای دیجیتال و الکترونیک آن را منتشر میکند و ارزیابی از بازار هدف این کتاب به دست میآورد و بعد آن را با تیراژ دلخواه چاپ میکند. از این طریق متوجه می شوند چه تیراژی جوابگوی نیاز مخاطبان است. یا چند رمان داشتیم که اول به شکل پاورقی در فضای مجازی منتشر شدند. بعضی از نویسندههای ما، به خصوص شاعرهای بزرگ و شاعر هایی مانند صاحب و بیدل که در سالهای اخیر در فضای فکری ما کمتر مطرح بودند با پیدایش شبکههای اجتماعی جدید دوباره به آنها توجه شده چرا که شعرشان با تک بیت شناخته میشود و کاملا مناسب برای ارسال در فضای مجازی است. پس فضای مجازی اگر درست استفاده شود میتواند به کتاب و کتابخوانی کمک کند. کتابخوانی دیجیتال هم میتواند گروهی از مخاطبان را با کتاب آشتی بدهد، به خصوص مخاطبانی که نمی توانند هزینه زیادی را متحمل شوند.
کتاب صوتی در ماشین
رضایی در مورد این که کتاب های صوتی می تواند خلاء کاهش میزان مطالعه و کتابخوانی را پر کند؟ توضیح می دهد: حتما همینطور است. تا قبل از قرن اخیر که صنعت چاپ این قدر گسترده شود و کتاب ها را به خانه های شخصی تک تک ما بیاورد و ما کتابخانه شخصی داشته باشیم، تهیه کتاب کار بسیار پر زحمتی بود و کتابها به صورت دستتویس و نسخه خط تهیه میشد، بنابراین فقط افراد خاصی کتابخانه داشتند و باقی مردم از روش شنیدن کتاب استفاده میکردند. دور هم جمع می شدند و یک نفر کتاب را از رو و یا به صورت حفظی می خواند که معروف ترین نمونه اش نقال ها هستند که شاهنامه را به همین روش برای گروه زیادی از مردم می خواندند. ولی ما بجز نقالها انواع دیگری از کتابخوانها و داستانگوها را هم داریم و در فرهنگ ما هر کدام از اینها حتی اصطلاح تخصصی خودشان را داشتند. مثلاً روضهخوان کسی بود که از روی «روضة الشهدای» واعظ کاشفی می خواند و به این دلیل به روضه خوان معروف شده بود. حالا این سابقه میتواند بازتولید شود و در قالب کتاب صوتی به بازار بیاید. به خصوص کتاب صوتی متناسب با نیازهای زندگی امروز ما در فضاهایی مثل ماشین شخصی و حین ترافیک و یا در استفاده از وسایل نقلیه عمومی با هندزفری و هدفون کتابها است. کتاب های صوتی از کتاب های دیجیتال هم بسیار بسیار مهم تر هستند و در گسترش فضای کتاب بسیار قابل توجه اند.