درنگی چند در آموزشگاه موسیقی درنا در مشهدمقدس؛
موسیقی مقامی؛ درنایی اسیر ناملایمات
«درنا» یا «دورنه» نام یکی از مشهورترین مقامات کرمانجی است که در قالب داستان های کهن روایت می شود و همراه دوتار با موسیقی عجین شده و اجرا میگردد. آموزشگاه موسیقی درنا با الهام از این مقام موسیقی، تاسیس شده است. اینجا جایی است که جوانان و عاشقان موسیقی مقامی با گذشته خود پیوند برقرار کرده و ریشه های خراسانی خویش را جستجو می کنند. علیرضا امانی مدیر آموزشگاه درنا، دانشآموخته محضر اساتید برجسته ساز مقامی خراسان شمالی مانند حاج قربان سلیمانی است. او علارغم جوانی در طول هفده سال تدریس موسیقی حدود هفتصد شاگرد را پرورش داده و تربیت کرده که بسیاری از آن ها در خارج از کشور اجرا داشته و مشغول ادامه تحصیل هستند. آموزشگاه درنا در منطقه هاشمیه مشهد است و موسس آن عقیده دارد: «تاسیس یک مرکز آموزش موسیقی مقامی در منطقه برخوردار مشهد، این فرصت را برای جوانان و کودکانی که ذهنشان از موسیقی کلاسیک و مدرن غربی پر شده است را فراهم می کند تا بتوانند با موسیقی ناب و ارزشمند ایرانی آشنا شوند». او ایجاد علاقه در جوانان نسل جدید را یکی از مهم ترین دغدغه هایش می داند.
مبنای آموزش ساز سنتی باید جذب جوانان شهری باشد
این هنرمند عقیده دارد: «جوانانی که در روستاها و شهرستان ها سینه به سینه موسیقی مقامی را آموزش می بینند و درک می کنند، بچه های ایلیاتی و کرمانجی هستند که موسیقی در خونشان جریان دارد. اما بچه شهرنشین، در آشفته بازار امروز تحت تاثیر فرهنگ غرب هستند. باید هم ساز سنتی را به روز کرد و هم فضای سنتی و بومی را در جامعه امروز تزریق کرد. بعضی حرکت ها می تواند تغییرات اساسی در نگرش مردم جامعه ایجاد کند. مثلا در آموزشگاه ما، یک جلسه، قرار بر آن شد همه هنرجویان با لباس محلی به کلاس بیایند. این حرکت بازتاب بسیار خوبی داشت». این استاد دوتار درباره انگیزه تاسیس آموزشگاهش می گوید: «همیشه سعی داشتهام تحصیلات آکادمیک را در کنار آموزشهای سنتی نزد استادان بزرگی همچون حاج قربان سلیمانی تجربه کنم. در شیوه کار و تدریسم نیز مانند ان جی او (NGO ) عمل کردهام. تلاشم این بوده که یک حرکت خودجوش در عرصه سازهای مقامی ایجاد کنم. پس آموزشگاه تاسیس کردم و همه سازها را تعلیم دادم. دوتار را نیز در کنارش قرار دادم. آموزشگاه را در محلی لوکس و برخوردار تاسیس کردم. چرا که عقیده دارم دوتار نباید فقط در پستوها و روستاها و زیرزمین ها باشد. باید در مکان لوکس و در اختیار
اساس موسیقی حذف ناشدنی است
این نوازنده خراسانی درباره پیشینه دوتار میگوید: «در گذشته و در مسیر خراسان بزرگ، راه ابریشم داشتیم و درخت توت در این مسیر کاشته می شده است. از چوب درخت توت، ساز میساختند و سیمش را از نخ ابریشم تهیه می کردند. رگ و ریشه فرهنگ ما در تاجیکستان، افغانستان و ازبکستان است. در این زمینه تاریخ داریم و میتوانیم پژوهش کنیم و درس بدهیم. ملی گرایی و عرق داشتن روی موسیقی سنتی باید زنده شود. این ساز، قدمت هزاران ساله دارد و مربوط به امروز نمی شود. در خانواده ها نسل در نسل می رسد و پشت در پشت ادامه دارد. ریشه را نمی شود نادیده گرفت. اساس موسیقی، حذف ناشدنی است چون ریشه در تار و پود انسان دارد. متاسفانه برخی مخاطبین موسیقی پاپ با پوشش و رفتار نامناسب در کنسرت ها حاضر می شوند و سپس مسئولین می گویند کنسرت موسیقی باید حذف شود. در کنسرت های سنتی مخاطبین نیز وزین هستند. موسیقی بد و مستهجن و بی ریشه باید حذف شود؛ آن هم در صورتی که لطمه به جامعه بزند. موسیقی محلی نه کنسرت مبتذل دارد و نه مخاطب مبتذل. ما در این موسیقی منقبت خوانی، مناجاتخوانی، سحرخوانی رمضان و ذکر امام رضا(ع) داریم. رجزخوانی و مرثیه خوانی داریم». امانی درباره محدودیت ها و نظرات مخالف بر موسیقی خراسان می گوید: «شخصی که پشت میز نشسته است سمت کاری دارد ولی سواد موسیقی ندارد. پس بی اطلاعی باعث می شود اینطور رفتار کند. اگر اجازه بدهند ما کارشناسان موسیقی توجیهشان کنیم، خیلی از سوءتفاهمات از میان برداشته می شود. اگر اجراهای موسیقی سنتی و مقامی آزاد شود جوانان ما معرفت را یاد می گیرند. سازهای سنتی، اصلاح کننده جامعه هستند. موسیقی پاپ اصیل هم بسیار عالی است و در کنار موسیقی سنتی باید در جریان باشد؛ اما با موسیقی سنتی میتوان اشعار بزرگ ادب فارسی را به روز کرد و در جامعه جاری ساخت».
لزوم آشتی مدارس با موسیقی اصیل
این مدرس موسیقی با اشاره به اینکه بخش موسیقی کانون پرورش فکری کودکان مشهد زیر نظر آموزشگاه درنا و با همکاری
روحیه یک استاد نوازنده باید مانند سازش لطیف باشد
یکی از مولفههای تدریس موسیقی ایجاد علاقه در هنرجو است و این باید هنر یک استاد باشد. امانی دراینباره معتقد است: «این ساز مسری است. اگر کودکی آموزش درست ببیند، اطرافیان و دوستانش را نیز جذب می کند و این هنر ماست که بتوانیم کودکان را جذب کنیم. متاسفانه اساتید مقامی نتوانستهاند آنطور که باید در این زمینه جذاب باشند. علاقه به وجود نیاوردهاند و موفق نشدهاند بین مدرنیته و سنت پلی ایجاد کنند. معلمی یک هنر است. اینکه فقط بخواهند کودکان علاقه مند را به سمت خود بکشانند هنر نیست؛ بلکه هنر، ایجاد علاقه برای افراد غیرعلاقه مند است. کسی که موسیقی مقامی را در آخرین درجه لطافت اجرا می کند باید شخصیت لطیفی نیز داشته باشد. اکثر جوانان، اول جذب می شوند بعد دلزده شده و ساز را رها می کنند. انتظار مردم از یک نوازنده این است که روحیه اش نیز مانند سازش لطیف باشد. حاج قربان سلیمانی خصلت و مرامش
این هنرمند درباره عملکرد آموزشگاه خود در این زمینه میگوید: «من سعی کردهام این روش را در اساتید آموزشگاه نیز اجرایی کنم که ملاحت را در آموزش خود انتقال دهند. در تدریس موسیقی خصوصا برای کودکان، سعه صدر و آرامش نیاز است. صبوری از اولین اصول تدریس موسیقی است. در آموزش ساز نباید هدف، صرفا درآمدزایی باشد. اگر دلسوزی و عشق در آموزش موسیقی نباشد راه به جایی نمی بریم». در گوشهای از آموزشگاه، هنرجویی سازش را با عشق در آغوش گرفته و با آرامش دوتار مینوازد.
مجید هودانلو 44 ساله حدود ده سال است دوتار کار می کند و اکنون آمده تا اصول حرفه ای را فرا بگیرد. کُرد زبان است و دوتار را از کودکی و در خانواده شناخته است: «برادر بزرگترم ساز می زد و ما از کودکی به نواختن علاقه مند شدیم و چون زبان مادریمان نیز با سازمان هماهنگ بود، رغبت بیشتری برای آموختن در ما ایجاد می شد. برادر کوچک و پسر پسرعمه ام نیز نوازنده و مدرس دوتار هستند. چند سال پیش در نیشابور گروه آوای درنا را راه اندازی کردیم. این گروه، هم نوازی کمانچه و دف و دوتار را مبنای کارش قرار داد. چندین بار در فرهنگسرای سیمرغ اجرا داشتیم. دخترم نیز در حال آموختن این ساز است. موسیقی مقامی هر آهنگش یک مقام دارد. در مقام الله مزار در مقام گرایلی و یا تجنیس. پشت هر آهنگ یک داستان نهفته است. این ساز، قصههایی از تاریخ ایران در دلش دارد».
دفنوازی؛ حبابی زودگذر برای زنان جامعه امروز
زنان همواره در زمینه موسیقی فعال بودهاند و در این روزها استقبال دختران و زنان از موسیقی بی سابقه است. حضور مدرسان زن در آموزشگاهها نشان از این استقبال بینظیر دارد. خانم رجحان نژاد مدرس دف از سال 90 تدریس سازش را آغاز کرده است .او مدتی است در آموزشگاه درنا مشغول تدریس است و شاگردان اش در همه ردههای سنی هستند. وی اما بیشتر دغدغه موسیقی در حوزه زنان را دارد: «استقبال از دف خوب است ولی کمی حالت حباب دارد. اکثر خانم ها نواختن دف را در مولودی ها می بینند و خوششان می آید. ولی زمانی که برای یادگیری شروع به نوازندگی میکنند، سختی کار باعث میشود آموزش را نیمه کاره رها کنند. کسی که به اسم مولودی کار می کند هیچ محدودیت و نظارتی ندارد. او در هر مجلسی
دعوت از نوازندگان مقامی و بخشیها در صدا و سیما
مدیر آموزشگاه درنا، در انتها از احیاء فرهنگ مقامی و بخشیخوانی میگوید: «در همه جای دنیا به موسیقی محلی شان توجه می کنند. در ایران خیلی از سازها مهجور ماندهاند. مثلا به رباب و عود کمتر پرداخته شده است. رباب دیگر خیلی کم نواخته شده و کمکم به دست فراموشی سپرده می شود. برای احیای همه سنتهای گذشتگان، نقش رسانهها بسیار موثر است. مثلا میتوان یک نوازنده بخشی را در برنامه های پرمخاطب تلویزیونی و یا در مناسبات خاص آورد. نه صرفا خوانندگان پاپ را. در خراسان باید بخشی نوازی و روایتگری احیا شود. از بخشیهای خراسان دو سه نفر دیگر بیشتر باقی نمانده اند. این افراد، مناجات خوانی می کردند و راوی بودند. اگر بخشی ها احیا شوند، بخش عظیمی از فرهنگ گذشتهمان را احیا کردهایم. متاسفانه مکانی نداریم و اجازه نمایش و معرفی این افراد نیز وجود ندارد. در خراسان اجازه کنسرت نمی دهند. البته در تهران می شود کنسرت اجرا کرد اما فایده ندارد. این نوع موسیقی باید در کلانشهر مشهد باشد تا بتواند زنده بماند و نفس بکشد».