۱
تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۰۵
واقفان رضوی؛

روایت همسر شهیدی که منزلش ملجاء و پناه زائران امام رضا(ع) است

روایت همسر شهیدی که منزلش ملجاء و پناه زائران امام رضا(ع) است
خبرگزاری رضوی. پای صحبت هایش که می‌نشینی، قند کلام و صداقت نگاهش تو را یاد مادربزرگ‌های دلسوزی می‌اندازد که تمام محله را مادری می‌کند، با اینکه شش دختر را مادری کرده و به خانه بخت فرستاده، در محل او را به عنوان مادر زائر می‌شناسند.

متولد ۳۷ است و دوران ستمشاهی و انقلاب را خوب درک کرده و با آغاز جنگ تحمیلی با اینکه تازه عروس بود با همسرش پای ثابت پشتیبانی از جبهه و رزمنده ها شده و سپس، پرستار همسر جانبازی می‌شود که بعد ۲۳ سال شهادت را مشق می‌کند و فاطمه داستان را با شش فرزند تنها می‌گذارد. 

آری حاجیه خانم فاطمه سبحانی، بانوی سختکوش و مهربانی که با وجود فراز و نشیب های بسیار زندگی اش همچون کوه استواری کرده و در همه صحنه ها خوش درخشیده...از اهالی گناباد است که با ازدواجش مجاور علی بن موسی الرضا علیه‌السلام می‌شود و با بزرگی دلش، به نحوی خادم زائرانش....

پای صحبت‌هایش که بنشینی چایت، سرد و دلت گرم می‌شود به بودن چنین انسان‌های بامعرفت و مهربانی که حق همجواری آقا را خوب ادا کرده و از کرامت رضوی، سرمشق ها نوشته اند.

با دیدن زائران زیر باران مانده دعا کردم کاش زائرسرا داشتم
داستان همصحبتی ما با او از آنجایی گره می‌خورد که به قول خودش در یک روز بارانی طبق وعده هفتگی اش عازم حرم می‌شود و در نزدیکی این بارگاه نورانی، زائرانی می‌بیند از گویش‌ها و پوشش های مختلف که به دلیل نداشتن جا و مکان در زمستان سرد، با کوله بار سفر و چمدان‌های در دست، زیر باران مانده و کناری بیتوته کرده‌اند....
همانجا از دلش می‌گذرد و از آقا میخواد که کاش در نزدیکی حرم خانه یا مکانی داشت تا زائران بی پناه را در آن جای می داد....
و چقدر زیبا این نیت پاک پس از گذشت چهار سال جامه عمل پوشید و با لطف امام هشتم توانست خانه ای در حوالی حرم خریده و طبقه پایین آن را حسینیه ای برای زائرانش کند.

 از طبقه متوسط جامعه است و تنها با حقوقی که از بنیاد شهید می‌گيرد، روزگار می‌گذراند، سال ۹۳ نقطه طلایی تحقق رویای اوست، خرید خانه ای کلنگی به عنوان زمین و ساخت خانه ای دوطبقه با ایجاد حسینیه ای در پایین منزل در میدان شهدا، خیابان توحید ۱۱ کوچه رضوی آدرس مأمن و پناهی می شود که طی این سال‌ها زائران زیادی را از اقصی نقاط ایران و حتی خارج از آن به خود دیده است.

افتخار می‌کرد که پدر و مادرش اورا فاطمه نام نهادند چون بسیار حضرت زهرا(س) را دوست دارد و برای همین نام حسینیه را یاس کبود حضرت محمد و امام علی(ع) گذاشته است.

زائرانم از عراق و لبنان تا دورترین روستاهای کشورند 
با لهجه زیبایش به ماگفت برایم فرقی نمی‌کند زائر اهل کجا باشد، عرب و عجم، سیاه باشد یا سفید، فقیر یا غنی ایرانی یا عرب.... همین که دعوت شده‌ی امام رضاست، در این خانه بروی او باز است.

از خاطراتش مشخص می‌شد از لبنان و عراق و کربلا گرفته تا جای جای کشورمان، هستند زائرانی که خاطره میزبانی حاج خانوم سبحانی را در مشهد خوب به خاطر دارند.

با لبخند دلنشینی می‌گوید وقتی از من می‌پرسند چطور به این زائران اعتماد می‌کنی و خانه‌ات را در اختیارشان می‌گذاری در جواب می‌گویم با ضمانت خود آقا امام رضا ع ... و باز می‌خندند...

وی از ازدواجش در سال ۵۷ می‌گوید و اینکه با آمدنشان به مشهد برای آغاز زندگی مشترک در سال ۵۸ جنگ تحمیلی آغاز می‌شود و او بهمراه همسرش، به بسیج می‌روند تا آموزش‌های ابتدایی امداد ببینند و با همراه زندگی اش هم پا می‌شوند تا در بیمارستان‌ها به مجروحین جنگی خدمت کنند.

۲۳ سال پرستاری از جانبازی که به شهادت رسید 
همسرش در بسیج تمام وقت خدمت می کرده  و خودش همزمان در بیمارستان ها و بسیج سازندگی کمک حال رزمندگان بوده  تا اینکه شوهرش مجروح می‌شود و حاج خانم از سال ۵۹ تا روز شهادت همسرش در سال ۸۲ به مدت ۲۳ سال از او، پرستاری کرده و با شهادت او باز هم به فعالیت های بسیجی و خیرخواهانه خود ادامه می‌دهد تا زمانی که درصدد اسکان زائر برمی آید و "مادر زائر" می‌شود. 

با لهجه دلنشین مشهدی می‌گوید وقتی زائری برای هماهنگی زنگ می‌زند می‌گویم بچه هام زنگ زدن، بچه هام توی راهن... بچه هام اومدن زیارت... من خودم را مادر تک تک زائران میدانم....

طی این سال‌ها معجزات و کرامات بسیار دیده ام 
به ما گفت از وقتی مادر زائر شده بی حد و حساب از آقا عنایت دیده و زندگی شان خیر و برکت آمده؛ نخواست به نمونه خاصی اشاره کند، چون به نظرخودش تک‌تک این کرامات خاص هستند؛ اما گفت در همین حد بگویم طی این سالها هم معجزات دیده هم رفع بلاهای حتمی ، هم رخدادهایی که می بایست هولناک و سنگین باشند سبک و راحت از سرمان رفع شده و ....

می‌گفت قربان امام رضا بروم که همه چیزش توجه و نطر و عنایت است در همین حد بگویم که من کم خرید می‌کنم اما هر چقدر مصرف میکنیم تمام نمی‌شود طوری که فرزندانم می‌گویند مادر چطوری ست که یخچال شما همیشه پر است و هر چه میخوریم تمام نمی‌شود.... و باز می‌خندد...

خانه ام هیچ وقت از سال بدون زائر نیست
از حسینه و زائرسرایش گفت که هیچ وقت از سال خالی نیست و پیوسته گروهی با گروه دیگر جابجا می‌شوند تا طبقه پایین خانه حاج خانم همیشه میزبان دعوتی های امام رضا علیه السلام باشد...می‌گفت همه آنها بیمه امام زمان عج هستند و خدارو شکر طی این سال‌ها با این حجم و تفاوت زائران تا کنون کوچکترین اتفاقی برای کسی نیفتاده... 

میگفت آنجا یک واحد ۹۰ متری است که دربست در اختیار زائر است؛ اگر جنسیت یکی باشد تا ۹۰ نفر هم اسکان دادیم .

کارهای زائرانش را هم خودش انجام می‌دهد، قبل از آمدن گروه زائران مکان را نظافت کرده و چای دم می‌کند و همه چیز را مرتب می‌کند میوه و چای دم دست میگذارد؛ چون می‌گوید زائران در راه خسته می‌شوند باید تا می‌رسند فقط استراحت کنند .

آرزو دارم علاوه بر اسکان اطعام زائران را نیز انجام دهم
به ماگفت تا کنون فقط اسکان و مکان را داده ام اما دعا کنيد خدا توان و توفیقی بدهد که بتوانم اطعام زائرانی که میهمان می‌شوند هم خودم انجام بدهم که این هدف بعدی من است.

در ایام کرونا که حرم ها بسته و مسافرت‌ها به تعطیلی رسید حاج خانوم باز هم بیکار ننشست و حسینیه را تبدیل به کارگاه خیاطی کرد تا با تولید ماسک و لباس پزشکی بتواند در عرصه دیگری خدمت کند.

به همشهریانش توصیه میکرد اگر خیر و برکت می‌خواهید، اگر سلامتی و عافیت میخواهید، اگر رضایت خدا و ائمه اطهار ع را میخواهید و اینکه مقدار کمی از ادای دین همجورای و مجاورت و همسایگی امام رضا علیه السلام را می‌خواهيد بهتر آن است که حداقل سالی سه دهه خانه های خود را در خدمت زائران امام رضا علیه السلام بگذارید ، به هر میزان که توان دارید شده توزیع غذا، اسکان یا به هر شکلی....

این امور خیر را تنها لطف خدا بر خودش میدانست و شکرگذار این موهبت بود؛ دعای آخرش این بود که خدا این توفیق را اول از او قبول کند و دوم این توفیق را به همه همشهریانش بدهد تا برکاتش را ببینند و خودشان خیر و برکتش را لمس کنند چون می‌گفت تا کسی خودش وارد این عرصه نشود نمی‌تواند اوج کرامات و عنایات را ببیند.
https://www.razavi.news/vdcb9wb8grhb8sp.uiur.html
razavi.news/vdcb9wb8grhb8sp.uiur.html
کد مطلب ۱۱۸۵۹۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما