۱
تاریخ انتشار
شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۳۳
معرفی یکی از شهدای ترور مدفون در حرم مطهر رضوی؛

شهید «حسین آستانه‌پرست» پدر مشهدی‌ها

شهید «حسین آستانه‌پرست» پدر مشهدی‌ها
خبرگزاری رضوی ـ آزیتا ذکاء؛ شهید ترور «حسین آستانه‌پرست» در طول زندگی‌اش به کسی ظلم نکرد، بلکه به همه محبت داشت. حتی زمانی که در و دیوار دبیرستان و هنرستان می‌نوشتند: «مرگ بر آستانه‌پرست»، بچه‌ها در مدرسه به او می‌گفتند: «حاج‌آقا ببینید چی می‌نویسند». او می‌گفت: «اشکالی ندارد، اصلا عکس‌العمل نشان ندهید هر چه خدا بخواهد همان می‌شود.»
زمانی که شهید شد، عده زیادی از مردم در حیاط منزلش جمع شده، ناله سر داده و با آه و فغان به خانواده‌اش می‌گفتند: «تنها پدر شما شهید نشده، تنها شما بی‌پدر نشدید، بلکه یک مشهد پدرشان را از دست داده‌اند، آستانه‌پرست پدر همه مشهدی‌ها بود».
31 مردادماه سالروز شهادت این شهید گرانقدر است که فرصتی حاصل شد، این هفته در معرفی یکی از مشاهیر مدفون در حرم، مختصری از روایت زندگی پربار و پربرکت این شهید را طی گزارشی به رشته تحریر درآوریم که مشروح آن را در  ادامه می‌خوانید. 

هم‌دوره‌ای رهبر معظم انقلاب در تحصیل علوم دینی
شهید «حسین آستانه‌پرست» سال 1303 در خانواده مذهبی و متدین در مشهدالرضا(ع) دیده به جهان گشود، دوران تحصیل را از ابتدایی تا پایان دبیرستان با موفقیت به پایان رساند و با علاقه به علوم دینی و مذهبی در رشته الهیات دانشگاه مشهد ادامه تحصیل داد؛ وی با اخذ مدرک فوق لیسانس فارغ‌التحصیل شد. این شهید از هم‌دوره‌های رهبر معظم انقلاب در کلاس‌های درس آیت‌الله قزوینی بود.

استاد رحیم‌پور ازغدی
وی پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد الهیات، با استخدام در آموزش‌وپرورش به حرفه‌ مقدس معلمی پرداخت و مدت ۳۶ سال در این حرفه با عشق خدمت کرد و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از اداره آموزش‌وپرورش بازنشسته شد. وی در طی دوران خدمت شاگردانی بسیاری را تربیت کرد که از جمله شاگردان شاخص وی می‌توان به حسن رحیم‌پور‌ ازغدی اشاره کرد.



خطبه عقد تلفنی
شهید آستانه‌پرست خیلی ساده‌زیست بود. با اینکه حقوق‌بگیر بود، اما در خانه کوچکی زندگی می‌کرد. خانه یک اتاق داشت با یک زیرزمین که آشپزخانه بود.
او هرهفته یکی‌دوبار آشپزی را خودش برعهده می‌گرفت و غذایی به نام یاتامین می‌پخت؛ غذایی که همه حبوبات را داشت و با نان می‌خوردند. البته چون در خانه‌اش، مردم را به شکل سنتی دوا و درمان می‌کرد، این غذا و به‌خصوص خوردن ماش را به همه توصیه می‌کرد.
همیشه در خانه او باز بود و مردم برای گرفتن استخاره، خطبه عقد و درمان بیماری می‌آمدند. بعدها که تلفن‌کشی شد، حتی از خارج کشور زنگ می‌زدند تا شهید پشت گوشی تلفن خطبه عقد بخواند و حتی استخاره بگیرد.

عشق به امام(ره)
این شهید گرانقدر هر وقت نام امام خمینی(ره) را می‌شنید، صلوات می‌فرستاد و اعتقاد داشت، امام زمان(عج)، امام خمینی(ره) را برای ملت ما فرستاده‌اند؛ باید با پیروی از ایشان کمک کنیم تا انقلاب اسلامی به پیروزی‌ برسد، سپس به انقلاب مهدی(عج) متصل شود. او سخنرانی‌های امام راحل را گوش می‌داد و در پخش اعلامیه‌های ایشان نیز نقش موثری داشت؛ یکبار هم به دلیل پخش اعلامیه در دبیرستان محل تدریسش دستگیر شد و با توسل به حضرت زهرا(س) و امام زمان(عج)‌ از زندان آزاد گشت.



تیری که گلو را شکافت
چهارشنبه بود و شهید آستانه‌پرست از دوستانش برای نهار دعوت کرده‌ بود. خیلی اندک غذا می‌خورد. آن روز حتی کمتر از معمول نهار خورد و به‌علت سردرد به اتاق رفت که استراحت کند.
ساعت از 3 بعد از ظهر گذشته بود که صدای زنگ حیاط به صدا درآمد. منصوره دختر بزرگ شهید از پشت آیفون جواب داد و پسری نوجوان سراغ پدرش را از او گرفت و گفت: «نامه محرمانه‌ای از سپاه آورده است».
آن زمان چون به جان سپاهی‌ها خیلی سوءقصد می‌شد، با لباس شخصی تردد می‌کردند. به همین دلیل دختر شهید متوجه دروغ او نشد. دم در رفت تا نامه را بگیرد، اما آن پسر پاکت را با تأکید اینکه محرمانه است، نداد. حتی علی، برادر کوچک‌تر از او رفت، نامه را به وی هم نداد.
شهید آستانه‌پرست از خواب بیدار شده و خودش به سمت در حیاط می‌رود. چند دقیقه بعد صدای گلوله بلند می‌شود. منصوره که در حیاط بود، به سمت در می‌دود و همسرش هم از طبقه دوم داخل حیاط می‌پَرد تا خودش را جلوی در برساند. تیر گلوی شهید را شکافته و همه‌جا خون پاشیده بود.
 
دفن در بهشت ثامن‌الائمه(ع)
شهید آستانه‌پرست بلافاصله با آمبولانس به بیمارستان شهید کامیاب منتقل و با نخاع قطع‌شده و تارهای صوتی از بین‌ رفته در آی‌سی‌یو بستری می‌شود، اما 3 روز بعد، در 31 مردادماه سال 1360، در سن 57 سالگی به شهادت می‌رسد. پیکر مطهر این شهید گرانقدر با شکوه بسیار به سمت حرم مطهر تشییع و در جوار مضجع شریف امام هشتم(ع) واقع در بلوک 7 بهشت ثامن‌الائمه(ع) صحن آزادی به خاک سپرده می‌شود.


 
شیشه اشک؛ توشه آخرت
بارها از وصایای شهدا شنیده‌ایم که بیشتر تأکید بر حجاب و یا توصیه بر حمایت از ولی‌فقیه دارند. اما شهید ترور حسین آستانه‌پرست دو وصیت متفاوت داشت که متمایز از بقیه شهدا بود.
او همیشه هنگام راز و نیاز شبانه، شب‌های احیا و عزاداری بر مصیبت سیدالشهدا(ع) شیشه کوچکی را روی گونه‌اش می‌گذاشت و قطرات اشک‌هایش را درون آن جمع می‌کرد. هنگام خاکسپاری، شیشه‌های اشک را بنابر وصیت وی داخل قبرش گذاشتند تا همسفرش باشد.
همچنین سفارش کرده بود پس از شهادتش، در مجلس وی نقل و شیرینی پخش شود؛ به‌ خصوص پسرها لباس عزا نپوشند که دشمنان با دیدن رنگ لباس عزا خوشحال شوند. پس از شهادت به وصیتش عمل شد.

تغییر نام بازارچه آقاجان به شهید آستانه‌پرست
پس از ترور شهید حسین آستانه‌پرست عاملان ترور دستگیر شدند. کسی که به او شلیک کرده بود، شخصی به نام ناصر حاج آقاجانی نام داشت. پسر همین حاج آقاجانی که از قدیمی‌های آن زمان بود و بازارچه‌ای نیز به اسم او نام داشت. الان بازارچه شهید آستانه‌پرست نام گرفته است. پس از ترور شهید آستانه‌پرست شورای شهر آن زمان تصمیم گرفتند هیچ نامی از یک تروریست در شهر وجود نداشته باشد به همین دلیل نام بازارچه را به نام این شهید ترور تغییر دادند.



کرامت شهید آستانه‌پرست به بیمار
منصوره دختر بزرگ شهید سال 1370 چند ماه بود که برای پیدا کردن منزل دچار مشکل شده بود؛ یک شب پدرش در خواب به او می‌گوید: «یک منزل خوب برای شما در نظر گرفتم»؛ چند روز بعد به همراه همسرش برای دیدن یک خانه رفتند؛ به صورت اتفاقی، صاحب‌خانه برای آنها از شفا گرفتن همسرش صحبت کرد و این‌گونه روایت کرد: «همسرم حدود 7 سال دچار سردرد شدیدی شده بود؛ برای معالجه، او را به بهترین بیمارستان‌ها در تهران و حتی آلمان بُردم اما خوب نشد؛ تا اینکه یکی از دوستانم اطلاع داد آقای آستانه‌پرست فردی باتقوا هستند که خدمت او هم بروید. بنده با خود گفتم همسرم را تا آلمان برده‌ام اما سلامتی خود را به دست نیاورد، چطور ممکن است آقای آستانه‌پرست بتواند همسرم را شفا دهد. دیر وقت بود که آدرس آقای آستانه‌پرست را پیدا کردیم؛ پس از مراجعه به منزل وی، از خواب بیدار شد و با خوشرویی ما را به منزل دعوت کرد؛ او 3 عدد انجیر به همسرم داد؛ همسرم نیز با اعتقادی پاک تا 3 روز روی آن 10 صلوات ‌فرستاد و خورد؛ او پس از 3 روز سلامتی خود را پیدا کرد».
شهید آستانه‌پرست روزهای جمعه، جلسات صلوات برگزار می‌کرد؛ در آن جلسات روی انجیرها دعا خوانده و 14 هزار صلوات بر محمد و آل محمد (ص) می‌فرستاد؛‌ سپس انجیرها را با نیت شفا به بیماران می‌داد؛ پس از صحبت‌های صاحبخانه داماد شهید در حالیکه اشک از گونه‌هایش جاری شده بود، گفت «این آقا که درباره وی صحبت می‌کنید، پدر همسرم است»؛ آنها نیز پس از فهمیدن این موضوع، اشک شوق ریختند.

شهادت فرزند شهید در عملیات مرصاد
جواد یکی از فرزندان شهید «حسین آستانه‌پرست» است که در عملیات مرصاد توسط منافقان در 21 سالگی به شهادت رسید. او در 28 تیرماه سال 1367 شربت شهادت نوشید و با بدنی سوخته به ملاقات خدا رفت؛ مادرش نیز بلافاصله بعد از شهادت او طاقت ماندن نداشت و به رحمت خدا رفت.
https://www.razavi.news/vdcg3t9qxak9qn4.rpra.html
razavi.news/vdcg3t9qxak9qn4.rpra.html
کد مطلب ۱۱۴۵۶۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما