۰
تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۴۳

حجه‌الوداع و سیادت رسولان عشق در آسمان حجاز

حجه‌الوداع و سیادت رسولان عشق در آسمان حجاز
به گزارش خبرگزاری رضوی، بنا به قول تاریخ؛ سوم ماه ذی‌الحجه در دهمین سال هجرت، پیامبر اکرم(ص) برای آخرین زیارت و بندگی بیت الله الحرام وارد سرزمین وحی می‌شوند که این حج به حج الوداع مشهور است.
آخرین حج آخرین رسول خدا با اولین اعلام رسمی جانشین خود و اولین امام و پیشوای مسلمان جهان همراه بود و این مساله مهمترین اهمیت آخرین حج رسول الله است.
۱۰ سال از اقامت آخرین فرستاده خداوند در مدینه میگذشت که آیه حج در آواز ملکوتی جبرئیل پیچید: ای رسول ما! مردم را به ادای مناسک حج فراخوان تا پیاده یا سوار، از هر راه دوری به سوی تو بیایند.
رسول الله باید بدعتها و تفاخرها را از میراث گرانسنگ ابراهیم خلیل که با جهالت اعراب تنها نامی از آن باقی مانده بود، در واپسین احرامش ریشه کنند. پیغمبر(ص) با انبوهی از مسلمانان که شمار آنان را بین ۹۰ تا ۱۲۰ هزار نوشته‌اند روانه مکه شدند.
در این زیارت آداب حج را به مردم آموختند. آنچه را بت‌پرستان از طواف و قربانی و دیگر کارها انجام می‌دادند نسخ فرمودند.
امتیازهایی را که قریش در این عبادت خاص خود ساخته بود برداشتند و به مسلمانان تعلیم دادند در خانه خدا تنها باید خدا را عبادت کنند و همه مردم برابر خدا یکسانند و کسی بر دیگری برتری ندارد.
آغاز عاشقی و احرام
در میقات، پیامبر(ص) آداب احرام را به مردم آموختند. ابتدا غسل کرد و برای حج قِران مُحرم شد. جامه احرامشان دو تکه پارچه پنبه‌ای ندوخته بافت یمن بود که به هنگام ارتحال کفن ایشان شد، سپس نماز ظهر را در مسجد شجره به جا آوردند و بر کوهان شترانی که برای قربانی به همراه داشتند علامت زدند.
بعدها مسلمانان در مسیر پیامبر(ص)، در جاهایی که آن حضرت نماز خوانده یا استراحت کرده بودند چند مسجد ساختند.
پیامبر(ص) در منطقه ذی طُوی، نزدیک مکه، یک شب را گذراندند و در آخر به مکه رسیدند.
از طواف تا قربانی
پیامبر(ص) با یارانشان از درِ بنی شَیبه وارد مسجدالحرام شدند و به سوی کعبه رفتند و بر حجرالاسود دست کشیدند که به اصطلاح استلام حَجَر نام گرفت، سپس به طواف کعبه پرداختند. پیامبر(ص) سوار بر شتر طواف نمودند و در پایان، یک بار دیگر بر حجرالأسود دست کشیدند و بر آن بوسه زدند و گریه‌ای طولانی سردادند، سپس پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز طواف خواندند.
بعد از نماز، از آب چاه زمزم نوشیدند و دعا کردند و پس از آن به سوی کوه صفا رفتند و فرمودند چون خدا اول از صفا نام برده سعی بین صفا و مروه را از صفا آغاز می‌کنیم. چون بر صفا مستقر شدند، رو به سوی رکن یمانی کعبه کردند و مدتی طولانی به ذکر و ثنای الهی پرداختند، سپس از صفا به سوی مروه حرکت کردند و مقداری از راه را لُکه رفتند. چون به مروه رسیدند، درنگ کردند و دعا خواندند. به ظاهر حضرت این مسیر را سواره پیموده اند.
روز هشتم ذی‌حجه هنگام غروب آفتاب، پیامبراکرم(ص) و مسلمانان به سوی منا حرکت کردند و شب را در آنجا گذراندند و صبح نهم ذیحجه، پس از طلوع آفتاب، به سوی عرفات رفتند. چون کاروان به نَمِرَه یا وادی عُرَنه در جوار عرفات رسیدند، توقف کردند و پیامبر(ص) و مسلمانان در آنجا خیمه زدند. آنگاه به عرفات رفتند و در آنجا توقف کردند و تا غروب آفتاب به دعا و ذکر الهی پرداختند.
بنابه روایتی از امام صادق(ع)، عید غدیر، یعنی هجدهم ذیحجه، روز جمعه بود. وقوف در مشعر و رمی جمرات از دیگر مناسک پیامبر در این سفر بود.
سپس به سوی قربانگاه رفتند و از ۱۰۰ شتری که برای قربانی از مدینه به همراه آورده بودند، سی و چند شتر را به حضرت علی(ع) دادند تا برای خود قربانی کند و شصت و چند شتر را خود قربانی کردند. آن دو، اندکی از گوشت قربانی خوردند و باقی را صدقه دادند.
آنگاه معمربن عبداللّه بن حراثه یا حارثه موی سر پیامبر(ص) را به دستور خود ایشان تراشید و حضرت پس از انجام دادن تکالیف شخصی و پاسخ دادن به برخی پرسش‌های مردم درباره مناسک حج، به مکه رفتند و کعبه را طواف کردند و نماز ظهر را در مسجدالحرام به جا آوردند، سپس به منا برگشتند و تا روز سوم ایام تشریق را در آنجا گذراندند و سپس رمی جمره کردند و از منا بیرون رفتند.
بازگشت از حج
چون مراسم حج به پایان رسید و رسول خدا(ص) پیش از ظهر ۱۳ ذی‌الحجه از منا به سوی مکه رفتند، در ابطح خیمه زدند و به مسلمانان دستور دادند پس از انجام دادن مناسک حج، در بازگشت به خانه و وطن خود شتاب کنند و خود سحرگاه چهاردهم ذی‌حجه، پیش از دمیدن سپیده، از مکه به سوی مدینه حرکت کردند.
پیام توحید در اولین حج و پیام ولایت در آخرین حج
اولین سفر پیامبر به مکه، یک سال پس از انعقاد صلح حدیبیه بود. ۲ هزار نفر از مسلمانان در یک سفر دسته جمعی، همراه پیامبر عازم مکه شدند. سفری که بیش از آنکه سفر زیارتی باشد، به سفری تبلیغی برای بسط و گسترش اسلام بدل شد.
در این کاروان، که پیامبر چون نگینی در جمع مسلمانان بود، عبداللّه بن رواحه مهار شتر رسول خدا(ص) را در دست داشت و با صدای رسای خود این شعار را می خواند: ای فرزندان کفر و شرک، راه را برای پیامبر خدا باز کنید، بدانید او سرچشمه خیر و منبع نیکی است.
پیامبر به او فرمود: این جملات را با صدای بلند بخوان: «لا اِلهَ اِلاَّ اللّه ُ، وَحْدَهُ وَحْدَهُ، صَدَقَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَاَعَزَّ جُنْدَهُ، وَهَزَمَ اْلأَحْزابَ وَحْدَهُ».
به ین وسیله، ندای توحید و یکتاپرستی در فضای مسجد الحرام و اطراف آن صفا و مروه پیچید؛ فضایی که آن زمان چنین ندایی را با این عظمت به خود ندیده بود.
اعلام ولایت در آخرین حج
حاجیان روز ۱۸ ذی‌الحجه، در نزدیکی جُحْفه به جایی به نام غدیر خم رسیدند. در آنجا پیامبر (ص) به فرمان الهی در آیه تبلیغ حضرت علی(ع) را به جانشینی خود منصوب کردند.
پیامبر(ص) پس از ادای نماز ظهر، خطبه‌ای خواندند که به خطبه غدیر مشهور شد. بنابر نظر مشهور شیعه، آیه اکمال در همین روز نازل شده است که می‌فرماید: «امروز دین شما را کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای شما پسندیدم».
هیچ یک از احادیث نبوی در صحت و تواتر به پایه حدیث غدیر نمی رسد. سخنان رسول الله (ص) و بیعت مسلمانان با علی(ع) در بزرگترین اجتماع اسلامی که تا آن روز نظیر نداشت و در محضر بزرگان صحابه برگذار گردید. امیرالمؤمنین (ع) در دوران خلافت واقعه غدیر را مکرر در محاجه با مخالفان و یاغیان در محضر مسلمانان یادآوری کردند و هر بار جمعی از صحابه که در غدیر حضور داشتند برخاستند و شهادت دادند.
پیام غدیر
یک بُعد قضیه و حدیث غدیر، مساله ولایت است؛ یعنی تعبیر از حکومت به ولایت؛ «من کنت مولاه، فهذا علی مولاه» آن وقتی که پیامبر(ص) در مقام تعیین حق حاکمیت برای یک شخص است، تعبیر مولا را برای او به کار بردند و ولایت او را به ولایت خود مقترن کردند. خود این مفهومی که در ولایت هست، بسیار حائز اهمیت است؛ یعنی اسلام، منهای همین مفهوم ولایت  که یک مفهوم مردمی و متوجه به جهت حقوق مردم و رعایت آنها و حفظ جانب انسان هاست، هیچ حاکمیتی را بر مردم نمی‌پذیرد و هیچ عنوان دیگری را در باب حکومت، قائل نیست.
آن کسی که ولی و حاکم مردم است، سلطان نیست؛ یعنی عنوان حکومت، از بُعد اقتدار و قدرت او بر تصرف، ملاحظه نمی شود؛ از بعد این که او، هر کاری که می خواهد، می تواند بکند، مورد توجه و رعایت نیست؛ بلکه از باب ولایت و سرپرستی او و این که ولی مؤمنین یا ولی امور مسلمین است، این حق یا شغل یا سمت، مورد توجه قرار می گیرد. قضیه حکومت در اسلام، از این جهت مورد توجه است.
مرجع : ایرنا
https://www.razavi.news/vdcfjjdj.w6djxagiiw.html
razavi.news/vdcfjjdj.w6djxagiiw.html
کد مطلب ۴۴۴۰۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما