دیدگاهی از استاد حیدر حب الله:
در امر به معروف و نهی از منکر استفاده از شیوه هایی همچون زدن و خشونت و اجبار بدنی، در هیچ آیه و روایتی نیامده است
به گزارش خبرگزاری رضوی؛ حیدر حب الله استاد لبنانی الاصل خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و نویسنده ده ها مقاله و کتاب علمی و نیز سردبیر فصلنامه تخصصی الاجتهاد و التجدید در کتاب خویش با عنوان «فقه امر به معروف و نهی از منکر» به صورت تفصیلی مرتبه «ید» یا همان برخورد فیزیکی و استفاده از زور در امر به معروف و نهی از منکر را بررسی اجتهادی کرده است. او تمام ادله اعتبار استفاده از زور را مورد تحلیل و نقد قرار داده و در نتیجه بحث خود اینگونه می نویسد:
«آنچه از روایات فوق به دست میآید این است که وظیفهی مسلمان – در غیر از چارچوبهایی همچون مواجههی سیاسی، تغییر اجتماعی و عرصهی خانواده – پی گیری نفوذ و تلاش مستمر برای مقابله با منکر و نیز تجسّم معروف و احتراز از منکر در سیرهی خودِ آمر و ناهی است؛ ولی استفاده از شیوه هایی همچون زدن و خشونت و اجبار بدنی و نیز تصرف در اموال دیگران و بدنهای آنان، در هیچ آیه و روایتی مورد اشاره قرار نگرفته است. همچنین در نصوص دینی، اطلاق و عمومی که به صورت واضح، چنین روش های را شامل شود و در مقابل اصول و ادلهی اولیه که در مورد اذیت مسلمان و ... آمده بایستد وجود ندارد؛ به تمام این اشکالات، ضعف دلالی و سندیِ سایر ادله را نیز اضافه کنید.
همچنین ما در مورد امر به معروف و نهی از منکر دو مفهوم را به تصویر کشیدیم:
1- مفهوم عام: این مفهوم، شامل هر عملی میشود که موجب تغییر اوضاع به سوی وضعیتی بهتر گردد. لذا چنین مفهومی شامل جهاد بر علیه کافرین و ستمکاران و امثال آنها شده همانطور که شامل حدود و تعزیرات و قصاص و دیات و احکام قضایی که همهی آنها ناظر به اصلاح وضع عمومی جامعه هستند میشود. در این مفهوم عام، استفاده از مرتبهی «ید» در امر و نهی، مورد قبول است و معنای آن، جهاد و امثال آن خواهد بود؛ ولی باید توجه داشت این مرتبه، فقط مشمول احکام اختصاصی جهاد و حدود و قصاص و دیات و قضاوت و تعزیر و امثال آن است. پس با توجه این معنای عام، جهاد همان مرتبهی «ید» میباشد.
2- مفهوم خاص: این مفهوم شامل هر امر و نهیای در مواجهه با منکرات میشود که از سیاق جهاد و حدود و ... جدا است؛ در چنین معنایی، مرتبهی «ید» نخواهیم داشت؛ زیرا نصوصی که دلالت صحیحی داشتند – هر چند مبتلا به ضعف سند بودند – بیشتر از دو یا سه متن نبودند و این مقدار، نمیتواند مفید تواتر یا اطمینان به صدور آنها گردد؛ از طرف دیگر، روایتی که هم سند صحیحی و هم دلالت درستی داشته باشد در دست نبود تا به آن استناد شود؛ اگر چنین روایتی هم باشد بیش از یک و یا دو حدیث نخواهد بود و همانطور که میدانیم – و در مباحث حجیت حدیث در اصول فقه، مفصل به آن پرداخته ایم – فقط باید به خبری که اطمینان به صدور آن داریم اخذ کنیم؛ حصول اطمینان – از نظر سند و دلالت – به این امر مهم از چنین نصوصِ کمی، بسیار مشکل است.»
منبع: فقه امر به معروف و نهی از منکر، ص639، نوشته حیدر حب الله، ترجمه علی الهی خراسانی، محمدرضا ملایی، حسنعلی شیروی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1396، 770 صفحه.
«آنچه از روایات فوق به دست میآید این است که وظیفهی مسلمان – در غیر از چارچوبهایی همچون مواجههی سیاسی، تغییر اجتماعی و عرصهی خانواده – پی گیری نفوذ و تلاش مستمر برای مقابله با منکر و نیز تجسّم معروف و احتراز از منکر در سیرهی خودِ آمر و ناهی است؛ ولی استفاده از شیوه هایی همچون زدن و خشونت و اجبار بدنی و نیز تصرف در اموال دیگران و بدنهای آنان، در هیچ آیه و روایتی مورد اشاره قرار نگرفته است. همچنین در نصوص دینی، اطلاق و عمومی که به صورت واضح، چنین روش های را شامل شود و در مقابل اصول و ادلهی اولیه که در مورد اذیت مسلمان و ... آمده بایستد وجود ندارد؛ به تمام این اشکالات، ضعف دلالی و سندیِ سایر ادله را نیز اضافه کنید.
همچنین ما در مورد امر به معروف و نهی از منکر دو مفهوم را به تصویر کشیدیم:
1- مفهوم عام: این مفهوم، شامل هر عملی میشود که موجب تغییر اوضاع به سوی وضعیتی بهتر گردد. لذا چنین مفهومی شامل جهاد بر علیه کافرین و ستمکاران و امثال آنها شده همانطور که شامل حدود و تعزیرات و قصاص و دیات و احکام قضایی که همهی آنها ناظر به اصلاح وضع عمومی جامعه هستند میشود. در این مفهوم عام، استفاده از مرتبهی «ید» در امر و نهی، مورد قبول است و معنای آن، جهاد و امثال آن خواهد بود؛ ولی باید توجه داشت این مرتبه، فقط مشمول احکام اختصاصی جهاد و حدود و قصاص و دیات و قضاوت و تعزیر و امثال آن است. پس با توجه این معنای عام، جهاد همان مرتبهی «ید» میباشد.
2- مفهوم خاص: این مفهوم شامل هر امر و نهیای در مواجهه با منکرات میشود که از سیاق جهاد و حدود و ... جدا است؛ در چنین معنایی، مرتبهی «ید» نخواهیم داشت؛ زیرا نصوصی که دلالت صحیحی داشتند – هر چند مبتلا به ضعف سند بودند – بیشتر از دو یا سه متن نبودند و این مقدار، نمیتواند مفید تواتر یا اطمینان به صدور آنها گردد؛ از طرف دیگر، روایتی که هم سند صحیحی و هم دلالت درستی داشته باشد در دست نبود تا به آن استناد شود؛ اگر چنین روایتی هم باشد بیش از یک و یا دو حدیث نخواهد بود و همانطور که میدانیم – و در مباحث حجیت حدیث در اصول فقه، مفصل به آن پرداخته ایم – فقط باید به خبری که اطمینان به صدور آن داریم اخذ کنیم؛ حصول اطمینان – از نظر سند و دلالت – به این امر مهم از چنین نصوصِ کمی، بسیار مشکل است.»
منبع: فقه امر به معروف و نهی از منکر، ص639، نوشته حیدر حب الله، ترجمه علی الهی خراسانی، محمدرضا ملایی، حسنعلی شیروی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1396، 770 صفحه.