گفتگو با خادم بدون ادعای زائران حضرت در چهارشنبههای امام رضایی؛
حفظ شان زائران برایم مهم است
خبرگزاری رضوی ـ آزیتا ذکاء؛ چهار گوشه حرم مطهر رضوی با عنوان بست به یکی از خیابانهای اطراف حرم منتهی میشود. پایین خیابان که امروز به خیابان شهید نوّاب صفوی شناخته می شود؛ یکی از آن چهار بست ورودی حرم است که هنوز بافت قدیم در برخی از مغازهها و سراهای آن دیده میشود. در چند قدمی حرم مطهر امام هشتم(ع) تابلو سبز رنگ با نوشته «سرای موقوفه عباسقلیخان شاملو» با بیش از 300 سال هنوز پابرجاست با اینکه کاربری قدیم آن کاروانسرا بوده، اما امروز خدماتی هر چند ناچیز به زائران علیبنموسیالرضا(ع) ارائه میدهد.
سرای موقوفه عباسقلیخان شاملو جزو یکی از چند سرای پایین خیابان است که در گذشته برای خود برو و بیایی داشته، اما در پوشش امروزی شهر زیاد به چشم نمیآید. امروزه ذائقه زائران برای اقامت در مشهد و خرید سوغاتی از این شهر تغییر کرده است. هتلهای چند ستاره، برجها و مجتمعهای سر به فلک کشیده تجاری بیشتر با سلیقه زائران و مسافران امروزی مشهدالرضا(ع) همخوانی دارد.
برای آشنایی بیشتر با این کاروانسرا و سلیقه زائران در انتخاب محل اقامت و خرید سوغات گزارشی از خدابخش صادقاحمدی سرایدار سابق این سرای قدیمی تهیه کردیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
بازار موقوفه عباسقلیخان شاملو
عباسقلیخان شاملو یکی از واقفان عهد صفوی است که امروز او را بیشتر با موقوفاتش همچون مدرسهعلیمه و بازار میشناسیم که موقوفات او در مجاورت حرم مطهر قرار دارد. وقتی از هیاهو و شلوغی مغازههای اطراف حرم به بازار موقوفه عباسقلیخان شاملو داخل میشوم دیگر از آن همهمهها خبری نیست. مغازههای مختلفی آنجا دایر است که مشتریهای انگشتشمار دارند. برای ورود به این سرا باید از ایوانی عبور کرد که چند پله در وسط آن ما را به داخل صحن حیاط سرا میرساند. چند مغازه در ایوان این سرا وجود دارد که یکی از آنها نظر من را جلب میکند، مغازهای که در آن دو ویترین کهنه و زوار دررفته با یک یخچال وجود دارد و همه جوره اجناس در آن میتوان دید؛ مهر، تسبیح، انگشتر، جانماز، خشکبار، نوشابه، قند، چای، شامپو و... بیمقدمه سر صحبت را با پیرمرد 80 ساله صاحب مغازه باز میکنم و او خود را خدابخش صادقاحمدی سرایدار سابق سرای موقوفه عباسقلیخان معرفی میکند که از سال 1341 در این سرا علاوه بر سرایداری مغازه بقالیاش را هم داشته است.
سرایی با قدمت سه قرن
وقتی از او میخواهم کمی از زائران قدیم امام رضا(ع) برای ما سخن بگوید و اینکه کیفیت اسکان آنها در گذشته چگونه بوده است، یاد روزهایی میافتد که این سرا برای خود برو بیایی داشته و او به عنوان سرایدار آن در آنجا به کار مشغول بوده است. او خاطرات آن روزها را اینگونه یادآور میشود: «پس از انقلاب با توسعه شهری که در مشهد شاهد بودیم به طبع آن حرم مطهر رضوی نیز وسعت چشمگیری پیدا است. با توسعه این مضجع شریف اغلب خانهها و مغازهها خراب شدند. قبل از پیروزی انقلاب در پایین خیابان یا همان خیابان نوّاب صفوی فعلی سراهای زیادی وجود داشت که اغلب آنها تخریب شدهاند که از جمله آنها میتوان به سرای امام جمعه، سرای عبدالله خان، سرای ازبکها، سرای سعادت، سرای چراغبرق، سرای حاج جواد احمدیان و... اشاره کرد. اما سرای گمرک در نزدیکی حرم مطهر یکی از موقوفههای عباسقلیخان شاملو است که هنوز پس از سه قرن پابرجاست و خاطرات قدیم را برای نسل من زنده میکند».
سرایداری سرای گمرک
هنوز در کوچه پس کوچههای اطراف حرم چهره قدیمی شهر مثل نگینی در انگشتر خودنمایی میکند. روزگاری که تبدیل به خاطره شده است، اما افراد معدودی در این کوچهها و محلات قدیمی هستند تا روایتکننده آن روزگاران باشند. آقای صادقاحمدی یادی از کودکی خود میکند که در سال 1331 با خانواده از زادگاهش طبس به مشهد مهاجرت کردهاند و ساکن شهر امام رضا(ع) شدهاند. او خاطرات حضورش را در مشهد چنین بازگو میکند: «پدرم برای فرار از سربازی به مشهد آمد، اما همان سال بر اثر بلای وبا از دنیا رفت. مادرم با فوت پدرم دیگر طاقت نیاورد تا در روستا بماند، در سن 12 سالگی از طبس به مشهد آمدیم و در کاروانسرای چراغبرق در کوچه سرحوض اتاقی اجاره کردیم. در اینجا همسایه همشهریان خود بودیم و احساس غربت نمیکردیم. از همان بچگی اهل کار بودم، یک مدت به سفارش مادرم در مغازه لبافی حاج آقای عدالتیان شاگردی کردم و شبها درس خواندم. حدود چهار سال هم کنار دست پسر داییام به کار مقنیگری مشغول بودم. سال 1341 در اوایل جوانی به سرایداری سرای گمرک درآمدم و آن زمان، این سرا در اجاره بلند مدت حاج عبدالرسول حسینی بود و قرار شد با روزی چهار تومان، کار جدیدم را در اینجا آغاز کنم».
سرایی با 128 اتاق
وی در ادامه اضافه میکند: «زمانی که سرایدار این سرا شدم یکی از وظایفم این بود که هر ماه اجاره ۱۲۸مغازه را جمع کنم. آن زمان یک کنتور برق مادر و ۶۰ کنتور فرعی داشتیم. از طرف اداره برق هر سه ماه یکبار قبضی میآمد. من هم هر سه ماه، شماره آن ۶۰ کنتور را برمیداشتم و محاسبه میکردم تا مشخص شود که سهم هزینه برق هر فرد چقدر شده است. همچنین تمام امور مالی این سرا را عهدهدار بودم. دو دفتر داشتم که هر شب تمام هزینهها و درآمدهای سرا را در آن ثبت میکردم. این دفاتر را هنوز به یادگار دارم و گاهی که به آنها نگاهی میاندازم، خاطرات آن روزها برایم تداعی میشود.
این سرا از سال 1333 تا 1363 به مدت 30 سال دست عبدالرسول حسینی مستأجر کل بود و من هم نماینده او بودم و اجارهها را جمع میکردم و کارهای سرا را نظارت میکردم. از سال 1363 مسئولیت این سرا را اداره اوقاف و امور خیریه بر عهده گرفت. بنابراین جمعآوری اجاره ماهیانه از طرف من به پایان رسید و خود مستأجرها با تهیه قبضی، اجاره را به حساب اداره اوقاف واریز میکردند. اما من همچنان به عنوان سرپرست این سرا، کار نظارت بر امور آن را ادامه میدادم تا اینکه سال 1387 تنها بازمانده عباسقلیخان شاملو توانست با سند و مدرک، حق تولیت خود را به اثبات برساند و تولیت این ملک موقوفه را بر عهده بگیرد. از آن سال به بعد، خانواده شاملو به عنوان متولی و اداره اوقاف هم به عنوان ناظر، مسئولیت این ملک را بر عهده گرفتند. طبق وصیت عباسقلیخان شاملو تمام درآمد این موقوفات صرف تربیت علوم دینی در مدرسه عباسقلیخان میشود که راسته همین سرا در نزدیکی حرم قرار دارد».
اسکان زائران به مروز زمان
قدیم که مثل امروز مسافرخانه، زائرسرا و هتل برای اسکان زائران امام هشتم(ع) وجود نداشت آنها در کاروانسراهای اطراف حرم مطهر اتاق اجاره میکردند. این سرایدار قدیم سرای گمرک در اینباره بیشتر توضیح میدهد: «آن زمان اکثر مسافرهایی که از شهرستان به مشهد میآمدند در کاروانسراهای اطراف حرم اسکان مییافتند و ما هم در این سرا میزبان زائران حضرت، مسافران و تاجران از اکثر نقاط کشورمان بودهایم.
طبقه بالا حجرههایی داشت که تا اواخر دهه 1340 به زائران و مسافران اجاره داده میشد. پشت آنها هم انبارهایی داشتیم. دو دربند حمام مردانه و زنانه پشت بازار و ۴۰ باب مغازه هم در حاشیه خیابان نوّاب بود که همگی به ماهی ۱۰ هزار تومان اجاره داده میشد. در این سرا بیشتر انواع خشکبار، پشم، پنبه، زیلو و جاجیم خرید و فروش میشد. اینجا تنها سرای مشهد بود که کشاورزها محصول تنباکو خود را برای فروش میآوردند. از طرف دولت هم کسانی برای تحویل این دو محصول میآمدند. تا سال 1350 در اینجا، زائران برای اسکان میآمدند. از وقتی در خانه ها رسم شد اتاق به زائران اجاره میدادند و سوئیت آپارتمان و هتل باب شد از رونق این کاروانسراها کاسته و بعد انقلاب دیگر در این کاروانسرا پذیرش زائر نداشتیم».
سرای عباسقلیخان در گذر زمان
سرای موقوفه عباسقلیخان شاملو جزو یکی از چند سرای پایین خیابان است که در گذشته برای خود برو و بیایی داشته، اما در پوشش امروزی شهر زیاد به چشم نمیآید. امروزه ذائقه زائران برای اقامت در مشهد و خرید سوغاتی از این شهر تغییر کرده است. هتلهای چند ستاره، برجها و مجتمعهای سر به فلک کشیده تجاری بیشتر با سلیقه زائران و مسافران امروزی مشهدالرضا(ع) همخوانی دارد.
برای آشنایی بیشتر با این کاروانسرا و سلیقه زائران در انتخاب محل اقامت و خرید سوغات گزارشی از خدابخش صادقاحمدی سرایدار سابق این سرای قدیمی تهیه کردیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
بازار موقوفه عباسقلیخان شاملو
عباسقلیخان شاملو یکی از واقفان عهد صفوی است که امروز او را بیشتر با موقوفاتش همچون مدرسهعلیمه و بازار میشناسیم که موقوفات او در مجاورت حرم مطهر قرار دارد. وقتی از هیاهو و شلوغی مغازههای اطراف حرم به بازار موقوفه عباسقلیخان شاملو داخل میشوم دیگر از آن همهمهها خبری نیست. مغازههای مختلفی آنجا دایر است که مشتریهای انگشتشمار دارند. برای ورود به این سرا باید از ایوانی عبور کرد که چند پله در وسط آن ما را به داخل صحن حیاط سرا میرساند. چند مغازه در ایوان این سرا وجود دارد که یکی از آنها نظر من را جلب میکند، مغازهای که در آن دو ویترین کهنه و زوار دررفته با یک یخچال وجود دارد و همه جوره اجناس در آن میتوان دید؛ مهر، تسبیح، انگشتر، جانماز، خشکبار، نوشابه، قند، چای، شامپو و... بیمقدمه سر صحبت را با پیرمرد 80 ساله صاحب مغازه باز میکنم و او خود را خدابخش صادقاحمدی سرایدار سابق سرای موقوفه عباسقلیخان معرفی میکند که از سال 1341 در این سرا علاوه بر سرایداری مغازه بقالیاش را هم داشته است.
سرایی با قدمت سه قرن
وقتی از او میخواهم کمی از زائران قدیم امام رضا(ع) برای ما سخن بگوید و اینکه کیفیت اسکان آنها در گذشته چگونه بوده است، یاد روزهایی میافتد که این سرا برای خود برو بیایی داشته و او به عنوان سرایدار آن در آنجا به کار مشغول بوده است. او خاطرات آن روزها را اینگونه یادآور میشود: «پس از انقلاب با توسعه شهری که در مشهد شاهد بودیم به طبع آن حرم مطهر رضوی نیز وسعت چشمگیری پیدا است. با توسعه این مضجع شریف اغلب خانهها و مغازهها خراب شدند. قبل از پیروزی انقلاب در پایین خیابان یا همان خیابان نوّاب صفوی فعلی سراهای زیادی وجود داشت که اغلب آنها تخریب شدهاند که از جمله آنها میتوان به سرای امام جمعه، سرای عبدالله خان، سرای ازبکها، سرای سعادت، سرای چراغبرق، سرای حاج جواد احمدیان و... اشاره کرد. اما سرای گمرک در نزدیکی حرم مطهر یکی از موقوفههای عباسقلیخان شاملو است که هنوز پس از سه قرن پابرجاست و خاطرات قدیم را برای نسل من زنده میکند».
سرایداری سرای گمرک
هنوز در کوچه پس کوچههای اطراف حرم چهره قدیمی شهر مثل نگینی در انگشتر خودنمایی میکند. روزگاری که تبدیل به خاطره شده است، اما افراد معدودی در این کوچهها و محلات قدیمی هستند تا روایتکننده آن روزگاران باشند. آقای صادقاحمدی یادی از کودکی خود میکند که در سال 1331 با خانواده از زادگاهش طبس به مشهد مهاجرت کردهاند و ساکن شهر امام رضا(ع) شدهاند. او خاطرات حضورش را در مشهد چنین بازگو میکند: «پدرم برای فرار از سربازی به مشهد آمد، اما همان سال بر اثر بلای وبا از دنیا رفت. مادرم با فوت پدرم دیگر طاقت نیاورد تا در روستا بماند، در سن 12 سالگی از طبس به مشهد آمدیم و در کاروانسرای چراغبرق در کوچه سرحوض اتاقی اجاره کردیم. در اینجا همسایه همشهریان خود بودیم و احساس غربت نمیکردیم. از همان بچگی اهل کار بودم، یک مدت به سفارش مادرم در مغازه لبافی حاج آقای عدالتیان شاگردی کردم و شبها درس خواندم. حدود چهار سال هم کنار دست پسر داییام به کار مقنیگری مشغول بودم. سال 1341 در اوایل جوانی به سرایداری سرای گمرک درآمدم و آن زمان، این سرا در اجاره بلند مدت حاج عبدالرسول حسینی بود و قرار شد با روزی چهار تومان، کار جدیدم را در اینجا آغاز کنم».
سرایی با 128 اتاق
وی در ادامه اضافه میکند: «زمانی که سرایدار این سرا شدم یکی از وظایفم این بود که هر ماه اجاره ۱۲۸مغازه را جمع کنم. آن زمان یک کنتور برق مادر و ۶۰ کنتور فرعی داشتیم. از طرف اداره برق هر سه ماه یکبار قبضی میآمد. من هم هر سه ماه، شماره آن ۶۰ کنتور را برمیداشتم و محاسبه میکردم تا مشخص شود که سهم هزینه برق هر فرد چقدر شده است. همچنین تمام امور مالی این سرا را عهدهدار بودم. دو دفتر داشتم که هر شب تمام هزینهها و درآمدهای سرا را در آن ثبت میکردم. این دفاتر را هنوز به یادگار دارم و گاهی که به آنها نگاهی میاندازم، خاطرات آن روزها برایم تداعی میشود.
این سرا از سال 1333 تا 1363 به مدت 30 سال دست عبدالرسول حسینی مستأجر کل بود و من هم نماینده او بودم و اجارهها را جمع میکردم و کارهای سرا را نظارت میکردم. از سال 1363 مسئولیت این سرا را اداره اوقاف و امور خیریه بر عهده گرفت. بنابراین جمعآوری اجاره ماهیانه از طرف من به پایان رسید و خود مستأجرها با تهیه قبضی، اجاره را به حساب اداره اوقاف واریز میکردند. اما من همچنان به عنوان سرپرست این سرا، کار نظارت بر امور آن را ادامه میدادم تا اینکه سال 1387 تنها بازمانده عباسقلیخان شاملو توانست با سند و مدرک، حق تولیت خود را به اثبات برساند و تولیت این ملک موقوفه را بر عهده بگیرد. از آن سال به بعد، خانواده شاملو به عنوان متولی و اداره اوقاف هم به عنوان ناظر، مسئولیت این ملک را بر عهده گرفتند. طبق وصیت عباسقلیخان شاملو تمام درآمد این موقوفات صرف تربیت علوم دینی در مدرسه عباسقلیخان میشود که راسته همین سرا در نزدیکی حرم قرار دارد».
اسکان زائران به مروز زمان
قدیم که مثل امروز مسافرخانه، زائرسرا و هتل برای اسکان زائران امام هشتم(ع) وجود نداشت آنها در کاروانسراهای اطراف حرم مطهر اتاق اجاره میکردند. این سرایدار قدیم سرای گمرک در اینباره بیشتر توضیح میدهد: «آن زمان اکثر مسافرهایی که از شهرستان به مشهد میآمدند در کاروانسراهای اطراف حرم اسکان مییافتند و ما هم در این سرا میزبان زائران حضرت، مسافران و تاجران از اکثر نقاط کشورمان بودهایم.
طبقه بالا حجرههایی داشت که تا اواخر دهه 1340 به زائران و مسافران اجاره داده میشد. پشت آنها هم انبارهایی داشتیم. دو دربند حمام مردانه و زنانه پشت بازار و ۴۰ باب مغازه هم در حاشیه خیابان نوّاب بود که همگی به ماهی ۱۰ هزار تومان اجاره داده میشد. در این سرا بیشتر انواع خشکبار، پشم، پنبه، زیلو و جاجیم خرید و فروش میشد. اینجا تنها سرای مشهد بود که کشاورزها محصول تنباکو خود را برای فروش میآوردند. از طرف دولت هم کسانی برای تحویل این دو محصول میآمدند. تا سال 1350 در اینجا، زائران برای اسکان میآمدند. از وقتی در خانه ها رسم شد اتاق به زائران اجاره میدادند و سوئیت آپارتمان و هتل باب شد از رونق این کاروانسراها کاسته و بعد انقلاب دیگر در این کاروانسرا پذیرش زائر نداشتیم».
سرای عباسقلیخان در گذر زمان
با جایگزین شدن حمل مسافر و بار با ماشین به جای اسب و قاطر، تغییراتی در این سرا ایجاد شده است. آقای صادقاحمدی درباره فضای این سرا در قدیم اینگونه تعریف میکند:«قبلا برای ورود به سرا باید از در چوبی سمت خیابان نوّاب از چند پله پایین میآمدیم تا به اولین ایستگاه بار برسیم که پشت در قرار داشت. بعد از این در، باید دو ایستگاه دیگر را پایین میرفتیم تا به محوطه سرا داخل شویم. پیش از ورود به صحن سرا نیز باید دالانی طولانی با طاقیهای گنبدیشکل و چند در چوبی را پشتسر میگذاشتیم. در سال 1333 حاج عبدالرسول حسینی مستأجر کل این سرا، طبقه بالا را کاملا خراب کرده و خاکش را درون حیاط ریخت، به این ترتیب سطح حیاط که در قدیم حدود 2.5 متر عمق داشت، به حدود ۳۰ سانتیمتر رسید.
درب دیگر کاروانسرا از سمت بازار حضرتی بود. ورودی این قسمت پلهای نداشت، بلکه با شیب ملایمی به سمت حیاط میرفت. این ورودی مخصوص شترها و اسبهایی بود که بار تجّار را به کاروانسرا میآوردند. وسط حیاط هم حوض آبی برای شستشو وجود داشت. آب مصرفی این حوض و دیگر قسمتهای سرا نیز از آبانبار سرحوضو و نهر حاشیه پایینخیابان تأمین میکردیم. چند درخت توت هم داخل حیاط بود که سایه خوبی در تابستانها درست میکرد. امروز فقط دو درخت باقی مانده است؛ دو درختی که قدمتشان بسیار زیاد است. سال ۱۳۴۰ دو چاه در وسط حیاط زده شد که با موتوری آب به درون حوض سرا هدایت میشد. آب حمام را نیز از همین دو چاه تامین میکردیم».
تکریم زائران
خدمت به زائران با حلاوت و شیرینی ویژهای همراه است و میطلبد که خادم به بهترین وجه ممکن به خدمت زائران حضرت درآید. سرایدار سابق سرای گمرک با اینکه خادم حرم نیست اما به عنوان مجاور حضرت خیلی سعی کرده حق همجواری را به جا آورد و این افتخار را با ذکر خاطرهای چنین میگوید: «قدیم ماشینهای برونشهری مسافران خود را نزدیک حرم مطهر پیاده میکردند. یکی از روزهای تابستان سال 1344 زائران یک کاروان از کاشان نزدیک سرای ما از ماشین پیاده شدند. تقریبا نصف روز زنها و بچهها با وسایلشان در گرمای تابستان منتظر نشسته بودند تا مردان آنها جایی برای اسکان اجاره کنند. ما آن موقع در سرا بنایی میکردیم. وقتی شاهد این صحنه بودم، نتوانستم تحمل کنم که زائران امام رضا(ع) چند ساعت در آفتاب بنشینند. به سراغ یکی از خانمها رفتم و گفتم: تا مردانتان بیایند، بیایید شب را در این سرا بمانید زشت است در خیابان نشستهاید. برای دَه روز رایگان به آنها اتاق اجاره دادم. این زائران امام رضا(ع) از آن سال به بعد هر وقت به مشهد میآیند جویای حال من هم میشوند و یا وقتی من به کاشان میروم به بهترین نحوه از من پذیرایی میکنند».
تفاوت زائران دیروز و امروز
تکریم زائران
خدمت به زائران با حلاوت و شیرینی ویژهای همراه است و میطلبد که خادم به بهترین وجه ممکن به خدمت زائران حضرت درآید. سرایدار سابق سرای گمرک با اینکه خادم حرم نیست اما به عنوان مجاور حضرت خیلی سعی کرده حق همجواری را به جا آورد و این افتخار را با ذکر خاطرهای چنین میگوید: «قدیم ماشینهای برونشهری مسافران خود را نزدیک حرم مطهر پیاده میکردند. یکی از روزهای تابستان سال 1344 زائران یک کاروان از کاشان نزدیک سرای ما از ماشین پیاده شدند. تقریبا نصف روز زنها و بچهها با وسایلشان در گرمای تابستان منتظر نشسته بودند تا مردان آنها جایی برای اسکان اجاره کنند. ما آن موقع در سرا بنایی میکردیم. وقتی شاهد این صحنه بودم، نتوانستم تحمل کنم که زائران امام رضا(ع) چند ساعت در آفتاب بنشینند. به سراغ یکی از خانمها رفتم و گفتم: تا مردانتان بیایند، بیایید شب را در این سرا بمانید زشت است در خیابان نشستهاید. برای دَه روز رایگان به آنها اتاق اجاره دادم. این زائران امام رضا(ع) از آن سال به بعد هر وقت به مشهد میآیند جویای حال من هم میشوند و یا وقتی من به کاشان میروم به بهترین نحوه از من پذیرایی میکنند».
تفاوت زائران دیروز و امروز
با پیشرفت تکنولوژی سبک زندگی مردم عوض شده و این تغییر شیوه را میتوان در کیفیت زیارت زائران هم دید. آقای صادقاحمدی یادی از زائران قدیم امام رضا(ع) میکند و میگوید: «در گذشته زائران مقید بودند، حتما دَه روز در مشهد بمانند تا نمازشان کامل و روضههایشان درست باشد. هر زائری هم که به شهرش برمیگشت عنوان مشهدی را در کنار اسمش داشت و مثلا او را مشهدی حسن صدا میزدند. زنان و دختران هم پوشش مناسبی در شهر مشهد و زیارت امام رضا(ع) داشتند. اما متأسفانه امروزه کمتر میبینیم زائران پایبند به یکسری آداب زیارت باشند، پوشش برخی از مسافران و زائران در مشهد بسیار نامناسب است. حضور آنها به مشهد بیشتر برای سیاحت است تا زیارت.
در قدیم زائران بیشتر از مشهد نخود و کشمش سوغات میبردند. کم کم آجیل و نقل هم جزو خرید سوغات آنها شد. تا قبل سال 1340 زائران مهر و تسبیح خرید نمیکردند، اما این دو رقم جنس نیز به مرور زمان در سبد سوغات زائران قرار گرفت. از دهه 1350 به بعد هم خرید زعفران در بین زائران رواج پیدا کرد.
در قدیم بزرگترین بازار نزدیک حرم بازار زنجیر بود و مردم خرید خود را از آنجا انجام میدادند. الان با تنوع بازار و مراکز تجاری در اطراف حرم و چه بسا در دیگر نقاط مشهد، ذائقه زائران امام رضا(ع) هم برای خرید سوغات عوض شده است».
در قدیم بزرگترین بازار نزدیک حرم بازار زنجیر بود و مردم خرید خود را از آنجا انجام میدادند. الان با تنوع بازار و مراکز تجاری در اطراف حرم و چه بسا در دیگر نقاط مشهد، ذائقه زائران امام رضا(ع) هم برای خرید سوغات عوض شده است».