خبرگزاری رضوی از قرار روزانه مجاوران امام مهربانی ها گزارش میدهد؛
حرم مطهر امام رضا(ع)؛ میعادگاه صبحگاهی بانوان مشهد
خبرگزاری رضوی ـ آزیتا ذکاء؛ سکونت در مشهد و توفیق پیادهروی هر روزه تا حرم مطهر امام رضا(ع) سعادتی است که نصیبت بانوان مشهدی منطقه وحدت و طلاب شده که با خود وعده کردهاند که هر روزشان را با شمیم عطر رضوی آغاز کنند تا زندگیشان با این شروع زیبا برکت یابد.
در این گزارش با چند تن از این بانوان سر صحبت را باز کردیم تا از اراده قوی آنها برای این دلدادگی به ساحت مقدس علیبنموسیالرضا(ع) را در سحرگاه بشنویم و گوشهای از این ارادت را با بیان آنها به تصویر بکشیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
در این گزارش با چند تن از این بانوان سر صحبت را باز کردیم تا از اراده قوی آنها برای این دلدادگی به ساحت مقدس علیبنموسیالرضا(ع) را در سحرگاه بشنویم و گوشهای از این ارادت را با بیان آنها به تصویر بکشیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
18 سال پیادهروی
در کوچه پس کوچههای قدیمی محله وحدت، خانمی راهی حرم است که عینک دودی و عصای سفیدش معرف اوست که با وجود شرایط خاص نابینایی باز هم گاهی به تنهایی مسیر همه روزه خود را تا حرم مطهر میپیماید تا برای نماز صبح حرم باشد. با او که همکلام میشوم، خودش را زری بهرامی معرفی میکند و میگوید: «اسمم زری است ولی بتول صدایم میزنند. 61 سال سن دارم و اصالتا اراکی هستم. سال 81 با یک جانباز 25 درصد دفاع مقدس ازدواج کردم و به مشهد آمدیم و در طبرسی 20 واقع در چهارراه مقدم ساکن شدیم. حدود دو سال با همسرم عصرها پیاده حرم میرفتیم و نماز مغرب و عشاء را در حرم میخواندیم. همسایهای داشتیم که او هر روز صبح میرفت، بعد مدتی که شوهرم به خاطر عفونت و عوارض شیمیایی باید استراحت میکرد و نمیتوانست با من حرم بیاید، با زن همسایه حرم میرفتم. هفت سال بعد که همسرم به رحمت خدا رفت، به منطقه وحدت نقل مکان کردم و برنامه صبحگاهیام تعطیل نشد. البته دعای ندبه مسجد محلهمان غریب است، به همین دلیل شبهای جمعه را از ساعت 12 شب پیاده به حرم میروم و تا صبح حرم هستم. ولی برای دعای ندبه به مسجد نزدیک منزلمان برمیگردم. الان 18 سال است که در مشهد ساکن هستم و هر روز پیادهروی به سمت حرم مطهر داشتهام».
راضی به رضای خدایم
از او میخواهم در مورد سختیهای یک نابینا بگوید و اینکه در این مسیر شفایش را از امام رضا(ع) خواسته است! خندهاش بلند شده و میگوید: «طبیعی است که شفایم را از حضرت بخواهم، اما صلاحم نبوده که چشمانم بینا شوند، بنابراین راضی به رضای خدا هستم. چه سعادتی بالاتر از اینکه با این شرایط جسمانیام توفیق دارم هر روز به حرم مشرف شوم. حتی توفیق داشتهام، پنج بار کربلا بروم که سه بار آن پیادهروی اربعین بود. یکبار هم حج عمره رفتهام. هر وقت به زادگاهم میروم، دلم برای مشهد و امام رضا(ع) تنگ میشود، طاقت نمیآورم و زود برمیگردم».
پیادهروی به نیت دیگران
خانم بهرامی ادامه میدهد: «وقتی دیگران به من التماس دعا میگویند به نیت آنها پیاده تا حرم میروم و در طول مسیر 100 بار توحید و نمازهای روزانه را میخوانم، 100 تا صلوات میفرستم و همچنین ذکر میگویم تا به حرم برسم.
شکر همجواری امام رضا(ع)
چهار خانم تسبیح به دست خیابان امت را به سمت حرم مطهر طی میکنند و خانم جوانی هم از این فرصت استفاده کرده و به شرح برخی مسائل شرعی برای آنها میپردازد. صغری رحیمی 48 ساله که بیشتر عمرش را در جوار امام رضا(ع) گذرانده است با من همکلام شده و به چگونگی ایجاد این حرکت زیبا اشاره کرده و میگوید: «تولدم در فریمان بوده و بزرگ شده این شهر هستم. توفیق حاصل شد بعد ازدواج همسایه امام رضا(ع) شوم و حدود 30 سال زندگی مشترکم در مشهد و زیر سایه این امام مهربان میگذرد. همیشه دوست داشتم هر روز برای عرض ارادت و زیارت به حرم مطهر مشرف شوم. وسط روز کاری پیش میآمد و نمیتوانستم به آرزویم برسم. تصمیم گرفتم صبح این برنامه را داشته باشم. بنابراین از خردادماه سال 98 به تنهایی ساعت 6:30 صبح پیاده تا حرم میرفتم. اصلا در خواب شب نمیدیدم که روزی بتوانم هر روز پیاده تا حرم بروم. یکی از همسایگان روزی از من پرسید هر روز صبح کجا میروی؟ وقتی فهمید صبحها برنامه پیادهروی به حرم دارم، او هم تشویق شد، همراهم بیاید. بیش از یک ماه که خودم تنهایی پیاده رفتم در سالروز ولادت امام رضا(ع) کم کم چند نفر از همسایهها نیز با من همراه شدند و تا الان این پیادهروی با معدودی از همسایهها ادامه دارد».
او تشویقهای همسرش را در ارادهاش موثر دانسته و ادامه میدهد: «قبول مسئولیت سخت است. ابتدا میترسیدم در طول مسیر اتفاقی برای خانمها بیافتد. اما همسرم تشویقم میکرد و میگفت: با توکل بر خدا برو و مطمئن باش خود امام رضا(ع) نگهدارتان هست. بیش از یک سال است که با همسایهها پیاده تا حرم میرویم؛ تایم پیادهرویمان ساعت سه صبح است. 10 دقیقه به ساعت سه به خانمها زنگ میزنم تا بیدار شده، وضو بگیرند و حاضر شوند. زنگ دوم را میزنم تا همه بیرون بیایند و سپس حرکت میکنیم. در طول مسیر که حدود 45 الی 50 دقیقه طول میکشد، نماز شب میخوانیم یا به گفتن اذکار و فرستادن صلوات مشغول میشویم. سه هفته است که یکی از همسایگان به جمع ما پیوسته که طلبه مکتب نرجس(س) است و در مسیر احکام و مسائل اعتقادی را برای ما بیان میکند. اینگونه مفید مسیر را تا حرم طی میکنیم. برای نماز صبح حرم میرسیم، بعد اقامه نماز در صحن کوثر برای زیارت و خواندن نماز زیارت به صحن آزادی میرویم. به پیشنهاد خانمها جمعهها برنامه پیادهروی نداریم».
ادای وظیفه
مریم نیکنام طلبه مکتب نرجس(س) بوده که حدود 10 سال در این حوزه به تحصیل دروس دینی مشغول است. از همراهیاش با همسایهها در پیادهروی به سمت حرم چنین میگوید: «به خاطر کرونا مکتب تعطیل است و این فرصتی شده که من هم همراه همسایههایم به سمت حرم پیادهروی کنم. در مسیر برای خانمها از احکام نماز، مسائل اعتقادی، سیاسی، اجتماعی، خانوادگی و تربیتی سخن میگویم و پاسخگوی سوالات آنها در این حوزهها هستم. این پیادهروی بهانهای شده تا وظیفه خودم را به عنوان مبّلغ نسبت به همسایگانم ادا کنم و امیدوارم مورد قبول خداوندمتعال قرار گیرد».
دوبار تشرف در مناسبتها
در مسیر جمعی دیگر از بانوان منطقه طلاب به این بانوان میپیوندند و ادامه مسیر را با هم طی میکنند. با مسئول آنها هم سر صحبت را باز میکنم که خودش را سکینه روشنگر معرفی کرده و میگوید: «قبلا که در منطقه چمن ساکن بودم همسایههای آن منطقه که از بانوان جلسه قرآن بودند هر هفته چهارشنبهها پیاده به سمت حرم میرفتند. من هم برای اولینبار از سال 91 پیادهروی به سمت حرم را با آنها شروع کردم. کم کم روز در میان پیادهروی میرفتیم، اما به مروز زمان پیادهروی را روزانه داشتیم.
سال 95 منزلمان را به منطقه میرزا کوچکخان انتقال دادیم، خودم پیادهروی را با تعدادی از همسایهها راه انداختم که نیم ساعت قبل از نماز صبح به سمت حرم مشرف میشویم. در تابستان که مدارس تعطیل است، دختران نوجوان و جوان نیز با ما همراه میشوند. کوچکترین فردی که همراه ماست، نوه سه سالهام است که بیشتر مسیر را پیاده راه میآید.
برای بهرهمندی از فرصت پیادهروی به خواندن نماز شب و نمازهای مستحبی اهتمام میورزیم، ختم یس و زیارت عاشورا داریم. گاهی مناسبتها را مثل روز عرفه دوبار به حرم مشرف میشویم.
چهار و پنج سال هم است که یک روز قبل از شهادت امام رضا(ع) با تعدادی از همسایگان از ملکآباد به سمت مشهد راه میافتیم تا شب شهادت را حرم باشیم».
در کوچه پس کوچههای قدیمی محله وحدت، خانمی راهی حرم است که عینک دودی و عصای سفیدش معرف اوست که با وجود شرایط خاص نابینایی باز هم گاهی به تنهایی مسیر همه روزه خود را تا حرم مطهر میپیماید تا برای نماز صبح حرم باشد. با او که همکلام میشوم، خودش را زری بهرامی معرفی میکند و میگوید: «اسمم زری است ولی بتول صدایم میزنند. 61 سال سن دارم و اصالتا اراکی هستم. سال 81 با یک جانباز 25 درصد دفاع مقدس ازدواج کردم و به مشهد آمدیم و در طبرسی 20 واقع در چهارراه مقدم ساکن شدیم. حدود دو سال با همسرم عصرها پیاده حرم میرفتیم و نماز مغرب و عشاء را در حرم میخواندیم. همسایهای داشتیم که او هر روز صبح میرفت، بعد مدتی که شوهرم به خاطر عفونت و عوارض شیمیایی باید استراحت میکرد و نمیتوانست با من حرم بیاید، با زن همسایه حرم میرفتم. هفت سال بعد که همسرم به رحمت خدا رفت، به منطقه وحدت نقل مکان کردم و برنامه صبحگاهیام تعطیل نشد. البته دعای ندبه مسجد محلهمان غریب است، به همین دلیل شبهای جمعه را از ساعت 12 شب پیاده به حرم میروم و تا صبح حرم هستم. ولی برای دعای ندبه به مسجد نزدیک منزلمان برمیگردم. الان 18 سال است که در مشهد ساکن هستم و هر روز پیادهروی به سمت حرم مطهر داشتهام».
راضی به رضای خدایم
از او میخواهم در مورد سختیهای یک نابینا بگوید و اینکه در این مسیر شفایش را از امام رضا(ع) خواسته است! خندهاش بلند شده و میگوید: «طبیعی است که شفایم را از حضرت بخواهم، اما صلاحم نبوده که چشمانم بینا شوند، بنابراین راضی به رضای خدا هستم. چه سعادتی بالاتر از اینکه با این شرایط جسمانیام توفیق دارم هر روز به حرم مشرف شوم. حتی توفیق داشتهام، پنج بار کربلا بروم که سه بار آن پیادهروی اربعین بود. یکبار هم حج عمره رفتهام. هر وقت به زادگاهم میروم، دلم برای مشهد و امام رضا(ع) تنگ میشود، طاقت نمیآورم و زود برمیگردم».
پیادهروی به نیت دیگران
خانم بهرامی ادامه میدهد: «وقتی دیگران به من التماس دعا میگویند به نیت آنها پیاده تا حرم میروم و در طول مسیر 100 بار توحید و نمازهای روزانه را میخوانم، 100 تا صلوات میفرستم و همچنین ذکر میگویم تا به حرم برسم.
شکر همجواری امام رضا(ع)
چهار خانم تسبیح به دست خیابان امت را به سمت حرم مطهر طی میکنند و خانم جوانی هم از این فرصت استفاده کرده و به شرح برخی مسائل شرعی برای آنها میپردازد. صغری رحیمی 48 ساله که بیشتر عمرش را در جوار امام رضا(ع) گذرانده است با من همکلام شده و به چگونگی ایجاد این حرکت زیبا اشاره کرده و میگوید: «تولدم در فریمان بوده و بزرگ شده این شهر هستم. توفیق حاصل شد بعد ازدواج همسایه امام رضا(ع) شوم و حدود 30 سال زندگی مشترکم در مشهد و زیر سایه این امام مهربان میگذرد. همیشه دوست داشتم هر روز برای عرض ارادت و زیارت به حرم مطهر مشرف شوم. وسط روز کاری پیش میآمد و نمیتوانستم به آرزویم برسم. تصمیم گرفتم صبح این برنامه را داشته باشم. بنابراین از خردادماه سال 98 به تنهایی ساعت 6:30 صبح پیاده تا حرم میرفتم. اصلا در خواب شب نمیدیدم که روزی بتوانم هر روز پیاده تا حرم بروم. یکی از همسایگان روزی از من پرسید هر روز صبح کجا میروی؟ وقتی فهمید صبحها برنامه پیادهروی به حرم دارم، او هم تشویق شد، همراهم بیاید. بیش از یک ماه که خودم تنهایی پیاده رفتم در سالروز ولادت امام رضا(ع) کم کم چند نفر از همسایهها نیز با من همراه شدند و تا الان این پیادهروی با معدودی از همسایهها ادامه دارد».
او تشویقهای همسرش را در ارادهاش موثر دانسته و ادامه میدهد: «قبول مسئولیت سخت است. ابتدا میترسیدم در طول مسیر اتفاقی برای خانمها بیافتد. اما همسرم تشویقم میکرد و میگفت: با توکل بر خدا برو و مطمئن باش خود امام رضا(ع) نگهدارتان هست. بیش از یک سال است که با همسایهها پیاده تا حرم میرویم؛ تایم پیادهرویمان ساعت سه صبح است. 10 دقیقه به ساعت سه به خانمها زنگ میزنم تا بیدار شده، وضو بگیرند و حاضر شوند. زنگ دوم را میزنم تا همه بیرون بیایند و سپس حرکت میکنیم. در طول مسیر که حدود 45 الی 50 دقیقه طول میکشد، نماز شب میخوانیم یا به گفتن اذکار و فرستادن صلوات مشغول میشویم. سه هفته است که یکی از همسایگان به جمع ما پیوسته که طلبه مکتب نرجس(س) است و در مسیر احکام و مسائل اعتقادی را برای ما بیان میکند. اینگونه مفید مسیر را تا حرم طی میکنیم. برای نماز صبح حرم میرسیم، بعد اقامه نماز در صحن کوثر برای زیارت و خواندن نماز زیارت به صحن آزادی میرویم. به پیشنهاد خانمها جمعهها برنامه پیادهروی نداریم».
ادای وظیفه
مریم نیکنام طلبه مکتب نرجس(س) بوده که حدود 10 سال در این حوزه به تحصیل دروس دینی مشغول است. از همراهیاش با همسایهها در پیادهروی به سمت حرم چنین میگوید: «به خاطر کرونا مکتب تعطیل است و این فرصتی شده که من هم همراه همسایههایم به سمت حرم پیادهروی کنم. در مسیر برای خانمها از احکام نماز، مسائل اعتقادی، سیاسی، اجتماعی، خانوادگی و تربیتی سخن میگویم و پاسخگوی سوالات آنها در این حوزهها هستم. این پیادهروی بهانهای شده تا وظیفه خودم را به عنوان مبّلغ نسبت به همسایگانم ادا کنم و امیدوارم مورد قبول خداوندمتعال قرار گیرد».
دوبار تشرف در مناسبتها
در مسیر جمعی دیگر از بانوان منطقه طلاب به این بانوان میپیوندند و ادامه مسیر را با هم طی میکنند. با مسئول آنها هم سر صحبت را باز میکنم که خودش را سکینه روشنگر معرفی کرده و میگوید: «قبلا که در منطقه چمن ساکن بودم همسایههای آن منطقه که از بانوان جلسه قرآن بودند هر هفته چهارشنبهها پیاده به سمت حرم میرفتند. من هم برای اولینبار از سال 91 پیادهروی به سمت حرم را با آنها شروع کردم. کم کم روز در میان پیادهروی میرفتیم، اما به مروز زمان پیادهروی را روزانه داشتیم.
سال 95 منزلمان را به منطقه میرزا کوچکخان انتقال دادیم، خودم پیادهروی را با تعدادی از همسایهها راه انداختم که نیم ساعت قبل از نماز صبح به سمت حرم مشرف میشویم. در تابستان که مدارس تعطیل است، دختران نوجوان و جوان نیز با ما همراه میشوند. کوچکترین فردی که همراه ماست، نوه سه سالهام است که بیشتر مسیر را پیاده راه میآید.
برای بهرهمندی از فرصت پیادهروی به خواندن نماز شب و نمازهای مستحبی اهتمام میورزیم، ختم یس و زیارت عاشورا داریم. گاهی مناسبتها را مثل روز عرفه دوبار به حرم مشرف میشویم.
چهار و پنج سال هم است که یک روز قبل از شهادت امام رضا(ع) با تعدادی از همسایگان از ملکآباد به سمت مشهد راه میافتیم تا شب شهادت را حرم باشیم».