خبرگزاری رضوی گزارش میدهد؛
هفت قرن با سادات خراسان بزرگ
خبرگزاری رضوی- آزیتا ذکاء،سادات و طالبیان به عنوان خاندان پیامبر(ص) و وابستگان نَسَبی به ایشان در طول تاریخ اسلام، تحت شرایط مختلف و به دلائل گوناگون اقدام به مهاجرت کردهاند. ناحیه خراسان از جمله نخستین مناطقی بود که پذیرای آنان شد. خبرنگار خبرگزاری رضوی برای آشنایی بیشتر با استقرار سادات در بسیاری از مناطق شهری و روستایی این دیار و تشکیل خاندانهای بزرگ و پر تعداد از آنها، گزارشی تهیه کرده است که مشروح آن از نظرتان میگذرد.
حاصلخیزی خراسان
حدود جغرافیایی خراسان قدیم یا خراسان بزرگ در دوره نخست اسلامی، بر مبنای تقسیمات عصر ساسانی بود که بر اساس آن، خراسان از جانب غرب به نواحی شرقی کویر مرکزی ایران، از جنوب به سیستان و جنوب افغانستان کنونی، از شرق به سرزمین چین و هند و از شمال به سرزمین فرارودان و بیابان ترکستان محدود میشد. اسماعیل رضاییبرجکی پژوهشگر گروه سادات و مفاخر اسلامی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی در اینباره میگوید: «این سرزمین پهناور به چهار بخش یا رَبع بزرگ شامل نیشابور، مرو، هرات و بَلخ تقسیم میشد و هر کدام چندین شهر و روستا را دربرداشتند. از قرن هشتم و نهم هجریقمری شهر مشهد رضوی به تدریج رونق گرفت و در کنار هرات به مرکز اقتصادی، فرهنگی و سیاسی خراسان تبدیل شد. بخش بزرگی از این مناطق در مسیر جاده ابریشم قرار داشت که در منابع اسلامی از آن به عنوان «جاده بزرگ» یاد شده است».
ورود سادات به خراسان از قرن دوم هجریقمری
یکی از جنبههای تاریخ اجتماعی که در همه قلمرو جهان اسلام قابل تحقیق و پژوهش است؛ حضور وابستگان نَسَبی پیامبراکرم(ص) در مناطق مختلف مسلماننشین به ویژه خراسان میباشد. این گروه با عناوین بنیهاشم، طالبیان، علویان، فاطمیان، شرفا، سادات، نجبا، اهلبیت، ذویالقربا و... شناخته میشوند و حضورشان در نواحی گوناگون، دلایل، پیامدها و سرنوشتهای متفاوتی داشته است. به گفته رضاییبرجکی «وابستگان نَسَبی رسولخدا(ص) به طور کلی شامل بنیهاشم هستند که در میان آنها آل ابوطالب، شهرت و اعتبار بیشتری دارند. آنها نیز به دو شاخه علویان از نسل علی بن ابیطالب(ع) و غیر علویان از فرزندان جعفر بن ابیطالب و عقیل بن ابیطالب دستهبندی میشوند و در میان علویان، فرزندان فاطمهزهرا(س) از نسل امام حسن(ع) و امام حسین(ع) شرافت و احترام ویژهای نزد عموم مسلمانان دارند. این سادات با عناوین حسنی، حسینی، موسوی، رضوی شناخته میشوند و در طول تاریخ، هر یک به شاخهها و خاندانهای متعددی تقسیم شده و در سراسر جهان اسلام سکونت داشتند.
بخشی از این سادات، به ویژه علویان به دلایل گوناگون از اوایل قرن دوم هجریقمری وارد خراسان شدند. برخی از آنها برای حفظ جان و گریز از دست مأموران حکومتی، بعضی برای قیام و شورش و گروهی نیز برای جستجوی زندگی بهتر در شرایط مناسبتتر اقدام به مهاجرت کردند. این جا به جایی و استقرار سادات در خراسان که طی چند قرن ادامه یافت، پیامدها و آثار زیادی داشت. شکلگیری تعداد زیادی از مزارها و بقعههای مورد احترام عموم، تشکیل خاندانهای کوچک و بزرگ در شهرها و نقشآفرینی در عرصههای گوناگون، ظهور و پرورش چهرهها و رجال علمی، سیاسی و اقتصادی، شکلگیری موقوفههایی به نام سادات و یا بنا شده به وسیله آنها، رشد و شکوفایی علم انساب، ایجاد سازمان نقابت و نقیبانی در رأس آن که گاه بیشتر از یک نقیب، در مقام قاضی، شیخالاسلام، کلانتر، داروغه و یا حاکم سیاسی شهر ظاهر میشدند؛ نمونههایی از پیامدهای روند مهاجرت سادات به ایران و خراسان بزرگ به شمار میرود».
ورود علویان پیش از امام رضا(ع) به خراسان
ورود سادات به خراسان را در دو مرحله غیراختیاری و اختیاری و استقرار میتوان ارزیابی کرد. در مرحله نخست چهرههایی از سادات که بیشتر از عناصر انقلابی بودند به قصد قیام بر ضد حکومت به سوی خراسان آمدند. رضاییبرجکی در توضیح بیششتر میگوید: «بیتردید دوری خراسان از مرکز خلافت و وجود نارضایتی عمومی از حکومت امویان از عوامل اصلی ورود یا پناهجویی طالبیان و دیگر مخالفان حکومت به این دیار بود که سیاستهای تبیضنژادی بنیامیه از عوامل اصلی این نارضایتیها بود. با این حال، مهمترین عاملی که سبب حرکت علویان و دیگر طالبیان به سوی خراسان شد، وجود محبت به اهلبیت(ع) و رواج این باور که حکومت باید به یکی از خاندان پیامبر(ص) واگذار شود».
یحیی بن زید بن علیالسجاد(ع) نخستین فرد از گروه انقلابیون بود که در پی شکست و کشته شدن پدرش زید در کوفه، سال 122 هجریقمری به صورت مخفیانه راه شرق را در پیش گرفت و به خراسان وارد شد. پژوهشگر گروه سادات و مفاخر اسلامی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی ادامه میدهد: «این ورود نقطه عطفی در تاریخ عصر اسلامی این ناحیه محسوب میشود و قیام او پیامدهای سیاسی و اجتماعی زیادی بر جای گذاشت و زمینهساز موفقیت حرکت عباسیان بر ضد امویان در خراسان شد.
دومین نفر از قیامکنندگان که پایان کارش در خراسان بود، عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب است. او در زندان هرات کشته شد یا فوت کرد و جسدش در کهندژ این شهر دفن شد. در سال ۷۰۶ هجریقمری سلطان محمد کرت، از سلاطین غور، بر مدفن وی گنبد و بارگاهی ساخت.
عبیدالله الاعرج، سومین فرد از علویانی است که یک سال پس از پیروزی قیام عباسیان در سال 133 هجریقمری در قالب یک هیأت سیاسی از طرف خلیفه عباسی به خراسان وارد شد. با این حال ورودش به منطقه سبب شد که نیروهای مبارز هواخواه علویان، جان تازهای بگیرند و به فکر مخالفت با عباسیان بیافتند. اما ابومسلم خراسانی که هرگز رقیبی واقعی یا احتمالی را برای عباسیان تحمل نمیکرد، او را به قتل رساند، بنابراین او از نخستین قربانیان حکومت نوپای عباسی به شمار میرود».
ورود امام رضا(ع) به خراسان
حضور امام رضا(ع) در خراسان در سال 201 هجریقمری از مهاجرتهای تاریخی به شمار میرود که نه تنها برای این منطقه، بلکه برای تاریخ اسلام، ایران و تشیّع تأثیرگذار شد. این مهاجرت، مانند بسیاری از مهاجرتهای سرنوشتساز تاریخی، اختیاری نبود و با فرمان حاکم وقت انجام گرفت. رضاییبرجکی میافزاید: «در علتیابی مهاجرت امام رضا(ع) به خراسان، بر این نکته بیشتر تأکید میشود که مأمون خلیفه عباسی که ساکن خراسان بود و با قیامهای متعدد علویان روبرو شد، برای فرونشاندن این موجها و جلوگیری از قیامهای نو، تدبیری اندیشید. او علیبن موسیالرضا(ع) را به عنوان چهره برجسته علویان که مقبولیّت عام داشت به ولایتعهدی خویش انتخاب کرد و توانست بدون نبرد مسلحانه تا حدود زیادی به اهداف خود دست پیدا کند. او با این انتخاب اعلام کرد که شعار «الرضا من آل محمَد(ص)» که از اواخر عهد امویان تا آن زمان، سرلوحه همه قیامها بود، به نتیجه رسیده است. او با این سیاست، سعی کرد تا این حربه را از دست مخالفان بگیرد. این انتخاب و مهاجرت، از سویی، نتیجه شورشهای علویان و راهکار خلیفه برای کنترل قیامها بود و از سویی بر سرنوشت قیامها تأثیر داشت.
مهاجرت، شهادت و خاکسپاری حضرت رضا(ع) در خراسان، نتایج و پیامدهای دامنهداری بر جای گذاشت. بنابر توضیح پژوهشگر گروه سادات و مفاخر اسلامی، بارگاه منور امام رضا(ع) به عنوان کانون پر فیض معنوی، علمی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به شمار میرود که هر روز بر گستره و پهنه پر برکت آن افزوده میشد.
سادات همراه امام رضا(ع) در سفر خراسان
تعداد و هویّت همراهان حضرت در این سفر یکی از نکات مُبهم حضور امام رضا(ع) در خراسان است به ویژه علویان و طالبیانی که با کاروان ایشان به خراسان آورده شدند و یا همزمان با حضور حضرت در این سرزمین بودند، خیلی شناخته شده نیستند. طبق گفته پژوهشگر گروه سادات و مفاخر اسلامی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، در گزارشهای سفر آن حضرت، نام اندکی از همراهان را میتوان شناسایی کرد که در شمار خدّام مانند یاسر و یا در زمره یاران مانند اباصلتهروی هستند و از امام(ع) حدیث روایت کردهاند. با نگریستن به رویدادهای سفر امام رضا(ع) به خراسان و حضور ایشان در مرو، میتوان به یازده نفر از سادات همراه امام رضا(ع) اشاره کرد که محمد بن جعفر صادق(ع) معروف به دیباج، محمد بن عبدا... الباهر بن زینالعابدین(ع) معروف به اَرقط، اسماعیل بن موسیالکاظم(ع) و.... از جمله آنها هستند و همچنین افرادی که فقط برای حضور در قیامهای این دوره به خراسان آورده شدهاند و شش نفر بودند.
ادامه مهاجرت و استقرار سادات در خراسان
پس از شهادت امام رضا(ع) روند مهاجرت سادات به خراسان ادامه یافت و از سده چهارم به بعد، به استقرار در این ناحیه انجامید. رضاییبرجکی اضافه میکند: «در طی این روند خاندانهای بزرگی از سادات حسنی، حسینی، موسوی و رضوی در شهرهای نیشابور، مرو، بَلخ، هرات، بیهق، توس و مشهد رضوی شکل گرفت. این خاندانها با استفاده از اعتبار و موقعیت اجتماعی و معنوی، در عرصههای علمی و فرهنگی، سیاسی و اقتصادی این دیار نقش چشمگیری داشتند. از جمله آنها سادات رضوی از نسل امام رضا(ع) هستند که نخستینبار، تعدادی از آنها در قرن چهارم از شهر قم به توس و مشهد مهاجرت کردهاند. اما مهاجرت و استقرار بزرگ آنها از قرن نهم شروع شد که این نوبت هم مجدد سادات رضوی از قم هستند که به مشهد آمدند و با حمایت امیران تیموری و سپس شاهان صفوی به خاندانی بزرگ در خراسان تبدیل شدند. آنها به تدریج، تولیت حرم مطهر و نقابت سادات شهر را به دست آوردند و در دورههای بعد بویژه عصر افشاریه و قاجاریه از سردمداران و متنفذان مشهد و خراسان شدند».
حاصلخیزی خراسان
حدود جغرافیایی خراسان قدیم یا خراسان بزرگ در دوره نخست اسلامی، بر مبنای تقسیمات عصر ساسانی بود که بر اساس آن، خراسان از جانب غرب به نواحی شرقی کویر مرکزی ایران، از جنوب به سیستان و جنوب افغانستان کنونی، از شرق به سرزمین چین و هند و از شمال به سرزمین فرارودان و بیابان ترکستان محدود میشد. اسماعیل رضاییبرجکی پژوهشگر گروه سادات و مفاخر اسلامی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی در اینباره میگوید: «این سرزمین پهناور به چهار بخش یا رَبع بزرگ شامل نیشابور، مرو، هرات و بَلخ تقسیم میشد و هر کدام چندین شهر و روستا را دربرداشتند. از قرن هشتم و نهم هجریقمری شهر مشهد رضوی به تدریج رونق گرفت و در کنار هرات به مرکز اقتصادی، فرهنگی و سیاسی خراسان تبدیل شد. بخش بزرگی از این مناطق در مسیر جاده ابریشم قرار داشت که در منابع اسلامی از آن به عنوان «جاده بزرگ» یاد شده است».
ورود سادات به خراسان از قرن دوم هجریقمری
یکی از جنبههای تاریخ اجتماعی که در همه قلمرو جهان اسلام قابل تحقیق و پژوهش است؛ حضور وابستگان نَسَبی پیامبراکرم(ص) در مناطق مختلف مسلماننشین به ویژه خراسان میباشد. این گروه با عناوین بنیهاشم، طالبیان، علویان، فاطمیان، شرفا، سادات، نجبا، اهلبیت، ذویالقربا و... شناخته میشوند و حضورشان در نواحی گوناگون، دلایل، پیامدها و سرنوشتهای متفاوتی داشته است. به گفته رضاییبرجکی «وابستگان نَسَبی رسولخدا(ص) به طور کلی شامل بنیهاشم هستند که در میان آنها آل ابوطالب، شهرت و اعتبار بیشتری دارند. آنها نیز به دو شاخه علویان از نسل علی بن ابیطالب(ع) و غیر علویان از فرزندان جعفر بن ابیطالب و عقیل بن ابیطالب دستهبندی میشوند و در میان علویان، فرزندان فاطمهزهرا(س) از نسل امام حسن(ع) و امام حسین(ع) شرافت و احترام ویژهای نزد عموم مسلمانان دارند. این سادات با عناوین حسنی، حسینی، موسوی، رضوی شناخته میشوند و در طول تاریخ، هر یک به شاخهها و خاندانهای متعددی تقسیم شده و در سراسر جهان اسلام سکونت داشتند.
بخشی از این سادات، به ویژه علویان به دلایل گوناگون از اوایل قرن دوم هجریقمری وارد خراسان شدند. برخی از آنها برای حفظ جان و گریز از دست مأموران حکومتی، بعضی برای قیام و شورش و گروهی نیز برای جستجوی زندگی بهتر در شرایط مناسبتتر اقدام به مهاجرت کردند. این جا به جایی و استقرار سادات در خراسان که طی چند قرن ادامه یافت، پیامدها و آثار زیادی داشت. شکلگیری تعداد زیادی از مزارها و بقعههای مورد احترام عموم، تشکیل خاندانهای کوچک و بزرگ در شهرها و نقشآفرینی در عرصههای گوناگون، ظهور و پرورش چهرهها و رجال علمی، سیاسی و اقتصادی، شکلگیری موقوفههایی به نام سادات و یا بنا شده به وسیله آنها، رشد و شکوفایی علم انساب، ایجاد سازمان نقابت و نقیبانی در رأس آن که گاه بیشتر از یک نقیب، در مقام قاضی، شیخالاسلام، کلانتر، داروغه و یا حاکم سیاسی شهر ظاهر میشدند؛ نمونههایی از پیامدهای روند مهاجرت سادات به ایران و خراسان بزرگ به شمار میرود».
ورود علویان پیش از امام رضا(ع) به خراسان
ورود سادات به خراسان را در دو مرحله غیراختیاری و اختیاری و استقرار میتوان ارزیابی کرد. در مرحله نخست چهرههایی از سادات که بیشتر از عناصر انقلابی بودند به قصد قیام بر ضد حکومت به سوی خراسان آمدند. رضاییبرجکی در توضیح بیششتر میگوید: «بیتردید دوری خراسان از مرکز خلافت و وجود نارضایتی عمومی از حکومت امویان از عوامل اصلی ورود یا پناهجویی طالبیان و دیگر مخالفان حکومت به این دیار بود که سیاستهای تبیضنژادی بنیامیه از عوامل اصلی این نارضایتیها بود. با این حال، مهمترین عاملی که سبب حرکت علویان و دیگر طالبیان به سوی خراسان شد، وجود محبت به اهلبیت(ع) و رواج این باور که حکومت باید به یکی از خاندان پیامبر(ص) واگذار شود».
یحیی بن زید بن علیالسجاد(ع) نخستین فرد از گروه انقلابیون بود که در پی شکست و کشته شدن پدرش زید در کوفه، سال 122 هجریقمری به صورت مخفیانه راه شرق را در پیش گرفت و به خراسان وارد شد. پژوهشگر گروه سادات و مفاخر اسلامی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی ادامه میدهد: «این ورود نقطه عطفی در تاریخ عصر اسلامی این ناحیه محسوب میشود و قیام او پیامدهای سیاسی و اجتماعی زیادی بر جای گذاشت و زمینهساز موفقیت حرکت عباسیان بر ضد امویان در خراسان شد.
دومین نفر از قیامکنندگان که پایان کارش در خراسان بود، عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب است. او در زندان هرات کشته شد یا فوت کرد و جسدش در کهندژ این شهر دفن شد. در سال ۷۰۶ هجریقمری سلطان محمد کرت، از سلاطین غور، بر مدفن وی گنبد و بارگاهی ساخت.
عبیدالله الاعرج، سومین فرد از علویانی است که یک سال پس از پیروزی قیام عباسیان در سال 133 هجریقمری در قالب یک هیأت سیاسی از طرف خلیفه عباسی به خراسان وارد شد. با این حال ورودش به منطقه سبب شد که نیروهای مبارز هواخواه علویان، جان تازهای بگیرند و به فکر مخالفت با عباسیان بیافتند. اما ابومسلم خراسانی که هرگز رقیبی واقعی یا احتمالی را برای عباسیان تحمل نمیکرد، او را به قتل رساند، بنابراین او از نخستین قربانیان حکومت نوپای عباسی به شمار میرود».
ورود امام رضا(ع) به خراسان
حضور امام رضا(ع) در خراسان در سال 201 هجریقمری از مهاجرتهای تاریخی به شمار میرود که نه تنها برای این منطقه، بلکه برای تاریخ اسلام، ایران و تشیّع تأثیرگذار شد. این مهاجرت، مانند بسیاری از مهاجرتهای سرنوشتساز تاریخی، اختیاری نبود و با فرمان حاکم وقت انجام گرفت. رضاییبرجکی میافزاید: «در علتیابی مهاجرت امام رضا(ع) به خراسان، بر این نکته بیشتر تأکید میشود که مأمون خلیفه عباسی که ساکن خراسان بود و با قیامهای متعدد علویان روبرو شد، برای فرونشاندن این موجها و جلوگیری از قیامهای نو، تدبیری اندیشید. او علیبن موسیالرضا(ع) را به عنوان چهره برجسته علویان که مقبولیّت عام داشت به ولایتعهدی خویش انتخاب کرد و توانست بدون نبرد مسلحانه تا حدود زیادی به اهداف خود دست پیدا کند. او با این انتخاب اعلام کرد که شعار «الرضا من آل محمَد(ص)» که از اواخر عهد امویان تا آن زمان، سرلوحه همه قیامها بود، به نتیجه رسیده است. او با این سیاست، سعی کرد تا این حربه را از دست مخالفان بگیرد. این انتخاب و مهاجرت، از سویی، نتیجه شورشهای علویان و راهکار خلیفه برای کنترل قیامها بود و از سویی بر سرنوشت قیامها تأثیر داشت.
مهاجرت، شهادت و خاکسپاری حضرت رضا(ع) در خراسان، نتایج و پیامدهای دامنهداری بر جای گذاشت. بنابر توضیح پژوهشگر گروه سادات و مفاخر اسلامی، بارگاه منور امام رضا(ع) به عنوان کانون پر فیض معنوی، علمی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به شمار میرود که هر روز بر گستره و پهنه پر برکت آن افزوده میشد.
سادات همراه امام رضا(ع) در سفر خراسان
تعداد و هویّت همراهان حضرت در این سفر یکی از نکات مُبهم حضور امام رضا(ع) در خراسان است به ویژه علویان و طالبیانی که با کاروان ایشان به خراسان آورده شدند و یا همزمان با حضور حضرت در این سرزمین بودند، خیلی شناخته شده نیستند. طبق گفته پژوهشگر گروه سادات و مفاخر اسلامی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، در گزارشهای سفر آن حضرت، نام اندکی از همراهان را میتوان شناسایی کرد که در شمار خدّام مانند یاسر و یا در زمره یاران مانند اباصلتهروی هستند و از امام(ع) حدیث روایت کردهاند. با نگریستن به رویدادهای سفر امام رضا(ع) به خراسان و حضور ایشان در مرو، میتوان به یازده نفر از سادات همراه امام رضا(ع) اشاره کرد که محمد بن جعفر صادق(ع) معروف به دیباج، محمد بن عبدا... الباهر بن زینالعابدین(ع) معروف به اَرقط، اسماعیل بن موسیالکاظم(ع) و.... از جمله آنها هستند و همچنین افرادی که فقط برای حضور در قیامهای این دوره به خراسان آورده شدهاند و شش نفر بودند.
ادامه مهاجرت و استقرار سادات در خراسان
پس از شهادت امام رضا(ع) روند مهاجرت سادات به خراسان ادامه یافت و از سده چهارم به بعد، به استقرار در این ناحیه انجامید. رضاییبرجکی اضافه میکند: «در طی این روند خاندانهای بزرگی از سادات حسنی، حسینی، موسوی و رضوی در شهرهای نیشابور، مرو، بَلخ، هرات، بیهق، توس و مشهد رضوی شکل گرفت. این خاندانها با استفاده از اعتبار و موقعیت اجتماعی و معنوی، در عرصههای علمی و فرهنگی، سیاسی و اقتصادی این دیار نقش چشمگیری داشتند. از جمله آنها سادات رضوی از نسل امام رضا(ع) هستند که نخستینبار، تعدادی از آنها در قرن چهارم از شهر قم به توس و مشهد مهاجرت کردهاند. اما مهاجرت و استقرار بزرگ آنها از قرن نهم شروع شد که این نوبت هم مجدد سادات رضوی از قم هستند که به مشهد آمدند و با حمایت امیران تیموری و سپس شاهان صفوی به خاندانی بزرگ در خراسان تبدیل شدند. آنها به تدریج، تولیت حرم مطهر و نقابت سادات شهر را به دست آوردند و در دورههای بعد بویژه عصر افشاریه و قاجاریه از سردمداران و متنفذان مشهد و خراسان شدند».