خبرگزاری رضوی گزارش می دهد؛
قیام مسجد گوهرشاد حماسه پیشتازان نهضت حجاب
خبرگزاری رضوی- آزیتا ذکاء، مسجد گوهرشاد در عین اینکه مظهر عظمت دیرینه قدرت ایمان و هنر اسلامی است؛ موضع قیام خونین نهضت حجاب در دوران شاهنشاهی هم بوده و یادآور واقعه دلخراش مبارزات خونبار مسلمانان به رهبری روحانیت متعهد است که هشتادوپنج سال پیش، در این مکان مقدس به وقوع پیوسته بود. در گزارش پیشرو، شمهای از عوامل بروز سیاستهای فرهنگی غرب که کشف حجاب نمونهای از آن است در چند سطر آمده که از نظرتان میگذرد.
تشویق ناصرالدینشاه برای کشف حجاب
شکست ایران در جنگ با روسیه زمینه ارتباط فرهنگی ایران با غرب را فراهم آورد. در زمان محمدشاه و ناصرالدینشاه قاجار استعمارگران روسی و انگلیسی برای از بین بردن وحدت مذهبی مردم کشورمان فرقههای ساختگی بهائیت و بابیت را به وجود آوردند. لذا با ایجاد فرقه بابیت از سوی استعمار و کشف حجاب توسط طاهره قرهالعین اولین تهاجم فرهنگی غرب، مغایر با اصول اسلامی شکل گرفت.
دومین تهاجم به فرهنگ ایران زمانی انجام شد که میرزاحسین خان سپهسالار قاجار، ناصرالدینشاه را تشویق به مسافرت اروپا کرد و پس از بازگشت او از سفر اروپا پیشنهاد داد تا زنان و دختران ایرانی کشف حجاب شوند. این مسئله حاج ملاعلی کنی را به واکنش واداشت و ناصرالدینشاه را از اجرای آن در جامعه اسلامی برحذر داشت و گفت: «هرگاه کشف حجاب را در دربار خودت جاری کردی و همسرت را بیحجاب بیرون آوردی، در کشور هم همین کار را انجام بده». با اعتراض این مرجع وارسته قضیه کشف حجاب در دوره قاجار جدی دنبال نشد اما پس از نیم قرن به صورت عملی در دوران رضاخان به اجرا درآمد.
سوغات غربگرایی رضاشاه
رضاشاه سیاست فرهنگی کشور را در دوران حکومت 16 ساله خود به تبعیت از دولتهای غربی دنبال میکرد. ورود امانالله خان، شاه افغانستان و ملکه بیحجابش در خردادماه سال ۱۳۰۸ به ایران یکی از همین ساسیتهای غربگرایانه بود و اعتراض علما و روحانیان هم به حجاب ملکه ثریا راه به جایی نبرد. حضور ملکه بیحجاب افغانستان به ایران زمزمه شایعات درباره تصویب قانون منع حجاب را در کشور پخش کرد. این شایعه پس از پنج سال با اولین سفر خارجی رضاشاه به ترکیه در خردادماه سال 1313 به واقعیت پیوست و 17 دیماه سال 1314 در جشن فارغالتحصیلی دانشسرای عالی شیراز ، دختران با حضور بر روی صحنه، کشف حجاب کرده و با رقصیدن بر روی سن، آغازگر کشف حجاب در ایران شدند.
ابلاغ کشف حجاب و تغییر لباس
سختگیری بر حجاب اسلامی زنان و دختران و اجباری شدن کلاه شاپو و سیاستهای تغییر لباس در دوران پهلوی اول پس از کشف حجاب علنی در شیراز جدی گرفته شد و دولت مرکزی مسئله کشف حجاب و تغییر لباسهای محلی به لباس فرنگی به استانداران و فرمانداران ابلاغ کرد. فتحالله پاکروان خود را آماده کرده بود تا این دستور را اجرا کند و در این مورد بخشنامهای به ادارات و سازمانهای دولتی صادر کرد. محمدولی خان اسدی، نائب تولیه آستان قدس رضوی اجرا این حکم را در مشهد به صلاح دولت نمیدانست و معتقد بود که مشهدمقدس یک شهر مذهبی است و اجرای قانون کشف حجاب در این شهر موجب ناراحتی و شورش مردم خواهد شد و با فتحالله پاکروان و فرمانده لشکر همکاری نکرد. در این هنگام که زمزمه کشف حجاب در مشهد شنیده شد، گروهی از واعظان و خطبا مشهد در منابر بر ضد این حکم سخنرانی کرده و از مردم خواستند در برابر این دستور دولت مقاومت کنند و مانع اجرای آن شوند؛ در نتیجه محیط مشهد متشنج شده و اجتماعات در مساجد شکل گرفت.
حمایت از آیتالله طباطبائیقمی
روحانیت بیدار و آگاه پس از شنیدن زمزمهها و گفتار روشنفکران خودفروخته غربزده جمع شدند و بطور مخفی جلساتی برگزار کردند. در مشهد هم علما در منزل آیتالله سیدیونس اردبیلی اجتماع کرده بودند که در بین این علما، آیتالله سیدحسین طباطبائیقمی برای مذاکره و خواباندن غائله، مشهد را به مقصد تهران ترک کرد و پس از ورود به تهران، به ری رفته و در باغ سراجالملک ساکن شد. مردم تهران مشتاقانه به دیدار او میشتافتند اما رژیم پهلوی محل اقامت او را محاصره کرد که خبر بازداشت این مرجعتقلید با اعتراضات مردم، به ویژه مردم مشهد همراه شد.
اجتماع مردم و علما در مسجد گوهرشاد
مسجد گوهرشاد چند روزی میشد که محل اجتماع و سخنرانی علیه کلاه بینالمللی (لگنی) شده بود. با بازداشت حاج آقا حسین قمی مسجد حال و هوای دیگری پیدا کرد. اجتماعات هر لحظه گستردهتر شده و صدای حقطلبانه روحانیان و مردم مسلمان بلندتر میشد. در این هنگام از مرکز به شهربانی دستور رسید، وعاظ معروف را هر چه زودتر دستگیر کنند. بنابراین مرحوم شیخ غلامرضا طبسی و شیخ شمس نیشابوری، دو نفر از واعظان معروف خراسان و مخالف دستگاه جبار پهلوی بازداشت شدند. هشت نفر از علما هم تصمیم گرفتند تلگرامی به رضاخان مخابره کنند و او را از اجرای این عمل شنیع باز دارند. همچنین قرار بر این شد تا خطبای معروف همچون شیخ عباسعلی محقق و شیخ مهدی واعظ خراسانی در مسجد گوهرشاد منبر رفته و مردم را بیدار و آگاه سازند.
18 تا 21 تیرماه با شیخ بهلول
شامگاه 18 تیرماه برای ایراد سخنرانی شیخ بهلول فراخوان عمومی داده شد و مردم روز بعد در حرم و مسجد گوهرشاد تجمع کردند. بخت با این شیخ سادهزیست همراه نبود و او در عصر 19 تیرماه توسط نیروهای امنیتی شناسایی و در صحن حرم مطهر دستگیر شد. زائران از این اقدام مأموران امنیتی به خشم آمده و مانع بردن شیخ بهلول شدند؛ خادمان حرم هم به وساطت آمدند و برای پایان دادن به غائله و عدم بیحرمتی به ساحت مقدس علیبنموسیالرضا(ع) این شیخ را به کشیکخانه حرم بردند. ساعاتی نگذشت با شورش جمعی از زائران و مجاوران به رهبری نواب احتشام رضوی، شیخ را آزاد کرده و او را به مسجد آوردند و بروی منبر امام زمان(ع) نشانند و از او خواستند سخنرانی کند.
بهلول در سخنرانی به آزادیاش توسط مردم اشاره میکند و میگوید «ای مردم خوب کاری نکردید که مرا اینگونه آزاد کردید. اکنون عملی که شده، ما نباید نرمی نشان دهیم تا حاجآقای قمی را آزاد کنند و احکام اسلام را جاری سازند یا همه کشته شویم». در پایان سخنانش از آنها خواست به خانههایشان بروند و با سلاح برگردند. عدهای به منازلشان رفتند و بهلول هم با عدهای دیگر مسیر تحصن را از مسجد گوهرشاد به صحن نو (آزادی فعلی) تغییر دادند؛ پس از استقرار در مکان جدید، جمعیت تحصنکننده آن شب را با خواندن دعا و نیایش سپری کردند بدون اینکه هیچیک از مقامات امنیتی معترض آنها شوند. سکوت مأموران امنیتی و حضور مخفی آنها در جمع متحصنان، عاقبت دیگری را برای جمعیت متحصن مسجد گوهرشاد در روز 20 تیرماه رقم زد؛ با نواختن شیپور نظامی خفتگان بیدار شدند و به مسجد و جمع متحصنان آمدند. مأموران در حلقه متحصنان گیر افتاده و برای دفاع از خود به سوی مردم تیراندازی کردند و نخستین شهدای قیام را با شهادت یکصد نفر رقم زدند. کشمکش تحصن و کوتاه نیامدن مردم از اعتراض به زندانی شدن آیتالله قمی و کشف حجاب یک روز به طول انجامید و عاقبت در آستانه نخستین ثانیههای 22 تیرماه، خشم رژیم پهلوی با کشتار عظیم هزاران نفر به سرانجام رسید و قیام چند روزه مشهد با این جنایت هولناک پایان یافت. این جنایت هولناک دوباره خاطره شوم هجوم روسیه را در سال 1291 شمسی به سرکردگی ژنرال ردکو در بارگاه منور امام هشتم(ع) زنده کرد.
دستاوردهای سفر خارجه رضاشاه
اربابان شاه میخواستند که اسلامزدائی تحت عنوان عربزدایی و طرد تاریخ قمری و لغات عربی از زبان فارسی صورت پذیرد تا غیرت دینی مردم به حرکت درنیاید و کسی متوجه این تهاجم استعماری نشود.
طرح بیحجابی زنان مسلمان و به اسارت در آوردن آنها برنامه دیگری بود که همزمان در سه کشور ترکیه، افغانستان و ایران به مرحله اجرا در آمد.همچنین پوشیدن لباس فرنگی (متحدالشکل) و کلاه پهلوی و شاپو (کلاه لگنی) بر سر نهادن اجباری شد.
دستور برداشتن تاریخ هجری قمری و جایگزین آن با تاریخ هجری شمسی و به دنبال آن، اقدام محمدرضاشاه برای تبدیل شمسی به تاریخ شاهنشاهی که در سالهای آخر دوران عمرش اتفاق افتاد از جمله دستاوردهای دوران سلطنت پهلوی بود که با نفرت شدید مردم مسلمان ایران روبرو شد، این عمل نشانه تهاجم وسیع علیه فرهنگ اسلامی بود.
تغییر هویت
حسن تاجی پیرمرد 90 سالهای است که در تیمچه مرحوم مغفور حاجی محمدیوسف تابسراه واقع در خیابان نوابصفوی مغازه دارد و به شغل دوخت لیف حمام مشغول است. او در گفتوگوی با خبرنگار خبرگزاری رضوی، خاطره کشف حجاب را چنین بازگو میکند: «موقع چادر برادری من کوچک بودم. روزی مادر در بیرون منزل مورد حمله قزاقهای رضاخان قرار میگیرد و میخواستند چادر از سرش بردارند که با وساطت یک مغازهدار فرار میکند. پدرم برای حل مشکل کشف حجاب از سر ناموسش، شناسنامههای همه ما را پاره کرد و نزد جدش رفت و برای تمام اعضای خانواده تذکره گرفت و از آن پس ما به عنوان یک فرد خارجی در مشهد زندگی میکردیم. مادرم چادر افغانی سرش میکرد و زمانی که آژانهای رضاخان مانع میشدند، میگفت ما ایرانی نیستیم و آنها هم دست از حجاب مادرم برمیداشتند. من و برادر کوچکم در زمان مصدق به سن سربازی رسیده بودیم که گفتند 100 تومان بدهید از سربازی معاف میشوید. ما هم چون نمیخواستیم در دوران پهلوی به خدمت سربازی برویم 200 تومان دادیم و معاف شدیم. اما در دوره محمدرضاشاه هویت ایرانی خود را آشکار کردیم».
تشویق ناصرالدینشاه برای کشف حجاب
شکست ایران در جنگ با روسیه زمینه ارتباط فرهنگی ایران با غرب را فراهم آورد. در زمان محمدشاه و ناصرالدینشاه قاجار استعمارگران روسی و انگلیسی برای از بین بردن وحدت مذهبی مردم کشورمان فرقههای ساختگی بهائیت و بابیت را به وجود آوردند. لذا با ایجاد فرقه بابیت از سوی استعمار و کشف حجاب توسط طاهره قرهالعین اولین تهاجم فرهنگی غرب، مغایر با اصول اسلامی شکل گرفت.
دومین تهاجم به فرهنگ ایران زمانی انجام شد که میرزاحسین خان سپهسالار قاجار، ناصرالدینشاه را تشویق به مسافرت اروپا کرد و پس از بازگشت او از سفر اروپا پیشنهاد داد تا زنان و دختران ایرانی کشف حجاب شوند. این مسئله حاج ملاعلی کنی را به واکنش واداشت و ناصرالدینشاه را از اجرای آن در جامعه اسلامی برحذر داشت و گفت: «هرگاه کشف حجاب را در دربار خودت جاری کردی و همسرت را بیحجاب بیرون آوردی، در کشور هم همین کار را انجام بده». با اعتراض این مرجع وارسته قضیه کشف حجاب در دوره قاجار جدی دنبال نشد اما پس از نیم قرن به صورت عملی در دوران رضاخان به اجرا درآمد.
سوغات غربگرایی رضاشاه
رضاشاه سیاست فرهنگی کشور را در دوران حکومت 16 ساله خود به تبعیت از دولتهای غربی دنبال میکرد. ورود امانالله خان، شاه افغانستان و ملکه بیحجابش در خردادماه سال ۱۳۰۸ به ایران یکی از همین ساسیتهای غربگرایانه بود و اعتراض علما و روحانیان هم به حجاب ملکه ثریا راه به جایی نبرد. حضور ملکه بیحجاب افغانستان به ایران زمزمه شایعات درباره تصویب قانون منع حجاب را در کشور پخش کرد. این شایعه پس از پنج سال با اولین سفر خارجی رضاشاه به ترکیه در خردادماه سال 1313 به واقعیت پیوست و 17 دیماه سال 1314 در جشن فارغالتحصیلی دانشسرای عالی شیراز ، دختران با حضور بر روی صحنه، کشف حجاب کرده و با رقصیدن بر روی سن، آغازگر کشف حجاب در ایران شدند.
ابلاغ کشف حجاب و تغییر لباس
سختگیری بر حجاب اسلامی زنان و دختران و اجباری شدن کلاه شاپو و سیاستهای تغییر لباس در دوران پهلوی اول پس از کشف حجاب علنی در شیراز جدی گرفته شد و دولت مرکزی مسئله کشف حجاب و تغییر لباسهای محلی به لباس فرنگی به استانداران و فرمانداران ابلاغ کرد. فتحالله پاکروان خود را آماده کرده بود تا این دستور را اجرا کند و در این مورد بخشنامهای به ادارات و سازمانهای دولتی صادر کرد. محمدولی خان اسدی، نائب تولیه آستان قدس رضوی اجرا این حکم را در مشهد به صلاح دولت نمیدانست و معتقد بود که مشهدمقدس یک شهر مذهبی است و اجرای قانون کشف حجاب در این شهر موجب ناراحتی و شورش مردم خواهد شد و با فتحالله پاکروان و فرمانده لشکر همکاری نکرد. در این هنگام که زمزمه کشف حجاب در مشهد شنیده شد، گروهی از واعظان و خطبا مشهد در منابر بر ضد این حکم سخنرانی کرده و از مردم خواستند در برابر این دستور دولت مقاومت کنند و مانع اجرای آن شوند؛ در نتیجه محیط مشهد متشنج شده و اجتماعات در مساجد شکل گرفت.
حمایت از آیتالله طباطبائیقمی
روحانیت بیدار و آگاه پس از شنیدن زمزمهها و گفتار روشنفکران خودفروخته غربزده جمع شدند و بطور مخفی جلساتی برگزار کردند. در مشهد هم علما در منزل آیتالله سیدیونس اردبیلی اجتماع کرده بودند که در بین این علما، آیتالله سیدحسین طباطبائیقمی برای مذاکره و خواباندن غائله، مشهد را به مقصد تهران ترک کرد و پس از ورود به تهران، به ری رفته و در باغ سراجالملک ساکن شد. مردم تهران مشتاقانه به دیدار او میشتافتند اما رژیم پهلوی محل اقامت او را محاصره کرد که خبر بازداشت این مرجعتقلید با اعتراضات مردم، به ویژه مردم مشهد همراه شد.
اجتماع مردم و علما در مسجد گوهرشاد
مسجد گوهرشاد چند روزی میشد که محل اجتماع و سخنرانی علیه کلاه بینالمللی (لگنی) شده بود. با بازداشت حاج آقا حسین قمی مسجد حال و هوای دیگری پیدا کرد. اجتماعات هر لحظه گستردهتر شده و صدای حقطلبانه روحانیان و مردم مسلمان بلندتر میشد. در این هنگام از مرکز به شهربانی دستور رسید، وعاظ معروف را هر چه زودتر دستگیر کنند. بنابراین مرحوم شیخ غلامرضا طبسی و شیخ شمس نیشابوری، دو نفر از واعظان معروف خراسان و مخالف دستگاه جبار پهلوی بازداشت شدند. هشت نفر از علما هم تصمیم گرفتند تلگرامی به رضاخان مخابره کنند و او را از اجرای این عمل شنیع باز دارند. همچنین قرار بر این شد تا خطبای معروف همچون شیخ عباسعلی محقق و شیخ مهدی واعظ خراسانی در مسجد گوهرشاد منبر رفته و مردم را بیدار و آگاه سازند.
18 تا 21 تیرماه با شیخ بهلول
شامگاه 18 تیرماه برای ایراد سخنرانی شیخ بهلول فراخوان عمومی داده شد و مردم روز بعد در حرم و مسجد گوهرشاد تجمع کردند. بخت با این شیخ سادهزیست همراه نبود و او در عصر 19 تیرماه توسط نیروهای امنیتی شناسایی و در صحن حرم مطهر دستگیر شد. زائران از این اقدام مأموران امنیتی به خشم آمده و مانع بردن شیخ بهلول شدند؛ خادمان حرم هم به وساطت آمدند و برای پایان دادن به غائله و عدم بیحرمتی به ساحت مقدس علیبنموسیالرضا(ع) این شیخ را به کشیکخانه حرم بردند. ساعاتی نگذشت با شورش جمعی از زائران و مجاوران به رهبری نواب احتشام رضوی، شیخ را آزاد کرده و او را به مسجد آوردند و بروی منبر امام زمان(ع) نشانند و از او خواستند سخنرانی کند.
بهلول در سخنرانی به آزادیاش توسط مردم اشاره میکند و میگوید «ای مردم خوب کاری نکردید که مرا اینگونه آزاد کردید. اکنون عملی که شده، ما نباید نرمی نشان دهیم تا حاجآقای قمی را آزاد کنند و احکام اسلام را جاری سازند یا همه کشته شویم». در پایان سخنانش از آنها خواست به خانههایشان بروند و با سلاح برگردند. عدهای به منازلشان رفتند و بهلول هم با عدهای دیگر مسیر تحصن را از مسجد گوهرشاد به صحن نو (آزادی فعلی) تغییر دادند؛ پس از استقرار در مکان جدید، جمعیت تحصنکننده آن شب را با خواندن دعا و نیایش سپری کردند بدون اینکه هیچیک از مقامات امنیتی معترض آنها شوند. سکوت مأموران امنیتی و حضور مخفی آنها در جمع متحصنان، عاقبت دیگری را برای جمعیت متحصن مسجد گوهرشاد در روز 20 تیرماه رقم زد؛ با نواختن شیپور نظامی خفتگان بیدار شدند و به مسجد و جمع متحصنان آمدند. مأموران در حلقه متحصنان گیر افتاده و برای دفاع از خود به سوی مردم تیراندازی کردند و نخستین شهدای قیام را با شهادت یکصد نفر رقم زدند. کشمکش تحصن و کوتاه نیامدن مردم از اعتراض به زندانی شدن آیتالله قمی و کشف حجاب یک روز به طول انجامید و عاقبت در آستانه نخستین ثانیههای 22 تیرماه، خشم رژیم پهلوی با کشتار عظیم هزاران نفر به سرانجام رسید و قیام چند روزه مشهد با این جنایت هولناک پایان یافت. این جنایت هولناک دوباره خاطره شوم هجوم روسیه را در سال 1291 شمسی به سرکردگی ژنرال ردکو در بارگاه منور امام هشتم(ع) زنده کرد.
دستاوردهای سفر خارجه رضاشاه
اربابان شاه میخواستند که اسلامزدائی تحت عنوان عربزدایی و طرد تاریخ قمری و لغات عربی از زبان فارسی صورت پذیرد تا غیرت دینی مردم به حرکت درنیاید و کسی متوجه این تهاجم استعماری نشود.
طرح بیحجابی زنان مسلمان و به اسارت در آوردن آنها برنامه دیگری بود که همزمان در سه کشور ترکیه، افغانستان و ایران به مرحله اجرا در آمد.همچنین پوشیدن لباس فرنگی (متحدالشکل) و کلاه پهلوی و شاپو (کلاه لگنی) بر سر نهادن اجباری شد.
دستور برداشتن تاریخ هجری قمری و جایگزین آن با تاریخ هجری شمسی و به دنبال آن، اقدام محمدرضاشاه برای تبدیل شمسی به تاریخ شاهنشاهی که در سالهای آخر دوران عمرش اتفاق افتاد از جمله دستاوردهای دوران سلطنت پهلوی بود که با نفرت شدید مردم مسلمان ایران روبرو شد، این عمل نشانه تهاجم وسیع علیه فرهنگ اسلامی بود.
تغییر هویت
حسن تاجی پیرمرد 90 سالهای است که در تیمچه مرحوم مغفور حاجی محمدیوسف تابسراه واقع در خیابان نوابصفوی مغازه دارد و به شغل دوخت لیف حمام مشغول است. او در گفتوگوی با خبرنگار خبرگزاری رضوی، خاطره کشف حجاب را چنین بازگو میکند: «موقع چادر برادری من کوچک بودم. روزی مادر در بیرون منزل مورد حمله قزاقهای رضاخان قرار میگیرد و میخواستند چادر از سرش بردارند که با وساطت یک مغازهدار فرار میکند. پدرم برای حل مشکل کشف حجاب از سر ناموسش، شناسنامههای همه ما را پاره کرد و نزد جدش رفت و برای تمام اعضای خانواده تذکره گرفت و از آن پس ما به عنوان یک فرد خارجی در مشهد زندگی میکردیم. مادرم چادر افغانی سرش میکرد و زمانی که آژانهای رضاخان مانع میشدند، میگفت ما ایرانی نیستیم و آنها هم دست از حجاب مادرم برمیداشتند. من و برادر کوچکم در زمان مصدق به سن سربازی رسیده بودیم که گفتند 100 تومان بدهید از سربازی معاف میشوید. ما هم چون نمیخواستیم در دوران پهلوی به خدمت سربازی برویم 200 تومان دادیم و معاف شدیم. اما در دوره محمدرضاشاه هویت ایرانی خود را آشکار کردیم».