استاد مهدی مهریزی:
نواندیشی دینی قادر به حل چالشهای حقوق زنان در فقه است/آفرینش زن از دنده مرد از روایات یهود است
خبرگزاری رضوی. سرویس دین و زندگی. حجت الاسلام و المسلمین مهدی مهریزی در دومین نشست «چالش های حقوق زنان در فقه» که روز پنجشنبه در مشهد برگزار شد گفت: نواندیشی مبتنی بر اجتهاد جامع نگر می تواند به عنوان یک راه برای حل مشکلات حقوق زنان در فقه بکار گرفته شود.
این پژوهشگر در آغاز سخنان خود اظهار داشت: وقتی سخن از فقه زنان مطرح میشود مراد مباحثی است که در فقه درباره زنان بیان میشود. در گذشته این مبحث به صورت منسجم نبود و کتابهای اندکی با عنوان «احکام النساء» نوشته شده بود. این کتابها فقط مطالب را به صورت استدلالی و یا غیر استدلالی گردآوری کردهاند و نیز یک سری از کتاب ها هم در عصر معاصر برای تفاوتهای فقه زن و مرد نوشته شده است.
وی افزود: جا دارد تفاوتهای فقهی را استخراج کنیم و ببینیم چه پشت صحنه کلامی و معرفتی دارد. مهمتر از تفاوت احکامی مثل دیه و مانند آن میان زن و مرد، نگاه معرفتی پشت صحنه آن است؛ ما چه نگاهی به زن و چه نگاهی به مرد داریم و این دو قشر در سیر و سلوک معنوی و اجتماعی چه جایگاهی دارند؟
تفاوت ها را می توان به اختصاصات زنان و اختصاصات مردان تقسیم کرد. در حوزه فقه زنان این تفاوت های ویژه زنان از مردان حدود 60 مورد و مسئله و چالش است که اصطلاحا و بعضا از آن به تبعیض علیه زنان هم نام برده می شود. مانند ازدواج با غیر مسلمان که نوعا برای زن مسلمان جایز دانسته نمی شود. یا بحث طلاق و نیز چند همسری و یا حتی ازدواج موقت برای مرد که مطلقا جایز است و برای زن تنها در صورت تجرد ممکن است و یا مسئله افتاء و مرجعیت دینی برای زنان و نیز بحث قصاص و دیه و ارث و غیره.
این 60 مورد را وقتی در کتب فقها بررسی می کنیم می توانیم نگاه معرفتی به زن را دریابیم. مثلا در بحث ازدواج با غیر مسلمان در لسان برخی فقهاء گفته می شود زن به خاطر ضعف عقلش تحت تاثیر مرد قرار میگیرد و دینش آسیب می ببیند یا در بحث حضانت بررسی می شود که برای سپردن کودک به دایه جهت سرپرستی عدالت لازم است یا فقط وثاقت او کافی است که در تعابیر برخی کتب فقهی آمده است که وثاقت برای دایه یا پرستار بچه کافی است زیرا در نیان زنان عادل کم پیدا می شود! این گونه نگاه های معرفتی و بینش ها در آثار و تراث فقهی به چشم می خورد که قابل توجه و تأثیرگذار در نگاه به حقوق زنان در فقه بوده است.
یا بطور مثال در برخی منابع فقهی درباره نماز میت گفته می شود مرد برای نماز خواندن بر زن اولی است چون دعای مردها زودتر مستجاب می شود. یا برای غسل کردن در شرایطی که آب تنها به اندازه یک نفر از زن و مرد موجود است با همین استدلال، غسل مرد را مقدم می دانند.
این تفاوتها یک نگاه معرفتی را القاء میکند و با این نگاه در دنیای امروز نمیتوان گفتگو کرد. این نگاه زن را در تعامل و فهم، برابر با مرد نمی داند و تبعیض جنسیتی را القاء میکند. در واقع این چالشی است که فقه سنتی با آن روبرو است.
در دوره معاصر سه راه حل برای غلبه بر این گونه چالش ها ارائه شده است؛ راه حل اول پذیرش این تفاوتها و پرداختن به تبیینهای معقولگرایانه است که نوشتهای آیت الله جوادی آملی و شهید مطهری را میتوان در این راستا دانست.
شهید مطهری میگوید طلاق در دست مرد است؛ چون زنان احساساتی هستند و شاید زود طلاق را چاره کار میدانند؛ یعنی در این دیدگاه تفاوت ها و تبعیض ها پذیرفته شده و فقیه و عالم سعی میکند آن را توجیه عقلانی کند.
این روند از علامه طباطبایی دنبال شد و توسط شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی ادامه پیدا کرد.
روش روشنفکران دینی
راه حل دوم که پس از این راه حل شکل گرفته، راه حل روشنفکران دینی است؛ کسانی که تلاش میکنند با نگاه برون متنی، یکجا مسائل را حل کنند. این گروه یک تبیین کلامی و درون متنی دارند تا بتوانند یک کاسه مسائل را حل کنند. گفته میشود قوانین اسلامی، در صدر اسلام، در زمان خود عادلانه تر و کاملتر و عاقلانه تر بوده و امروز هم احکام باید این سه ویژگی را داشته باشد.
راه نواندیشان دینی
راه سوم راه نواندیشان دینی است که با مکانیزمهای درون متنی مبتنی بر ضوابط اجتهاد رایج میخواهند مسائل را حل کنند. این گروه مساله به مساله پیش میروند. یعنی بازنگری منابع با توجه به آگاهیهایی که امروز از زنان پیدا شده را مبنا قرار میدهند. آیات را ممکن است فقیهان دیروز درست و کامل متوجه نشده باشند اما این فقیه نواندیش تلاش میکند با حفظ چهارچوبهای کلی به تفسیر متفاوت برسد. این راه جزئی و درون متنی است و یک کاسه نیست.
راه اول پذیرفتنی نیست. شاید فقیه قبلی اشتباه کرده و در فهم ظاهر آیه دچار اشتباه شده باشد اما فقیه امروز با حفظ فهم گذشتگان پیش می روند.
بین راه دوم و راه سوم، راه سوم را ترجیح میدهم. دلیل آن هم روایات و شواهد درون دینی است که ما را به فهم تازهتر تشویق کردهاند و دوم اینکه ما مکانیزماهای لازم را حفظ کردهایم. خراب کردن بنیادها، چه در حوزه علمی چه در حوزه اجتماعی سفارش نمیشود. باید چهارچوبها را حفظ کنیم و با همین علم اصول و فقه این مسائل را حل کنیم.
در این راه حل سوم که نواندیشان دینی آن را برگزیدهاند به پنج نکته توجه شده است؛ اینها اول قرآن و تمام قرآن را محور قرار می دهند. معمولا ما چند آیه از قرآن را معیار قرار می دهیم مثلا «الرجال قوامون علی النساء» را ملاک میگیریم و مجموعهی ایات قرآن با هم دیده نمی شود. اگر همه این مجموعه قرآن با هم دیده شود این چند چالش مطرح در جامعه، راحتتر حل و فهمیده می شود.
قرآن در سال اول به مذمت نگاه جاهلی به زن می پردازد و در سال دوم به تفاوتهای در خلقت میپردازد و در سال سوم به نمونههای تاریخی می پردازد. بیان داستانهای گذشته مربوط به زنان برای نشان دادن نوع نگاه دین به زن است. مضمونهایی که درباره حضرت مریم به کار رفته را بررسی کنید. قرآن داستان ملکه صبا را به عنوان زنی در بالاترین جایگاه سیاسی قرار گرفته ذکر می کند.
قرآن داستان مادر موسی را برای چه ذکر کرده است؟ اما ذهنیت مفسران نمی گذارد آیات درست تفسیر شود. وقتی که سخن وحی به زن می شود مفسر می گویتد این وحی از قبیل وحی به مورچه است؛ چرا با این وحی را با وحی به موسی مقایسه نمیکنید؟
محور دوم، نگاه انتقادی به حدیث است. این نگاه انتقادی از قبل هم بوده و لذا علم رجال درست شده است؛ اما کمتر به آن عمل میشود. نپنداریم که احادیث با دسته بندی درست به ما رسیده است. این احادیث توسط افراد مختلف با اغراض مختلف نقل شده و خیلی از فرهنگها به اسم حدیث به ما رسیده است. ما وارداتی از فرهنگ یهود و مسیحیت و عربی و زرتشت و غیره داشته ایم. در عیون اخبار الرضا یازده گناه نام برده می شود که زنان با آن عذاب میشوند که 6 گناه در آن گناهات مشترک و هشت مورد گناهان مخصوص زنان است. حالا در آن 6 مورد مشترک، آیا یک مرد نبوده که مرتکب آن گناه شده باشد و پیامبر آن را در معراج دیده باشد؟ در این حدیث یک راوی زرتشتی مسلمان شده وجود دارد و از سوی دیگر عین این بحث در آییت زرتشت با تعبیری اینچنین وجود دارد که پیامبر به سروش آسمانی گفته می شود که چرا زن اینگونه عذاب می شود و سروش اینگونه جواب میدهد.
اینکه خدا وقتی میخواهد زن را بیافریند از دنده مرد می آفریند در روایات یهود است و در روایات ما هم نقل می شود و بر همین مورد برای موضوعات زنان استفاده می شود.
نکته سوم در راه حل ارائه شده توسط روشنفکران دینی این است که به شرایط دوران نزول آیه و روایت توجه میکنند. اینکه گفته میشود کار در خانه برای زن و کار بیرون خانه برای مرد است را زیاد شنیده اید. این بحث با توجه به روایاتی که میان امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما وجود داشته نقل می شود که پیامبر می فرمایند حضرت علی کمک کند آب و هیزم بیاورد. حضرت زهرا می فرماید الحمد لله که کارهای سنگین از دوشم برداشته شد. حدیث بد تفسیر می شود. آن روز بسیاری از کارها در خانه انجام می شد و اگر امروز بنا باشد زن کار درون خانه را انجام دهد چه کند؟ بسیاری از کارهای داخل خانه توسط ماشین انجام می شود.
مطلب بعدی توجه به سیره است که در سایر راهکارها کمتر به آن توجه می شود. گفته شده که حضرت فاطمه در موضوع فدک نزد خلیفه می رود. خلیفه شاهد می خواهد و حضرت زهرا، حضرت علی و ام ایمن را می آورد. نه حضرت علی و نه خلیفه هیچ کدام اعتراض تمی کنند.
پنجمین مورد، توجه به واقعیتهای امروز در جهان است. یک زن امروز رئیس جمهور می شود و کشور را موفق اداره می کند. آمارها نشان میدهد که معلمان زن وضعیت بهتری دارند. نوع اندیشی دینی یعنی توجه به این نکات.
یکی از کسانی که در زمان ما شاخص است آیت الله العظمی صانعی است که با این روش درباره زنان اظهار نظر می کند.
به گمانم فقه و اصول ما ظرفیت حل مشکلات را دارد و البته دو شرط دارد؛ تلاش و زحمت و دوم پذیرش حمله ها. نمی شود کسی که حرف هزارسال قبل را بزند ملا باشد و کسی که تلاش می کند حرف امروزی بزند ملا نباشد.
این پژوهشگر در آغاز سخنان خود اظهار داشت: وقتی سخن از فقه زنان مطرح میشود مراد مباحثی است که در فقه درباره زنان بیان میشود. در گذشته این مبحث به صورت منسجم نبود و کتابهای اندکی با عنوان «احکام النساء» نوشته شده بود. این کتابها فقط مطالب را به صورت استدلالی و یا غیر استدلالی گردآوری کردهاند و نیز یک سری از کتاب ها هم در عصر معاصر برای تفاوتهای فقه زن و مرد نوشته شده است.
وی افزود: جا دارد تفاوتهای فقهی را استخراج کنیم و ببینیم چه پشت صحنه کلامی و معرفتی دارد. مهمتر از تفاوت احکامی مثل دیه و مانند آن میان زن و مرد، نگاه معرفتی پشت صحنه آن است؛ ما چه نگاهی به زن و چه نگاهی به مرد داریم و این دو قشر در سیر و سلوک معنوی و اجتماعی چه جایگاهی دارند؟
تفاوت ها را می توان به اختصاصات زنان و اختصاصات مردان تقسیم کرد. در حوزه فقه زنان این تفاوت های ویژه زنان از مردان حدود 60 مورد و مسئله و چالش است که اصطلاحا و بعضا از آن به تبعیض علیه زنان هم نام برده می شود. مانند ازدواج با غیر مسلمان که نوعا برای زن مسلمان جایز دانسته نمی شود. یا بحث طلاق و نیز چند همسری و یا حتی ازدواج موقت برای مرد که مطلقا جایز است و برای زن تنها در صورت تجرد ممکن است و یا مسئله افتاء و مرجعیت دینی برای زنان و نیز بحث قصاص و دیه و ارث و غیره.
این 60 مورد را وقتی در کتب فقها بررسی می کنیم می توانیم نگاه معرفتی به زن را دریابیم. مثلا در بحث ازدواج با غیر مسلمان در لسان برخی فقهاء گفته می شود زن به خاطر ضعف عقلش تحت تاثیر مرد قرار میگیرد و دینش آسیب می ببیند یا در بحث حضانت بررسی می شود که برای سپردن کودک به دایه جهت سرپرستی عدالت لازم است یا فقط وثاقت او کافی است که در تعابیر برخی کتب فقهی آمده است که وثاقت برای دایه یا پرستار بچه کافی است زیرا در نیان زنان عادل کم پیدا می شود! این گونه نگاه های معرفتی و بینش ها در آثار و تراث فقهی به چشم می خورد که قابل توجه و تأثیرگذار در نگاه به حقوق زنان در فقه بوده است.
یا بطور مثال در برخی منابع فقهی درباره نماز میت گفته می شود مرد برای نماز خواندن بر زن اولی است چون دعای مردها زودتر مستجاب می شود. یا برای غسل کردن در شرایطی که آب تنها به اندازه یک نفر از زن و مرد موجود است با همین استدلال، غسل مرد را مقدم می دانند.
این تفاوتها یک نگاه معرفتی را القاء میکند و با این نگاه در دنیای امروز نمیتوان گفتگو کرد. این نگاه زن را در تعامل و فهم، برابر با مرد نمی داند و تبعیض جنسیتی را القاء میکند. در واقع این چالشی است که فقه سنتی با آن روبرو است.
در دوره معاصر سه راه حل برای غلبه بر این گونه چالش ها ارائه شده است؛ راه حل اول پذیرش این تفاوتها و پرداختن به تبیینهای معقولگرایانه است که نوشتهای آیت الله جوادی آملی و شهید مطهری را میتوان در این راستا دانست.
شهید مطهری میگوید طلاق در دست مرد است؛ چون زنان احساساتی هستند و شاید زود طلاق را چاره کار میدانند؛ یعنی در این دیدگاه تفاوت ها و تبعیض ها پذیرفته شده و فقیه و عالم سعی میکند آن را توجیه عقلانی کند.
این روند از علامه طباطبایی دنبال شد و توسط شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی ادامه پیدا کرد.
روش روشنفکران دینی
راه حل دوم که پس از این راه حل شکل گرفته، راه حل روشنفکران دینی است؛ کسانی که تلاش میکنند با نگاه برون متنی، یکجا مسائل را حل کنند. این گروه یک تبیین کلامی و درون متنی دارند تا بتوانند یک کاسه مسائل را حل کنند. گفته میشود قوانین اسلامی، در صدر اسلام، در زمان خود عادلانه تر و کاملتر و عاقلانه تر بوده و امروز هم احکام باید این سه ویژگی را داشته باشد.
راه نواندیشان دینی
راه سوم راه نواندیشان دینی است که با مکانیزمهای درون متنی مبتنی بر ضوابط اجتهاد رایج میخواهند مسائل را حل کنند. این گروه مساله به مساله پیش میروند. یعنی بازنگری منابع با توجه به آگاهیهایی که امروز از زنان پیدا شده را مبنا قرار میدهند. آیات را ممکن است فقیهان دیروز درست و کامل متوجه نشده باشند اما این فقیه نواندیش تلاش میکند با حفظ چهارچوبهای کلی به تفسیر متفاوت برسد. این راه جزئی و درون متنی است و یک کاسه نیست.
راه اول پذیرفتنی نیست. شاید فقیه قبلی اشتباه کرده و در فهم ظاهر آیه دچار اشتباه شده باشد اما فقیه امروز با حفظ فهم گذشتگان پیش می روند.
بین راه دوم و راه سوم، راه سوم را ترجیح میدهم. دلیل آن هم روایات و شواهد درون دینی است که ما را به فهم تازهتر تشویق کردهاند و دوم اینکه ما مکانیزماهای لازم را حفظ کردهایم. خراب کردن بنیادها، چه در حوزه علمی چه در حوزه اجتماعی سفارش نمیشود. باید چهارچوبها را حفظ کنیم و با همین علم اصول و فقه این مسائل را حل کنیم.
در این راه حل سوم که نواندیشان دینی آن را برگزیدهاند به پنج نکته توجه شده است؛ اینها اول قرآن و تمام قرآن را محور قرار می دهند. معمولا ما چند آیه از قرآن را معیار قرار می دهیم مثلا «الرجال قوامون علی النساء» را ملاک میگیریم و مجموعهی ایات قرآن با هم دیده نمی شود. اگر همه این مجموعه قرآن با هم دیده شود این چند چالش مطرح در جامعه، راحتتر حل و فهمیده می شود.
قرآن در سال اول به مذمت نگاه جاهلی به زن می پردازد و در سال دوم به تفاوتهای در خلقت میپردازد و در سال سوم به نمونههای تاریخی می پردازد. بیان داستانهای گذشته مربوط به زنان برای نشان دادن نوع نگاه دین به زن است. مضمونهایی که درباره حضرت مریم به کار رفته را بررسی کنید. قرآن داستان ملکه صبا را به عنوان زنی در بالاترین جایگاه سیاسی قرار گرفته ذکر می کند.
قرآن داستان مادر موسی را برای چه ذکر کرده است؟ اما ذهنیت مفسران نمی گذارد آیات درست تفسیر شود. وقتی که سخن وحی به زن می شود مفسر می گویتد این وحی از قبیل وحی به مورچه است؛ چرا با این وحی را با وحی به موسی مقایسه نمیکنید؟
محور دوم، نگاه انتقادی به حدیث است. این نگاه انتقادی از قبل هم بوده و لذا علم رجال درست شده است؛ اما کمتر به آن عمل میشود. نپنداریم که احادیث با دسته بندی درست به ما رسیده است. این احادیث توسط افراد مختلف با اغراض مختلف نقل شده و خیلی از فرهنگها به اسم حدیث به ما رسیده است. ما وارداتی از فرهنگ یهود و مسیحیت و عربی و زرتشت و غیره داشته ایم. در عیون اخبار الرضا یازده گناه نام برده می شود که زنان با آن عذاب میشوند که 6 گناه در آن گناهات مشترک و هشت مورد گناهان مخصوص زنان است. حالا در آن 6 مورد مشترک، آیا یک مرد نبوده که مرتکب آن گناه شده باشد و پیامبر آن را در معراج دیده باشد؟ در این حدیث یک راوی زرتشتی مسلمان شده وجود دارد و از سوی دیگر عین این بحث در آییت زرتشت با تعبیری اینچنین وجود دارد که پیامبر به سروش آسمانی گفته می شود که چرا زن اینگونه عذاب می شود و سروش اینگونه جواب میدهد.
اینکه خدا وقتی میخواهد زن را بیافریند از دنده مرد می آفریند در روایات یهود است و در روایات ما هم نقل می شود و بر همین مورد برای موضوعات زنان استفاده می شود.
نکته سوم در راه حل ارائه شده توسط روشنفکران دینی این است که به شرایط دوران نزول آیه و روایت توجه میکنند. اینکه گفته میشود کار در خانه برای زن و کار بیرون خانه برای مرد است را زیاد شنیده اید. این بحث با توجه به روایاتی که میان امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما وجود داشته نقل می شود که پیامبر می فرمایند حضرت علی کمک کند آب و هیزم بیاورد. حضرت زهرا می فرماید الحمد لله که کارهای سنگین از دوشم برداشته شد. حدیث بد تفسیر می شود. آن روز بسیاری از کارها در خانه انجام می شد و اگر امروز بنا باشد زن کار درون خانه را انجام دهد چه کند؟ بسیاری از کارهای داخل خانه توسط ماشین انجام می شود.
مطلب بعدی توجه به سیره است که در سایر راهکارها کمتر به آن توجه می شود. گفته شده که حضرت فاطمه در موضوع فدک نزد خلیفه می رود. خلیفه شاهد می خواهد و حضرت زهرا، حضرت علی و ام ایمن را می آورد. نه حضرت علی و نه خلیفه هیچ کدام اعتراض تمی کنند.
پنجمین مورد، توجه به واقعیتهای امروز در جهان است. یک زن امروز رئیس جمهور می شود و کشور را موفق اداره می کند. آمارها نشان میدهد که معلمان زن وضعیت بهتری دارند. نوع اندیشی دینی یعنی توجه به این نکات.
یکی از کسانی که در زمان ما شاخص است آیت الله العظمی صانعی است که با این روش درباره زنان اظهار نظر می کند.
به گمانم فقه و اصول ما ظرفیت حل مشکلات را دارد و البته دو شرط دارد؛ تلاش و زحمت و دوم پذیرش حمله ها. نمی شود کسی که حرف هزارسال قبل را بزند ملا باشد و کسی که تلاش می کند حرف امروزی بزند ملا نباشد.