گزارشی از خادمین هنرمند
منزلگاه هنر، ایستگاه همدلی هنرمندان
این روزها مشهد الرضا مملو از عاشقان دلباختهای است که از اقصی نقاط ایران و جهان وارد این شهر شدهاند تا عرض تسلیتی به ساحت مقدس هشتمین امامشان داشته باشند.
دلهای بیقرار
اینجا دلها میتپد، همه یکدل شدهاند تا بهترین پذیرایی را از زائر حضرت رضا علیه السلام داشته باشند که فرسنگها با پای پیاده در هوای سرد طی مسیر کرده تا دل در دل ضریح حضرت نهند و ناگفتههای زندگیاش را برای امام مهربانیها تعریف کند. اینجا مشهد الرضا است جایی که هر قدم از این شهر که پا میگذاری ایستگاهی مردمی برپاشده تا بهترین استقبال را از زائران حضرت علی بن موسیالرضا (ع) داشته باشند چراکه امام مهربان ما رئوف بود و زائر ما نیز انتظاری جز این را ندارد.
منزلگاه هنر
مقصدم منزلگاه هنر در خیابان فردوسی است جایی که هنرمندان مشهدی 3 سالی است که با برپایی ایستگاهی در این خیابان از زائران پیاده و مجاورانی که در این مسیر قدم به سمت حرم مطهر رضوی میگذارند با چای و غذای گرم پذیرایی میکنند تا حق میزبانی را ادا کنند.
موکب کوچک است اما دلهای خدمتگزارانش بزرگ، اینجا رئیس و کارمند معنا ندارد هدف تنها خدمت است و هرکسی میخواهد در این خدمتگزاری از دیگری سبقت گیرد گویی جایزه ویژهای برای این خدمت در نظر گرفته شده است. به گفته خدمتگزاران این موکب اینجا جایی است که حاجتها گرفتهاند و عشق به مولایشان حسین (ع) را تجربه کردهاند.
به سراغ یکی از خانمهای هنرمند میروم در حال ریختن چای برای زائران است و خانمی که در کنارش است لیوانها را در سینی میچیند. نرگس آمنده بازیگر تئاتر مشهد و 33 سال سن دارد و از سال 79 وارد عرصه تئاتر شده است، او بهترین اجرایش را با موضوع حضرت زهرا (س) داشته و میگوید: هنوز صدای مادران را که برای حضرت فاطمه (س) میگریستند در گوشش میپیچد. او در تئاترهایی چون آه روح و آخرین نمایش حضور داشته است.
درحالیکه چای میریزد میگوید امسال سومین سالی است که این موکب راهاندازی شده و از همان سال اول افتخار میزبانی از زائران پیاده را دارد.
او از ساکنان کربلا و نحوه پذیرایشان از زائران میگوید که چگونه باجان و دل خانه و هر چه دارند را در اختیار زائران امام حسین (ع) قرار میدهند، همیشه آرزویم این بوده که اربعین کربلا باشم و اکنون که نمیتوانم در کربلا باشم در اینجا با پذیرایی از زائران امام مهربانیها خستگی راهشان را میزدایم.
نرگس از حس خدمت کردن به زائران میگوید: وقتی میبینم که زائران پیاده باانرژی بسیاری پیاده راهی مشهد مقدس شدهاند دیدن این انرژی من را شگفتزده میکند و ناخودآگاه آن حس را به من منتقل میکنند.
بعد از این سه روز خدمتگزاری به زائران تا چند وقت حال و هوای خوبی همراه من هست و سراسر زندگیام مملو از عشق به ائمه اطهار است اما باید بگویم باید مراقب این حس قشنگ باشم تا با گناه آن را از بین نبرم.
این بازیگر تئاتر که پدرش را از دست داده است میگوید: سال اول به نیت پدرم به این موکب آمدم اما این حس خدمتگزاری بهقدری برایم خوشایند بود که ادامه پیدا کرد. من خیر وبرکت را در زندگیام از زمانی که به این ایستگاه آمدهام میبینم و هرسال قبل از رسیدن این روز برنامهریزی میکنم تا حتماً در این مکان حضور داشته باشم تا با پذیرایی و خوشآمد گویی لبخندی بر لب زائران ایجاد کنم.
در کنارم مینشیند و درد دل میکند؛ عدهای فکر میکنند هنرمندان با اینگونه مجالس غریبهاند و بهقولمعروف فازشان چیز دیگری است اما شما اینجا میبینید که همه باجان و دل و همدل به عشق امام رضا (ع) خدمت میدهند، اینجا هنرمندان معروف و آنهایی که تازهوارد این عرصه شدهاند و مسئولان حضور دارند اینجا فقط همدلی است و استاد و شاگردی معنا ندارد فقط عشق است که میبینید.
او ادامه میدهد: برایم در اداره مشکلی پیشآمده بود و از همکارم ناراحت بودم اما اینجا باهم و بدون هیچگونه مشکلی در کنار یکدیگر به زائران خدمت کردیم به نظر من از خواص خدمت به زائران اهلبیت است کدورتها برطرف میشود و دلها بیکینه.
اگر این اعتقادات را از ما بگیرند زندگیمان تهی میشود
موهایش تقریباً سفید شده است درحالیکه لبخند بر لب دارد و زیر لب چیزی را زمزمه میکند کتری را زیر شیر سماور گذاشته تا پر شود از او میخواهم تا باهم گفتگویی داشته باشیم ابتدا نمی پذیرد و میگوید من اینجا شاگرد هستم با اصرار من قبول میکند، بسیار شیکپوش و مرتب و شوخطبع است. محمدتقی نژاد و اگر سن واقعی من را بخواهید 65 سال البته هنوز جوان هستم.
از سال 48 زمانی که دبیرستان تحصیل میکردم وارد حوزه تئاتر شدم و در تئاترهایی چون مرگ یزدگرد، خانات و چوب به دستهای ورزیل اجرای نقش داشتهام.
کتری که دیگر پرشده است را برمیدارد؛ یکی از هنرمندان که او نیز از پیشکسوتان این عرصه است میگوید "پیرمرد میتوانی کتری را برداری؟" و هر دو می خندند. ادامه میدهد: «بله داشتم میگفتم، من قبل از برپایی این ایستگاه توسط یکی از خادمان حرم حضرت علی بن موسیالرضا (ع) در جاده نیشابور با غذای گرم از زائران پیاده استقبال میکردم و با برپایی این ایستگاه در اینجا حضور پیدا کردم و خوشحالم که همه هنرمندان در اینجا جمع شدهاند و این نشان از وابستگی ما به اهلبیت (ع) است که اینگونه عاشقانه خدمت میکنیم. به نظر من اگر این اعتقادات را از ما بگیرند زندگیمان تهی میشود».
این بازیگر سینما و تئاتر درباره مشکلاتی که درتئاتر وجود دارد میگوید: متأسفانه چارچوب تئاتر مشهد به دلیل ضعف اقتصادی، گروه یا دستههایی که ایجادشده، شلوغ شده؛ هنرمندان باانرژی وارد این عرصه میشوند اما برخی برخوردها موجب سرخورده شدن بازیگر میشود. در تئاتر در وهله اول ادب و وقتشناسی مهم است اما اکنون کمتر این دو مشاهده میشود و اگر این دو را نداشته باشی در تئاتر جایی نخواهی داشت.
آقای تقی نژاد از خاطرات خود در ابتدای وارد شدن به این عرصه میگوید: استادم آقای لطفی همیشه میگفت: اول درس بعد تئاتر.
کنارم مینشیند و میگوید: بهترین زمانی که تئاتر رونق جدی داشت زمان ریاست سید حسن خامنهای بود اما رفتهرفته مسئولان کمتر به این موضوع توجه کردهاند شاید علت آنهم گرفتاریشان باشد.
باید طلبیده شوی تا در اینجا حضور پیدا کنی
آنطرفتر آقای بایران منش را میبینم موهایش کاملاً سفید شده است، 65 ساله و دارای 4 فرزند و از 25 سالگی درحالیکه راننده تاکسی بوده است وارد این عرصه شده است.
غلامرضا بایران منش که بسیار خوشاخلاق و خوشبرخورد است میگوید: سال 57 با پیشنهاد یکی از دوستان در گروه کارگر اجرای تئاتر داشتم و بعد از آن گهگاهی با گروه کار میکردم، در سال 61 در اولین کار بلند به نام اسیر به کارگردانی آقای فاضلی ایفای نقش داشتم و در سریال روایت عشق نیز نقش زهیر را بازی کردم.
او در مورد سریال روایت عشق میگوید: باعث افتخار است که در این سریال تنها سه بازیگر از تهران بودند و بقیه بازیگران مشهدی بودند.
او که اخیرا دچار عوارض بیماری قلبی شده است میگوید: وقتی میخواهی نقشی را بازی کنی باید تمام حسهایی که مربوط به آن نقش است را در خود ایجاد کنی تا بتوانی بهترین بازی را به نمایش بگذاری و این باعث میشود به قلبت فشار بیاید و من ازاینرو در برخی نمایشها نمیتوانم بازی کنم.
او در مورد علت حضورش در منزلگاه هنر میگوید: بعضی چیزها دست خود آدم نیست باید یک نفر بطلبد تا تو اینجا باشی و آنهم صاحب این خیمه است، باید اجازه بدهند تا بتوانید یک لیوان چای دست زائرانش بدهید، تکتک ما که اکنون اینجا هستیم توسط امام مهربانیها طلبیده شدهایم تا با یک لیوان چای و یک خسته نباشی به زائران به استقبال آنان برویم و این چای به دست زائر دادن در سرما بسیار لذتبخش برای من است.
بسیاری دوست دارند در اینجا حضور داشته باشند اما به دلایلی نمیتوانند. نمیخواهم بگویم سعادت ندارند اما باید اجازه بدهند تا اینجا باشی. برای خدمت کردن حتی اگر کفش زائری را جفت کنی ثواب خود را بردهای.
این بازیگر ادامه میدهد: یکی از دوستانم در مجلس عزای امام حسین (ع) کفشها را جفت میکرد فرد ثروتمندی که در این مجلس حضور پیدا میکرد به او گفت: چقدر به تو بدهم که ثواب امشبت را به من بدهی. این یعنی اینکه هردوی این فرد جای خود را پیداکردهاند.
او از حس و حالش وقتی به زائران خدمت میکند میگوید: خدمت به زائران امام رضا (ع) باارزشترین نعمتی است که نصیب من و دوستانم شده است و گفتن حتی یک خسته نباشید آنان به ما بسیار لذتبخش است.
در حسرت زائران پیاده
درحالیکه با آقای بایران منش صحبت میکنم آقای خودی با تعارف چای به سمت من میآیند از ایشان میخواهم در مورد علت حضورشان در منزلگاه هنر بگویند.
علی خودی 58 سال سن دارم و مربی دفاع شخصی هستم و 23 سال است که در حوزه تئاتر و دوبلوری فعالیت میکنم و عاشق کارم و هنرم هستم
او در مورد چگونگی حضورش در این عرصه میگوید: چون خانواده من قدم در این عرصه گذاشتند من هم به عنوان فرزند آخر علاقهمند شدم و در تئاترهای مختلفی چون "مشهد دوستداشتنی من" و کار "خیمه" ایفای نقش داشتهام.
علی خودی که مدیر روابط عمومی ورزشهای رزمی کل کشور نیز هست در ادامه میگوید: اعتقادات مذهبی که داشته باشی همیشه احساس لذت و شعف داری. عشق به اهلبیت همیشه در زندگیام اثرگذار بوده است و خوشحالم که امروز در اینجا هستم.
او میگوید: وقتی مردان و زنان کهنسال را میبینم که عصا به دست بدون هیچگونه چشم داشت و توقعی در سرما و گرما چند روز در مسیر هستند تا به مشهد الرضا (ع) برسند که دعاگو و دستبوس دوستان و آشنایان در حرم مطهر شوند به وجد میآیم و حسرت میخورم خوشا به سعادتشان.
آقای خودی در پایان از دستاندرکاران عرصه هنر میخواهد تا به این عرصه توجه بیشتری کنند و این قشر عاشق را تنها نگذارند. تکریم کمترین خدمتی است که میتوان در حق زائر اهلبیت(ع) رواداشت. زائری که از راهی بسیار دور به عشق امام رضا(ع) روزهای متمادی با پای پیاده این مسیر دشوار را راه آمده، توقعی جز رأفت و مهربانی از امام مهربانیها ندارد.
این گزارش ادامه دارد....