فراوانی نام اهل بیت(ع) نزد اهل سنت، بیش از شیعیان نباشد، کمتر نیست
به گزارش خبرگزاری رضوی، مساله وحدت مسلمانان یکی از دغدغههای مهمترین اندیشمندان مسلمان و دلسوزان جوامع اسلامی، در یکی دو قرن اخیر بوده است. به باور بزرگانی چون سیدجمال الدین اسدآبادی علت اینکه مسلمانان در جهان جدید از تمدن غرب عقب افتادند این بود که امت واحدهای را که پیغمبر (ص) با خون دل ایجاد کرد و تمدنی به نام تمدن اسلامی را ساخت، دچار تشتت شد و عصبیتهای مذهبی، قومی و قبیلهای جای اشتراکات را گرفت.
در دهههای اخیر جهان اسلام و بویژه ایران به پیشرفتهای مهم علمی نائل شد و دشمنان دین و امت واحده چارهای ندیدند تا دوباره روی به ترویج تفرقه و اختلاف بیاورند. خوشبختانه اکنون ایرانیان آگاهیهای بسیاری نسبت به دهههای پیشین پیدا کرده و نسبت به مساله وحدت توجه جدی نشان دادهاند. در مناطقی از کشور که هموطنان اهل سنت زندگی میکنند، میتوان لحظات زیبایی را از زیست مسالمت آمیز و زندگی برادرانه شیعه و سنی دید.
استان سیستان و بلوچستان یکی از پهناورترین استانهای کشور است و ترکیب جمعیتی آن میان شیعیان و اهل سنت تقسیم شده. متاسفانه رسانهها از این استان تصویرهای خوبی را به ایرانیان نشان نداده و این استان را ناامن جلوه دادهاند. این در صورتی است که پیمانهای برادری قوی در این استان میان شیعیان و اهل سنت وجود دارد و همین زندگی برادرانه باعث امنیت بالای این استان شده است.
متاسفانه این استان هنوز با محرومیت دست و پنجه نرم میکند و دولتها تاکنون نسبت به مسائل عمرانی این استان عزیز بیتوجه بودهاند. این محرومیت هم البته هم شامل اهل سنت و هم شامل شیعیان ساکن در این استان میشود. بزرگان این منطقه اعم از نماینده ولی فقیه و امام جمعه شیعیان و همچنین امام جمعه اهل سنت مرکز این استان بارها بر این محرومیت تاکید کردهاند و شاید اگر توجه ویژه رهبر معظم انقلاب و همچنین بزرگانی چون سردار شهید نورعلی شوشتری نبود، این استان تا همین حد هم رنگ عمران و آبادانی را به خود نمیدید. شاید بتوان گفت که اگر در مواردی ناامنی در این استان بوجود میآید به دلیل محرومیت و فقر است.
به مناسبت هفته وحدت با سید عبدالسلام بزرگزاده به گفتوگو نشستیم. بزرگزاده شاعر اهل سنت بلوچ، پژوهشگر ادبیات و هنر و از فعالان شناختهشده فرهنگی استان سیستان و بلوچستان است. مجموعه چند جلدی «شوهاز» از جمله کتابهای منتشر شده اوست.
شاید بهتر باشد که بحثمان را با محل زندگی شما یعنی استان بزرگ و عزیز سیستان و بلوچستان آغاز کنیم. شما یکی از فعالان فرهنگی این استان هستید و بعضا سمتهایی هم از جمله در صدا و سیما داشتهاید. شما را به عنوان یکی از فرهنگیان منادی وحدت هم میشناسند و شعرهای شما بویژه درباره پیامبر مکرم اسلام و همچنین اهل بیت علیهم السلام مشهور است.
ببینید استان سیستان و بلوچستان به پایتخت وحدت اسلامی نامگذاری شده و برای اینکار دلایل مهمی هم وجود دارد. در طول تاریخ، این استان محل زیست اقوام و مذاهب متعدد بوده است. پس از شکل گیری شهر زاهدان اقوام مختلفی اعم از بلوچ، سیستانی، بیرجندی و... و به طور کل ایرانیان از مناطق دور و اطراف در آن ساکن شدند که مذاهب متعددی داشتند از جمله شیعه، اهل سنت و سیکها هم که از قدیم در منطقه ساکن بودند.
زاهدانیها و کلا اهالی سیستان و بلوچستان با این همه تعدد مذاهب در طول تاریخ همیشه در صلح، صفا و برادری در کنار هم زیسته و زندگی مسالمت آمیزی داشتهاند فقط در برههها و مقاطع کوتاهی دشمنان اسلام و امت ایران در این منطقه دست به تفرقه افکنی زده و مصیبتهایی را موجب شدند.
جالب است برای شما بگویم که در خیابان شهید بهشتی زاهدان دو مسجد روبهروی هم وجود دارد. بنیانگذار این دو مسجد دو برادر به نامهای سیدعبدالسلام حسینی و سیدحاجی حسینی هستند. سرگذشت این دو برادر حیرت انگیز است. یکی از این دو شیعه و دیگری اهل سنت بود و هر دو هم از یک پدر و مادر بودند. این دو مسجد را هم در ملک و زمین موروثیشان ساختند. سیدحاجی چند سال پیش فوت کرد.
زاهدانیها و کلا اهالی سیستان و بلوچستان با این همه تعدد مذاهب در طول تاریخ همیشه در صلح، صفا و برادری در کنار هم زیسته و زندگی مسالمت آمیزی داشتهاندبه هر حال، این دو برادر در این شهر زندگی کرده و هر دو متولی و پایهگذار دو نهاد مهم اسلامی بودند و برادرانه در هر دو مسجد مناسک خودشان را به جا میآوردند. اگر شیعهای فوت میکرد و در مسجد شیعیان برای او مراسم ترحیمی گرفته میشد اهل سنت آن محل نیز همگی به مسجد شیعیان میآمدند و در کارها کمک میکردند و اگر اهل سنتی فوت میشد، شیعیان با خلوص نیت هم در کارها کمک میکردند و هم در مجلس ترحیم حضور مییافتند و این روند کماکان ادامه دارد. هر دو طیف معتقد بودند که مسجد برای خداست و این حرکت آنها مصداق عملی وحدت بود. زاهدان یک ویژگی دارد که چه شیعه و چه اهل سنت همگی مومن و متشرع هستند.
استان ما تعدد مذاهب و اقوام دارد. قطعا وقتی اهالی و بومیان اینگونه مسالمت آمیز و برادرانه با هم زندگی میکنند و با هم وصلت میکنند، نشان دهنده آن است که معدود اختلافات فقهی مشکلی درست نکرده و نمیکند. شما یقین داشته باشید که دشمنان اسلام و ایران از این مساله خوششان نمیآید و تمام تلاش خود را برای تفرقه به کار میبندند و در مقاطعی هم اختلافاتی را ایجاد کردند. اما خوشبختانه مردم هوشیارند و توطئههای آنها را تاکنون خنثی کردهاند.
به نکته مهمی اشاره کردید. مشترکات بین مسلمین زیاد است و البته همان اختلافات جزئی هم باعث رواج فرهنگ گفتوگوست. کما اینکه زندگی مسالمت آمیز و زیست مومنانه شیعیان و اهل سنت این دیار نشان دهنده رواج این فرهنگ گفتوگوست. من در تجربههایم از حضور در این استان این نکته را درک کردهام. به عنوان مثال در روزهای متعددی که در این استان و در شهر زاهدان بودم حتی یک مورد نزاع خیابانی را شاهد نبودم در صورتی که در تهران به کرات شاهد این نزاع هستیم.
به برکت وجود نازنین پیغمبر مکرم اسلام (ص) و همچنین کلام الله مجید و خانه کعبه ما اشتراکات فراوان داریم. به قول مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی ما اینقدر مشترکات داریم که اختلافات جزئی فقهی به چشم نمیآید. این اختلافات جزئی هم طبیعی است و به قول شما باعث «گفتوگو» میشود. بین مذاهب اهل سنت هم اختلافات وجود دارد و حتی بین فتاوای مراجع شیعه. اما مشترکات مسلمانان معمولی نیست. بالاتر از خدای متعال، کعبه و قرآن کریم و اعتقاد به ائمه اطهار (ع) و اولاد پیامبر (ص) دیگر چه داریم؟ هر هفته در نماز جمعه اهل سنت خطبههای متعددی در مدح پیامبر (ص) و اولاد پیامبر (ع) خوانده میشود.
متاسفانه شاید به دلیل کمکاری رسانهها اطلاعات از اقوام بویژه هموطنانی که در استانهای دور از مرکزی چون سیستان و بلوچستان زندگی میکنند، کم است. خود من شاهد بودم که دوستی از تهران به استان شما آمد و از اینکه اهل سنت اسم فرزندان خود را به نام ائمه شیعه میگذارند، حیرت کرده بود.
ببینید اگر به آمارهای رسمی هم نگاه کنید در کل ایران ما نمیتوانیم تعیین کنیم که درصد نامگذاری نوزادان شیعیان به نام ائمه اطهار بیشتر است یا نوزادان اهل سنت. جمعیت اهل سنت به مراتب کمتر از جمعیت شیعیان است، اما تعداد و درصد نامگذاریها به اسامی مقدس اولادان پیغمبر در میان اهل سنت با شیعیان برابری میکند و حتی بلکه بیشتر است. این نشان علقه اهل سنت به پیامبر و خاندانش است و در عمل به وحدت توجه دارند. بنابراین اهل سنت ایران نیز مانند برادران شیعهشان به اهل بیت ارادت ویژه دارند.
به برکت وجود نازنین پیغمبر مکرم اسلام و همچنین کلام الله مجید و خانه کعبه ما اشتراکات فراوان داریم. به قول مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی ما اینقدر مشترکات داریم که اختلافات جزئی فقهی به چشم نمیآیدمتاسفانه چون این مسائل برای جامعه تبیین نشده از این نظر دچار مشکلات فرهنگی هستیم و شبهات بسیاری برای جوانها بوجود میآید. بارها شده سوال کردهاند که مگر اهل سنت هم میشود اسمش حسین باشد؟ چرا نمیشود. حتی میگویند مگر میشود اهل سنت سید باشد؟ بله میشود خود من از سادات حسینیام. ما در منطقه سراوان هم نام خانوادگی سیدزاده و علوی داریم. اینها یک مورد یا دو مورد نیست و به دلیل وصلت با شیعیان هم بوجود نیامده بلکه در طول تاریخ امتداد داشته است. سیدبهاالدین حسینی هم از مداحان اهل سنت است. ما یکبار به مناسبت هفته وحدت در سنندج بودیم. ایشان هم اجرا داشتند و اجراهایی کرد با ۵۰ دف نواز که عالی بود. عجیب آنکه من همانجا شعر بلوچیام در نعت پیغمبر را خواندم و او بلافاصله آن را به بلوچی اجرا کرد و بعد به کردی فارسی عربی و ترکی هم اجراهایی داشت.
متاسفانه کار فرهنگی در حوزه وحدت بسیار اندک بوده است. در این مساله باید به حوزه ادبیات توجه جدی کنیم. خود من درباره امام حسین (ع) و امام رضا (ع) اشعاری سرودهام که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. در نخستین دوره جشنواره بین المللی شعر رضوی شعر بلوچی من درباره امام رضا (ع) حائز رتبه برگزیده شد و در دوره دوم نیز شعری داشتم که رتبه دوم را به خود اختصاص داد.
مذهب هموطنان اهل سنت ساکن استان سیستان و بلوچستان حنفی است و در بین مذاهب اهل سنت این مذهب حتی در حوزه فقه نیز بیشترین نزدیکی را با مذهب امامیه دارد. متاسفانه از این نکته مهم نیز غفلت شده و بویژه رسانهها در این زمینه مقصرند.
بله بیشترین نزدیکی را دارند به این دلیل که امام ابوحنیفه شاگرد فقهی امام جعفر صادق (ع) بود و ایشان هم بنیانگذار مذهب جعفری است. مگر میشود شاگرد با استادش اختلافات عمیق فقهی داشته باشد؟ هرچه دارد از استادش به ارث برده است. همانطور که گفتم در تشیع و در میان مراجع شیعه هم اختلافات جزئی فقهی وجود دارد. مهم جزئی بودن این اختلافات است که و هیچگاه اشتراکات را زیر سوال نخواهند برد. اما دشمنان ما این اتحاد شیعه و سنی را دوست ندارند و دشمن نمیخواهد وحدت وجود داشته باشد. به همین دلیل آنها برنامههای درازمدتی را برای شکستن این وحدت در پیش گرفتهاند. در میان شیعیان بویژه کودکان و نوجوانان تبلیغات سو بسیاری درباره اهل سنت میکنند و در مقابل هم ذهنهای کودکان اهل سنت را شستشو میدهند تا برادر شیعهاش را مسلمان نداند.
متاسفانه کار فرهنگی در حوزه وحدت بسیار اندک بوده است. در این مساله باید به حوزه ادبیات توجه جدی کنیممن از دوران دانشجوییام دوستی شیعه دارم که مانند برادرم است و رفت و آمد خانوادگی داریم. آنقدر به هم اعتقاد داشتیم که در دوران دانشجویی و در خوابگاه پشت سر هم نماز میخواندیم. او اسم دخترش را منیژه گذاشت و من اسم دخترم را زینب. یکبار به شوخی به او گفتم که اسم دخترت چیست؟ گفت که برادرزادهات است و میدانی، چرا میپرسی؟ گفتم اسم دختر من چیست؟ پاسخ داد اسم برادرزادهام را میدانم که زینب است. گفتم حالا بگو کدامیک از ما بیشتر به اهل بیت (ع) ارادت داریم؟ در پاسخ گفت که یک به هیچ به نفع تو. واقعا اگر همه دقت کنیم متوجه میشویم که ما هیچ تضادی نداریم.
یکی دیگر از وجوه فرهنگی استان سیستان و بلوچستان توجه جدی شعرای بلوچ به ائمه اطهار(ع) است. راه محتوایی شعرای بلوچ در طول تاریخ این بوده و در دوران معاصر هم به شما و امثال شما رسیده است. پیش از پرداختن به شعر بلوچ این سوال را تا یادم نرفته بپرسم که چرا پیش از اسم هر شاعر بلوچی از لفظ «ملا» استفاده شده است؟
ببینید ما بلوچها هر چه از گذشتهمان میدانیم به برکت شعر بوده است. تمدن در بلوچستان به قبل از آریاییها باز میگردد و قوم ما دیرینه سال است. اما مکتوباتمان در نهایت برای ۳۰۰ سال قبل است. ما اطلاعاتی را که امروزه از تاریخمان داریم، به برکت شعر و ادب بوده است. ما سنت حماسهسرایی داشتیم. اشعار شعرای قدیم بلوچ همواره با موسیقی نقل میشد. ملافاضل، ملابهادر و... از شعرای مطرح بلوچ هستند. اما پرسیدید که چرا پیش از اسم این بزرگان ملا آمده است. بلوچها به کسی که سواد خواندن و نوشتن داشت ملا میگفتند و اکنون هم حتی به کسانی که درسخوانده دانشگاهها هستند ملا میگویند.
ملاهای بلوچ بیشترین شعرهایشان درباره حضرت امام حسین(ع) و رخداد کربلاست. محال است که یک شاعر بلوچ را پیدا کنید که شعری درباره سیدالشهدا نداشته باشد در مجموع بیشتر شعرای ما ملاها هستند. من تحقیقی درباره کل مجموعه شعرای کهن و معاصر بلوچ دارم که در کتاب «شوهاز» آمده است. بیشترین آثار این شاعران دینی و آیینی است تا اجتماعی، عشقی و یا حب وطن. شما فکر میکنید که موضوع خاص این اشعار دینی و آیینی چیست؟ در درجه اول گمان میکنیم که درباره پیغمبر مکرم اسلام باشد. البته شعرهای نغزی هم در نعت پیغمبر سرودهاند اما خیر. در درجه دوم گمان میکنیم که درباره خلفا باشد که البته برای خلفا هم شعر گرفتهاند اما حجم عمدهاش درباره خلفا نیست.
باید به شما بگویم که ملاهای بلوچ بیشترین شعرهایشان درباره حضرت امام حسین (ع) و رخداد کربلاست. محال است که یک شاعر بلوچ را پیدا کنید که شعری درباره سیدالشهدا (ع) نداشته باشد.
علت این حب و علاقه چیست؟
امام حسین (ع) به عنوان نوه پیغمبر (ص) و یکی از ائمه که جانش را برای اسلام فدا کرد و علاوه بر این مولفههای بسیار مهم، قیام امام حسین (ع) و نحوه شهادتشان اسطورهای بوده است. مردم سیستان و بلوچستان به صورت ژنتیکی علقهای به اسطورهها دارند. اسطورهها در ژن و ذات مردم سیستان و بلوچستان نقش بسته است و امام حسین (ع) هم بزرگترین اسطوره تاریخ بشریت است. بجز مسلمان، مسیحیان و یهودیان هم امام حسین (ع) را یکی از بزرگترین اسطورههای بشری میدانند. به همین دلایل در میان شعرای اهل سنت بیشترین شعرها درباره امام حسین گفته شده است. ملایان بلوچ درباره کربلا مثنویهای بلند ۱۰ صفحهای سرودهاند. مرحوم مولوی عبدالله روانبد اشعاری درباره امام علی (ع) دارد که مخاطب با خوانشش بسیار حیرت کرده و مو به تنش سیخ میشود. همو چنان درباره کربلا شعر گفته و تصویرسازی ادبی کرده که حیرت انگیز است. بنابراین نقش شعر برای احیای اعتقادات دینی مذهبی و آیینی بسیار موثر بوده است.
در دهههای اخیر جهان اسلام و بویژه ایران به پیشرفتهای مهم علمی نائل شد و دشمنان دین و امت واحده چارهای ندیدند تا دوباره روی به ترویج تفرقه و اختلاف بیاورند. خوشبختانه اکنون ایرانیان آگاهیهای بسیاری نسبت به دهههای پیشین پیدا کرده و نسبت به مساله وحدت توجه جدی نشان دادهاند. در مناطقی از کشور که هموطنان اهل سنت زندگی میکنند، میتوان لحظات زیبایی را از زیست مسالمت آمیز و زندگی برادرانه شیعه و سنی دید.
استان سیستان و بلوچستان یکی از پهناورترین استانهای کشور است و ترکیب جمعیتی آن میان شیعیان و اهل سنت تقسیم شده. متاسفانه رسانهها از این استان تصویرهای خوبی را به ایرانیان نشان نداده و این استان را ناامن جلوه دادهاند. این در صورتی است که پیمانهای برادری قوی در این استان میان شیعیان و اهل سنت وجود دارد و همین زندگی برادرانه باعث امنیت بالای این استان شده است.
متاسفانه این استان هنوز با محرومیت دست و پنجه نرم میکند و دولتها تاکنون نسبت به مسائل عمرانی این استان عزیز بیتوجه بودهاند. این محرومیت هم البته هم شامل اهل سنت و هم شامل شیعیان ساکن در این استان میشود. بزرگان این منطقه اعم از نماینده ولی فقیه و امام جمعه شیعیان و همچنین امام جمعه اهل سنت مرکز این استان بارها بر این محرومیت تاکید کردهاند و شاید اگر توجه ویژه رهبر معظم انقلاب و همچنین بزرگانی چون سردار شهید نورعلی شوشتری نبود، این استان تا همین حد هم رنگ عمران و آبادانی را به خود نمیدید. شاید بتوان گفت که اگر در مواردی ناامنی در این استان بوجود میآید به دلیل محرومیت و فقر است.
به مناسبت هفته وحدت با سید عبدالسلام بزرگزاده به گفتوگو نشستیم. بزرگزاده شاعر اهل سنت بلوچ، پژوهشگر ادبیات و هنر و از فعالان شناختهشده فرهنگی استان سیستان و بلوچستان است. مجموعه چند جلدی «شوهاز» از جمله کتابهای منتشر شده اوست.
شاید بهتر باشد که بحثمان را با محل زندگی شما یعنی استان بزرگ و عزیز سیستان و بلوچستان آغاز کنیم. شما یکی از فعالان فرهنگی این استان هستید و بعضا سمتهایی هم از جمله در صدا و سیما داشتهاید. شما را به عنوان یکی از فرهنگیان منادی وحدت هم میشناسند و شعرهای شما بویژه درباره پیامبر مکرم اسلام و همچنین اهل بیت علیهم السلام مشهور است.
ببینید استان سیستان و بلوچستان به پایتخت وحدت اسلامی نامگذاری شده و برای اینکار دلایل مهمی هم وجود دارد. در طول تاریخ، این استان محل زیست اقوام و مذاهب متعدد بوده است. پس از شکل گیری شهر زاهدان اقوام مختلفی اعم از بلوچ، سیستانی، بیرجندی و... و به طور کل ایرانیان از مناطق دور و اطراف در آن ساکن شدند که مذاهب متعددی داشتند از جمله شیعه، اهل سنت و سیکها هم که از قدیم در منطقه ساکن بودند.
زاهدانیها و کلا اهالی سیستان و بلوچستان با این همه تعدد مذاهب در طول تاریخ همیشه در صلح، صفا و برادری در کنار هم زیسته و زندگی مسالمت آمیزی داشتهاند فقط در برههها و مقاطع کوتاهی دشمنان اسلام و امت ایران در این منطقه دست به تفرقه افکنی زده و مصیبتهایی را موجب شدند.
جالب است برای شما بگویم که در خیابان شهید بهشتی زاهدان دو مسجد روبهروی هم وجود دارد. بنیانگذار این دو مسجد دو برادر به نامهای سیدعبدالسلام حسینی و سیدحاجی حسینی هستند. سرگذشت این دو برادر حیرت انگیز است. یکی از این دو شیعه و دیگری اهل سنت بود و هر دو هم از یک پدر و مادر بودند. این دو مسجد را هم در ملک و زمین موروثیشان ساختند. سیدحاجی چند سال پیش فوت کرد.
زاهدانیها و کلا اهالی سیستان و بلوچستان با این همه تعدد مذاهب در طول تاریخ همیشه در صلح، صفا و برادری در کنار هم زیسته و زندگی مسالمت آمیزی داشتهاندبه هر حال، این دو برادر در این شهر زندگی کرده و هر دو متولی و پایهگذار دو نهاد مهم اسلامی بودند و برادرانه در هر دو مسجد مناسک خودشان را به جا میآوردند. اگر شیعهای فوت میکرد و در مسجد شیعیان برای او مراسم ترحیمی گرفته میشد اهل سنت آن محل نیز همگی به مسجد شیعیان میآمدند و در کارها کمک میکردند و اگر اهل سنتی فوت میشد، شیعیان با خلوص نیت هم در کارها کمک میکردند و هم در مجلس ترحیم حضور مییافتند و این روند کماکان ادامه دارد. هر دو طیف معتقد بودند که مسجد برای خداست و این حرکت آنها مصداق عملی وحدت بود. زاهدان یک ویژگی دارد که چه شیعه و چه اهل سنت همگی مومن و متشرع هستند.
استان ما تعدد مذاهب و اقوام دارد. قطعا وقتی اهالی و بومیان اینگونه مسالمت آمیز و برادرانه با هم زندگی میکنند و با هم وصلت میکنند، نشان دهنده آن است که معدود اختلافات فقهی مشکلی درست نکرده و نمیکند. شما یقین داشته باشید که دشمنان اسلام و ایران از این مساله خوششان نمیآید و تمام تلاش خود را برای تفرقه به کار میبندند و در مقاطعی هم اختلافاتی را ایجاد کردند. اما خوشبختانه مردم هوشیارند و توطئههای آنها را تاکنون خنثی کردهاند.
به نکته مهمی اشاره کردید. مشترکات بین مسلمین زیاد است و البته همان اختلافات جزئی هم باعث رواج فرهنگ گفتوگوست. کما اینکه زندگی مسالمت آمیز و زیست مومنانه شیعیان و اهل سنت این دیار نشان دهنده رواج این فرهنگ گفتوگوست. من در تجربههایم از حضور در این استان این نکته را درک کردهام. به عنوان مثال در روزهای متعددی که در این استان و در شهر زاهدان بودم حتی یک مورد نزاع خیابانی را شاهد نبودم در صورتی که در تهران به کرات شاهد این نزاع هستیم.
به برکت وجود نازنین پیغمبر مکرم اسلام (ص) و همچنین کلام الله مجید و خانه کعبه ما اشتراکات فراوان داریم. به قول مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی ما اینقدر مشترکات داریم که اختلافات جزئی فقهی به چشم نمیآید. این اختلافات جزئی هم طبیعی است و به قول شما باعث «گفتوگو» میشود. بین مذاهب اهل سنت هم اختلافات وجود دارد و حتی بین فتاوای مراجع شیعه. اما مشترکات مسلمانان معمولی نیست. بالاتر از خدای متعال، کعبه و قرآن کریم و اعتقاد به ائمه اطهار (ع) و اولاد پیامبر (ص) دیگر چه داریم؟ هر هفته در نماز جمعه اهل سنت خطبههای متعددی در مدح پیامبر (ص) و اولاد پیامبر (ع) خوانده میشود.
متاسفانه شاید به دلیل کمکاری رسانهها اطلاعات از اقوام بویژه هموطنانی که در استانهای دور از مرکزی چون سیستان و بلوچستان زندگی میکنند، کم است. خود من شاهد بودم که دوستی از تهران به استان شما آمد و از اینکه اهل سنت اسم فرزندان خود را به نام ائمه شیعه میگذارند، حیرت کرده بود.
ببینید اگر به آمارهای رسمی هم نگاه کنید در کل ایران ما نمیتوانیم تعیین کنیم که درصد نامگذاری نوزادان شیعیان به نام ائمه اطهار بیشتر است یا نوزادان اهل سنت. جمعیت اهل سنت به مراتب کمتر از جمعیت شیعیان است، اما تعداد و درصد نامگذاریها به اسامی مقدس اولادان پیغمبر در میان اهل سنت با شیعیان برابری میکند و حتی بلکه بیشتر است. این نشان علقه اهل سنت به پیامبر و خاندانش است و در عمل به وحدت توجه دارند. بنابراین اهل سنت ایران نیز مانند برادران شیعهشان به اهل بیت ارادت ویژه دارند.
به برکت وجود نازنین پیغمبر مکرم اسلام و همچنین کلام الله مجید و خانه کعبه ما اشتراکات فراوان داریم. به قول مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی ما اینقدر مشترکات داریم که اختلافات جزئی فقهی به چشم نمیآیدمتاسفانه چون این مسائل برای جامعه تبیین نشده از این نظر دچار مشکلات فرهنگی هستیم و شبهات بسیاری برای جوانها بوجود میآید. بارها شده سوال کردهاند که مگر اهل سنت هم میشود اسمش حسین باشد؟ چرا نمیشود. حتی میگویند مگر میشود اهل سنت سید باشد؟ بله میشود خود من از سادات حسینیام. ما در منطقه سراوان هم نام خانوادگی سیدزاده و علوی داریم. اینها یک مورد یا دو مورد نیست و به دلیل وصلت با شیعیان هم بوجود نیامده بلکه در طول تاریخ امتداد داشته است. سیدبهاالدین حسینی هم از مداحان اهل سنت است. ما یکبار به مناسبت هفته وحدت در سنندج بودیم. ایشان هم اجرا داشتند و اجراهایی کرد با ۵۰ دف نواز که عالی بود. عجیب آنکه من همانجا شعر بلوچیام در نعت پیغمبر را خواندم و او بلافاصله آن را به بلوچی اجرا کرد و بعد به کردی فارسی عربی و ترکی هم اجراهایی داشت.
متاسفانه کار فرهنگی در حوزه وحدت بسیار اندک بوده است. در این مساله باید به حوزه ادبیات توجه جدی کنیم. خود من درباره امام حسین (ع) و امام رضا (ع) اشعاری سرودهام که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. در نخستین دوره جشنواره بین المللی شعر رضوی شعر بلوچی من درباره امام رضا (ع) حائز رتبه برگزیده شد و در دوره دوم نیز شعری داشتم که رتبه دوم را به خود اختصاص داد.
مذهب هموطنان اهل سنت ساکن استان سیستان و بلوچستان حنفی است و در بین مذاهب اهل سنت این مذهب حتی در حوزه فقه نیز بیشترین نزدیکی را با مذهب امامیه دارد. متاسفانه از این نکته مهم نیز غفلت شده و بویژه رسانهها در این زمینه مقصرند.
بله بیشترین نزدیکی را دارند به این دلیل که امام ابوحنیفه شاگرد فقهی امام جعفر صادق (ع) بود و ایشان هم بنیانگذار مذهب جعفری است. مگر میشود شاگرد با استادش اختلافات عمیق فقهی داشته باشد؟ هرچه دارد از استادش به ارث برده است. همانطور که گفتم در تشیع و در میان مراجع شیعه هم اختلافات جزئی فقهی وجود دارد. مهم جزئی بودن این اختلافات است که و هیچگاه اشتراکات را زیر سوال نخواهند برد. اما دشمنان ما این اتحاد شیعه و سنی را دوست ندارند و دشمن نمیخواهد وحدت وجود داشته باشد. به همین دلیل آنها برنامههای درازمدتی را برای شکستن این وحدت در پیش گرفتهاند. در میان شیعیان بویژه کودکان و نوجوانان تبلیغات سو بسیاری درباره اهل سنت میکنند و در مقابل هم ذهنهای کودکان اهل سنت را شستشو میدهند تا برادر شیعهاش را مسلمان نداند.
متاسفانه کار فرهنگی در حوزه وحدت بسیار اندک بوده است. در این مساله باید به حوزه ادبیات توجه جدی کنیممن از دوران دانشجوییام دوستی شیعه دارم که مانند برادرم است و رفت و آمد خانوادگی داریم. آنقدر به هم اعتقاد داشتیم که در دوران دانشجویی و در خوابگاه پشت سر هم نماز میخواندیم. او اسم دخترش را منیژه گذاشت و من اسم دخترم را زینب. یکبار به شوخی به او گفتم که اسم دخترت چیست؟ گفت که برادرزادهات است و میدانی، چرا میپرسی؟ گفتم اسم دختر من چیست؟ پاسخ داد اسم برادرزادهام را میدانم که زینب است. گفتم حالا بگو کدامیک از ما بیشتر به اهل بیت (ع) ارادت داریم؟ در پاسخ گفت که یک به هیچ به نفع تو. واقعا اگر همه دقت کنیم متوجه میشویم که ما هیچ تضادی نداریم.
یکی دیگر از وجوه فرهنگی استان سیستان و بلوچستان توجه جدی شعرای بلوچ به ائمه اطهار(ع) است. راه محتوایی شعرای بلوچ در طول تاریخ این بوده و در دوران معاصر هم به شما و امثال شما رسیده است. پیش از پرداختن به شعر بلوچ این سوال را تا یادم نرفته بپرسم که چرا پیش از اسم هر شاعر بلوچی از لفظ «ملا» استفاده شده است؟
ببینید ما بلوچها هر چه از گذشتهمان میدانیم به برکت شعر بوده است. تمدن در بلوچستان به قبل از آریاییها باز میگردد و قوم ما دیرینه سال است. اما مکتوباتمان در نهایت برای ۳۰۰ سال قبل است. ما اطلاعاتی را که امروزه از تاریخمان داریم، به برکت شعر و ادب بوده است. ما سنت حماسهسرایی داشتیم. اشعار شعرای قدیم بلوچ همواره با موسیقی نقل میشد. ملافاضل، ملابهادر و... از شعرای مطرح بلوچ هستند. اما پرسیدید که چرا پیش از اسم این بزرگان ملا آمده است. بلوچها به کسی که سواد خواندن و نوشتن داشت ملا میگفتند و اکنون هم حتی به کسانی که درسخوانده دانشگاهها هستند ملا میگویند.
ملاهای بلوچ بیشترین شعرهایشان درباره حضرت امام حسین(ع) و رخداد کربلاست. محال است که یک شاعر بلوچ را پیدا کنید که شعری درباره سیدالشهدا نداشته باشد در مجموع بیشتر شعرای ما ملاها هستند. من تحقیقی درباره کل مجموعه شعرای کهن و معاصر بلوچ دارم که در کتاب «شوهاز» آمده است. بیشترین آثار این شاعران دینی و آیینی است تا اجتماعی، عشقی و یا حب وطن. شما فکر میکنید که موضوع خاص این اشعار دینی و آیینی چیست؟ در درجه اول گمان میکنیم که درباره پیغمبر مکرم اسلام باشد. البته شعرهای نغزی هم در نعت پیغمبر سرودهاند اما خیر. در درجه دوم گمان میکنیم که درباره خلفا باشد که البته برای خلفا هم شعر گرفتهاند اما حجم عمدهاش درباره خلفا نیست.
باید به شما بگویم که ملاهای بلوچ بیشترین شعرهایشان درباره حضرت امام حسین (ع) و رخداد کربلاست. محال است که یک شاعر بلوچ را پیدا کنید که شعری درباره سیدالشهدا (ع) نداشته باشد.
علت این حب و علاقه چیست؟
امام حسین (ع) به عنوان نوه پیغمبر (ص) و یکی از ائمه که جانش را برای اسلام فدا کرد و علاوه بر این مولفههای بسیار مهم، قیام امام حسین (ع) و نحوه شهادتشان اسطورهای بوده است. مردم سیستان و بلوچستان به صورت ژنتیکی علقهای به اسطورهها دارند. اسطورهها در ژن و ذات مردم سیستان و بلوچستان نقش بسته است و امام حسین (ع) هم بزرگترین اسطوره تاریخ بشریت است. بجز مسلمان، مسیحیان و یهودیان هم امام حسین (ع) را یکی از بزرگترین اسطورههای بشری میدانند. به همین دلایل در میان شعرای اهل سنت بیشترین شعرها درباره امام حسین گفته شده است. ملایان بلوچ درباره کربلا مثنویهای بلند ۱۰ صفحهای سرودهاند. مرحوم مولوی عبدالله روانبد اشعاری درباره امام علی (ع) دارد که مخاطب با خوانشش بسیار حیرت کرده و مو به تنش سیخ میشود. همو چنان درباره کربلا شعر گفته و تصویرسازی ادبی کرده که حیرت انگیز است. بنابراین نقش شعر برای احیای اعتقادات دینی مذهبی و آیینی بسیار موثر بوده است.