گفتوگوی خبرگزاری رضوی با خادمیار جانباز حرم رضوی؛
دردهای جانبازی را با خدمت به حضرت رضا(ع) تسکین میدهم
خبرگزاری رضوی ـ آزیتا ذکاء؛ با انتصاب حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی به عنوان تولیت در آستان قدس رضوی، شاهد رشد چشمگیر خدمتهای متنوع برای اقشار مختلف بودیم که خادمیاری جانبازان قطع نخاعی در بخش شمیم رضوان نمونهای از آن خدمتها است که در راستای توسعه مفهوم خدمت، خادم و مخدوم شکل گرفت.
جانبازان قطع نخاعی با وجود دردهای بسیار جسمی، اما یک روز خود را برای خدمت در حرم مطهر امام رضا(ع) اختصاص دادهاند تا این فضای معنوی خدمت مرهمی بر دردهای جانکاه آنها از مجروحیت در جنگ باشد. علیرضا طاحونی یکی از همین جانبازان قطع نخاعی است که 35 سال با این سوغات ناخواسته جنگ روزگار میگذراند. اما همجواری امام رضا(ع) را در طول این سالها مرهم دردهایش دانسته و اعتقاد دارد عنایات حضرت را در زندگیاش بارها و بارها شاهد بوده است.
در چهارشنبههای امام رضایی با این خادمیار جانباز بخش شمیم رضوان گفتوگویی انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
آقای طاحونی با توجه به شرایط جسمی خود، فکر میکرد روزی سعادت خدمت به ولینعمت خود علیبنموسیالرضا(ع) را به دست آورد؟
تا قبل تولیت آقای رئیسی جزو محالات بود که من و دیگر جانبازان قطع نخاعی بتوانیم خادم حضرت شویم. یک روز که ایشان با جانبازان دیدار داشتند، بچهها از او خواستند که زمینه خدمت را برای ما نیز فراهم کند. اینگونه شد که با عنایت حضرت و مدیریت بالای آقای رئیسی در رشد چشمگیر خدمت در حرم مطهر، ما هم توفیق خادمی این بارگاه ملکوتی را یافتیم. از آنجا که ما ویلچرنشین هستیم، بهترین جایی که میتوانستیم خدمت کنیم همین بخش شمیم رضوان است.
البته پارسال ما جانبازان در چایخانه حضرت یک نوع خدمت دیگر را نیز تجریه کردیم. با حضور در چایخانه حضرت، استکانها را داخل سینیها چیده و نباتهای متبرک را داخل استکانها قرار میدادیم تا بزرگواران دیگر با پر کردن استکانها از چایی به پذیرایی زائران امام رضا(ع) بپردازند.
دو سال قبل یعنی سال 1398 نیز طبق سنوات گذشته کیک تولد بزرگی برای میلاد باسعادت امام رضا(ع) تهیه شده بود که ما جانبازان به عنوان خادمیاران حضرت نیز با حضور در این حرکت زیبا در بستهبندی و توزیع آن به زائران حضرت سهیم بودیم.
شرایط جسمی جانبازان قطع نخاعی توان ساعات طولانی قرار گرفتن پشت میز و انجام وظیفه را دارد و سخت نیست؟
چرا سخت نباشد. جانبازان قطع نخاعی دردهای قابل وصفی دارند که در حالت طبیعی دردهای زیادی را تحمل میکنند. ولی این یک روز را با عشق برای خادمی میآیند و درد و ارادت به حضرت را با هم عجین کرده و دوایی برای زخمهای خود ساختهاند. اینجا ما جانبازان آرامش میگیریم و دردهای ما در برابر این سعادتی که نصیب ما شده، چیزی نیست. امیدوارم همین خدمت ناچیز را حضرت از ما قبول کنند.
غیر خادمی حضرت دیگر چه عنایات امام مهربانیها بر زندگی شما سایه انداخته و از لطف بیکران این امام همام کسب فیض کردهاید؟
سه سال بعد مجروحیت و جانبازی ازدواج کردم. پنج سال بعد از ازدواج لطف حضرت شامل حال ما شد و خدا تنها فرزندم زهرا را به ما عنایت کرد. قبل تولد دخترم از زادگاهم گناباد به مشهد مهاجرت کرده و همجوار آقا شدیم. در سایه رحمت خدا و لطف امام مهربانیها، هم طعم پدری را چشیدم و همچنین کاری برای کسب درآمد نداشتم که آن هم به لطف امام رضا(ع) جور شد. صاحبخانه ما که خادم حرم بود و در استانداری کار میکرد، یک روز پیشنهاد کار در استانداری را به من داد که قبول کردم و به عنوان مسئول فنی مشغول به کار شدم و اکنون 25 سال است که در استانداری شاغل هستم که همه اینها را توفیقاتی از سوی خدا و حضرت میدانم.
چه مدت پس از جنگ به مقام جانبازی نائل آمدید؟
نوجوانیام با انقلاب و آغاز جنگ همراه بود. سال چهارم جنگ به عنوان سرباز در جبهههای حق علیه باطل حضور یافتم و در گروه «جستجوگران نور» وظیفه شناسایی و تفحص شهدا را بر عهده داشتم. دو سال سربازی را در دفعات متعدد زخمی شدم اما جراحات من سطحی بوده و بعد بهبودی نسبی مجدد راهی جبههها میشدم. اما سال 1365 در سن بیست سالگی در عملیات کربلای پنج و در منطقه شلمچه مجروح شدم. آخرین مجروحیتم که با قطع نخاع همراه بود، اینگونه اتفاق افتاد که در حال حمل یک رزمنده مجروح بودم که از پشت سر مورد ترکش خمپاره قرار گرفته و به بیمارستان اهواز منتقل شدم. پس از یک هفته بیهوشی متوجه شدم که قطع نخاع شده و دیگر نتوانستم در جبهه حضور پیدا کنم.
به عنوان یک رزمنده خراسانی در شبهای عملیات چه توسلی به ولینعمت خود امام رضا(ع) داشتید؟
رزمندگان در طول هشت سال دفاع مقدس انس قابل وصفی با اهلبیت(ع) داشتند و در همه حال ذکر نام ائمه(ع) بر لبان آنها جاری بود. امام رضا(ع) هم به عنوان یک امام معصوم(ع) که در کشور خودمان مدفون هستند دلگرمی همه ما بودند و چه رزمندگانی که آرزوی زیارت حضرت را داشتند. ما رزمندگان خراسانی قبل اعزام به جبهه به حرم مشرف شده و از آقا اذن جهاد میگرفتیم. من جان ناقابل خود را در راه اسلام و ولایت وقف کرده و این را بارها به حضرت گفته بودم.
در پایان مصاحبه بفرمایید از امام رضا(ع) شفای خود را نخواستهاید؟
من بعد سربازی به عنوان بسیجی وارد جبهه شدم. من با خدا معامله کردم و قسمت من از این سفرهای که خدا آن زمان برای ما پهن کرد جانبازی نصیب شد. همه دردهای جانبازی برایم شیرین است چون هدفم خدمت به مردم و دفاع از ناموسم بود. به جای شفا از حضرت صبر میخواهم تا بتوانم دردهای جانبازی را تحمل کنم و اجر خود را محفوظ بدارم تا با عاقبتبخیری به دوستان شهید خود بپیوندم.
جانبازان قطع نخاعی با وجود دردهای بسیار جسمی، اما یک روز خود را برای خدمت در حرم مطهر امام رضا(ع) اختصاص دادهاند تا این فضای معنوی خدمت مرهمی بر دردهای جانکاه آنها از مجروحیت در جنگ باشد. علیرضا طاحونی یکی از همین جانبازان قطع نخاعی است که 35 سال با این سوغات ناخواسته جنگ روزگار میگذراند. اما همجواری امام رضا(ع) را در طول این سالها مرهم دردهایش دانسته و اعتقاد دارد عنایات حضرت را در زندگیاش بارها و بارها شاهد بوده است.
در چهارشنبههای امام رضایی با این خادمیار جانباز بخش شمیم رضوان گفتوگویی انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
آقای طاحونی با توجه به شرایط جسمی خود، فکر میکرد روزی سعادت خدمت به ولینعمت خود علیبنموسیالرضا(ع) را به دست آورد؟
تا قبل تولیت آقای رئیسی جزو محالات بود که من و دیگر جانبازان قطع نخاعی بتوانیم خادم حضرت شویم. یک روز که ایشان با جانبازان دیدار داشتند، بچهها از او خواستند که زمینه خدمت را برای ما نیز فراهم کند. اینگونه شد که با عنایت حضرت و مدیریت بالای آقای رئیسی در رشد چشمگیر خدمت در حرم مطهر، ما هم توفیق خادمی این بارگاه ملکوتی را یافتیم. از آنجا که ما ویلچرنشین هستیم، بهترین جایی که میتوانستیم خدمت کنیم همین بخش شمیم رضوان است.
البته پارسال ما جانبازان در چایخانه حضرت یک نوع خدمت دیگر را نیز تجریه کردیم. با حضور در چایخانه حضرت، استکانها را داخل سینیها چیده و نباتهای متبرک را داخل استکانها قرار میدادیم تا بزرگواران دیگر با پر کردن استکانها از چایی به پذیرایی زائران امام رضا(ع) بپردازند.
دو سال قبل یعنی سال 1398 نیز طبق سنوات گذشته کیک تولد بزرگی برای میلاد باسعادت امام رضا(ع) تهیه شده بود که ما جانبازان به عنوان خادمیاران حضرت نیز با حضور در این حرکت زیبا در بستهبندی و توزیع آن به زائران حضرت سهیم بودیم.
شرایط جسمی جانبازان قطع نخاعی توان ساعات طولانی قرار گرفتن پشت میز و انجام وظیفه را دارد و سخت نیست؟
چرا سخت نباشد. جانبازان قطع نخاعی دردهای قابل وصفی دارند که در حالت طبیعی دردهای زیادی را تحمل میکنند. ولی این یک روز را با عشق برای خادمی میآیند و درد و ارادت به حضرت را با هم عجین کرده و دوایی برای زخمهای خود ساختهاند. اینجا ما جانبازان آرامش میگیریم و دردهای ما در برابر این سعادتی که نصیب ما شده، چیزی نیست. امیدوارم همین خدمت ناچیز را حضرت از ما قبول کنند.
غیر خادمی حضرت دیگر چه عنایات امام مهربانیها بر زندگی شما سایه انداخته و از لطف بیکران این امام همام کسب فیض کردهاید؟
سه سال بعد مجروحیت و جانبازی ازدواج کردم. پنج سال بعد از ازدواج لطف حضرت شامل حال ما شد و خدا تنها فرزندم زهرا را به ما عنایت کرد. قبل تولد دخترم از زادگاهم گناباد به مشهد مهاجرت کرده و همجوار آقا شدیم. در سایه رحمت خدا و لطف امام مهربانیها، هم طعم پدری را چشیدم و همچنین کاری برای کسب درآمد نداشتم که آن هم به لطف امام رضا(ع) جور شد. صاحبخانه ما که خادم حرم بود و در استانداری کار میکرد، یک روز پیشنهاد کار در استانداری را به من داد که قبول کردم و به عنوان مسئول فنی مشغول به کار شدم و اکنون 25 سال است که در استانداری شاغل هستم که همه اینها را توفیقاتی از سوی خدا و حضرت میدانم.
چه مدت پس از جنگ به مقام جانبازی نائل آمدید؟
نوجوانیام با انقلاب و آغاز جنگ همراه بود. سال چهارم جنگ به عنوان سرباز در جبهههای حق علیه باطل حضور یافتم و در گروه «جستجوگران نور» وظیفه شناسایی و تفحص شهدا را بر عهده داشتم. دو سال سربازی را در دفعات متعدد زخمی شدم اما جراحات من سطحی بوده و بعد بهبودی نسبی مجدد راهی جبههها میشدم. اما سال 1365 در سن بیست سالگی در عملیات کربلای پنج و در منطقه شلمچه مجروح شدم. آخرین مجروحیتم که با قطع نخاع همراه بود، اینگونه اتفاق افتاد که در حال حمل یک رزمنده مجروح بودم که از پشت سر مورد ترکش خمپاره قرار گرفته و به بیمارستان اهواز منتقل شدم. پس از یک هفته بیهوشی متوجه شدم که قطع نخاع شده و دیگر نتوانستم در جبهه حضور پیدا کنم.
به عنوان یک رزمنده خراسانی در شبهای عملیات چه توسلی به ولینعمت خود امام رضا(ع) داشتید؟
رزمندگان در طول هشت سال دفاع مقدس انس قابل وصفی با اهلبیت(ع) داشتند و در همه حال ذکر نام ائمه(ع) بر لبان آنها جاری بود. امام رضا(ع) هم به عنوان یک امام معصوم(ع) که در کشور خودمان مدفون هستند دلگرمی همه ما بودند و چه رزمندگانی که آرزوی زیارت حضرت را داشتند. ما رزمندگان خراسانی قبل اعزام به جبهه به حرم مشرف شده و از آقا اذن جهاد میگرفتیم. من جان ناقابل خود را در راه اسلام و ولایت وقف کرده و این را بارها به حضرت گفته بودم.
در پایان مصاحبه بفرمایید از امام رضا(ع) شفای خود را نخواستهاید؟
من بعد سربازی به عنوان بسیجی وارد جبهه شدم. من با خدا معامله کردم و قسمت من از این سفرهای که خدا آن زمان برای ما پهن کرد جانبازی نصیب شد. همه دردهای جانبازی برایم شیرین است چون هدفم خدمت به مردم و دفاع از ناموسم بود. به جای شفا از حضرت صبر میخواهم تا بتوانم دردهای جانبازی را تحمل کنم و اجر خود را محفوظ بدارم تا با عاقبتبخیری به دوستان شهید خود بپیوندم.