۰
تاریخ انتشار
شنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۴۶
به مناسبت ولادت امام کاظم(علیه السلام)

جمله خشم از كبر خیزد از تكبر پاك شو/ در ستایش حلم و بردباری

ملیحه جهانبخش
جمله خشم از كبر خیزد از تكبر پاك شو/ در ستایش حلم و بردباری

امکان نداشت کسی بتواند عصبانی‌اش کند. بردبار و صبور بود و همیشه آرامش خود را حفظ می کرد. حتی در مقابل کسانی که به عمد آزارش می دادند و با او دشمنی می کردند. می گفت" آدمی که زود عصبانی بشود و از کوره در برود نشانه ضعف اوست اگر جایی که عصبانی شدی خودت را کنترل کنی هنر است". خودش هم استاد این کار بود نهایت عصبانیت اش این بود که بلند می شد و از شرایطی که در آن قرار گرفته بود دور می شد... آرام که می شد بر می گشت و با آرامش حرف می زد...
بدون شک تمرین برخی از فضایل اخلاقی کار آسانی نیست. اینکه انسان با قرار گرفتن در شرایط مختلف بتواند صفت پسندیده ای را در خود تقویت کند یا ویژگی اخلاقی ناپسندی را کم کم از خود دور کند. اما الگوپذیری از اشخاصی که با والاترین صفت های اخلاقی زیبنده هستند می تواند راهگشا و راهنمای مسیر باشد. ائمه علیهم السلام هر کدام به صفت و ویژگی بارزی شاخص بودند که مرور حکایت ها و سیره زندگی ایشان می تواند کوکب هدایتی در مسیر تیره و تار زندگی انسان باشد.
یکی از ویژگی اخلاقی که در ارتباطات اجتماعی می تواند تاثیر بسزایی داشته باشد بردباری و حلم است اینکه انسان در مواجه با شرایط خشمگین شدن بتواند کظم غیظ کند و آرامش خود را حفظ کند. و چه الگویی زیباتر و شایسته تر از امام کاظم علیه السلام که بیستم ذی الحجه نیز مصادف با ولادت ایشان است. امام کاظم عليه السلام به دليل حلم و بردباري در برابر تجاوزکاران و فرونشاندن غيظ و خشم خويش به «کاظم» ملقب و به خاطر لياقت و شايستگی اش به «عبدصالح» معروف بود. در حکایتی آمده است:
مردى در مدینه مى‌زیست که امام کاظم(ع) را آزار مى‌داد و گاهى به ایشان با دشنام، توهین مى‌کرد؛ برخى از یاران امام کاظم(ع)، پیشنهاد مى‌کردند که او را تأدیب کنند؛ اما امام شدیداً ایشان را از این کار باز مى‌داشت.
روزی امام کاظم(ع) بر مرکب سوار شده و به مزرعه آن مرد رفتند و او را در مزرعه یافتند و چون کنار او رسیدند، از مرکب پیاده شدند و با گشاده‌رویى و بزرگوارى از او پرسیدند: چقدر براى این مزرعه خرج کرده‌اى؟ گفت: صد دینار. فرمود: چقدر امید سود دارى؟ گفت: غیب نمى‌دانم. فرمود: گفتم چقدر امیدوار هستى؟ گفت: امید ۲۰۰ دینار سود دارم. حضرت ۳۰۰ دینار به او مرحمت فرمودند و فرمودند زراعت هم از آن خودت، خدا به تو آنچه به آن امید دارى خواهد رسانید.
آن شخص برخاست و سر آن گرامى را بوسید و از او خواست که از گناهان و جسارت‌هاى وى در گذرد. امام تبسمى فرمودند و بازگشتند. روز بعد، آن مرد در مسجد نشسته بود که امام کاظم(ع) وارد شدند. آن مرد تا نگاهش به امام افتاد، گفت: «الله اعلم حیث یجعل رسالته»؛ خدا بهتر مى‌داند که رسالت خویش را به چه کسانى بدهد. دوستانش با شگفتى پرسیدند، داستان چیست، قبلا از او بد مى‌گفتى؟ او دوباره امام را دعا کرد و دوستانش با او به ستیزه برخاستند... امام با یارانى از خود که قصد قتل او را داشتند فرمود: کدام بهتر است، نیت شما یا اینکه من با رفتار خویش او را به راه آوردم؟ (تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص ۲۸/ ارشاد مفید، ص ۲۷۸)
از امام‌ رضا درباره‌ بهترين‌ بندگان‌ سؤال‌ شد؛ فرمود: آنان‌ که هرگاه‌ نيكى‌كنند خوشحال‌ شوند  و هرگاه‌ بدى‌ كنند آمرزش‌ خواهند و هرگاه‌ عطا شوند شكر گزارند، و هرگاه‌ بلا بينند صبر كنند و هرگاه‌ خشم‌ كنند؛ درگذرند.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
 
https://www.razavi.news/vdcgwz9w.ak9w74prra.html
razavi.news/vdcgwz9w.ak9w74prra.html
کد مطلب ۳۳۰۸۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما