امام رضا، رسانه و الگوسازی قهرمانانه(2)
الگویِ قهرمان جامعه
حسین ادبی/ مدرس و پژوهشگر حوزه علمیه خراسان
عوامل مؤثر در باور مردم جامعه چند چیزند. ابتدا رسانه. رسانهها بسیار در القای باورها مؤثرند. رسانهها میتوانند با القای این موضوع که رفتارهای خارقالعاده امامان باورپذیری ندارند، مردم را به این سو سوق دهند که اگر جایی سخنی از حقایق خارقالعاده زندگی امامان شنیدند، آن را باور نکنند. کمااینکه در دو دهه اخیر این موضوع به وفور دیده شده است.
بخش دوم مربوط به تولیدات فرهنگی است. به عنوان مثال، هالیوود یک بنگاه بزرگ فرهنگی است که به تولید و ترویج یک فرهنگ میپردازد و با پشتیبانی از آن، غیرقابل باورترین نکات را به ذهن مخاطب القاء میکند. تبلیغ دین تنها با منبر ممکن نیست و باید در کنار منابر، تولیدات سینمایی، انیمیشن، کمیک استریپ و ... نیز به کمک تثبیت این باور بیایند. تولید فرهنگی نیازمند یک مجموعه به هم پیوسته است؛ مجموعه ای که پازل ذهن مخاطب در درک تصویر درست از یک شخصیت الگو را کامل کند.
نکته دیگر عدم هماهنگی میان تولیدات مذکور است. گاه تولیدات مذکور باعث خنثیسازی همدیگر می شوند.
در تولید محصولات فرهنگی، توجه به وفور محصول بسیار مهم است. امکان دارد برخی از محصولات تولیدشده از کیفیت لازم برخوردار نباشد، اما نباید به همین مقدار اکتفا شود. به عنوان مثال سریال ولایت عشق در برهه ای از زمان ساخته شد و ضعفهای بسیاری در آن مشاهده شد. نباید این موضوع باعث توقف در تولید آثاری با موضوع مشابه شود. همچنین زنجیره تولیدات مکمل نیز باید توسط دستگاه اصلی متولی ترویج فرهنگ یعنی وزارت ارشاد مدیریت شود؛ زنجیره مکمل یعنی تولید همزمان محصول مناسب مخاطبان مختلف. وقتی سریالی میسازیم، باید مخاطب کودک و نوجوان را نیز لحاظ کرده و با توجه به اینکه این سریال مناسب این سن نیست و بسیاری از بخشهای آن برای آنها قابل درک نیست، به فکر تولید اثر مناسب برای آنها با همین موضوع باشیم. تفکیک مخاطب از نظر جنسیتی، از نظر سنی و از انظار مختلف دیگر، مقوله ای فراموش شده در عرصه فرهنگ امروز جامعه ایرانی است. ما سال هاست که فراموش کرده ایم که برخی فیلم ها و سریال ها مناسب سن یا جنس و یا فرهنگ خاصی نیستند؛ از این روست که گاه سریالی ساخته می شود و چون به مذاق یک طایفه با فرهنگ خاص خوش نمی آید، کنار گذاشته می شود. همه زحمات و هزینه ها نیز در این زمینه نادیده گرفته می شود. در تولیدات سینمایی مربوط به امامان نیز با چنین مشکلی مواجهیم. به عنوان نمونه فیلم سینمایی رستاخیز که با موضوع وقایع روز عاشورا ساخته شد، به دلیل عدم موفقیت تولیدکننده اثر در اقناع مراجع، بایکوت و از صحنه خارج شد.
توجه به اینکه در لحظات دیگر زندگی چه چیزهایی پیوند میان افراد را با این الگوها حفظ میکند نیز وظیفه متولیان فرهنگ است. نوجوانی که در خانه و در لحظه دیدن سریال با الگو همراه میشود، باید در مدرسه و در هنگام استفاده از کیف و کفش و لوازم التحریر و ... نیز با این الگو همراه باشد. این همراهی، سبک زندگی او را مملو از الگوبرداریهای مناسب از الگوی مورد نظر میکند. بنابراین باید به این نکته نیز توجه ویژه داشت که مخاطب در هر سن و جنسیت و جایگاهی، نیازمند الگوبرداری در تمامی لحظات زندگی است و اگر الگوی معرفی شده توسط شما توان انطباق با محیط کار، محیط منزل، مدرسه و ... را نداشته باشد، عملاً از عرصه تاثیرگذاری حذف خواهد شد.
امام رضا علیهالسلام الگوی قهرمانانه جامعه است، به شرط اینکه ما بتوانیم درست او را و بُعد قهرمانی او را به تصویر بکشیم. چه اشکالی دارد که ظواهر جذاب همچون رفتارهای قهرمانانه برای ارتباط اولیه مخاطب با امام، برجسته شود؟ چرا در میان این همه واقعیت رخ داده در زندگی ائمه علیهمالسلام به این موارد توجه نمی کنیم؟ نه تنها امام رضا علیهالسلام که همه امامان به نحوی دارای بُعد قهرمانی بوده اند. امام علی علیهالسلام، کننده در خیبر، فاتح میدان نبرد با عمربن عبدود و قهرمان لیلةالمبیت است. این صفات برجسته هرکدام قابلیت الگوسازی عمیق این امام همام در عمق جان مخاطب به ویژه مخاطب نوجوان و جوان را دارد.
درباره امام باقر علیهالسلام چنین نقل شده که روزی حضرت توسط هشام بن عبدالملک، خلیفه وقت، احضار شد. حضرت که در سنین پیری به سر می بردند، وارد مجلس تیراندازی هشام شدند. هشام که تصور می کرد دستاویز خوبی برای تخریب وجهه حضرت به دست آورده، از امام خواست که تیراندازی کنند. امام فرمودند: من پیر شده ام و من را معذور بدار. هشام که گمان می کرد تیرش به هدف خورده، اصرار کرد و از یکی از درباریان خواست که کمانش را به حضرت بدهد. امام کمان را گرفت و تیری در آن گذاشت و زه را کشید. آنقدر که در دو طرف کمان به هم چسبید. سپس تیر را درست به وسط هدف زد و سپس تیری دیگر طلب کرد. تیر دوم رها شد و در تیر اول نشست و آن را شکافت و به سیبل خورد. تیر سوم و چهارم تا دهم هرکدام در تیر قبلی نشستند . چرا تولیدکنندگان انیمیشن در کشور ما قدرت نمایی امام در تیراندازی دقیق اینچنینی را به تصویر نمی کشند، در حالی که نمونههای جذاب فراوانی از انیمیشنهای خارجی وجود دارند که از همین صحنه برای تولید قهرمان خیالی خود بهره گرفته اند. عدم توجه به سوژه های ناب اینچنینی، باعث می شود افراد و گروههایی ضعیف دست به تولید آثاری بزنند که اشکالات حرفه ای فراوانی می توان به آنها گرفت. نمونههایی همچون سریال «امام الفقها» ساخته کشور کویت که با سناریویی ضعیف، بهترین فرصتهای برجستهسازی شخصیتهای الگو همچون امام باقر و امام صادق علیهماالسلام را از بین می برد.
نمونه دیگر از این دست، ماجرای احضار امام هادی توسط متوکل عباسی است. آنجا که متوکل امام را به بالای بلندایی برد تا عظمت لشکر خود را به رخ حضرت بکشد و به خیال خام خود حضرت را بترساند تا علیه او قیام نکند. امام پس از مشاهده لشکر، به او گفتند: حال می خواهی لشکر ما را ببینی؟ او که گمان می کرد توهمات ذهنیش به واقعیت پیوسته، مشتاقانه اظهار تمایل کرد. حضرت دست خود را در افق تکان دادند و ناگاه تمام زمین و آسمان پر از ملائکه مسلح شد که همگی گوش به فرمان امام بودند .
نمونههایی از این دست در میان زندگی امامان معصوم و حتی شخص پیامبر گرامی اسلام بسیار است، اما بهره گیری از آنها نیازمند کمی خلاقیت و همت است که متاسفانه در نهادهای متولی یافت نمی شود. نمونههایی که هرکدام می تواند بخش مهمی از پازل ذهنی مخاطب در استفاده از سبک زندگی دینی را کامل کند.
.................................................................
دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص105
برای نمونه به انیمیشنهای «رابین هود» و «دلیر» نگاه کنید.
اثبات الهداة؛ ج4، ص 438