مهمترین پیام عاشورا برای جوانان؛
ایستادگی در مقابل بدعت و انحراف در دین
فاطمه بیرجندی
بی شک پیامهای بسیاری در قیام عاشورا است که میتواند آینده روشنی را برای جوانان در جامعه اسلامی ترسیم کرده و رقم زند که در این نوشتار به صورت خاص به ایستادگی جوانان در مقابل بدعتها و انحرافات در دین پرداخته میشود.
سخن را با کلامی از هشتمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، امام رضا(ع) آغاز کنیم که به «ريان ابن شبيب» در خصوص جوانانی که در نبرد کربلا به شهادت رسیدند؛ فرمود: «اي پسر شبيب! هجده نفر از ما بني هاشم در کربلا شهيد شدند که در روي زمين نظير نداشتند. اين هجده نفر به استثناي فرمانده لايق و پيشواي عاليقدر خود امام حسين(ع) که پنجاه و هفت ساله بود، همه جوان بودند؛ جوانان سي و پنجساله و کمتر تا نوجوانان دوازده ساله و ده ساله! ساير جانبازان کربلا نيز اکثرا نسل جوان بودند. در حقيقت مي توان گفت اکثريت قهرمان و جان نثاران کربلا را جوانان تشکيل مي دادند».
به گفته منابع، برخي از این جوانان سخت و برخي ديگر عادي ميجنگيدند و گروهي همانند عبدالله بن حسن(ع) با سپر كردن دست، به دفاع از امام ميپرداختند؛ آنان همچنان كه آگاهانه و بدون اكراه به كاروان امام پيوسته بودند، با شور و شوق و عشق، ايمان و اخلاص پا به عرصه نبرد ميگذاشتند.
آنها علاوه بر ايفاي نقش رزمي، در زمينه فرهنگي نيز فعال بودند و آن را مقدم بر نبرد دانستند، ابتدا به مقابله با تهاجم فرهنگي دشمن و سپس در قالب رجزها و اشعار به معرفي امام(ع) و زدودن غبار جهل و ناداني كوفيان پرداختند. هنگامي که يزيد بن معاويه شرافت و فضيلت را لگدکوب مي کرد، اين جوانان فداکار مردانه قيام کردند. سيماي جواني اين جوانان پر شور و از جان گذشته تا هميشه در تاريخ رستاخيز حسيني مي درخشد. آري چهره تابناک آن جوانان بود که تلؤلؤ خاص قيام تاريخي حسين(ع) را در دل قرن ها به يادگار باقي نهاد.
ویژگیهای اخلاقی جوانان عاشورا
از جمله ویژگیهای اخلاقی این جوانان میتوان به ايمان راسخ، بصيرت، وفاداری، ادب، جوانمردي، پايبندي به احکام و ارزش ها، رشادت، ايثار و فداکاري، شجاعت و شهامت، عفو و بخشش، ،آزادگي، عزت نفس، اخلاص و رأفت اشاره کرد که در این متن با توجه به پیام ایستادگی جوانان در مقابل بدعتها و انحرافات از دین در واقعه کربلا و عاشورای حسینی تنها به توضیح دو خصوصیت بصیرت و پایبندی به احکام و ارزشها میپردازیم.
در دوران حاکميت حکومت اموي، به دليل تبليغات زهرآگين عليه خاندان پيامبر(ص)، تشخيص حقانيت امام حسين(ع) کار آساني نبود و حتي بسياري از سياستمداران بزرگ تحت تاثير وضع حاکم، قيام آن حضرت را مورد انتقاد قرار مي دادند و افراد به اصطلاح خيرخواه، به امام(ع) توصيه مي کردند که دست از مخالفت با يزيد برداشته و با او به گونه اي مصالحه کنند! در چنين موقعيتي عده اي از جوانان با بصيرت به ضرورت قيام امام حسين(ع) پي برده و با تمام وجود به حمايت از او پرداختند و لحظه اي در اين راه به خود ترديدي راه ندادند.
امام صادق(ع) در توصيف صفات و فضيلت بي نظير فرمانده و پرچمدار لشکريان امام حسين(ع) مي فرمايند: «خدا رحمت کند عموي ما عباس را او از بصيرت و ژرف بيني بسيار نافذ و ايمان بسيار استوار برخوردار بود. به همراه اباعبدالله به جهاد پرداخت و در نهايت هم به فيض شهادت نايل آمد. در جايي ديگر، در اين باره در زيارتنامه آن حضرت مي خوانيم: گواهي مي دهم که تو در امر دين و اعتقادات هيچگونه سستي از خود نشان ندادي و از روي علم و آگاهي و بصيرت کامل به انجام وظيفه پرداختي و به شايسته ترين انسان اقتدا کردي و در اين مسير به شهادت رسيدي. آري، به برکت همين بينش ژرف و بصيرت کامل، دشمن نتوانست راه او را از امام حسين (ع) جدا سازد.»
از ويژگيهای ديگر جوانان همراه امام حسين(ع)، پاسداري از احکام الهي و پافشاري بر ارزش هاي اصيل ديني را میتوان نام برد. همانگونه که، خود امام حسين(ع) حتي در بحبوحه جنگ به محض اينکه متوجه مي شوند وقت نماز است، دست از جنگ برداشته مشغول نماز مي شوند خواهر بزرگوارشان حضرت زينب(س) نيز با شهادت حضرت، علي رغم تحمل آن همه مصائب حتي در شب يازدهم عاشورا نماز شب خود را ترک نمي کنند و طبق معمول پس از نماز شب به راز و نياز و مناجات با پروردگار مشغول مي شوند.
همان طور که بعضي مورخين ذکر کرده اند شخصي به نام سهل بن سعد نقل مي کند که هنگام ورود کاروان اسراي کربلا به شام، در کنار دروازه دمشق بودم که ديدم مردم به جشن و پايکوبي مشغولند. از ديدن اين صحنه و وضع نامناسب اهل بيت امام حسين(ع) بسيار متاثر شدم. در فرصتي که به دست آمد خودم را به کنار محمل حضرت سکينه دختر امام حسين(ع) رساندم و خود را به آن بانوي بزرگوار معرفي و عرض کردم: بانوي من از شيعيان پدر بزرگوارتان هستم اگر کاري داشته باشيد حاضرم آن را انجام دهم.
سهل بن سعد مي گويد: حضرت سکينه(س) به محض شنيدن اين سخن به من فرمودند: «به نيزه داري که اين سر مبارک را با خود حمل مي کند بگو کمي جلوتر حرکت کند بلکه مردم مشغول تماشاي سر بشوند و در نتيجه از نگاه کردن به سر و صورت حرم رسول خدا خودداري کنند.»
از اين حکايت به خوبي روشن مي شود که علي رغم تحمل داغ پدر و برادران و عموها و... بي احترامي هاي سربازان بي رحم يزيد، در چنان شرايطي نيز لحظه اي از «حجاب» اين حکم ارزشمند اسلامي غافل نبوده است. در حد توان تلاش کرده است تا از آن پاسداري نموده و از به خطر افتادن آن جلوگيري به عمل آورد.
«وهب»، جواني بيست و پنج ساله بود که بعد از اجازه امام حسين(ع)، به ميدان تاخت و با رشادت عجيبي جنگيد، به طوري که نوزده سواره و بيست پياده را کشت. آنگاه هر دو دست او را قطع کردند. او همچنان جنگيد تا او را اسير کرده و نزد عمر سعد آوردند. عمر سعد که صلابت و دلاوري او را ديده بود، به او گفت: ما اشد صولتک: «چه صولت و رشادت سختي داري؟» سپس دستور داد گردنش را زدند.
علي بن حسين، امام زين العابدين (سجاد) (ع) نیز در حادثه کربلا بيست و دو ساله بود و آن روزها بيمار بود. همين بيماري نيز باعث گرديد که وي از خطر کشته شدن نجات يابد و دودمان پيامبر(ص) بر روي زمين باقي بماند.
امام سجاد(ع) مصائب، مشکلات و آزار بسياري را تحمل کرد و با سخنراني ها و افشاگري هايي در مجالس عبيدالله زياد و يزيدبن معاويه، باعث زنده نگاه داشته شدن عاشورا و به لرزه در آمدن پايه هاي حکومت اموي شد.
بنابراین این گونه میتوان گفت که مهمترین پیام قیام عاشورا عدم سکوت در مقابل بدعتها و انحرافات است که منجر به هدم دین میشود. امام حسین(ع) در نامهای به بزرگان بصره، حمایت آنان را برای احیای سنتهای صحیح و حاکم شدن ارزشهای الهی خواستار شده و فرمود: «انا ادعوکم الی کتاب الله وسنة نبیه، فان السنة قد امیتت وان البدعة قد احییت وان تسمعوا قولی وتطیعوا امری اهدکم الی سبیل الرشاد؛ من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش فرا میخوانم، چرا که سنت به تدریج از میان رفته و بدعت زنده شده است . اگر به سخنم گوش دهید و از فرمانم اطاعت کنید، شما را به سوی راه رستگاری راهنمایی خواهم کرد .»
امام حسین(ع) زمانی که جامعه را در حال از دست دادن سنتها و ارزشهای الهی و انسانی میبیند، برخود واجب میداند که دست به اقدامی اساسی بزند؛ «هدف من از این قیام جلوگیری از انحراف و نفوذ بدعتها و انجام یک حرکت اصلاحی در امت اسلامی است.»
این همان تکلیفی است که خدای متعال به دوش علمای امت گذاشته است و از آنان پیمان گرفته که در صورت ظهور بدعتها باید به مقابله برخیزند. مقابله با انحراف و بدعتها و عدم سازش با بدعتگزاران و عوامل انحراف در جامعه تا جایی حائز اهمیت است که سیدالشهدا(ع) میفرمایند: «چنانچه در این راه کشته شوم برایم مایه افتخار است (مرگ با عزت و شرافت بهتر است از زندگی با ننگ و نیرنگ)».
وظیفه جوان امروز
با توجه به آنچه گفته شد، جوانان امروز امت اسلامی باید با فراگرفتن و احیای ارزشهای اخلاقی و دینی مانع بروز هر گونه بدعت و انحراف در موضوعات دینی شوند که برای تحقق بخشیدن این مهم ابتدا باید بینش خود را در مسائل دینی و مذهبی با توجه به بستر رخدادهای اجتماعی و سیاسی در سطح جامعه و حتی منطقه بالا برده و درک درستی نسبت به پدیدههای اطراف خود بدست آورند. زیرا تا نسل جوان امروز نتواند موقعیت خود را به درستی در جامعه و در سطح کلان، بازیهای سیاسی منطقهای و جهانی بشناسد نمیتواند حیلهها و ترفندهای دشمن را به خوبی درک کرده و با آن به مقابله برخیزد. لذا گام اول یافتن بینش دینی و اسلامی با توجه به موقعیت جغرافیایی است و در گام دوم شناخت راههای مقابله صحیح با این بدعتها و انحرافات است.
برای مثال فرهنگ موهون «قمهزنی» که چندسالی در مراسمهای عزاداری سیدالشهدا(ع) فراگیر شده است را باید جوان مسلمان و شیعی به عنوان یکی از حیلهها و دسیسههای دشمن در جهت نشان دادن چهرهای غیر واقعی از آیینهای مذهبی شیعه به خوبی شناخته و با هوشیاری و هوشمندی در مقابل آن بایستد. البته این رفتارهای اجتماعی مذهبی گاهی از روی ناآگاهی و بدفهمی از آیین عزاداریها شکل میگیرد که جوان مسلمان باید در کنار علمای دینی جامعه به روشنگری و شفاف سازی نسبت به این پدیدهها بپردازد. اینجا میتوان از سنت دیگر امام حسین(ع) یعنی احیای فریضه الهی «امربه معروف و نهی از منکر» نیز استفاده کرد.
به امید روزی که هر جوان مسلمان بداند در کجای تاریخ قرار گرفته است و به کدام مقصد در هستی خود حرکت میکند.
سخن را با کلامی از هشتمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، امام رضا(ع) آغاز کنیم که به «ريان ابن شبيب» در خصوص جوانانی که در نبرد کربلا به شهادت رسیدند؛ فرمود: «اي پسر شبيب! هجده نفر از ما بني هاشم در کربلا شهيد شدند که در روي زمين نظير نداشتند. اين هجده نفر به استثناي فرمانده لايق و پيشواي عاليقدر خود امام حسين(ع) که پنجاه و هفت ساله بود، همه جوان بودند؛ جوانان سي و پنجساله و کمتر تا نوجوانان دوازده ساله و ده ساله! ساير جانبازان کربلا نيز اکثرا نسل جوان بودند. در حقيقت مي توان گفت اکثريت قهرمان و جان نثاران کربلا را جوانان تشکيل مي دادند».
به گفته منابع، برخي از این جوانان سخت و برخي ديگر عادي ميجنگيدند و گروهي همانند عبدالله بن حسن(ع) با سپر كردن دست، به دفاع از امام ميپرداختند؛ آنان همچنان كه آگاهانه و بدون اكراه به كاروان امام پيوسته بودند، با شور و شوق و عشق، ايمان و اخلاص پا به عرصه نبرد ميگذاشتند.
آنها علاوه بر ايفاي نقش رزمي، در زمينه فرهنگي نيز فعال بودند و آن را مقدم بر نبرد دانستند، ابتدا به مقابله با تهاجم فرهنگي دشمن و سپس در قالب رجزها و اشعار به معرفي امام(ع) و زدودن غبار جهل و ناداني كوفيان پرداختند. هنگامي که يزيد بن معاويه شرافت و فضيلت را لگدکوب مي کرد، اين جوانان فداکار مردانه قيام کردند. سيماي جواني اين جوانان پر شور و از جان گذشته تا هميشه در تاريخ رستاخيز حسيني مي درخشد. آري چهره تابناک آن جوانان بود که تلؤلؤ خاص قيام تاريخي حسين(ع) را در دل قرن ها به يادگار باقي نهاد.
ویژگیهای اخلاقی جوانان عاشورا
از جمله ویژگیهای اخلاقی این جوانان میتوان به ايمان راسخ، بصيرت، وفاداری، ادب، جوانمردي، پايبندي به احکام و ارزش ها، رشادت، ايثار و فداکاري، شجاعت و شهامت، عفو و بخشش، ،آزادگي، عزت نفس، اخلاص و رأفت اشاره کرد که در این متن با توجه به پیام ایستادگی جوانان در مقابل بدعتها و انحرافات از دین در واقعه کربلا و عاشورای حسینی تنها به توضیح دو خصوصیت بصیرت و پایبندی به احکام و ارزشها میپردازیم.
در دوران حاکميت حکومت اموي، به دليل تبليغات زهرآگين عليه خاندان پيامبر(ص)، تشخيص حقانيت امام حسين(ع) کار آساني نبود و حتي بسياري از سياستمداران بزرگ تحت تاثير وضع حاکم، قيام آن حضرت را مورد انتقاد قرار مي دادند و افراد به اصطلاح خيرخواه، به امام(ع) توصيه مي کردند که دست از مخالفت با يزيد برداشته و با او به گونه اي مصالحه کنند! در چنين موقعيتي عده اي از جوانان با بصيرت به ضرورت قيام امام حسين(ع) پي برده و با تمام وجود به حمايت از او پرداختند و لحظه اي در اين راه به خود ترديدي راه ندادند.
امام صادق(ع) در توصيف صفات و فضيلت بي نظير فرمانده و پرچمدار لشکريان امام حسين(ع) مي فرمايند: «خدا رحمت کند عموي ما عباس را او از بصيرت و ژرف بيني بسيار نافذ و ايمان بسيار استوار برخوردار بود. به همراه اباعبدالله به جهاد پرداخت و در نهايت هم به فيض شهادت نايل آمد. در جايي ديگر، در اين باره در زيارتنامه آن حضرت مي خوانيم: گواهي مي دهم که تو در امر دين و اعتقادات هيچگونه سستي از خود نشان ندادي و از روي علم و آگاهي و بصيرت کامل به انجام وظيفه پرداختي و به شايسته ترين انسان اقتدا کردي و در اين مسير به شهادت رسيدي. آري، به برکت همين بينش ژرف و بصيرت کامل، دشمن نتوانست راه او را از امام حسين (ع) جدا سازد.»
از ويژگيهای ديگر جوانان همراه امام حسين(ع)، پاسداري از احکام الهي و پافشاري بر ارزش هاي اصيل ديني را میتوان نام برد. همانگونه که، خود امام حسين(ع) حتي در بحبوحه جنگ به محض اينکه متوجه مي شوند وقت نماز است، دست از جنگ برداشته مشغول نماز مي شوند خواهر بزرگوارشان حضرت زينب(س) نيز با شهادت حضرت، علي رغم تحمل آن همه مصائب حتي در شب يازدهم عاشورا نماز شب خود را ترک نمي کنند و طبق معمول پس از نماز شب به راز و نياز و مناجات با پروردگار مشغول مي شوند.
همان طور که بعضي مورخين ذکر کرده اند شخصي به نام سهل بن سعد نقل مي کند که هنگام ورود کاروان اسراي کربلا به شام، در کنار دروازه دمشق بودم که ديدم مردم به جشن و پايکوبي مشغولند. از ديدن اين صحنه و وضع نامناسب اهل بيت امام حسين(ع) بسيار متاثر شدم. در فرصتي که به دست آمد خودم را به کنار محمل حضرت سکينه دختر امام حسين(ع) رساندم و خود را به آن بانوي بزرگوار معرفي و عرض کردم: بانوي من از شيعيان پدر بزرگوارتان هستم اگر کاري داشته باشيد حاضرم آن را انجام دهم.
سهل بن سعد مي گويد: حضرت سکينه(س) به محض شنيدن اين سخن به من فرمودند: «به نيزه داري که اين سر مبارک را با خود حمل مي کند بگو کمي جلوتر حرکت کند بلکه مردم مشغول تماشاي سر بشوند و در نتيجه از نگاه کردن به سر و صورت حرم رسول خدا خودداري کنند.»
از اين حکايت به خوبي روشن مي شود که علي رغم تحمل داغ پدر و برادران و عموها و... بي احترامي هاي سربازان بي رحم يزيد، در چنان شرايطي نيز لحظه اي از «حجاب» اين حکم ارزشمند اسلامي غافل نبوده است. در حد توان تلاش کرده است تا از آن پاسداري نموده و از به خطر افتادن آن جلوگيري به عمل آورد.
«وهب»، جواني بيست و پنج ساله بود که بعد از اجازه امام حسين(ع)، به ميدان تاخت و با رشادت عجيبي جنگيد، به طوري که نوزده سواره و بيست پياده را کشت. آنگاه هر دو دست او را قطع کردند. او همچنان جنگيد تا او را اسير کرده و نزد عمر سعد آوردند. عمر سعد که صلابت و دلاوري او را ديده بود، به او گفت: ما اشد صولتک: «چه صولت و رشادت سختي داري؟» سپس دستور داد گردنش را زدند.
علي بن حسين، امام زين العابدين (سجاد) (ع) نیز در حادثه کربلا بيست و دو ساله بود و آن روزها بيمار بود. همين بيماري نيز باعث گرديد که وي از خطر کشته شدن نجات يابد و دودمان پيامبر(ص) بر روي زمين باقي بماند.
امام سجاد(ع) مصائب، مشکلات و آزار بسياري را تحمل کرد و با سخنراني ها و افشاگري هايي در مجالس عبيدالله زياد و يزيدبن معاويه، باعث زنده نگاه داشته شدن عاشورا و به لرزه در آمدن پايه هاي حکومت اموي شد.
بنابراین این گونه میتوان گفت که مهمترین پیام قیام عاشورا عدم سکوت در مقابل بدعتها و انحرافات است که منجر به هدم دین میشود. امام حسین(ع) در نامهای به بزرگان بصره، حمایت آنان را برای احیای سنتهای صحیح و حاکم شدن ارزشهای الهی خواستار شده و فرمود: «انا ادعوکم الی کتاب الله وسنة نبیه، فان السنة قد امیتت وان البدعة قد احییت وان تسمعوا قولی وتطیعوا امری اهدکم الی سبیل الرشاد؛ من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش فرا میخوانم، چرا که سنت به تدریج از میان رفته و بدعت زنده شده است . اگر به سخنم گوش دهید و از فرمانم اطاعت کنید، شما را به سوی راه رستگاری راهنمایی خواهم کرد .»
امام حسین(ع) زمانی که جامعه را در حال از دست دادن سنتها و ارزشهای الهی و انسانی میبیند، برخود واجب میداند که دست به اقدامی اساسی بزند؛ «هدف من از این قیام جلوگیری از انحراف و نفوذ بدعتها و انجام یک حرکت اصلاحی در امت اسلامی است.»
این همان تکلیفی است که خدای متعال به دوش علمای امت گذاشته است و از آنان پیمان گرفته که در صورت ظهور بدعتها باید به مقابله برخیزند. مقابله با انحراف و بدعتها و عدم سازش با بدعتگزاران و عوامل انحراف در جامعه تا جایی حائز اهمیت است که سیدالشهدا(ع) میفرمایند: «چنانچه در این راه کشته شوم برایم مایه افتخار است (مرگ با عزت و شرافت بهتر است از زندگی با ننگ و نیرنگ)».
وظیفه جوان امروز
با توجه به آنچه گفته شد، جوانان امروز امت اسلامی باید با فراگرفتن و احیای ارزشهای اخلاقی و دینی مانع بروز هر گونه بدعت و انحراف در موضوعات دینی شوند که برای تحقق بخشیدن این مهم ابتدا باید بینش خود را در مسائل دینی و مذهبی با توجه به بستر رخدادهای اجتماعی و سیاسی در سطح جامعه و حتی منطقه بالا برده و درک درستی نسبت به پدیدههای اطراف خود بدست آورند. زیرا تا نسل جوان امروز نتواند موقعیت خود را به درستی در جامعه و در سطح کلان، بازیهای سیاسی منطقهای و جهانی بشناسد نمیتواند حیلهها و ترفندهای دشمن را به خوبی درک کرده و با آن به مقابله برخیزد. لذا گام اول یافتن بینش دینی و اسلامی با توجه به موقعیت جغرافیایی است و در گام دوم شناخت راههای مقابله صحیح با این بدعتها و انحرافات است.
برای مثال فرهنگ موهون «قمهزنی» که چندسالی در مراسمهای عزاداری سیدالشهدا(ع) فراگیر شده است را باید جوان مسلمان و شیعی به عنوان یکی از حیلهها و دسیسههای دشمن در جهت نشان دادن چهرهای غیر واقعی از آیینهای مذهبی شیعه به خوبی شناخته و با هوشیاری و هوشمندی در مقابل آن بایستد. البته این رفتارهای اجتماعی مذهبی گاهی از روی ناآگاهی و بدفهمی از آیین عزاداریها شکل میگیرد که جوان مسلمان باید در کنار علمای دینی جامعه به روشنگری و شفاف سازی نسبت به این پدیدهها بپردازد. اینجا میتوان از سنت دیگر امام حسین(ع) یعنی احیای فریضه الهی «امربه معروف و نهی از منکر» نیز استفاده کرد.
به امید روزی که هر جوان مسلمان بداند در کجای تاریخ قرار گرفته است و به کدام مقصد در هستی خود حرکت میکند.