۰
تاریخ انتشار
پنجشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۰۲
یادداشت؛

غدیر تجلی رحمت للعالمین

غدیر تجلی رحمت للعالمین
خبرگزاری رضوی- مریم کافی مشهدی*؛غدير يادآور تجلى رحمت «رحمه  للعالمين» و رقم زدن سعادت تمامى انسان ها و اظهار محبت و لطف وى نسبت به نوع بشر است .
 او با نگاه عميقش كه برخاسته از علم محيط وى به تمام كائنات است در آن صحراى تفتيده، كاروان تازه رسته از قيود خودنگرى و گريخته از آغوش شيطان و شسته شــده از پليدهاى عصيان را، پيش از آلايشى مجدد، دستور توقف مى دهد تا پرده از رازى بزرگ بردارد و به راهى در آورد كه ضامن ارتقاى آدمى تا اعلا عليين و جايگاهى اســت كه خداوند منان به او ارزانى داشــته و در قله آن كه سرآمدگاه شرف و عظمت بندگى است، اسكانش داده است.
او آن مكان ژرف را وجدان كــرده و از آنجا كه رحمت براى همگان و رحيم براى سرسپردگان به فرامين الهى اســت، بــراى تمامى آدم ها، آرزويش را داشــته و طنيــن «امتى، امتى» صداى دلربايش در هنگامه نيايش هاى شبانه و گاه و بى گاهش به درگاه معبود بى همتايش، يادآور آن آرزوست .
 آيا مى شود بنى آدم بدانجا راه يابند و گرد هم آيند و نيايشى همگانى سر داده شود و سرود بندگى آن يگانه احد واحد صمد فضا را پر كند و « بلده طيبه و ربٌ غفور » جاودانگى يابد؟
حاجيان بازگشته از خانه خدا گروه گروه از راه مى رسند و به آنان كه در كنار غدير گرد آمده اند مى پيوندند و با نگاه هاى استفهام آميز از يكديگر مى پرسند چه شده است  ؟ تعدادى از حضار مشــغول جمع آورى جهاز چند شــترند تا شبه منبرى بســازند و چون فارغ مى شوند، ســرور كائنات بر بلنداى آن قرار مى گيرد تا همــگان او را ببينند و صداى رسايش را بشنوند و آن گاه سخنان پرمهرى كه ضامن سعادت ابدى انسان هاست، از ميان لبان مباركش پر مى كشند و بر گوش ها و بلكه گوش جان ها فرود مى آيند و عطر دل انگيز خود را بر قلوب شنوندگان مى پاشند :
 گوش فــرا دار!
فضا، اصوات را نگــه مى دارد و تقويت فركانس آن ها، شنوايشان مى سازد ...
 كافى است پاره اى از اين زنجيرهاى افكنده بر جان خويش را بگسلى ،  بنده بى مثــال معبود احد، كــه يگانگى او در اطاعت خالقش، آيــت بى همتايى پروردگار بى نظير اوست، آن بالا ايســتاده است تا پيام خداى غالب و قهار خويش را فرا خواند.
پيامى چنان با عظمــت كه اگر اعلام نشــود، گويى رسالتى تحقق نيافته است. این پيام در پى پيام پيشين حق متعال است كه در خاطر مباركش تجلى دارد؛ «ماندگارى ات در دنيا به پايان رســيده است و نيازمند ديدار پروردگارت شــده اى».
لذا اعلام فرموده بود كه اين حج، حج وداع اســت. وداع رسولى كه رنج هاى طاقت فرساى بسيار ديده و اذيت و آزار امتش آن چنان بوده كه بر آستان «انك لعلى خلق العظيم» ش سنگينى كرده و سرانجام در اين سخن درد آلودش آشكار گشته است: «ما اوذى نبى بمثل ما اوذي» .
 پايان بخش سلسله انبيا و آخرين آنان بر فراز آن شبه منبر، ايستاده است و نگاه رحيمانه نافذش، جمعيت صف كشيده در پيشگاه او را دعوت به سكوت مى كند. لحظاتى بعد، معلوم مى شود كه چرا اين مجلس در آنجا بر پا شــده و خاتم انبيا كدامين پيام را به حضار ابلاغ مى كنند  « ليبلغ الحاضر الغائب»  ، معــرف جايگاه آن گردهمايى است و نشان مى دهد آنجا، همان جايى اســت كه كاروان زائران خانــه خدا، با يكديگر وداع مى كنند و هر كدام به سوى ديار خويش رهسپار مى شوند. و «من كنت مولاه فهذا على مولاه»، كه با تأييد حق متعال «اليوم اكملت لكم دينكــم و أتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاســلام دينا » همراه گشــته، نمايشگر نهايت محبت بى دريغ پدرانه سرور پيامبران الهى به امت خويش اســت؛ چرا كه كاروان كوچ كنندگان به ســوى حق متعال، بايد پس از او راه را ادامه دهد تا « انا الله و انا اليه راجعون» تحقق يابد.
 اما بدون حامى راهبــر و راهنما، پيمودن اين طريق نشايد؛ چرا كه گردنه هاى صعب العبور ناشناخته بسيار است و راهزنان كمين كرده در راه، بى شمار. اما آن ابلاغ، ابلاغ فرمان خداست «يا ايها الرســول بلغ ما انزل اليك من ربك »  خدايى كه دليل و راهنما به ســوى خويش را، خود رقم مى زند، نه غير. كه غير را هرگز چنين جايگاهى نشــايد، همچنان كه در تعريف او.    مى دانى چرا؟
 بيا تا به آســتان قدس رضوى بشــتابيم و در پيشــگاه مقدس حضرت ثامن الحجج، عليه آلاف التحيه والثناء، زانوى ادب زنيم و پاســخ پرسش خويش جوييم: اينك گوش فرا دار تا ســخن امــام رئوف را بشنويم: «امامت ارزشى بسيار برتر و جايگاهى بسيار بزرگ تر و مكانى بسيار بالاتر و جوانبى بسيار محكم تر و اعماقى بســيار ژرف تر از آن دارد كه مردم بتوانند با عقول و آراى خويش بدان دست يابند يا امامى براى خود گزينند. امامت، جانشينى خدا و رسول خدا (ص) و مقام اميرالمؤمنين عليه الســلام و ميراث حسن و حسين (عليهما السلام) است. امامت زمام دين و نظام مسلمانان و آبادانى دنيا و عزت مومنان است. امامت، اساس اسلام پيشرو و شاخه بسيار بلند آن است ،  به امام است كه نماز و زكات و روزه و حج و جهاد كامل مى شود و ثروت هاى عمومى و صدقات عادلانه تقسيم مى گردد و قوانين و احكام الهى به اجــرا در مى آيد و از مرزهــا و اطراف آن ها، پاسدارى مى شود.
 امام اســت كه حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام مى سازد و حدود الهى را بر پا مى دارد و از دين خدا دفاع مى كند و مردم را با حكمت و اندرزهاى نيكو و حجت رسا به راه پروردگارش فرا مى خواند. امام يگانه دهر خويش اســت.
هيچ كس همتاى او نيست و هيچ دانشمندى با او برابرى نتواند كرد.
بدلى براى وى يافت نشود و مثل و مانندى برايش نباشد. او به فضيلت و برترى اختصاص يافتــه و در پى اين كمالات نبوده و اكتسابشان نكرده، بلكه فضيلت بخش بخشنده به وى اختصاصشان داده است.
در وصف شــأنى از شــئون امام يا فضيلتى از فضائل او، عقول ره گم كرده و خردها درمانده و زيركان متحير گشته و چشم ها خسته شده و بزرگان اظهــار كوچكى كــرده و حكيمان سرگردان شده و خويشــتن داران كم آورده و خطيبان محصور مانده و خردمندان راســخ، نادان گشته و شعرا گنگ شده و اديبان توان از دست داده و سخنوران درمانده شده و همگى اقرار به ناتوانى و نارسايى كرده اند .
 آرى، چگونه ممكن اســت امام، آن چنان كه هست وصف شود يا به حقيقت خويش ستوده گردد يا از امر او چيزى به فهم در آيد يا كسى يافت شود كه در جايگاه او قرار گيرد و به غناى او رسد!
چه طور و كجا ممكن اســت چنين كسى را جســت وجو كرد؟!
در حالى كه به ســتاره اى مى ماند كه در دل آسمان جاى گرفته، نه دست كسى به او مى رسد و نه وصف كنندگان توان وصفش را دارند. پس انتخــاب كجا و چنين كسى كجا و عقل ها كجا و تعقل مانند او كجا! آيا مثل او را جايى سراغ داريد؟! گمان مى كنيد چنين كسى را در غير آل رسول خدا محمد(ص) مى توان يافت؟!
آنان كــه در پى پاســخ مثبت انــد، به خدا سوگند به خويشــتن خويش دروغ گفته اند و ياوه گرى ها مغرورشــان ســاخته است و از گردنه اى صعب العبور و لغزان بالا رفته اند، لذا قدم هايشــان لغزيده و به دره اى بسيار عميق سرنگون شده ا ند. حدس زده اند كه مى توانند با عقل هاى ســرگردان بى خير ناقص و آراى گمراه كننده، امامى براى خود به پا دارند، ليكن جز دورى از امام راستين، چيزى دستگيرشان نشده است. خدا آنان را بكشد، چه دروغ ها كه نمى گويند!    اينان از آن جهت كه اهل اعمال نظر هستند، امــام را آگاهانه تــرك كرده اند و شــيطان كردارشان را زينت بخشيده و راه را بر آنان سد كرده، لذا از انتخاب خدا و رســول خدا (ص) و اهل بيت او روى گردان شده و به انتخاب خويش روى آورده انــد، در حالى كه قرآن ندايشــان مى دهد؛ «و ربك يخلق ما يشاء و يختار ما كان لهم الخيره سبحان ا... و تعالى عما يشركو»  .
 اكنون درياب چه مولايى را در پس پرده غيبت دارى و چه ســان از ديدار و الطاف مستقيم او محرومى. آيا وقت آن نرسيده است كه دست دعا به درگاه خداوند رحيم اجابت كننده دعا بردارى و مصرانه ظهورش را طلب كنى؟ و از صميم دل ندا بر آورى«   اللهم انت كشــاف الكرب و البلــوى و اليك اســتعدى فعندك العدوى و انت رب الاخره و الدنيا فاغث يا غياث المســتغيثين عبيدك المبتلى و أره سيده يا شديد القوى و أزل عنه به الاسى و الجوى و برد غليله يا من على العرش استوى و من اليه الرجعى و المنتهى.»

*کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث، گرایش نهج البلاغه دانشگاه قرآن و حدیث قم
https://www.razavi.news/vdcevz8f.jh8nei9bbj.html
razavi.news/vdcevz8f.jh8nei9bbj.html
کد مطلب ۷۵۱۴۸
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما