پیوند آسمانی در زیر پرچم حرم رضوی/ حوالهای که امام رضا(ع) برای خادمان فرستاد
اما در روز پنجم سفر این کاروان به خوزستان اتفاق جالبی رخ داد که داستان آن را از نظر میگذرانیم. داستان مراسم عقد زوج خرمشهری که خطبه عقدشان به زیر پرچم متبرک آستان مقدس رضوی جاری شد.
خادمان وارد سالن یا صحن داخلی قدمگاه امام رضا(ع) میشوند؛ ظهر است، کسی نیست و خادمان مشغول نماز میشوند. بعد از دقایقی، یک زوج جوان به همراه خانوادهشان وارد میشوند، در نظر اول گویی برای زیارت و مناجات آمدهاند، اما نه، قبل از آنها یک روحانی با یک دفتر بزرگ در دست وارد شده است، بله او عاقد است. خدام تازه متوجه میشوند آقا میثم میخواهد با همسرش عقد کند و برنامه خواندن خطبه عقدشان در اینجا است.
خادمان از جا برمیخیزند؛ قرار نبوده برنامهای باشد؛ اما حالا برنامه «عقد میثم» است. یکی از خدام میگوید: بهبه؛ عجب موقعی ما در اینجا حضور داریم. میخواستیم فقط نمازی بخوانیم، اما ظاهراً خوب وقتی رسیدهایم. اجازه هست ما نیز در شادی شما شریک شویم؟
جمعیت همراه متعجب و خوشحال به خادمان برای آمدن به خرمشهر خوشآمد میگویند و از آنان به گرمی استقبال میکنند. پس از روبوسی و خوشوبشها، همه آماده آغاز قرائت خطبه میشوند. عاقد میخواهد خطبه را شروع کند که خادمی صدا میزند: یک لحظه صبر کنید، به راننده بگویید پرچم را از توی ماشین بیاورد. راننده پرچم را میآورد، خادم پرچم را میگیرد، میبوسد و باز میکند، عروس و داماد و اطرافیان گوشه پرچم را به سر و صورت خود میزنند. خادم در همین لحظه با لب خندان میگوید: اگر موافقید تور بالاسر عروس و داماد را جمع کنیم و به جایش پرچم حرم را بالاسرشان بگیریم، نهایتاً کمی قند رویش میریزد که همان قندها را نیز میتکانیم روی سر آقا داماد.
عروس و داماد، قند در دلشان آب میشود، شادی، شور، حس غرور، محبت و عشق به اهل بیت(ع) و به ویژه امام رضا(ع)، همه چیزهایی هستند که در آن لحظه میشد از چشم عروس و داماد خواند.
میثم مدهوش تازهداماد خرمشهری در گفتوگو با خبرنگار فارس، داستان را اینگونه روایت میکند: ابتدا قرار بود مراسم عقد ما دو یا سه روز پس از عید فطر امسال برگزار شود که متأسفانه پسرعمویم به رحمت خدا رفت و ما مراسم را عقب انداختیم. بعد از بررسی دوباره دیدیم که بهترین زمان برای برگزاری مراسم عقد، دهه کرامت است و تصمیم گرفتیم مراسم خود را در این ایام برگزار کنیم که بعد از مراسم عقدمان تازه متوجه شدیم حکمت عقب افتادن تاریخ مراسم چه بوده است.
وی اضافه کرد: تصمیم گرفتیم قرائت خطبه و مراسم عقد را در قدمگاه امام رضا(ع) در خرمشهر برگزار کنیم و هر دو خانواده به دلیل تفکرات مذهبی و هیئتی با کمال میل موافق بودند. تا صبح مراسم عقد نمیدانستیم قرار است مراسم ما چه کیفیتی داشته باشد، به هر حال لحظه مورد انتظار فرا رسید و ما جهت برگزاری مراسم عقد به همراه خانوادهها به قدمگاه رفتیم. قرار بود سه زوج دیگر نیز در قدمگاه حاضر باشند تا مراسم مشترکی داشته باشیم که هر کدام بنا به دلیلی به این مکان نرسیدند.
میثم ادامه داد: به قدمگاه رسیدیم و وارد شدیم که دیدیم خادمان رضوی آنجا هستند و با دیدن چند نفر با لباس خادمی امام رضا(ع) برایمان غیرقابل باور بود و از شدت خوشحالی سر از پا نمیشناختیم. خدام از مراسم ما استقبال ویژهای کردند و پرچم متبرک حرم را بهجای تور، بالای سر من و همسرم گرفتند که این لحظات باعث شد اشک شوق از چشمان همه حاضران سرازیر شود.
وی مطرح کرد: نکته جالب این بود که فضا به نحوی رقم خورده بود که همسرم راضی نشد برای گرفتن عکس یادگاری به آتلیه برویم و میگفت: من اینجا عقد کردهام و چه چیزی بالاتر از اینکه لطف امام رضا(ع) به این شکل شامل حال ما شده است. همین عکسهایی که با پرچم حرم آقا گرفتیم از هر عکسی با سفرههای تزئین شده برای من باارزشتر است.
میثم مدهوش در پایان گفت: واقعاً این لطف حضرت بوده که ما به این شکل زندگی خود را آغاز کردهایم و خوشحالیم که زندگی ما آغاز به این زیبایی داشته است. از روزی که عقد کردهایم، افراد بسیاری در مکانهای مختلف، بابت این نحو مراسم عقد به من تبریک میگویند و برایمان آرزوی خوشبختی میکنند.
وحید تهرانیان نیز که از خادمان حاضر و شاهد این مراسم بود، درباره این مراسم اظهار کرد: در خرمشهر به ما گفتند مکانی در اینجا هست که قدمگاه امام رضا(ع) بوده و میخواهیم شما را به آنجا ببریم. ما برنامه خاصی برای آنجا در نظر نداشتیم و حتی قرار نبود پرچم متبرک را با خود داخل ببریم. فقط میخواستیم در این مکان نماز بخوانیم و استراحتی بکنیم که ناگهان دیدیم آقا میثم و همسرش وارد شدند و بعد از اندکی توقف، به سمت ما آمدند.
وی تشریح کرد: ما پس از چند لحظه متوجه شدیم که این زوج، عروس و داماد هستند و میخواهند در این مکان عقد کنند که گفتیم چه کار مبارکی، این حتماً حواله خود امام رضا (ع) است. قبل از اینکه خطبه جاری شود پرچم را از درون ماشین آوردیم و هنگام خواندن خطبه، بالای سر عروس و داماد گرفتیم.
تهرانیان توضیح داد: نمیدانید چه حس و حالی داشتند این عروس و داماد، انگار که در بهشت داشتند عقد میکردند. این لطف خاص حضرت به این زوج بود و خود این زوج باورشان نمیشد. داماد میگفت، خیلی دوست داشتم در حرم امام رضا(ع) عقد کنیم، اما تقدیر جوری رقم خورد که مجلس ما متبرک به عطر و پرچم مقدس حریم رضوی شد.
وی درباره اثرات این مراسم در زندگی این زوج، بیان کرد: ما مشهدیها وقتی میخواهیم عقد کنیم به حرم امام میرویم تا از همان ابتدای زندگی، محبت حضرت در زندگی ما جاری باشد و قطعاً برای این زوج هم توجه و عنایت ویژه حضرت اتفاق خواهد افتاد، ضمن اینکه یکی از عوامل اختلاف در زندگیها اسراف است که شاهد بودیم این زوج چقدر ساده و با قناعت زندگی را آغاز کردند و این مسئله باعث استحکام زندگی آنان میشود.
خادمان وارد سالن یا صحن داخلی قدمگاه امام رضا(ع) میشوند؛ ظهر است، کسی نیست و خادمان مشغول نماز میشوند. بعد از دقایقی، یک زوج جوان به همراه خانوادهشان وارد میشوند، در نظر اول گویی برای زیارت و مناجات آمدهاند، اما نه، قبل از آنها یک روحانی با یک دفتر بزرگ در دست وارد شده است، بله او عاقد است. خدام تازه متوجه میشوند آقا میثم میخواهد با همسرش عقد کند و برنامه خواندن خطبه عقدشان در اینجا است.
خادمان از جا برمیخیزند؛ قرار نبوده برنامهای باشد؛ اما حالا برنامه «عقد میثم» است. یکی از خدام میگوید: بهبه؛ عجب موقعی ما در اینجا حضور داریم. میخواستیم فقط نمازی بخوانیم، اما ظاهراً خوب وقتی رسیدهایم. اجازه هست ما نیز در شادی شما شریک شویم؟
جمعیت همراه متعجب و خوشحال به خادمان برای آمدن به خرمشهر خوشآمد میگویند و از آنان به گرمی استقبال میکنند. پس از روبوسی و خوشوبشها، همه آماده آغاز قرائت خطبه میشوند. عاقد میخواهد خطبه را شروع کند که خادمی صدا میزند: یک لحظه صبر کنید، به راننده بگویید پرچم را از توی ماشین بیاورد. راننده پرچم را میآورد، خادم پرچم را میگیرد، میبوسد و باز میکند، عروس و داماد و اطرافیان گوشه پرچم را به سر و صورت خود میزنند. خادم در همین لحظه با لب خندان میگوید: اگر موافقید تور بالاسر عروس و داماد را جمع کنیم و به جایش پرچم حرم را بالاسرشان بگیریم، نهایتاً کمی قند رویش میریزد که همان قندها را نیز میتکانیم روی سر آقا داماد.
عروس و داماد، قند در دلشان آب میشود، شادی، شور، حس غرور، محبت و عشق به اهل بیت(ع) و به ویژه امام رضا(ع)، همه چیزهایی هستند که در آن لحظه میشد از چشم عروس و داماد خواند.
میثم مدهوش تازهداماد خرمشهری در گفتوگو با خبرنگار فارس، داستان را اینگونه روایت میکند: ابتدا قرار بود مراسم عقد ما دو یا سه روز پس از عید فطر امسال برگزار شود که متأسفانه پسرعمویم به رحمت خدا رفت و ما مراسم را عقب انداختیم. بعد از بررسی دوباره دیدیم که بهترین زمان برای برگزاری مراسم عقد، دهه کرامت است و تصمیم گرفتیم مراسم خود را در این ایام برگزار کنیم که بعد از مراسم عقدمان تازه متوجه شدیم حکمت عقب افتادن تاریخ مراسم چه بوده است.
وی اضافه کرد: تصمیم گرفتیم قرائت خطبه و مراسم عقد را در قدمگاه امام رضا(ع) در خرمشهر برگزار کنیم و هر دو خانواده به دلیل تفکرات مذهبی و هیئتی با کمال میل موافق بودند. تا صبح مراسم عقد نمیدانستیم قرار است مراسم ما چه کیفیتی داشته باشد، به هر حال لحظه مورد انتظار فرا رسید و ما جهت برگزاری مراسم عقد به همراه خانوادهها به قدمگاه رفتیم. قرار بود سه زوج دیگر نیز در قدمگاه حاضر باشند تا مراسم مشترکی داشته باشیم که هر کدام بنا به دلیلی به این مکان نرسیدند.
میثم ادامه داد: به قدمگاه رسیدیم و وارد شدیم که دیدیم خادمان رضوی آنجا هستند و با دیدن چند نفر با لباس خادمی امام رضا(ع) برایمان غیرقابل باور بود و از شدت خوشحالی سر از پا نمیشناختیم. خدام از مراسم ما استقبال ویژهای کردند و پرچم متبرک حرم را بهجای تور، بالای سر من و همسرم گرفتند که این لحظات باعث شد اشک شوق از چشمان همه حاضران سرازیر شود.
وی مطرح کرد: نکته جالب این بود که فضا به نحوی رقم خورده بود که همسرم راضی نشد برای گرفتن عکس یادگاری به آتلیه برویم و میگفت: من اینجا عقد کردهام و چه چیزی بالاتر از اینکه لطف امام رضا(ع) به این شکل شامل حال ما شده است. همین عکسهایی که با پرچم حرم آقا گرفتیم از هر عکسی با سفرههای تزئین شده برای من باارزشتر است.
میثم مدهوش در پایان گفت: واقعاً این لطف حضرت بوده که ما به این شکل زندگی خود را آغاز کردهایم و خوشحالیم که زندگی ما آغاز به این زیبایی داشته است. از روزی که عقد کردهایم، افراد بسیاری در مکانهای مختلف، بابت این نحو مراسم عقد به من تبریک میگویند و برایمان آرزوی خوشبختی میکنند.
وحید تهرانیان نیز که از خادمان حاضر و شاهد این مراسم بود، درباره این مراسم اظهار کرد: در خرمشهر به ما گفتند مکانی در اینجا هست که قدمگاه امام رضا(ع) بوده و میخواهیم شما را به آنجا ببریم. ما برنامه خاصی برای آنجا در نظر نداشتیم و حتی قرار نبود پرچم متبرک را با خود داخل ببریم. فقط میخواستیم در این مکان نماز بخوانیم و استراحتی بکنیم که ناگهان دیدیم آقا میثم و همسرش وارد شدند و بعد از اندکی توقف، به سمت ما آمدند.
وی تشریح کرد: ما پس از چند لحظه متوجه شدیم که این زوج، عروس و داماد هستند و میخواهند در این مکان عقد کنند که گفتیم چه کار مبارکی، این حتماً حواله خود امام رضا (ع) است. قبل از اینکه خطبه جاری شود پرچم را از درون ماشین آوردیم و هنگام خواندن خطبه، بالای سر عروس و داماد گرفتیم.
تهرانیان توضیح داد: نمیدانید چه حس و حالی داشتند این عروس و داماد، انگار که در بهشت داشتند عقد میکردند. این لطف خاص حضرت به این زوج بود و خود این زوج باورشان نمیشد. داماد میگفت، خیلی دوست داشتم در حرم امام رضا(ع) عقد کنیم، اما تقدیر جوری رقم خورد که مجلس ما متبرک به عطر و پرچم مقدس حریم رضوی شد.
وی درباره اثرات این مراسم در زندگی این زوج، بیان کرد: ما مشهدیها وقتی میخواهیم عقد کنیم به حرم امام میرویم تا از همان ابتدای زندگی، محبت حضرت در زندگی ما جاری باشد و قطعاً برای این زوج هم توجه و عنایت ویژه حضرت اتفاق خواهد افتاد، ضمن اینکه یکی از عوامل اختلاف در زندگیها اسراف است که شاهد بودیم این زوج چقدر ساده و با قناعت زندگی را آغاز کردند و این مسئله باعث استحکام زندگی آنان میشود.