شعر برگزیده رضوی؛
جوّ مشهد را شبیه رشت، بارانی کنم....
قلبِ مادر مرده را در سینه زندانی کنم
شاید عیب از نیّتم باشد، که بعد از سال ها
پشتِ سدِّ داوران، باید پریشانی کنم
این تریبون، فرصتی کوچک برای عاشقی ست
قسمتم کن! تویِ آغوشت غزل خوانی کنم
اهل شعرآبادم آقا، دست و بالم خالی است
این غزل بزغاله ی نذری است، قربانی کنم؟
آمدم تا «دستکت بوسم، بمالم پایکت»
رعیتی باشم برایت خوب چوپانی کنم
بقچه ای از چشم های خیس در زیر بغل
جوّ مشهد را شبیه رشت، بارانی کنم
لای گیسوی ضریحت، یک وجب جا باز کن
تا مسافرخانه ی مُشتی خیابانی کنم
کاش شاعر نه! رئیس راه آهن می شدم
هر قطاری ایستگاهش توست، مجّانی کنم
بُطری از آب سقّاخانه ات پُر کرده ام
کلّ دنیا را قرار است آب درمانی کنم...
🔸حسین خزاعی (دانشگاه علوم تحقیقات کرمانشاه)
🔸جشنواره دانشگاهی شعر و مشاعره رضوی - دانشگاه بیرجند