گفتگو با سید مرتضی موسوی، به بهانه نمایش آثارش در نگارخانه ارغوان
نو آوری در فرم و متریالِ نقش برجسته
شروع فعالیت
سید مرتضی موسوی متولد سال 1361 در مشهد هستم. رشتۀ تحصیلیام حسابداری بازگانی است.
از کودکی به طراحی علاقهمند بودم و از همان دوران به دنبال یادگیری آن، نزد استادان مختلفی رفتم. در سال 1385 در مجتمع امام رضا (ع) مشهد، زیر نظر استادان: سهرابی، کفشچیان مقدم، دانایی و بهزادیان شروع به آموزش طراحی و نقاشی کردم. از همان ابتدا به فرم طراحی مینیاتور علاقهمند شدم. گر چه برخی می گویند مینیاتور از چین وارد ایران شده است؛ اما استاد فرشچیان، سبکی از مینیاتور را خلق کرده و کار میکند که ریشههای ایرانی در آن وجود دارد و اگر به طراحیهایم نگاه کنید، الهام و گرتهبرداری از کار ایشان است.
در گذشته، مدتی در الماس شرق گالری داشتم ودر آنجا کار میکردم که بعدها بهدلیل مسائل اقتصادی و مالی، رشتۀ کاریام را عوض کردم و در زمینۀ دکوراسیون داخلی مشغول به کار شدم تا سال 91 که این کار را شروع کردم و به حجمسازی و مجسمهسازی پرداختم.
سبک کاری
با آزمون و خطاهایی که انجام دادم برای مجسمهسازی به این متریال دست یافتم. من برای کارم به دنبال موادی بودم که از گچ و سفال نباشد؛ زیرا با سفال نمیتوان ریزهکاریهای
چاپ آثار در هنرهای ماندگار ایران
در ابتدا فکر میکردم فرم کار من نقش برجسته است که بهطور معمول دارد کار میشود؛ اما زمانی که آثارم را در فضای مجازی گذاشتم، استادی از اصفهان به نام آقای «کوشش» کارهایم را پسندید و از من دعوت کرد که در کتاب «هنرهای ماندگار ایران» شرکت کنم و من نیز با کمک ایشان چنین کردم. کتاب «هنرهای ماندگار ایران» در مهرماه سال 1397 رونمایی شد و آثار من هم در آن به چاپ رسید. این کتاب به زبان انگلیسی است و در ایران منتشر نمیشود. از آن زمان این کار برای من جدیتر شد.
از طراحی تا اجرا
انجام هر یک از کارهایم زمان متفاوتی را صرف کرد. یکی از کارهایم7 ماه طول کشید تا به اتمام برسد. طراحی بعضی از کارهایم حتی از پیاده سازی آن هم بیشتر زمان برد؛ زیرا تبدیل طراحی به سه بعدی، بسیار زمان بر است. ابتدا باید فرم بدن حیوانات
البته تا به حال نقش برجسته هایی بوده است که یک قسمتی از کار بیرون زده باشد، ولی اینگونه که یک آهو و یا اسب یا انسان کلا از کادر بیرون بزند نداشتهایم. به هر حال استقبال از نمایشگاه خیلی خوب بود و کسانی که میآمدند، میگفتند که کار نویی است و تا به حال چنین فرمی ندیدهایم.
تلاش برای ثبت اثر
برای ثبت آثارم به صنایع دستی تهران و مشهد رفتم و به من گفتند چون متریال شما خارجی است، ما نمیتوانیم حمایتتان کنیم؛ متریال باید یا گچ یا سفال باشد و ثبت چنین آثاری مربوط به ادارۀ ارشاد است و باید
نمایشگاهها
من سال 85 عضو «تعاونی هنرمندان آرمند» مشهد شدم که فکر میکنم با فوت استاد جامی این تعاونی منحل شد. نمیدانم چرا چنین است که این تعاونیها خوب شکل میگیرند، ولی ادامه نمیدهند. سالی که من عضو شدم، نمایشگاهی داخل مجتمع امام رضا برگزار کردند و من در این نمایشگاه گروهی شرکت
حمایت، رمز ادامه
در آینده مد نظرم هست که در مورد فردوسی کار کنم و برای انجام کارم درآینده، توقع حمایت دارم؛ البته نه حمایت مادی. اینکه بتوانم با دلگرمی کارم را ادامه دهم. همچنان که هنرمندان در هر زمینه ای تنها توقعی که از مسئولین دارند این است که حرفهایشان را بشنوند.
من فکر میکنم دلیل توجه نکردن مسئولین به هنرمندان این است که هر فرد ایرانی حداقل یک هنر کوچکی از خودش دارد و شاید به خاطر گسترده بودن هنرمندان کوچک، ارزشی برای هنر قائل نمیشوند. یک فرد خارجی شاید ساعتها به کاری نگاه کند؛ ولی ما و حتی هنرمندان ما خیلی سرسری به کارهای هنری نگاه میکنند و از آن خیلی بیتفاوت رد میشوند. مثلا این کاری که 5 یا 6 ماه روی آن خم شده و از مواد شیمیایی مضر استفاده کرده و وقت و سلامتی خود را گذاشتهام، حداقل انتظار دارم که روی کار دقت کنند؛ البته نه اینکه تأیید کنند؛ دقت کنند و ببینند چقدر روی کار زحمت کشیده شده است.