در گفتگو با هنرمند موسیقی فلامنکو مطرح شد؛
موسیقی مانا در بستر تفکر شکل میگیرد
هدیه سادات میرمرتضوی/سرویس هنر،خبرگزاری رضوی
سی و هشت سال دارد و در کارنامه پرافتخار موسیقیاش نام دو آلبوم، داوریهای متعدد و اجراهای زیادی در داخل و خارج از کشور میدرخشد. وقتی میخواهم از اساتید موسیقیاش بگوید، از مرحوم رضا درمان، استاد منصور رسا، امیر مشیر فلسفی، استادان محمد حقگو و فرامرز شکرخواه نام میبرد و معتقد است درسهایی که از تکتک این بزرگواران آموخته، برای موسیقی و زندگیاش بسیار مهم و ارزنده بودهاند. درباره بزرگترین درسهایی که شاگردی مرحوم فرامز شکرخواه برایش داشته، میگوید: «اگر بخواهم به طور خلاصه از استاد فرامرز شکرخواه بگویم احترام، صداقت، دوستی و پرهیز از حاشیه را از او آموختم». روزبه آذر، هنرمند مشهدی سبک فلامنکو فیوژن که در آثارش از موسیقی اسپانیایی تا خراسانی بهره برده است، از موسیقی و دنیای آن حرفهایی شنیدنی دارد. با هم بخوانیم:
گیتار؛ سازی که در جستجویش بودم
از این هنرمند جوان میخواهم تعریف کند چطور به دنیای موسیقی قدم گذاشت و ساز گیتار را انتخاب کرد. میگوید: «گمان کنم سال 67 بود که پدرم با دوتاری از تربتجام به خانه آمد. اول فکر کردم اسباببازی است. اما بعد برایم توضیح داد که یک ساز است. دیدن این ساز، برای من بسیار جالب بود و انگیزه فعالیت در رشته موسیقی را در من که کودکی 8 ساله بودم ایجاد کرد. پس از آن فراگیری تار و سه تار را زیر نظر استاد رضا درمان که از دوستان پدرم بود آغاز کردم. کمکم با قطعات گیتار کلاسیک آشنا شدم. کارهای گروه "جیپسی کینگ"را دیدم و بعد "پاکو دِ لوسیا" را شناختم که برای من بسیار جذاب بود. چون گیتار به لحاظ هارمونی، دقیقا همان چیزی بود که در کودکی و نوجوانی به آن فکر میکردم».
اولین تجربهها، نخستین مشکلات
اولین قطعات و اولین تجربهها، همیشه خاطرهانگیز است. روزبه آذر درباره این اولینها تعریف میکند: «اولین قطعهای که با گیتار نواختم، مانند بسیاری از هنرجویان آن زمان، قطعه مالاگوئنا بود در حضور استادم منصور رسا و خانوادهام در محیط کلاس. اما اولین قطعهای که به عنوان اجرای جدی در کنسرت نواختم، در تالار رازی دانشگاه علوم پزشکی و با همراهی استاد رسا و علی بهرامی بود. اولین تجربیات، همیشه با کمی نگرانی و اضطراب همراه است». این هنرمند مشهدی، بزرگترین مشکلاتی که در آغاز ورود به وادی هنر موسیقی، بر سر راه داشت را اینطور برمیشمارد: «به عنوان یک نوازنده گیتار، بزرگترین مشکلات، نبود ساز و کتابهای مناسب مربوط به موسیقی و ممنوعیت این ساز در آن سالها بود».
ارتباط موسیقی با تفکر
این آهنگساز موسیقی، درباره ارتباط موسیقی و اندیشیدن عقیده دارد: «موسیقی و تفکر، لازم و ملزوم یکدیگر هستند و اصولا یک قطعه موسیقی مانا در بستر تفکر شکل میگیرد. در غیر این صورت، شبیه به بازیای خواهد بود که با اصوات انجام میشود و در پسِ آن ممکن است کجسلیقگیهایی باشد که میتواند به سلیقه شنیداری جامعه لطمه بزند». آذر درباره احوالات یک هنرمند در هنگام خلق اثری جدید میگوید: «خلق یک اثر موسیقی با تصمیم قبلی و در یک زمان مشخص صورت نمیگیرد. شما یک ایدهی موزیکال دارید و آن را آرامآرام تبدیل به یک قطعه موسیقی میکنید. درست مانند ساختن یک مجسمه از چوب یا سنگ. همهی آثار بنا به شرایط روحی و روانی و حتی سن و سال خالق اثر ساخته میشوند. بنابراین پاسخ به این سوال، امروز و سال بعد میتواند متفاوت باشد. من نیز در آثارم با کمک گرفتن از سازهای دیگر و تکنیکهای مختلف آهنگسازی به فضاسازی میپردازم».
موسیقی و کودکی
وقتی از این هنرمند موسیقی که سالهاست در عرصه تدریس نیز فعالیت دارد، به عنوان کسی که خود از کودکی با این هنر مانوس شده سوال میکنم تفاوت آموختن موسیقی از کودکی، در مقایسه با افرادی که در بزرگسالی به این هنر گرایش پیدا میکنند چیست، جواب میدهد: «فراگیری موسیقی، کار زمانبری است. در سن کم دغدغه افراد کمتر است و وقت، معطوف به یادگیری میشود. بنابراین کودکی، بهترین زمان برای یادگیری موسیقی است. افراد در سنین پایین شانس بیشتری برای موفقیت در عرصه موسیقی یا حرفهای دنبال کردن آن دارند. چون نحوه نگرش آنها به دنیا با موسیقی شکل خواهد گرفت».
گروه فلامنکو روزبه آذر
گروه "فلامنکو روزبه آذر" هجده سال قدمت دارد و کولهباری از تجربههای هنری. سرپرست گروه از دستاوردهای گروهش اینچنین تعریف میکند: «زمانی که اولین بار تصمیم به تشکیل یک گروه گرفتم، اعضای گروه من پیش از آنکه نوازنده باشند، دوستان من بودند که هنوز هم با آنها در ارتباط هستم. گروه اول من بسیار پرکار بود و بین سالهای 80 تا 84 اجراهای متعددی در شهرهای مختلف داشتیم. سپس و بنا بر اقتضای زمانه هر یک از اعضای گروه به سمتی رفتیم و به دلیل سفر من به هندوستان، فعالیت گروه موقتا متوقف شد. پس از این وقفه، گروه دیگری را از علاقهمندان جوان و تازه کار تشکیل دادم که اعضای آن به مرور تغییر کردند و اعضای فعلی گروه متشکل از روزبه زورچنگ(نوازنده گیتار باس) یاشار شمس(نوازنده گیتار) و خانم آلا شوکودکو(نوازنده ویولونسل) هستند».
سفر به هندوستان
هندوستان سرزمین آواها است. سرزمین موسیقی و نواهای سحرانگیز و رویایی. شاید آشنایی با همین نواها و سازندگانش بود که روزبه آذر را که سبک موسیقیاش، موسیقی فلامنکو و برگرفته از فرهنگهای مختلف اقصی نقاط جهان است را واداشت تا مدتی را در هند سپری کند. خودِ او درباره انگیزههای این سفر میگوید: «از آنجا که سبک موسیقی من فیوژن است، لازم است اطلاعاتی درباره سبکهای مختلف موسیقی به دست بیاورم. سفر من به هند هم یک سفر تحقیقاتی و در عین حال سیاحتی به همین منظور بود. در این سفر با نوازندگان متعددی در هند آشنا شدم و درباره سبک موسیقی آنها آموختم».
آلبومها
این هنرمند جوان و خلاق، چند سال بعد از بازگشتش به ایران، دست به تهیه و انتشار اولین آلبوم موسیقی خود میزند: «در آلبوم "جان به رنگ نارنج" تنها در یک قطعه از موسیقی هند استفاده شده است. این قطعه با همراهی و همکاری استاد حبیب حاصل که از طریق دوست و نوازنده قدیمی گروهم استاد عظیم حسنپور(نوازنده طبلا) به من معرفی شد شکل گرفت». آلبوم "جان به رنگ نارنج" با 7 قطعه موسیقیایی بدون کلام در سال 1390 منتشر میشود و سال 1393 در سایت "بیپ تونز" بین پنج اثر پرفروش قرار میگیرد. آذر در اینباره میگوید: «البته تصور نمیکردم این آلبوم در کنار آلبومهای سنتی پرفروش آن زمان که کلام هم داشتند قرار بگیرد. چون موسیقی من بیکلام است». این هنرمند موفق، درباره آلبوم بعدی خود نیز توضیح میدهد: «آلبوم دوم من با اسم "سبز چشمانش بنفش صدایش" بر اساس موسیقی تلفیقی خراسان، بالکان، ترکیه و جنوب اسپانیا شکل گرفت و در سال 1393 منتشر شد. چون در آن زمان به صورت جدی در حال کنکاش در موسیقی اقصی نقاط جهان بودم. در این آلبوم برای اولین بار تجربه نواختن ساز لاعود را داشتم که تجربه جالبی بود. برای آلبوم بعدی نیز در حال ایدهپردازی روی موسیقی کلزمر و خراسان هستم».
حس عمیق ماندن
«مشهد، شهری است که در آن زندگی میکنم. شهری است که به خاطر خاطراتم، کودکیهایم و عمری که در آن سپری کردهام، دوستش دارم.شهری است که آرزو دارم در آن یافتههایم را با دیگران شریک شوم و برای دستیابی به این شراکت، برگزاری کنسرت بهترین گزینه من است اما...اندیشیدن به شروع هر اجرا مرا و امثال مرا ده سال پیر میکند». وقتی این بخش از نوشتههای قدیمی این هنرمند مشهدی را به او یادآوری میکنم و میپرسم آیا هنوز هم این احساس تعلق خاطر را نسبت به زادگاهش دارد، پاسخ میدهد: «با گذشت هر سال، احساس عمیقتری به ماندن در اینجا دارم. هر چند شرایط روز به روز اسفناکتر از روز قبل است. چه به لحاظ کار. چه به لحاظ بافت فرهنگی و سیاسی». از روزبه آذر میخواهم درباره موانع بر سرِ راهش بگوید. جواب میدهد: «از آنجا که موسیقی به طور کلی از این شهر و برنامهها و سیاستهایش حذف شده است، پس صحبت کردن از مانع بیمعنی است. اداره ارشاد، قدرت کافی در اجراییات ندارد و نمیتواند از برگزاری کنسرت دفاع کند. نهادهای غیر مرتبط با هنر و موسیقی نیز در این امر، اعمال نظر و نفوذ میکنند».
مشهد؛ شهری با ظرفیتهای بزرگ
روزبه آذر، این روزها با کولهباری از تجربه و افتخار به دلمشغولیهای هنریاش سرگرم است. از تدریس،آهنگسازی و تمرین تا اجرای کنسرت در شهرهای دیگر. او به عنوان یک مدرس گیتار در چند آموزشگاه مشهد، درباره ظرفیتهای نسل جوان این شهر در عرصه موسیقی میگوید: «خوشبختانه پتانسیل مشهد بسیار بالاست و علیرغم همه محدودیتها، خانوادهها لزوم آموزش موسیقی را درک کردهاند». این هنرمند جوان با اعتقاد به این جمله که موسیقی، خصوصا موسیقی بدون کلام، ابزار ارائه درونیات است، در راه موفقیتهای بزرگتر قدم برمیدارد و توجه اخیر خبرگزاریها و رسانهها به مقوله موسیقی را بیانگر لزوم و نیاز افراد به این رشته هنری میداند.
سی و هشت سال دارد و در کارنامه پرافتخار موسیقیاش نام دو آلبوم، داوریهای متعدد و اجراهای زیادی در داخل و خارج از کشور میدرخشد. وقتی میخواهم از اساتید موسیقیاش بگوید، از مرحوم رضا درمان، استاد منصور رسا، امیر مشیر فلسفی، استادان محمد حقگو و فرامرز شکرخواه نام میبرد و معتقد است درسهایی که از تکتک این بزرگواران آموخته، برای موسیقی و زندگیاش بسیار مهم و ارزنده بودهاند. درباره بزرگترین درسهایی که شاگردی مرحوم فرامز شکرخواه برایش داشته، میگوید: «اگر بخواهم به طور خلاصه از استاد فرامرز شکرخواه بگویم احترام، صداقت، دوستی و پرهیز از حاشیه را از او آموختم». روزبه آذر، هنرمند مشهدی سبک فلامنکو فیوژن که در آثارش از موسیقی اسپانیایی تا خراسانی بهره برده است، از موسیقی و دنیای آن حرفهایی شنیدنی دارد. با هم بخوانیم:
گیتار؛ سازی که در جستجویش بودم
از این هنرمند جوان میخواهم تعریف کند چطور به دنیای موسیقی قدم گذاشت و ساز گیتار را انتخاب کرد. میگوید: «گمان کنم سال 67 بود که پدرم با دوتاری از تربتجام به خانه آمد. اول فکر کردم اسباببازی است. اما بعد برایم توضیح داد که یک ساز است. دیدن این ساز، برای من بسیار جالب بود و انگیزه فعالیت در رشته موسیقی را در من که کودکی 8 ساله بودم ایجاد کرد. پس از آن فراگیری تار و سه تار را زیر نظر استاد رضا درمان که از دوستان پدرم بود آغاز کردم. کمکم با قطعات گیتار
اولین تجربهها، نخستین مشکلات
اولین قطعات و اولین تجربهها، همیشه خاطرهانگیز است. روزبه آذر درباره این اولینها تعریف میکند: «اولین قطعهای که با گیتار نواختم، مانند بسیاری از هنرجویان آن زمان، قطعه مالاگوئنا بود در حضور استادم منصور رسا و خانوادهام در محیط کلاس. اما اولین قطعهای که به عنوان اجرای جدی در کنسرت نواختم، در تالار رازی دانشگاه علوم پزشکی و با همراهی استاد رسا و علی بهرامی بود. اولین تجربیات، همیشه با کمی نگرانی و اضطراب همراه است». این هنرمند مشهدی، بزرگترین مشکلاتی که در آغاز ورود به وادی هنر موسیقی، بر سر راه داشت را اینطور برمیشمارد: «به عنوان یک نوازنده گیتار، بزرگترین مشکلات، نبود ساز و کتابهای مناسب مربوط به موسیقی و ممنوعیت این ساز در آن سالها بود».
ارتباط موسیقی با تفکر
این آهنگساز موسیقی، درباره ارتباط موسیقی و اندیشیدن عقیده دارد: «موسیقی و تفکر، لازم و ملزوم یکدیگر هستند و اصولا یک قطعه موسیقی مانا در بستر تفکر شکل میگیرد. در غیر این صورت، شبیه به بازیای خواهد بود که با اصوات انجام میشود و در پسِ آن ممکن است کجسلیقگیهایی باشد که میتواند به سلیقه شنیداری جامعه لطمه بزند». آذر درباره
موسیقی و کودکی
وقتی از این هنرمند موسیقی که سالهاست در عرصه تدریس نیز فعالیت دارد، به عنوان کسی که خود از کودکی با این هنر مانوس شده سوال میکنم تفاوت آموختن موسیقی از کودکی، در مقایسه با افرادی که در بزرگسالی به این هنر گرایش پیدا میکنند چیست، جواب میدهد: «فراگیری موسیقی، کار زمانبری است. در سن کم دغدغه افراد کمتر است و وقت، معطوف به یادگیری میشود. بنابراین کودکی، بهترین زمان برای یادگیری موسیقی است. افراد در سنین پایین شانس بیشتری برای موفقیت در عرصه موسیقی یا حرفهای دنبال کردن آن دارند. چون نحوه نگرش آنها به دنیا با موسیقی شکل خواهد گرفت».
گروه فلامنکو روزبه آذر
گروه "فلامنکو روزبه آذر" هجده سال قدمت دارد و کولهباری از تجربههای هنری. سرپرست گروه از دستاوردهای گروهش اینچنین تعریف میکند: «زمانی که اولین بار تصمیم به تشکیل یک گروه گرفتم، اعضای گروه
سفر به هندوستان
هندوستان سرزمین آواها است. سرزمین موسیقی و نواهای سحرانگیز و رویایی. شاید آشنایی با همین نواها و سازندگانش بود که روزبه آذر را که سبک موسیقیاش، موسیقی فلامنکو و برگرفته از فرهنگهای مختلف اقصی نقاط جهان است را واداشت تا مدتی را در هند سپری کند. خودِ او درباره انگیزههای این سفر میگوید: «از آنجا که سبک موسیقی من فیوژن است، لازم است اطلاعاتی درباره سبکهای مختلف موسیقی به دست بیاورم. سفر من به هند هم یک سفر تحقیقاتی و در عین حال سیاحتی به همین منظور بود. در این سفر با نوازندگان متعددی در هند آشنا شدم و درباره سبک موسیقی آنها آموختم».
آلبومها
این هنرمند جوان و خلاق، چند سال بعد از بازگشتش به ایران، دست به تهیه و انتشار اولین آلبوم موسیقی خود میزند: «در آلبوم "جان به رنگ نارنج" تنها در یک قطعه از موسیقی هند استفاده شده
حس عمیق ماندن
«مشهد، شهری است که در آن زندگی میکنم. شهری است که به خاطر خاطراتم، کودکیهایم و عمری که در آن سپری کردهام، دوستش دارم.شهری است که آرزو دارم در آن یافتههایم را با دیگران شریک شوم و برای دستیابی به این شراکت، برگزاری کنسرت بهترین گزینه من است اما...اندیشیدن به شروع هر اجرا مرا و امثال مرا ده سال پیر میکند». وقتی این بخش از نوشتههای قدیمی این هنرمند مشهدی را به او یادآوری
مشهد؛ شهری با ظرفیتهای بزرگ
روزبه آذر، این روزها با کولهباری از تجربه و افتخار به دلمشغولیهای هنریاش سرگرم است. از تدریس،آهنگسازی و تمرین تا اجرای کنسرت در شهرهای دیگر. او به عنوان یک مدرس گیتار در چند آموزشگاه مشهد، درباره ظرفیتهای نسل جوان این شهر در عرصه موسیقی میگوید: «خوشبختانه پتانسیل مشهد بسیار بالاست و علیرغم همه محدودیتها، خانوادهها لزوم آموزش موسیقی را درک کردهاند». این هنرمند جوان با اعتقاد به این جمله که موسیقی، خصوصا موسیقی بدون کلام، ابزار ارائه درونیات است، در راه موفقیتهای بزرگتر قدم برمیدارد و توجه اخیر خبرگزاریها و رسانهها به مقوله موسیقی را بیانگر لزوم و نیاز افراد به این رشته هنری میداند.