روح پویایی در کالبد موسیقی/موسیقی سنتی خراسان پتانسیل بالایی برای ارائه دارد اما با ارائه متفاوت و نوگرایانه!
رضا شریعتی؛موسس آموزشگاه باربد : موسیقی سنتی خراسان، پتانسیل بالایی برای ارائه دارد. اما ارائه متفاوت و نوگرایانه مهم است.اگر جشنوارههایی با جوایزی ارزنده برای موسیقی برگزار می شد که بیشتر حول محور تحقیق و پژوهش بود. اشتیاق به چنین فعالیت هایی بیشتر شده و پژوهش و پیشرفت برای موسیقی غنی بومی و محلی را به جوانان این حوزه القا میکرد
ریحانه سادات میرمرتضوی/سرویس هنر،خبرگزاری رضوی
مصطفی 15 سال دارد و اشتیاق در صدا و چهرهاش موج میزند. با متانت خاصی میگوید: «تاثیری که موسیقی بر روح و رفتار و درسم گذاشته، خیلی بیشتر از انتظارم بود. یک سال و نیم از شروع یادگیری سازم گذشته و آرامش و اعتماد به نفسم روز به روز بیشتر از قبل میشود. متاسفانه هنوز بین هم سن و سالهای من، شنیدن موسیقی بیشتر از نواختن آن طرفدار دارد. در صورتی که لذت نواختن، چیزی است که حاضر نیستم با هیچ لذت دیگری عوضش کنم». آموزشگاه باربد، فضای دلنشینی دارد. سرسبزی آموزشگاه و حیاط دنج و پیچکهای در هم تنیدهاش، چشم و روح را نوازش میدهد و شاید یکی از دلایل شادابی هنرجویانی مثل مصطفی، همین فضای خاص و توام با آرامشش باشد. این شادابی را میتوان در چهره خانوادهها هم مشاهده کرد. آنها که در این زندگی ماشینی و پر هیاهو هنوز برای هنر، ارزش قائل هستند و با اشتیاق فرزندانشان را برای آموزش موسیقی به این مکان میآوردند.
موسسهای با مدرسان جوان و پویا
آموزشگاه موسیقی باربد یکی از مراکزی است که با بهره بردن از نیروهای جوان و مستعد، جزو پرکارترین آموزشگاهها در زمینه فعالیتهای هنری، برگزاری کارگاههای آموزشی کوتاه مدت و یک روزه به شکل مستر کلاس و ورک شاپ در شهر مشهد محسوب میشود. اکثر مدرسان این مجموعه از جوانان صاحبنام و برجسته حوزه موسیقی انتخاب شدهاند و نشاط و نوآوری در فضای این مرکز موج میزند. رضا شریعتی، موسس آموزشگاه که از نوازندگان جوان و ساعی موسیقی سنتی خراسان است، میگوید: «انگیزه تاسیس یک آموزشگاه مستقل در مشهد با کادری جوان و صاحبذوق، در وهله اول، پرداختن هر چه بیشتر و تخصصی تر به مقوله موسیقی و بالندگی آن و سپس ایجاد یک منبع درآمد ثابت به عنوان شغلی هنری برای بنده است». به گفته این هنرمند جوان، موسیقی در جامعه امروز نمیتواند نیازهای مادی هنرمند را برآورده کند و همین باعث شده موسیقیدانان معمولا این هنر را به عنوان شغل دوم و در کنار منبع درآمد اصلی خود انتخاب کنند. چرا که اهالی موسیقی در کشور ما امنیت مالی و شغلی ندارند و باید برای ایام سالمندی خود نیز تمهیداتی بیندیشند.
در مسیر هنر
شریعتی درباره فعالیتهای هنریاش پیش از تاسیس آموزشگاه باربد میگوید: «از 16 سالگی که کار موسیقی را آغاز کردم، به مدت 2 سال به پیشرفت قابل توجهی رسیدم و در سال 1384 که دوران دانشجویی را در بجنورد میگذراندم در آموزشگاه ماهور که اولین آموزشگاه تخصصی موسیقی بود، شروع به تدریس کردم. در سالن گلشن و حافظ شهر بجنورد، اجرای سالنی داشتم. سپس به مشهد آمدم و در چندین آموزشگاه کار تدریس ویولون را ادامه دادم. با توجه به نزدیکی ساز ویولون به کمانچه و علاقهای که به نواختن سازهای سنتی داشتم، این ساز را برای ادامه فعالیت هنریام انتخاب کردم». این فعال هنری ادامه میدهد: «برای آموزش دیدن تخصصی کمانچه، باید به تهران سفر میکردم و در طول سالهایی که محل زندگی و تحصیلم در مشهد بود، دائم در رفت و آمد به پایتخت بودم تا از محضر اساتید بزرگی چون استاد اردشیر کامکار و استاد اسدیان تلمذ کنم». این هنرمند جوان، درباره موفقیتها و افتخاراتش نیز میگوید: «سال 90 با گروه "برزین"، مقام دوم را در جشنواره فجر به دست آوردم و در جشنواره بلغارستان با گروه "بامداد" توانستیم مقام بیاوریم. در شهر کایزرسلاتن آلمان، کنسرت داشتیم و سال گذشته در فستیوال موسیقی استونی شرکت کردیم. اما متاسفانه حذف بخش رقابتی در جشنواره موسیقی فجر سال قبل، اتفاق ناخوشایندی بود که انگیزههای مادی و کاری بسیاری از فعالان این عرصه و خصوصا جوانترهای گمنام و جویای نام را از بین میبرد».
احیای موسیقی سنتی خراسان
«امروزه در جهان به موسیقی بومی بسیار اهمیت داده میشود. مثلا در کشورهایی مانند اتریش، فرانسه و آلمان به دنبال زنده کردن سبک موسیقی باروک هستند و کنسرتهایی را با این عنوان اجرا میکنند. به طوری که برای هر ساز، یک نماینده باید شیوه نواختن آن را احیا کرده و به شاگردانش منتقل نماید. اما در ایران، هرچند موسیقی سنتی جایگاه قابل توجهی دارد، احیای همه سازهای بومی و سنتی به شکل سازماندهیشده، اتفاق نمی افتد». مدیر آموزشگاه باربد، با این توضیحات، ادامه میدهد: «موسیقی سنتی خراسان، پتانسیل بالایی برای ارائه دارد. اما ارائه متفاوت و نوگرایانه مهم است. به عنوان مثال، استاد کلهر نزد اساتید محلی خراسان رفته، موسیقی و گامهای آنها را جمعآوری و بازنویسی کرده و سپس به اجرای جهانی درآورده است. چون ایشان درجایگاهی است که میتواند کارش را به بهترین شکل انعکاس دهد، در صدد زنده نگه داشتن موسیقیهای محلی است. استاد با سازش نقل قول میکند زیرا تریبون خود را دارد. این افراد میتوانند چنین فعالیتهای ارزشمندی را انجام دهند که نوعی پژوهش است. در مشهد چنین شکل پژوهشی روی سازهای سنتی وجود ندارد. اگر جشنوارههایی با جوایزی ارزنده برای موسیقی برگزار میشد که بیشتر حول محور تحقیق و پژوهش میگردید، اشتیاق به چنین فعالیت هایی بیشتر میشد و پژوهش و پیشرفت برای موسیقی غنی بومی و محلی را به جوانان این حوزه القا میکرد».
انزوا یا کوچ؛ عاقبت محدودیت
موسس آموزشگاه باربد، از محدودیتهای کاری خود چنین میگوید: «برای تاسیس آموزشگاه، در برههای از زمان مجوز صادر نمیشد. بالاخره از سال 91 اجازه تاسیس آموزشگاه را دادند. مراحل، سخت و وقتگیر بود؛ یا رزومه کاری قوی و یا مدرک موسیقی نیاز داشت. باید چندین مرحله طی میشد تا مجوز مورد تایید تهران و مشهد داده شود. با این شرایط، فعالیت آموزشگاه به طور رسمی از تابستان سال گذشته آغاز شد و تا امروز با استقبال مردم ادامه دارد. استقبال از موسیقی خوشبختانه خوب است. مردم بیشتر نیاز به موسیقی را حس میکنند و شاید مشکلات زندگی است که باعث شده جامعه به سمت رسیدن به آرامش پیش برود. موسیقی نسبت به دیگر هنرها همهگیرتر است. چرا که میتوان با ساز، حس درونی را منتقل کرد. نمود روح انسان در موسیقی زیاد است و بیشتر برانگیختگی دارد. بسیاری از اساتید بزرگ، با الهام از طبیعت، قطعات برجستهای ساخته اند. مثلا قطعه "زرد ملیجه" استاد صبا الهام گرفته از صدای بلبل است. یا ایشان با شنیدن صدای زنگ شتر قطعهای دیگر سرودهاند و یا قطعه "به زندان" یا "سلام علیکم" استاد کسایی. همه اینها با عناصر اطراف زندگی انسان عجین شده است. اما با این طیف وسیع نیاز جامعه به موسیقی، به هنرمندان انگیزه داده نمیشود. بین هنرمندان مشهدی معروف شده اگر قصد پیشرفت دارند باید به تهران بروند، زیرا در این شهر، جایی برای پیشرفت نیست. بسیاری از فعالان حوزه موسیقی از ناملایمات خسته شده یا منزوی میشوند و یا از مشهد کوچ میکنند. ارائه موسیقی مثل این است که جنسی در انبار داشته باشی و اگر از آن استفاده نشود فاسد میشود. موسیقیدان، اگر موسیقیاش را ارائه ندهد، احساس در درونش میمیرد. وجود کنسرت، موجب میشود نگاه و توجه مخاطب موسیقیدان را احیا کند».
محدودیتها را به فرصت تبدیل کنیم
این فعال حوزه هنری میگوید: «ارمغان محدودیتها، گاهی ایجاد موقعیتهای بهتر و گاهی انزوا و سَرخوردگی است. در بین هنرمندان که روحیه حساستری دارند و بیشتر نیازمند تشویق و حمایت هستند، محدودیتها بیشتر تاثیر منفی دارد. البته گاهی افرادی بودهاند که با پشتکار زیاد توانستهاند از این سدها بگذرند. مثلا گروه بامداد با پیگیری زیاد توانست در اوج سختگیریها در مصلی چندین اجرا داشته باشد. اکثر هنرمندانی که در سیستم اداری وارد میشوند، حساسیتها برایشان کمتر است. یک هنرمند که در سیستم آموزشگاهداری قرار گرفته پیگیرتر و مقاومتر از هنرمندی میشود که فقط نوازندگی میکند. روحیه هنرمندان حساس است، چون احترام و توجه میطلبند. مشهد با توجه به هنر بومی و استعدادهای بزرگی که در خراسان وجود دارد؛ پتانسیل این را دارد که مرکزی هنری شود. کاش این هنرمندان اگر حمایت نمیشوند لااقل درگیر کاغذبازی نباشند».
موسیقی کودک و نوجوان
شریعتی، با تجربهای که در زمینه تدریس موسیقی کودکان و نوجوانان دارد، میگوید: «خانوادهها بیشتر به سمت آموزش موسیقی در سنین پایینتر گرایش پیدا کردهاند. دلیل این موضوع، متمایز شدن فرزندشان از دیگران است. از دیگر فواید موسیقی در سنین پایین این است که ذهن کودک را تحلیلگر میکند. بیشترین ثبتنام آموزشگاه ما نیز بعد از اتمام مدارس است. متاسفانه دیدگاه بعضی خانوادهها این است که فقط کودک مشغول باشد. این افراد، خیلی موسیقی را جدی نمیگیرند و اکثرا ادامه نمیدهند. در حال حاضر، قشر دانشآموز، اکثریت مخاطبین آموزشگاهها را تشکیل میدهند. انگار خانوادهها بین سنین10 تا 15 سالگی فرزندان، احساس میکنند باید روی فرزندشان سرمایهگذاری داشته باشند تا متمایز از دیگران شود». این هنرمند جوان درباره تاثیرات موسیقی بر ذهن کودکان و نوجوانان توضیح میدهد: «افرادی که موسیقی کار میکنند، معمولا ریاضیشان قویتر است. حل کردن معما و داشتن ذهن تحلیلگر از پیامدهای یادگیری موسیقی است. همچنین موسیقی، آناتومی مغز کودک را تغییر میدهد و بسیار تاثیرگذار است. معمولا برای کودکان در سنین پایینتر مانند 3 یا 4 ساله فقط قرار گرفتن در فضای موسیقی و ایجاد علاقه کافی است. اما برخی جنبههای آموزشی را نیز در نظر میگیرند. امروزه تاثیر موسیقی بر روح و روان کودکان ثابت شده و این تاثیرگذاری، ذهن کودک را فعال می کند. در این سنین معمولا 50 درصد کودکان با موسیقی ارتباط برقرار میکنند. آنها معمولا کودکانی هستند که از ابتدا در فضای آن قرار گرفتهاند و 50 درصد اشتیاق چندانی ندارند».
آینده موسیقی مشهد
یکی از والدین، عقیده دارد برای آغاز آموزش موسیقی، کودکان باید خودشان مشتاق باشند. او که پسرش در این آموزشگاه، گیتار میآموزد، میگوید: «بچههای امروز، مقاوم شدهاند و دائم از این شاخه به آن شاخه میروند. به همین دلیل نباید بدون علاقه و شناخت کافی وارد وادی آموزش موسیقی شوند. جوانان امروز به دنبال برونفکنی هستند. از نسل ما جریتر ولی باشعورترند. با توجه به شرایط کنونی و ویژگیهای کودکان و نوجوانان این دوران، احتمال تغییراتی در آینده موسیقی مشهد زیاد است». آرمین، هنرجوی آموزشگاه، گیتار و سپس پیانو را سازهای مورد علاقه جوانان هم سن و سالش میداند. او از تغییر نگاهش نسبت به موسیقی، قبل و پس از آموزش ساز میگوید و ادامه میدهد: «خوشبختانه جوانان امروزی، پافشاری بیشتری دارند و میتوانند به خواستههایشان برسند. بین انواع سازهای موسیقی، موسیقی سنتی در بین جوانان کمتر مورد استقبال قرار میگیرد. شاید اگر فضا برای ارائه موسیقی سنتی نیز بیشتر باشد، در میان جوانان نیز شناخت بیشتری نسبت به سازهای بومی و سنتی ایجاد شود». امیر صفریان، استاد گیتار نیز، گلهمند از فضای موجود و وضعیت موسیقی کلاسیک شهر مشهد میگوید: «نسبت به دورههای گذشته، فضا برای موسیقی بسیار بازتر شده است. اما به هر حال محدودیتها در اینجا برای فعالیت زیاد است. در همه جای دنیا، نوازنده از اجرایش درآمد کسب میکند اما در اینجا راه کسب درآمد باید فقط تدریس موسیقی باشد».