با یادداشتی مواجه میشویم که در آن از حقوق کمتر دفاع شدهی بانوان سخن به میان آمده است و رنجیده خاطر بودن جامعهی زنان را فریاد میکند. چه نیکوست که برچسب "فمینیست" را به نویسنده این یادداشت الصاق کنیم و با این تدبیر و هوشمندی، ملت را از خطرِ خواندن این نوشتار آگاه کرده وبصیرت خویش را به نمایش بگذاریم.
اختصاصی/ غربزده، فمینیست، ضدانقلاب، بنیادگرا، اخباری، نواخباری، حجتی، شیخی، متحجر.
بسیار خوب است که وقتی میخواهیم به فردی یکی از برچسبهای بالا را بزنیم، از دو ماجرا مطمئن شویم:
اول اینکه تعریف این واژهها را میدانیم.
دوم اینکه فرد مورد نظر، عضوی از جریان یاد شده است.
گاهی به نام جریانشناسی، اتفاقاتی میافتد که بسیار جای تامل دارد.
شخصی در سخنان خود، از امام زمان علیه السلام یاد میکند و این کار را البته به کرّات انجام میدهد. اولین برون دادی که "غریزهی برچسب زنی" ما تولید میکند، این است که وی از اعضای "انجمن حجتیه" است؛ بخصوص اگر سخنانش کمتر رنگ وبویی از دنیای سیاست داشته باشد که البته در این حالت برچسب "ضد انقلاب" نیز بسیار برازنده ایشان خواهد بود!
با یادداشتی مواجه میشویم که در آن از حقوق کمتر دفاع شدهی بانوان سخن به میان آمده است و رنجیده خاطر بودن جامعهی زنان را فریاد میکند. چه نیکوست که برچسب "فمینیست" را به نویسنده این یادداشت الصاق کنیم و با این تدبیر و هوشمندی، ملت را از خطرِ خواندن این نوشتار آگاه کرده وبصیرت خویش را به نمایش بگذاریم.
آیا "اخباری" غیر از آن آقایی است که در عرصهی تالیف و نشر کتاب، پیوسته حدیث چاپ می کند و ترجمهی کتب روایی مینویسد و در دنیای نقل از معصوم قلم می زند؟ اخباری نباشد "نو اخباری" که هست.
چه باید گفت به غرب دیدهای که از محاسن فلان بخش از سیستم اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی برخی جوامع اروپایی میگوید وجامعهی ما را به تجدید نظر در رفتار خویش در حوزههای مذکور دعوت میکند. برچسبی کمتر از "فراماسون" یا "غرب زده" برای وی روا نیست.
وقتی میبینیم فلان منبریها یا پژوهشگران در حوزهی مقامات اهلبیت علیهم السلام دم و قلم میزنند، شکی نباید به دل راه داد که قطعهای از پازل جریان شیخیه هستند. باید با ایشان مقابله کرد.
پافشاری فلان متفکر و بهمان فرد عادی بر آنچه ضروری دین یافته، چه معنایی جز "بنیاد گرایی" و "داعش وطنی" بودن میتواند داشته باشد؟
اساسا قبل از هر چیز خوب است مطالعات خویش را افزایش داده و جریاننشناسی خویش را جریانشناسی توهم نکنیم.
همهی اینها به کنار؛ برخی کارها و ویژگیها برای برخی جریانها، شکل نماد به خود گرفته است؛ اما دلیل نمیشود هرکه دارای آن کار یا ویژگیاست، عضوی از جریان موردنظر باشد.
بصیرت خوب است. دشمنشناسی و آگاهسازی جامعه از جریانهای انحرافی پسندیده است؛ اما تقوی هم چیز خوبی است. نادانسته سخن نگفتن هم پسندیده است. تهمت زدن نیز ناپسند است.
این مطالب را بگذاریم در کنار این نکته که خیلی از آنچه ما بعنوان جریان می شناسیم، اصلا جریان نیستند. نه تشکلی هستند و نه حزبی دارند و نه اجتماعی. خیلی از آنها نیز اگر هم جمعیتی دارند، بسترهای اجتماعی اجازهی حدی از انسجام را به ایشان نداده اند که تعریف دقیقی از عنوانی که بر خویش نهادهاند یا دیگران بر ایشان نهادهاند ارائه دهند. در نتیجه معلوم نیست که چه کسی با چه گرایشی در آن جمعیت قرار میگیرد و چه کسی نه.
عزیزان! لطف کنیم و غریزهی برچسبزن خویش را کنترل کنیم.
آری؛ قبول داریم که راحت ترین کار برای از میدان بهدر کردن افراد، برچسب زدن به ایشان با عناوین منزجر کننده است!