چند روز قبل، صحبتهایی از یکی از بازیگران سینما و تلویزیون درباره تجربه حضورش در پیادهروی اربعین پخش شد. در آن مصاحبه، آقای علی سلیمانی چنین نقل میکند که در سال 1392 برای دومین بار قصد زیارت پیاده امام حسین علیهالسلام در اربعین را داشتم. آن سال من عضو یک گروه مجازی به نام(long walk پیادهروی طولانی) بودم. شیطنت کردم و در آن گروه نوشتم، هرکس مایل به پیادهروی طولانی است، در روز و ساعت مشخصی در نجف اشرف باشد. نام یک خیابان را هم همینطوری و بدون اینکه بدانم واقعاً وجود دارد، نوشتم. وقتی به پیادهروی اربعین رفتم، با خودم گفتم نکند این افراد بیایند و خیابانی به این نام وجود داشته باشد. وقتی پرسیدم، گفتند خیابانی با نامی مشابه در نجف وجود دارد. وقتی در روز و ساعت مقرر به آنجا رفتم، دیدم 16 نفر از کل دنیا برای پیادهروی طولانی آمدهاند. همه افراد مذکور لائیک بودند؛ یعنی خدا را قبول داشتند، اما قائل به مذهب یا دین خاصی نبودند.
او میگوید: من در مسیر طولانی نجف تا کربلا، با صبر و حوصله برای افراد حاضر توضیح دادم که این مردم در حال پیادهروی برای چه کسی و با چه هدفی به سمت کربلا میروند. درباره امام حسین علیهالسلام و خاندان پیامبر و هدف امام از حرکت به سمت کوفه و توقف در سرزمین کربلا را توضیح دادم. وقتی آشنایی نسبی با امام حسین علیهالسلام پیدا کردند، احساس خاصی به آنها دست داد و همگی شروع به اشک ریختن کردند و ...
خاطره جناب سلیمانی نه از آن جهت که ایشان شیطنتی کرده و افرادی را به پیادهروی با آدرس نامعلوم دعوت کرده، بلکه از آن جهت اهمیت مییابد که ایشان ناخواسته به همه مسئولین و متولیان فرهنگ این جامعه، نمونهای عینی از یک رفتار فرهنگی نرم را آموخته است. ایشان در گروهی عضو بوده که به ظاهر هیچ پیوندی با مقوله دینی و مناسکی پیادهروی اربعین نداشتهاند. افرادی که هیچ ارتباطی با هیچ دینی نداشتهاند و البته مهمتر از آن اینکه هرکدام از آنها در گوشهای از جهان زندگی میکردهاند. چنین افرادی با هدف پیادهروی پا در مسیری میگذارند که انتهایش اگر مسلمانی و شیعه شدن نباشد، قطعاً شناخت امام حسین علیهالسلام و خاندان پیامبر (ص) و ارادت به آن بزرگواران هست. گروه مذکور هیچ سنخیتی با مباحث دینی نداشته است، لذا شاید در وهله اول چنین به ذهن بیاید که دعوت چنین اشخاصی به پیادهروی اربعین کاری نادرست است، اما وقتی یک تجربه موفق در این زمینه به وقوع میپیوندد، ناخودآگاه شیوهای حرفهای در ترویج فرهنگ به اذهان خطور میکند و انگار گمشده این سالهای فرهنگ دینی، به فعالان عرصه فرهنگ رخ نشان میدهد. اما از آنجا که دغدغه الگوگیری از چنین روشهایی در متولیان فرهنگی کشور وجود ندارد، به سادگی از کنار این مقوله عبور میکنند و آن را نادیده میگیرند.
باید در میان امور روزمره خود مواردی را جستجو کنیم که پیوندی حداقلی با رفتارهای دینی دارند. اموری که میتوان بُعد دینی آنها را به ظاهر از ابعاد دیگر آن جدا کرد. رفتاری مانند همین تجربه آقای سلیمانی. باید چنین مواردی را که کم هم نیستند بیابیم و از آنها در ترویج فرهنگ دینی بهره بگیریم. گستره وسیع رفتارهای دینی که همه شئون زندگی انسان را در برمی گیرد، این زمینه را به خوبی فراهم میآورد که از لحظهلحظه زندگی یک انسان که در اکثر آنها پیوندی ناگسستنی با فرهنگ دینی دارد، بهرهبرداری کرده و بدون دخالت دادن رفتارهای دارای دافعه حکومتی و یا اجبار به دینداری و یا ترویج دین در قالبهای تهوعآور مستقیم، زمینه دینداری و ارتباط با دین مردمانی که بهرهای از این همه خوبی نبردهاند را فراهم آوریم.
فرصت پیادهروی زائران امام رضا علیهالسلام، فرصت مغتنمی برای بهرهگیری در این زمینه است. گفتگو، همراهی و ارتباط با افرادی که ساعتهای طولانی در کنار هم در مسیری حرکت میکنند و هدفی جز طی کردن مسیر ندارند، زوایای پنهانی افکار، احساسات و عواطف همسفران را برای هم باز می کند. چون زمان به اندازه کافی هست، لذا آنچه کم میآید نه زمان، بلکه حرف است. بنابراین از هر چیزی سخنی به میان میآید. گوشها هم در این فرصت بیشتر تحمل شنیدن دارند. بنابراین بهترین فرصت ایجاد ذهنیت، تفکر و تاثیرگذاری است.
این روزها مرسوم است که زائران خاطرهنگاریهای خود از زیارت پیاده را در فضای مجازی با دیگران به اشتراک میگذارند. این فرصت میتواند با کمی جهتدهی، به ابزاری برای یافتن روشهای خلاقانه ترویج تفکر اصیل دینی بدل شود. روشهایی که در سالهای دیگر و تجربه مجدد زیارت پیاده امام رضا، سفر به مشهد و ... به کار بیاید.
امسال بیش از 11میلیون نفر در پیاده روی اربعین شرکت کردند. از این میزان بیش از دو میلیون نفر آن ایرانی بودند. هرساله چیزی حدود ۳۶۰ هزار نفر زائر امام رضا علیهالسلام در مسیر پیادهروی به سوی مشهد هستند. زائرانی که هرساله به تعداد آنها افزوده میشود. این بدان معناست که ظرفیت خلاقانهای به وسعت دو و نیم میلیون نفر برای متولیان فرهنگی وجود دارد. ظرفیتی که اگر در ده درصد آن جهت دهی صحیح صورت بگیرد، میتوان امیدوار بود که علاوه بر بهرهمندی از خلاقیتهای آنها، هرکدام از آنها به سفیرانی خلاق در عرصه ترویج دینی تبدیل شوند. سفیرانی که هرساله به تعدادشان افزوده میشود.