کودکان از رفتار والدین سرمشق میگیرند. نوجوانان امروز همانهایی هستند که با شوقوذوق تصاویرشان در دوران پیشدبستانی منتشر میشد. وقتی والدین مدام جزئیاتی از زندگی شخصی کودکان خود را به اشتراک میگذارند و سپس، پستهایشان را برای شمردنِ تعداد لایک و فالور چک میکنند، کودکان در حال توجه به کارهای آنان هستند.
گاهی در اینستاگرامم با صفحاتی مواجه میشوم که صاحبان آنها سن و سالی خیلی پایینتر از آن دارند که بتوانند یک صفحه اینستاگرامی را مدیریت کنند. یادم هست زمانی که برادرم در سن 12 سالگی میخواست کاربری ایمیل را به من اختصاص دهد؛ سایت یاهو این اجازه را نمیداد تا با سال تولد حقیقی من، کاربری جدید ایجاد شود. در حقیقت یاهو من را کم سن و سالتر از آن میشناخت که بخواهم ایمیلی داشته باشم. در رابطه با اینستاگرام پیشفرضهای قانونی مدیریت این شبکه اجتماعی را دقیق نمیدانم! اما بیشک صاحبان صفحات کودکانهای که میبینیم پدر و مادرهایی هستند که با اشتیاق بسیار برای به اشتراکگذاری لحظات زندگی فرزندانشان شب و روز در حال کوششاند. اتفاقا در برخی از این صفحات تعداد پستها و لایک هایی که میگیرند بهشدت بالاست.
از سوی دیگر صفحات مجازی شاگردان نوجوانم را مشاهده میکنم و با مسائل تأملبرانگیزی مواجه میشوم. درگیریهای لفظی میان آنان و گروه همسالانشان نیز در کامنت ها به چشم میخورد.
اگر به لحاظ تاریخی نگاهی به ماجرا بیندازیم درمییابیم بسیاری از نوجوانهای امروزی، در دورهای قبل از ظهور شبکههای اجتماعی متولدشدهاند. دقیقا وقتی آنان در سنین ورود به مهدکودک و پیشدبستانی بودند بروز و فراگیری فیسبوک صورت گرفت. دقیقا در همان زمان بود که بسیاری از افراد جامعه ما با هیجان بسیار، روایتهای زندگی شخصی خود را به اشتراک میگذاشتند. گرچه در میان برخی کاربران کمی هم ترس و واهمه از دیده شدن وجود داشت، اما جذابیت حضور و کنشگری در این فضا کم نبود که نهایتا مجرب به از میان رفتن تدریجی این ترس شد. گروه مهمی از این کاربران هیجانزده پدر و مادرهایی بودند که از هرلحظه زندگی کودکانشان تصاویری تهیهکرده و به اشتراک میگذاشتند. گاهی برخی از این تصاویر وجه خوبی نداشتند و گاهی خجالتآور نیز بودند.
قصه پیگیری برای افزایش لایک ها و ایموجی های دوستداشتنی همچون "شصت رو به بالا" از همان زمان شروعشده و هنوز نیز ادامه دارد. امروز نوجوانان به دنبال تائید اجتماعی در لایک و تعداد فالوور های صفحه اینستاگرامی خود هستند. بهنوعی سرمایه اجتماعی آنان تلقی میشود.
نکته مهم دیگر "محدوده حریمی است که آنان از شخصیت خود به نمایش میگذارند". اگرچه این مسئله فقط به نوجوانان جامعه حاضر اختصاص نداشته و در بسیاری از طیفهای سنی مشاهده میشود، اما تمرکز من بر این سنین هست. چراکه رشد روانی را در مرکز بحث خود قرار دادهام.
کودکان از رفتار والدین سرمشق میگیرند. نوجوانان امروز همانهایی هستند که با شوقوذوق تصاویرشان در دوران پیشدبستانی منتشر میشد. وقتی والدین مدام جزئیاتی از زندگی شخصی کودکان خود را به اشتراک میگذارند و سپس، پستهایشان را برای شمردنِ تعداد لایک و فالور چک میکنند، کودکان در حال توجه به کارهای آنان هستند. اگرچه والدین در حال عشقبازی با شادابی و سلامت کودک خود بوده و نیات درستی را دنبال میکنند، اما همزمان نیز در حال تربیت وی در فضای نوینی به اسم "عصر مجازی" هستند. در این لحظات معنای گزارههایی همچون "حریم شخصی" و "عزتنفس" در ذهن فرزندان ما در حال معنا گرفتن است. به نظرم گاهی این لایک ها "عزت نفس حقیقی" را در آنان گم میکنند؛ و این گمشدهای خطرناک خواهد بود.