هدیه سادات میرمرتضوی/ سرویس هنر،خبرگزاری رضوی
سالهاست شب و روزش با تصاویر در هم آمیخته و جهان را با رنگهایش زیبا میکند. هنر را شیوه بیان دیدگاههای شخصی انسان از تجسم، تفکر و احساسات زندگی خود در جهان میداند و خود با این تعریف، نگاهش را به زندگی در قالب تصاویر، ارائه میدهد. سید حسامالدین طباطبایی، کارشناس ارتباط تصویری است، دهها کتاب کودک را تصویرسازی کرده و افتخارات داخلی و بینالمللی زیادی در کارنامه هنریاش میدرخشد. او که جز تصویرگری، به هنرهای دیگری مانند مجسمهسازی، صنایع دستی، کاغذدیواری، معماری و... نیز اشتغال دارد، درباره اینکه آیا در آثارش هدف خاص و دنبالهداری را مد نظر دارد میگوید: «هدف اصلی، پیدا کردن صراط مستقیم و رسیدن به نور است. هنر در این میان، وسیلهای است مانند دیگر مقولهها و شغلها. اگر هنر بتواند انسان را به رشد و تعالی الیالله برساند، خیلی موفق خواهیم بود».
اولین جوانهها
اولین جوانههای یک هنر در فرد، روزهای کودکی و نوجوانی، در روح و جانش رشد و نمو میکند. این شروع، برای طباطبایی به دوران خردسالی برمیگردد: «در سن پنج سالگی در کودکستان، مربی خوبی داشتم. در آن دوران با تکنیک ماژیک و خمیربازی آشنا شدم. پدر و مادرم و مربیها از نقاشیهای من لذت میبردند و این، شروع آشنایی و علاقهمندی من به هنر نقاشی بود. در طی این سالهای طولانی، از استادان، خیلی درسها فرا گرفتم و در این میان، استاد ابراهیم جعفری، هنر دیدن و احساس هنری را به من آموخت».
وفاداری به هنر ایرانی-اسلامی
هر هنرمند، در خلق آثار هنریاش سبکی ویژه و تکنیکی خاص دارد. طباطبایی درباره این سبک در آثارش میگوید: «تصویرسازیهای من در دوران مختلف، متغیر بودهاند و هیچگاه به یک تکنیک و فرم پایبند نبودهام. تنوع در کارهای من مشهود است ولی وفادار بودن به هنر ایرانی و اسلامی، شاخصه مهم کارهای من است». این هنرمند، درباره مراحل تصویرگری و اینکه چطور برای آثارش ایدهپردازی میکند و آیا پیش آمده که تصویری به او الهام شود یا به رویایش بیاید، توضیح میدهد: «چند روزی به قصه میپردازم و رنگ و تصویر برایم تداعی میشود و ایدههای مختلف را با موضوع تطبیق میدهم. اخیرا خیلی درگیر رویا و شعرهایی هستم که در خواب و بیداری با آنها به سر میبرم. تصاویر کتاب را هم قبل از پیاده شدن روی کاغذ در ذهنم میبینم و استوری برد تصاویر را اتود میزنم و بعد از تغییرات پایانی روی کاغذ اجرا میکنم».
هرگز از دنیای کودکی جدا نشدهام
ترسیم دنیای رویایی و رنگارنگ کودکان، کاری نیست که از عهده هر کسی برآید مگر اینکه آن فرد، جزء هنرمندانی باشد که هیچگاه از کودکی خود فاصله نگرفتهاند. طباطبایی در این باره میگوید: «هرگز از دنیای کودکی جدا نشدم و بازگشت به این دوران برایم لذتبخش است. زندگی در طبیعت، آب و خاک، بازی و خاطرهگویی و نقاشیهایش». این تصویرگر، قصه شیرین اولین کتابش را اینطور بازگو میکند: «از کودکی با قاصدکها بازی میکردم و آنها را پرواز میدادم. جالب اینجاست که اولین کتاب تصویرسازی من به نام "بازی جدید" با موضوع قاصدک چاپ شد». بازی جدید، کوچ روزبه، سرداران ایران زمین، قصههایی از امام زمان، اسرارالتوحید و... سایر کتابهایی هستند که حسامالدین طباطبایی آنها را بیشتر از سایر آثارش، دوست دارد و احساس میکند موفق شده از طریق این کتابها با مخاطبین خود ارتباط بهتری برقرار کند. این هنرمند، درباره دریافت بازخورد آثار خود از طریق کودکان میگوید: «کودکان در لحظه نقاشیها را دوست دارند. وقتی بزرگ میشوند این علاقه شدیدتر میگردد. در طول این سالها، لحظههای شادی برای کودکان تصویر کردم که استقبال خوبی داشته است».
نسل قدیم، نسل جدید
نسل قدیم و نسل جدید، همیشه دو واژه هستند که گاه در کنار هم و تکمیلکننده یکدیگر میشوند و گاه تعارض و تقابل ایجاد میکنند. حسامالدین طباطبایی به عنوان هنرمندی که 45 سال از عمرش را طی کرده و کولهباری از تجربه دارد، شاخصترین درسی که به نسل جدید و هنرجویان رشته تصویرگری میدهد را اینطور بیان میکند: «بیشتر پیدا کردن ادبیات تصویری برای هر موضوع یا داستان، مهمترین درسی است که باید هر هنرجو بداند». این هنرمند، از تفاوت نسل قدیم تصویرگر و نسل جدید میگوید: «نسل قدیم یافتههای شخصی خود را نقاشی میکردند و مرجع شدند. نسل جدید با داشتن الگوهای بیشمار و متعدد، خیلی شبیه هم شدند و بیشتر به تکنیک میپردازند و از واقعیت فرار میکنند».
جشنوارهها، بهانهای برای دیده شدن ایدهها
طباطبایی، هنرمندی است که در جشنوارههای داخلی و خارجی زیادی شرکت داشته و کسب رتبه کرده است. جشنوارههایی از جمله پادورا(ایتالیا)، نمایشگاه تصویرسازی بلگراد و براتیسلاوا. او درباره رسیدن به زبان جهانی در تصویرگریهایش میگوید: «من هنرمند شناخته شدهای نیستم و تفکر شخصی خودم را دنبال میکنم. اما اگر بتوانم در آثارم، ادبیات تصویری ایران را دنبال کنم، شاید در آینده، جهانی شوم». این تصویرگر، درباره نقش جشنوارهها در موفقیت و ایجاد انگیزه برای یک هنرمند میگوید: «هنرمندان جوان برای دیده شدن ایدههایشان از طریق جشنوارهها میتوانند وارد جامعه هنری کشور شوند». وقتی از او سوال میشود آیا تا به حال در جشنوارههای بینالمللی امام رضا(ع) شرکت داشته است، پاسخ میدهد: «نه متاسفانه. من دیدگاه خودم را دارم. موضوع جشنوارهها خیلی مهم است. موضوعهای کلی منجر به کلیشه در ایدهها میگردد. این در حالی است که با ایجاد فضایی خلاق و موضوعات جدید مرتبط با یک موضوع کلی، بازدهی بهتری خواهیم داشت».
تصویرگری مذهبی
حسامالدین طباطبایی، جزء آن دسته از هنرمندانی است که در تصویرگری مذهبی هم موفقیت های زیادی کسب کرده است. چه در عرصه جشنوارهها و چه در چاپ کتابهایی مانند کتاب "10 قصه عاشورایی". این هنرمند درباره مشخصههای تصویرگری مذهبی و دشواریها و محدودیتهایش میگوید: «اگر روایت، تاریخی و داستانی باشد سریعتر انجام میشود و چنانچه برداشت شخصی و فکری هنرمند مولف از موضوع باشد، نیاز به مطالعه و تفکر عمیق دارد که هر کسی نمیتواند به آسانی به این هدف دست پیدا کند. اکثر هنرمندان در تصویرگری مذهبی، به روایت و ترجمه داستان میپردازند و دچار کلیشه میشوند. این در حالی است که باید لایههای زیرین متن هم بررسی شود تا ایدهها و زاویه هنری تصویر شکل گیرد». اما یک تصویرگر مذهبی باید چه تمهیداتی بیندیشد تا به کلیشه دچار نشود؟ طباطبایی درباره این سوال پاسخ میدهد: «تصویرگران جستجوگر و خلاق، برای رسیدن به هدف مطلوب، تکنیکها و روشهای مختلف دارند. بالطبع در کارهای این افراد، تنوع و نوآوری دیده میشود. برای خارج شدن از کلیشهها در کارهای مذهبی، نیاز است پژوهش در این زمینه انجام شود و روش و سیره استادان اخلاق و ائمه اطهار به صورت عملی توسط هنرمندان پیگیری شود و نور و علم به قلب برسد تا هنر، قدسی و عمل، الهی گردد».
هنر در تهران و شهرستانها
سید حسامالدین طباطبایی، سالهاست در فضای پایتخت تنفس میکند و فعالیتهای هنریاش را در تهران دنبال میکند. این هنرمند، درباره تفاوت امکانات و فرصتها در شهرستانها و تهران میگوید: «هنر در شهرستانها خیلی شخصی و بنیادی است و پایبندی به اخلاق هنری، رعایت میشود. اما هنر در شهرهای بزرگ و تهران، جزء تیپ و شخصیت افراد و منبعی برای درآمدزایی محسوب میشود و در آن، اخلاق و منشهای هنری مطرح نیست. خود من ده سال شهرستان بودم و این تفاوتها را با همه وجود درک کردهام».
هزاران کتاب، هزاران ایده
آرزو واژهای است با معانی بینهایت که میتواند برای هر شخص، تعبیر خاص و منحصر به فردی پیدا کند. حال اگر این شخص، هنرمندی از دنیای نقشها و طرحها و رنگها باشد، قطعا آرزوهایش نیز از جنس دیگری خواهد بود. همانطور که سید حسامالدین طباطبایی، در پاسخ به آخرین سوال، درباره بزرگترین آرزوی هنری خود میگوید: «هزاران کتاب ننوشته دارم و هزاران ایده برای تصویرگری. امیدوارم روزی امکان بیان ایدههایم فراهم شود و گوشی شنیدنی پیدا کنم».