خبرنگار پرسید همسرتان و یکی از فرزندانتان در جبهه است و پسر بزرگتان شهید شده است، گفتم بله، گفت الان ناراحت نیستید؟ گفتم خیلی ناراحتم، گفت اگر ناراحت هستید، چرا رضایت دادید که پسر سومتان هم به جبهه برود، گفتم از این ناراحتم که چرا پسر کم دارم و ای کاش به تعداد موهای سرم پسر داشتم و در این راه فدا میکردم.
قصه دلتنگی و عشق مادرانه به فرزند، هرقدر از او دور باشی کهنه نمیشود، مثل مادر شهید شهریاری که هر وقت دلتنگ میشود سراغ عکسهای شهید میرود و آنها را در آغوش میکشد و میبوسد، انگار که «مجید» را در آغوش گرفته و می بوسد.