خبرگزاری رضوی گزارش می دهد؛
تعمیق معنویت و کاهش آسیب های اجتماعی در جامعه با تربیت دینی فرزندان
خبرگزاری رضوی- الهام اسماعیلی؛اسلام به عنوان یک سبک زندگی توصیه هایی برای تربیت فزرندان دارد که این اصول برای فرزندپروری در قرآن و کلام معصومین(ع) به بهترین نحو منعکس شده است.تاکید بر تربیت فرزند به صورت صحیح در تمامی ابعاد اخلاقی و دینی اسلام به وضوح قابل مشاهده است. چرا که اسلام پایه جامعه را بر آموزش درست از سنین پایین می بیند.
بی گمان از دید اسلام بهترین روش تربیت که مبتنی بر شناخت حقیقت انسان و همه نیازهای روحی و روانی اوست، راه وحی است و قرآن کریم آئین خود را بهترین آیین تربیت برای کل بشر معرفی کرده است. در آیه 9 سوره اسرا در این رابطه آمده است :«إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا؛ قطعا این قرآن به [آیینی] که خود پایدارتر است راه می نماید و به آن مؤمنانی که کارهای شایسته می کنند مژده می دهد که پاداشی بزرگ برایشان خواهد بود».
یکی از امتیازات و ویژگیهای قرآن مجید این است که خود یک کتاب تربیتی است و همه آیات آن به طور مستقیم و غیر مستقیم در مقام تربیت انسان در رده های مختلف سنی، از خردسال تا کهنسال است و یکی از بخش های مهم تربیت، تربیت فرزندان است که قرآن در سوره های متعدد و در ضمن بیان سرگذشت انبیا و فرزندان آنان به مسائل تربیت فرزند آگاهی داده است.
الگو پذیری کودکان بهترین روش عملی تربیت
قرار دادن الگو یکی از روش های تربیتی فرزندان است که قرآن نیز نسبت به آن تاکید دارد چرا که انسان ذاتا الگوطلب و الگوپذیر است؛ به همین جهت یکی از بهترین و کوتاه ترین روش های تربیتی است. کودک در چند سال نخست زندگی خود، همه کارهایش را از الگوهای پیرامون خود که در درجه اول پدر و مادر او هستند، الگوبرداری می کند و با تقلید از آنان رشد کرده و ساختار تربیتی اش سامان می یابد. روش الگویی به عنوان تربیت عملی بر جان انسان ها می نشیند و در نفوس آن ها رسوخ می کند.به همین جهت قرآن کریم در آیه 44 بقره می فرماید:«أَتَأْمُرُون َ النَّاس َ بِالْبِرِّ وَ تَنسَوْن َ أَنفُسَکُم؛ آیا مردم را به نیکی دعوت می کنید، اما خودتان را فراموش می نمایید». قرآن کریم، پیامبر اکرم (ص) را به عنوان الگویی کامل برای تربیت عملی بشر، معرفی می نماید.
محبت به کودکان
انسان، به فطرت خود نیازمند محبت است و در مراحل اولیه زندگی و دوران کودکی خویش به محبتی بیشتر نیاز دارد و تأثیر روش محبت در سازمان دادن به شخصیت کودک بر کسی پوشیده نیست . البته محبتی معتدل و راستین و به دور از تکلف و تصنع و متناسب با سن و سال و وضع و حال کودک و به دور از تبعیض که در این زمینه روایاتی از اهل بیت (ع) نیز داریم.
تشویق و تنبیه
تشویق و تنبیه از جهاتی مانند ایجاد بیم و امید و بشارت و انذار یک روش تربیتی است؛ اما تفاوت های ظریف و لطیفی میان این شیوه ها و روشها وجود دارد. در وعده اصل آن است که تخلفی صورت نمیگیرد ولی وقتی وعیدی داده شد، ممکن است مربی از آن استفاده نکند و بگذرد. هم چنین در تشویق و تنبیه میزان مشوقها و تنبیهات بیان نمیشود و به کلی گویی میتوان بسنده کرد، ولی در وعده و وعید میبایست میزان تشویق و تنبیه مشخص شود. هم چنین همواره بشارت مقدم بر انذار است(انعام، آیه ۱۴۷؛ فصلت، آیه ۴۳) و تا جایی که میتوان از انذار استفاده نمیشود.
آموزش احکام و فروعات شریعت به فرزندان
والدین در کنار تعلیم اصول دین، میبایست دستورات و احکام شرایع آسمانی را نیز به فرزندان خود آموزش دهند. صرف آموزش هم به تنهایی کافی نیست بلکه طبق آیه قرآن کریم پافشاری، تأکید، مراقبت و صبر و حوصله بر اجرای تکالیف الهی اعضای خانواده نیز لازم است: وَأْمُرْ أَهْلَک بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیهَا (خانواده خود را به نماز فرمان ده؛ و بر انجام آن شکیبا باش!).
خطاب غیر مستقیم
برای تربیت دینی فرزندان میتوان از روش های گوناگونی بهره برد از جمله بیان غیر مستقیم که بسیار تاثیرگذار است به فرموده امام صادق(ع) خطاب های قرآن گرچه به پیامبر(ص) است؛ ولی در واقع مؤمنان مخاطب هستند. امام صادق(ع) فرمودند: «نَزَلَ الْقُرْآنُ بِإِیَّاکِ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یَا جَارَةُ» قرآن به سبک این ضربالمثل عربی نازل شده است که میگوید: به تو میگویم، ولی ای همسایه تو بشنو. تأثیر بیان غیرمستقیم بیشتر است؛ زیرا همه به توصیه هایی که خطاب به آنان نباشند، گوش می سپارند ولی حاضر نیستند توصیه خطاب به خود را بشنوند.
آثار و فواید تربیت دینی
اینکه فرزندان خود را بر اساس سفارشات دین تربیت کنیم نه تنها برای فرزندان و همچنین خانواده به ویژه پدر و مادر بلکه برای جامعهای که میخواهد در آن زندگی کند آثار و فواید زیادی به همراه دارد.
همانطور که می دانید انسانها موجودات اجتماعی هستند، نیاز به حضور در اجتماع و فعالیت اجتماعی دارند. لذا فرد وقتی که میخواهد در اجتماع قرار بگیرد باید یک سری ملاکها و شاخصهها در او لحاظ شود، اخلاق او خوب باشد، مدیریت رفتاری داشته باشد، مدیریت خلقی داشته باشد، مدیریت کلامی داشته باشد، بالاخره اینها میتواند کمک کند به اینکه جامعه یک جامعه سالمی باشد.
ضرورت تربیت صحیح فرزند برای داشتن جامعه ای ایده آل
وقتی ما فرزندان خود را به خوبی تربیت میکنیم، در اصل داریم زمینهای را فراهم میکنیم که یک جامعه مطلوبی شکل بگیرد، جامعهای که عاری از رفتارهای دور از اخلاق و کلام های ناپسند باشد، جامعهای که بتواند به واسطه این انسانها سرعت رشد خود و رسیدن به اهداف خود را بالا ببرد. پس یکی از اهمیتهایی که ما در تربیت فرزند میبینیم یک جامعه مطلوب و فراهم شدن زمینه ایدهآل برای آن است.
یکی دیگر از آثار تربیتی این است وقتی ما فرزندان را به خوبی تربیت میکنیم، یک اصلاح رفتاری شکل میگیرد و یک نوع پیوند عمیقی بین انسان و خدا هم به ثمره آن به وجود میآید، شکل میگیرد. لذا وقتی در رابطه با فرزندان تربیت دینی داشته باشیم، در اصل بنده خوب خدا را پرورش میدهیم، آن کسی که میتواند به خوبی در مسیر بندگی خدا حرکت کند و این ثمره آن تربیت است.
نقش غیرقابل انکار خانواده در شکل گیری شخصیت فرزندان
ما در دنیایی زندگی می کنیم که خانواده نقش بسیار کلیدی و مهمی را در شکل گیری شخصیت فرزندان ایفا می کند و تحت شرایط صحیح کودکان را آماده می سازد تا توانایی های خود را بشناسند و آن را به عنوان نقش های سودمند در یک جامعه بکار گیرند. اگر یک خانواده دچار تعارض ها و اختلال های زیادی باشد این کانون سرد و بی روح می تواند باعث کجروی ها و اثرات نامطلوبی بر روی فرزندان باشد. طبیعی است که خانواده در طی نخستین سال های زندگی کودک بر اثر تماس نزدیک و دائمی با او، نقش قابل ملاحظه ای در شکل گیری شخصیت وی دارد. محیط گرم و دوستانه خانواده که در آن پدر و مادر و اعضای دیگر خانواده دارای روابط خوب و صمیمانه هستند کودکان سالم تر و با شخصیت مثبت و فعال بار می آیند. باز تاب عشق و علاقه خانوادگی را به صورت کار و کمک به دیگران نشان می دهند برعکس خانواده از هم پاشیده و زندگی در محیط های آلوده، اساس کجروی ها را در کودکی پایه گذاری می کند و این امر در نوجوانی با شدت ظاهر می شود.
عرصههای آسیب تربیت دینی
والدین نقشی کلیدی در رفتار و باورهای فرزند ایفا میکنند؛ به عنوان مثال بر اساس تحقیقات بسیاری از افرادی که در بزرگسالی نسبت به عبادات، سستی و کاهلی از خود نشان میدهند، بیاعتقاد به دین و تکالیف دینی نیستند، بلکه به جهت بیتوجهی یا عدم تقید والدین نسبت به انجام بهموقع تکالیف دینی و عبادی است.متأسفانه نبود هماهنگی میان گفتار و رفتار والدین یکی از مهمترین آسیبهای تربیت دینی است. اگر فرزند شاهد این ناهمگونی باشد، باورها و اعتقادات دینی او تضعیف و سخنان والدین اثر ندارد. قرآن کریم عدم همسویی گفتار و رفتار را نکوهش مینماید و در آیه ای می فرماید: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُون * كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون (کسانی که ایمان آوردهاید، چرا سخنی میگویید که عمل نمیکنید. نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمیکنید.)
یکی دیگر از عوامل مؤثر در آسیبرسانی به تربیت دینی، برداشتهای ناصحیح و غیرمنطقی از آموزههای دینی و انتقال آن به نسل جوان است؛ یعنی بعضی نتوانستهاند واژه دین را صحیح و کارآمد به نسل جوان تفهیم کنند؛ به گونهای که نیاز به معنویت فقط هنگام سختیها و گرفتاریها مفید است و در سایر مواقع نیازی به دین نیست. از اینرو برای دین نقشی در زندگی روزمره خود قایل نیستند؛ این در حالی است که دین همان زندگی است؛ از اینرو برخی جوانان دین را با عزلت، ترک شادیها، لذتستیزی و التزام به باور دینی را ملازم افسردگی و دل مردگی می پندارند در حالی که روش آموزگاران نخستین دین چنین نبوده است؛ برای مثال زمانی که پیامبر(ص) تصمیم گرفت امیر مؤمنان(ع) و معاد را برای آموزش دین به یمن بفرستد، به ایشان فرمود: «یَسِّرُوا وَلَا تُعَسِّرُوا وَبَشِّرُوا وَلَا تُنَفِّرُوا»؛آسان بگیرید و سخت نگیرید، بشارت دهید و نفرت ایجاد نکنید.
با وضعیت حاصل برای نسل موجود، این نسل در گرایش به ارزشهای اجتماعی و اعتقادی مطلوب تا حدود قابل ملاحظهای با نسل قبل از خود، یعنی پدران و مادران خویش متفاوت است. این امر ناشی از مسائل گوناگونی از جمله پدیدۀ جهانیشدن، رشد خارقالعاده ارتباطات ماهوارهای و رایانهای، امکان دستیابی جوانان و نوجوانان در دهکده کوچک جهانی به همدیگر، آشنایی نسل حاضر با شیوههای جدید زندگی و تنوع تأمین نیازهاست. متأسفانه عنصر زمان که از شرایط لازم تربیت است، کمتر مورد توجه والدین است. گاهی والدین روشهای متعلق به نسل و مقتضیات زمان دیگر را به اجبار به فرزندان خویش تحمیل مینمایند؛ در حالی که فرزندان به دلیل تغییر شرایط و موقعیت اجتماعی، به دنبال خواستهها و مطالبات دیگری هستند. حضرت علی(ع) میفرماید: «لا تَقسِروا اَولادَکُم عَلى آدابِکُم، فَاِنَّهُم مَخلوقونَ لِزَمانٍ غَیرِ زَمانِکُم»؛فرزندانتان را بر آداب خود تربیت نکنید؛ چراکه آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شدهاند.
یکی از مهمترین عوامل آسیبپذیری تربیت دینی نوجوانان و جوانان بهویژه در عصر حاضر، معلول سهلانگاری و بیتفاوتی بیش از حد خانوادهها در تربیت دینی فرزندان است. امروزه پرداختن والدین به رفع تنگناهای اقتصادی، دغدغۀ لباس و تحصیل فرزندان، نقش نهاد خانواده را در تربیت دینی کمرنگ نموده است. چهبسا خانوادههایی که بیش از آنکه غم هویت، ثبات شخصیت و تربیت حقیقی فرزندان را داشته باشند، حریص رفع نیازهای نهچندان مهم او هستند. به همان اندازه که پیگیر یادگیری و آموزش کامپیوتر، زبان، کنکور و … آنان هستند، دغدغۀ تربیت الهی او را ندارند. بر این اساس والدینی که به تربیت دینی فرزندان اهتمامی ندارند، از نظر پیامبر اکرم(ص) منفور هستند. از همه مهمتر اینکه برخی خانوادهها به دلیل عادتها و باورها، راهکارهایی را در تربیت دینی فرزندان درست میدانند؛ در حالی که این راهکارها با آموزههای دینی همسویی ندارد.
قرآن کریم «آسانی» را یکی از اصول شریعت معرفی نموده است: یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ؛ (خدا براى شما آسانى می خواهد و براى شما دشوارى نمى خواهد.). روح احکام اسلامی نیز با آسانگیری همراه بوده و بسیاری از واجبات دینی مشروط به توانایی جسمی و مالی است مانند استطاعت برای فریضه حج؛ شاید هم وجود امور مکروه یا مستحب نیز تأییدی بر عدم سختگیری دینی است. برخی والدین با برخوردهای خشن و افراط و تفریطها سبب دینگریزی فرزندان میشوند؛ برای مثال تذکر همیشگی بر نمازخواندن دیگران امری واجب نیست؛ اما برخی والدین با اجبار فرزندان خود را حتی قبل از سن تکلیف وادار به نماز میکنند یا دربارۀ پوشش فرزندان بیتوجه به شرایط سنی و ویژگیهای فردی سختگیریهایی دارند که از جانب دین نیست.
تربیت دینی و کاهش بزهکاری نوجوانان
بر اساس مطالعات و تحقیقات تا زمانی که اعضای خانوادهها به اعتقادات مذهبی خود پایبند باشند، فرزندانشان کمتر از دین و آموزههای دینی گریزان هستند. در پژوهش صورتگرفته توسط مرکز تحقیقات اجتماعی کشور مصر، ۷۲درصد نوجوانان بزهکار جزء خانوادههای بیاهمیت به مسائل دینی بودهاند.تحقیقات صورتگرفته در کشور ما نیز مؤید همین مطالب است. اگر دیده میشود جوانان نسبت به مسائل دینی رغبت ندارند، مربوط به عوامل محیطی و خانوادگی است؛ در حالی که تربیت دینی بر اساس آموزههای دینی از وظایف اولیۀ والدین است.
بی گمان از دید اسلام بهترین روش تربیت که مبتنی بر شناخت حقیقت انسان و همه نیازهای روحی و روانی اوست، راه وحی است و قرآن کریم آئین خود را بهترین آیین تربیت برای کل بشر معرفی کرده است. در آیه 9 سوره اسرا در این رابطه آمده است :«إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا؛ قطعا این قرآن به [آیینی] که خود پایدارتر است راه می نماید و به آن مؤمنانی که کارهای شایسته می کنند مژده می دهد که پاداشی بزرگ برایشان خواهد بود».
یکی از امتیازات و ویژگیهای قرآن مجید این است که خود یک کتاب تربیتی است و همه آیات آن به طور مستقیم و غیر مستقیم در مقام تربیت انسان در رده های مختلف سنی، از خردسال تا کهنسال است و یکی از بخش های مهم تربیت، تربیت فرزندان است که قرآن در سوره های متعدد و در ضمن بیان سرگذشت انبیا و فرزندان آنان به مسائل تربیت فرزند آگاهی داده است.
الگو پذیری کودکان بهترین روش عملی تربیت
قرار دادن الگو یکی از روش های تربیتی فرزندان است که قرآن نیز نسبت به آن تاکید دارد چرا که انسان ذاتا الگوطلب و الگوپذیر است؛ به همین جهت یکی از بهترین و کوتاه ترین روش های تربیتی است. کودک در چند سال نخست زندگی خود، همه کارهایش را از الگوهای پیرامون خود که در درجه اول پدر و مادر او هستند، الگوبرداری می کند و با تقلید از آنان رشد کرده و ساختار تربیتی اش سامان می یابد. روش الگویی به عنوان تربیت عملی بر جان انسان ها می نشیند و در نفوس آن ها رسوخ می کند.به همین جهت قرآن کریم در آیه 44 بقره می فرماید:«أَتَأْمُرُون َ النَّاس َ بِالْبِرِّ وَ تَنسَوْن َ أَنفُسَکُم؛ آیا مردم را به نیکی دعوت می کنید، اما خودتان را فراموش می نمایید». قرآن کریم، پیامبر اکرم (ص) را به عنوان الگویی کامل برای تربیت عملی بشر، معرفی می نماید.
محبت به کودکان
انسان، به فطرت خود نیازمند محبت است و در مراحل اولیه زندگی و دوران کودکی خویش به محبتی بیشتر نیاز دارد و تأثیر روش محبت در سازمان دادن به شخصیت کودک بر کسی پوشیده نیست . البته محبتی معتدل و راستین و به دور از تکلف و تصنع و متناسب با سن و سال و وضع و حال کودک و به دور از تبعیض که در این زمینه روایاتی از اهل بیت (ع) نیز داریم.
تشویق و تنبیه
تشویق و تنبیه از جهاتی مانند ایجاد بیم و امید و بشارت و انذار یک روش تربیتی است؛ اما تفاوت های ظریف و لطیفی میان این شیوه ها و روشها وجود دارد. در وعده اصل آن است که تخلفی صورت نمیگیرد ولی وقتی وعیدی داده شد، ممکن است مربی از آن استفاده نکند و بگذرد. هم چنین در تشویق و تنبیه میزان مشوقها و تنبیهات بیان نمیشود و به کلی گویی میتوان بسنده کرد، ولی در وعده و وعید میبایست میزان تشویق و تنبیه مشخص شود. هم چنین همواره بشارت مقدم بر انذار است(انعام، آیه ۱۴۷؛ فصلت، آیه ۴۳) و تا جایی که میتوان از انذار استفاده نمیشود.
آموزش احکام و فروعات شریعت به فرزندان
والدین در کنار تعلیم اصول دین، میبایست دستورات و احکام شرایع آسمانی را نیز به فرزندان خود آموزش دهند. صرف آموزش هم به تنهایی کافی نیست بلکه طبق آیه قرآن کریم پافشاری، تأکید، مراقبت و صبر و حوصله بر اجرای تکالیف الهی اعضای خانواده نیز لازم است: وَأْمُرْ أَهْلَک بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیهَا (خانواده خود را به نماز فرمان ده؛ و بر انجام آن شکیبا باش!).
خطاب غیر مستقیم
برای تربیت دینی فرزندان میتوان از روش های گوناگونی بهره برد از جمله بیان غیر مستقیم که بسیار تاثیرگذار است به فرموده امام صادق(ع) خطاب های قرآن گرچه به پیامبر(ص) است؛ ولی در واقع مؤمنان مخاطب هستند. امام صادق(ع) فرمودند: «نَزَلَ الْقُرْآنُ بِإِیَّاکِ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یَا جَارَةُ» قرآن به سبک این ضربالمثل عربی نازل شده است که میگوید: به تو میگویم، ولی ای همسایه تو بشنو. تأثیر بیان غیرمستقیم بیشتر است؛ زیرا همه به توصیه هایی که خطاب به آنان نباشند، گوش می سپارند ولی حاضر نیستند توصیه خطاب به خود را بشنوند.
آثار و فواید تربیت دینی
اینکه فرزندان خود را بر اساس سفارشات دین تربیت کنیم نه تنها برای فرزندان و همچنین خانواده به ویژه پدر و مادر بلکه برای جامعهای که میخواهد در آن زندگی کند آثار و فواید زیادی به همراه دارد.
همانطور که می دانید انسانها موجودات اجتماعی هستند، نیاز به حضور در اجتماع و فعالیت اجتماعی دارند. لذا فرد وقتی که میخواهد در اجتماع قرار بگیرد باید یک سری ملاکها و شاخصهها در او لحاظ شود، اخلاق او خوب باشد، مدیریت رفتاری داشته باشد، مدیریت خلقی داشته باشد، مدیریت کلامی داشته باشد، بالاخره اینها میتواند کمک کند به اینکه جامعه یک جامعه سالمی باشد.
ضرورت تربیت صحیح فرزند برای داشتن جامعه ای ایده آل
وقتی ما فرزندان خود را به خوبی تربیت میکنیم، در اصل داریم زمینهای را فراهم میکنیم که یک جامعه مطلوبی شکل بگیرد، جامعهای که عاری از رفتارهای دور از اخلاق و کلام های ناپسند باشد، جامعهای که بتواند به واسطه این انسانها سرعت رشد خود و رسیدن به اهداف خود را بالا ببرد. پس یکی از اهمیتهایی که ما در تربیت فرزند میبینیم یک جامعه مطلوب و فراهم شدن زمینه ایدهآل برای آن است.
یکی دیگر از آثار تربیتی این است وقتی ما فرزندان را به خوبی تربیت میکنیم، یک اصلاح رفتاری شکل میگیرد و یک نوع پیوند عمیقی بین انسان و خدا هم به ثمره آن به وجود میآید، شکل میگیرد. لذا وقتی در رابطه با فرزندان تربیت دینی داشته باشیم، در اصل بنده خوب خدا را پرورش میدهیم، آن کسی که میتواند به خوبی در مسیر بندگی خدا حرکت کند و این ثمره آن تربیت است.
نقش غیرقابل انکار خانواده در شکل گیری شخصیت فرزندان
ما در دنیایی زندگی می کنیم که خانواده نقش بسیار کلیدی و مهمی را در شکل گیری شخصیت فرزندان ایفا می کند و تحت شرایط صحیح کودکان را آماده می سازد تا توانایی های خود را بشناسند و آن را به عنوان نقش های سودمند در یک جامعه بکار گیرند. اگر یک خانواده دچار تعارض ها و اختلال های زیادی باشد این کانون سرد و بی روح می تواند باعث کجروی ها و اثرات نامطلوبی بر روی فرزندان باشد. طبیعی است که خانواده در طی نخستین سال های زندگی کودک بر اثر تماس نزدیک و دائمی با او، نقش قابل ملاحظه ای در شکل گیری شخصیت وی دارد. محیط گرم و دوستانه خانواده که در آن پدر و مادر و اعضای دیگر خانواده دارای روابط خوب و صمیمانه هستند کودکان سالم تر و با شخصیت مثبت و فعال بار می آیند. باز تاب عشق و علاقه خانوادگی را به صورت کار و کمک به دیگران نشان می دهند برعکس خانواده از هم پاشیده و زندگی در محیط های آلوده، اساس کجروی ها را در کودکی پایه گذاری می کند و این امر در نوجوانی با شدت ظاهر می شود.
عرصههای آسیب تربیت دینی
والدین نقشی کلیدی در رفتار و باورهای فرزند ایفا میکنند؛ به عنوان مثال بر اساس تحقیقات بسیاری از افرادی که در بزرگسالی نسبت به عبادات، سستی و کاهلی از خود نشان میدهند، بیاعتقاد به دین و تکالیف دینی نیستند، بلکه به جهت بیتوجهی یا عدم تقید والدین نسبت به انجام بهموقع تکالیف دینی و عبادی است.متأسفانه نبود هماهنگی میان گفتار و رفتار والدین یکی از مهمترین آسیبهای تربیت دینی است. اگر فرزند شاهد این ناهمگونی باشد، باورها و اعتقادات دینی او تضعیف و سخنان والدین اثر ندارد. قرآن کریم عدم همسویی گفتار و رفتار را نکوهش مینماید و در آیه ای می فرماید: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُون * كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون (کسانی که ایمان آوردهاید، چرا سخنی میگویید که عمل نمیکنید. نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمیکنید.)
یکی دیگر از عوامل مؤثر در آسیبرسانی به تربیت دینی، برداشتهای ناصحیح و غیرمنطقی از آموزههای دینی و انتقال آن به نسل جوان است؛ یعنی بعضی نتوانستهاند واژه دین را صحیح و کارآمد به نسل جوان تفهیم کنند؛ به گونهای که نیاز به معنویت فقط هنگام سختیها و گرفتاریها مفید است و در سایر مواقع نیازی به دین نیست. از اینرو برای دین نقشی در زندگی روزمره خود قایل نیستند؛ این در حالی است که دین همان زندگی است؛ از اینرو برخی جوانان دین را با عزلت، ترک شادیها، لذتستیزی و التزام به باور دینی را ملازم افسردگی و دل مردگی می پندارند در حالی که روش آموزگاران نخستین دین چنین نبوده است؛ برای مثال زمانی که پیامبر(ص) تصمیم گرفت امیر مؤمنان(ع) و معاد را برای آموزش دین به یمن بفرستد، به ایشان فرمود: «یَسِّرُوا وَلَا تُعَسِّرُوا وَبَشِّرُوا وَلَا تُنَفِّرُوا»؛آسان بگیرید و سخت نگیرید، بشارت دهید و نفرت ایجاد نکنید.
با وضعیت حاصل برای نسل موجود، این نسل در گرایش به ارزشهای اجتماعی و اعتقادی مطلوب تا حدود قابل ملاحظهای با نسل قبل از خود، یعنی پدران و مادران خویش متفاوت است. این امر ناشی از مسائل گوناگونی از جمله پدیدۀ جهانیشدن، رشد خارقالعاده ارتباطات ماهوارهای و رایانهای، امکان دستیابی جوانان و نوجوانان در دهکده کوچک جهانی به همدیگر، آشنایی نسل حاضر با شیوههای جدید زندگی و تنوع تأمین نیازهاست. متأسفانه عنصر زمان که از شرایط لازم تربیت است، کمتر مورد توجه والدین است. گاهی والدین روشهای متعلق به نسل و مقتضیات زمان دیگر را به اجبار به فرزندان خویش تحمیل مینمایند؛ در حالی که فرزندان به دلیل تغییر شرایط و موقعیت اجتماعی، به دنبال خواستهها و مطالبات دیگری هستند. حضرت علی(ع) میفرماید: «لا تَقسِروا اَولادَکُم عَلى آدابِکُم، فَاِنَّهُم مَخلوقونَ لِزَمانٍ غَیرِ زَمانِکُم»؛فرزندانتان را بر آداب خود تربیت نکنید؛ چراکه آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شدهاند.
یکی از مهمترین عوامل آسیبپذیری تربیت دینی نوجوانان و جوانان بهویژه در عصر حاضر، معلول سهلانگاری و بیتفاوتی بیش از حد خانوادهها در تربیت دینی فرزندان است. امروزه پرداختن والدین به رفع تنگناهای اقتصادی، دغدغۀ لباس و تحصیل فرزندان، نقش نهاد خانواده را در تربیت دینی کمرنگ نموده است. چهبسا خانوادههایی که بیش از آنکه غم هویت، ثبات شخصیت و تربیت حقیقی فرزندان را داشته باشند، حریص رفع نیازهای نهچندان مهم او هستند. به همان اندازه که پیگیر یادگیری و آموزش کامپیوتر، زبان، کنکور و … آنان هستند، دغدغۀ تربیت الهی او را ندارند. بر این اساس والدینی که به تربیت دینی فرزندان اهتمامی ندارند، از نظر پیامبر اکرم(ص) منفور هستند. از همه مهمتر اینکه برخی خانوادهها به دلیل عادتها و باورها، راهکارهایی را در تربیت دینی فرزندان درست میدانند؛ در حالی که این راهکارها با آموزههای دینی همسویی ندارد.
قرآن کریم «آسانی» را یکی از اصول شریعت معرفی نموده است: یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ؛ (خدا براى شما آسانى می خواهد و براى شما دشوارى نمى خواهد.). روح احکام اسلامی نیز با آسانگیری همراه بوده و بسیاری از واجبات دینی مشروط به توانایی جسمی و مالی است مانند استطاعت برای فریضه حج؛ شاید هم وجود امور مکروه یا مستحب نیز تأییدی بر عدم سختگیری دینی است. برخی والدین با برخوردهای خشن و افراط و تفریطها سبب دینگریزی فرزندان میشوند؛ برای مثال تذکر همیشگی بر نمازخواندن دیگران امری واجب نیست؛ اما برخی والدین با اجبار فرزندان خود را حتی قبل از سن تکلیف وادار به نماز میکنند یا دربارۀ پوشش فرزندان بیتوجه به شرایط سنی و ویژگیهای فردی سختگیریهایی دارند که از جانب دین نیست.
تربیت دینی و کاهش بزهکاری نوجوانان
بر اساس مطالعات و تحقیقات تا زمانی که اعضای خانوادهها به اعتقادات مذهبی خود پایبند باشند، فرزندانشان کمتر از دین و آموزههای دینی گریزان هستند. در پژوهش صورتگرفته توسط مرکز تحقیقات اجتماعی کشور مصر، ۷۲درصد نوجوانان بزهکار جزء خانوادههای بیاهمیت به مسائل دینی بودهاند.تحقیقات صورتگرفته در کشور ما نیز مؤید همین مطالب است. اگر دیده میشود جوانان نسبت به مسائل دینی رغبت ندارند، مربوط به عوامل محیطی و خانوادگی است؛ در حالی که تربیت دینی بر اساس آموزههای دینی از وظایف اولیۀ والدین است.