۱
تاریخ انتشار
شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۰۱
گفتگوی صمیمی با خاله سکینه با تجربه سه دهه مامایی؛

هنگام تولد نوزادان به ائمه اطهار(ع) متوسل می شدم/گفتند«قابله»باشی 2 سال زندانی می شوی

هنگام تولد نوزادان به ائمه اطهار(ع) متوسل می شدم/گفتند«قابله»باشی 2 سال زندانی می شوی
زهرا غفوریان-خبرگزاری رضوی؛ زمانی که صحبت از زن به میان می آید، حس ناب مادری در ذهن ها تداعی می شود و از نظر تمام بانوان، بهترین لحظه زندگی یک زن تجربه مادر شدن است. حس زیبای تولد دوباره برای توصیف این لحظه می‌تواند مناسب باشد.
مادر شدن و بارداری، یکی از خاص ترین و زیباترین تجربه هایی که هر زنی حس زیبای آنرا می چشد و با عمق وجود درک می کند. دوران بارداری باعث می شود فرزند عمیق ترین ارتباط را با مادر داشته باشد و  این حس زیبای بارداری، لذت و انتظار مادر شدن را دوچندان می کند.
افرادی که این لحظه را خلق می کنند، حسی ماندگار و لذت بخش برای بانوان به ارمغان می آورند. به این فرشتگان در حال حاضر ماما و در قدیم قابله گفته می شد که آن ها یاری رسان مادر از زمان دوران بارداری تا به دنیا آمدن نوزاد او هستند.
در ادامه با  خانم سکینه تکمان با همان خاله سکینه به گفتگو نشستیم.

اولین بچه را در چه سنی به دنیا آوردید؟
اولین بچه را در سن 13 سالگی به دنیا آوردم  که تازگی نیز عروس شده است و از این خبر بسیار خوشحال شدم.

چطور در این سن کم، برای شما سخت نبود؟ مشخص است جسارت بالایی دارید.
مادر و مادر بزرگ من نیز قابله بودند و این کار از نسلی به نسل دیگر منتقل شده بود. هر زمان مادرم می خواست فرزندی به دنیا بیاورد، همراه او می رفتم و نکات را به من یاداوری می کرد و از تجربیات او بهره مند می شدم و به همین علت برای من سخت نبود.
یک نکته مهم اینکه هر زمان کارم را می خواستم شروع کنم به نام خدا شروع می کردم و به ائمه اطهار(ع) متوسل می شدم تا انشالله به سلامتی نوزاد به دنیا بیاید.
به این علت اولین تجربه را در این سن داشتم، چون حال مادر وخیم بود و نمی توانست حضور داشته باشد و قابله دیگر نبود. اکنون که فکر می کنم چه جراتی و جسارتی داشتم و تمام آن لطف خدا بود.
 

 یکی از زیباترین خاطرات آن دوران را تعریف کنید.
یک شب سرد زمستانی که برف زیادی هم باریده بود، یک مرد سبزواری آمد و گفت خاله سکینه بیا که همسرم می خواهد زایمان کند. من هم در این برف ها رفتم و یادم هست که مسیر سختی بود و چندین بار به زمین خوردم. مادر گفت من کمرم زیاد درد می کند و گفتم سریع  اسپند دود کنید و کباب درست کنید؛ چرا که اگر بوی کباب به مشام برسد زود زایمان می کند.
زمانی که بچه به دنیا آمد، گفتم کو صورت بچه؟ اولین بچه ای بود که به دنیا آوردم و پرده روی صورت داشت و بسم الله الرحمن الرحیم گفتم و پرده را برداشتم و صورت دختر مانند قرص ماه و بسیار زیبا بود. به پدرش گفتم حیوانی را قربانی کنند و او هم گفت چشم. الان همان دختر عروس شده و هنوز روبند می زند.

خاطره تلخ یا ناگواری از فوت نوزاد هم داشتید؟
نه نداشتم. خدا رو شکر تمام فرزندانی که به دنیا آوردم همه سالم هستند و نوزادی نبوده که فوت کرده باشد. یک پسر هم به دنیا آوردم که ختنه کرده بود. به خانواده اش گفتم چون پسر شما ختنه شده است بهتر است چیزی خون کنید.

چه چیزی باعث می شد که در دوران گذشته زایمان ها راحت تر انجام شود؟
اوائل انقلاب، امکانات نبود اگر دکتری هم بود به خاطر هزینه ها، معمولا مردم سطح پایین نمی توانستند مراجعه کنند. هر زمان مادری حدس می زد باردار است، پیش من می آمد و برای تغذیه مشاوره می گرفت.
ماماهای قدیم علاوه بر اینکه از ابتدا کنار مادر بودند و به مشکلات آن ها رسیدگی  و همچون مادر به او کمک می کردند، بعد از زایمان نیز تا ده روز پیگیر او بودند تا از سلامتی مادر و نوزاد مطمئن باشند.
در محله خودمان هم برایشان مادر بودم و هم دایه. هنوز هم به من احترام و عزت می گذارند که بچه هایشان را به دنیا آوردم. مهر و محبت بسیاری میان خانم های محله موج می زد، به طور نمونه اگر بچه ای می خواست به دنیا بیاید و شوهرش کنارش نبود، خانم های همسایه به همدیگر می گفتند بیایید برویم خانه این مادر و کنارش باشیم که این زن تنهاست.

در ازای قابلگی هزینه ای نیز دریافت می کردید؟
با خوشحالی و با جان و دل می آمدم. خودم هزینه ای نمی گرفتم، اما معمولا پدرها مبلغی را به عنوان هدیه می دادند.

داستان آخرین نوزادی را که به دنیا اوردید را نیز تعریف کنید.
از آن دوران 17 سال می گذرد. آخرین نوزادی که به دنیا  آوردم، ماموران آمدند و من را بردند. گفتم جریان چیست؟ من کار اشتباهی انجام ندادم و بچه را صحیح و سالم به دنیا آوردم. گفتند اگر ادامه بدهی حداقل باید دو سال زندان باشی که ترسیدم و دیگر ادامه ندادم. برخورد و ممنوعیت آن ها به خاطر این بود که سیاست کنترل جمعیت شروع شده بود.
 

چه تعداد نوزاد به دنیا آوردید؟
تعداد دقیق را نمی دانم، اما به نظرم چند هزار تایی متولد شدند.  

چند فرزند دارید؟ کجا به دنیا آوردید؟
5  فرزند و تمام آن ها در خانه به دنیا آمدند.

چه کسی قابله شما بود؟
مادر و مادربزرگم.

اگر الان به شما بگویند کنار زائو باشید و به او کمک کنید، می روید؟
بله. لحظه به دنیا اوردن نوزاد و اشک شوقی که مادری که فرزندش را در آعوش می گیرد دوست دارم. نگاه کردن به چهره نوزاد تازه متولد شده حس غیر قابل توصیفی است. وقتی فرشته ای مقابل چشمانم دست و پا می زند لذت بسیار بالایی دارد.

 با بچه هایی که به دنیا می آوردید ارتباط نیز دارید؟
چون معمولا نزدیک به هم و در شهرستان کلاله بودیم، تمام آن ها را می شناسم و بزرگ شدنشان را دیدم و تمام آن ها عروس و داماد شدند. از یک خانواده دو تا فرزند را به دنیا آوردم و نوه های آن ها را نیز من به دنیا آوردم.

در پایان اگر خواسته و سخنی دارید بفرمایید.
خواسته من خوشبختی تمام دختر و پسرهای کشورم است و از رییس جمهور کشورم درخواست دارم که به خانم ها نیز حقوق تعلق بگیرد و کسانی که ندارند یارانه آن ها بیشتر شود.  
مادری در وجود تمام بانوان است و هر زن ایرانی دوست دارد بچه های بسیاری داشته باشد، اما چون امکانات و زیر ساخت مهیا نشده است و فشار اقتصادی هم بر دوش پدران سنگینی می کند دغدغه بسیاری دارند.
من نوکر و خدمت گذار تمام ماما هستم و دوست دارم هر زمان از من خواستند، مهارتم را در اختیار آن ها بگذارم.


فیلم مستند خاله سکینه
شایان ذکر است فیلم مستندی نیز از زندگی خاله سکینه به کارگردانی آقای حسن زاده تهیه شده است.
آقای حسن زاده در مورد هدف از ساخت این فیلم می گوید: مدتی در حوزه جمعیت پژوهش می کردم تا اهمیت موضوع فرزند آوری برایم روشن تر شد و به آن پی بردم.  بسیاری در جامعه ما خبر ندارند که جمعیت تا چه اندازه مهم است، من نیز سال گذشته اهمیت آن را نمی دانستم. بعد از تحقیقات متوجه شدم روند کنترل جمعیت از سال 68 شروع شده و وزارت بهداشت بنا به توصیه وزارت بهداشت جهانی، اقدام کاملا غلط را شروع کرد و بحث دو فرزند کافی را مطرح کرد و برای ریشه دارشدن این تفکر در جامعه برنامه ریزی های بسیاری انجام داد که بعد از گذشت سال ها هنوز این فرهنگ در جامعه وجود دارد.
وی می افزاید: هم به صورت فرهنگی کار ‌شد و هم فشارهای اقتصادی روی خانواده هایی که بچه بیشتر داشتند بود و اگر یادتان باشد قانون گذاشتند که نفر پنجم به بعد را کوپن نمی‌دادند. از طرف دیگر پروژه عقیم سازی خانم ها بدون اطلاع صورت گرفت.
در بحث فرهنگی هم این باور غلط را در ذهن مردم ایجاد کردند که فرزند کمتر زندگی بهتر. من آن ایام 8 سالم بود و شهر پر از تابلوهایی بود که نوشته بود فرزند کمتر زندگی بهتر .
رسانه ها نیز در این زمینه کار کردند و خانواده هایی که پر جمعیت بودند را همیشه بدبخت نشان دادند و در مقابل خانواده های کم جمعیت را آدم های موفق نشان دادند و باعث شد مردم به این سمت بروند و دچار اشتباه تاریخی شوند.
اگر این اشتباه تاریخی پیش می‌رفت در 20 سال آینده جز پیرترین کشورهای جهان بودیم. ظرفیت نیروی جوان را از دست می‌دادیم و یک جنگ نرم با استقبال مردمی صورت می‌گرفت و کشور ایران را می توانست تجزیه کند.
 

به تصویر کشیدن حس ناب و با کشوه لحظه تولد
کارگردان فیلم خاله سکینه می گوید: در دوره دولت قبل هم این تفکر بدون ذره ای کوتاهی و با تعصب کامل ادامه پیدا کرد.  پی بردن به این مسائل، موضوع جمعیت و فرزند آوری را دغدغه اصلی ذهن من کرد و ما نیت کردیم، قدمی برای ترویج فرزند آوری برداریم.
مساله جمعیت، زوایای مختلفی دارد؛ از این رو با دوستان فعال جمعیت مشورت کردیم که روی چه سوژه ای کار کنیم؟ چند پیشنهاد از جمله اینکه سراغ خانواده پرجمعیت برویم مطرح شد. خانم متولد 64 معرفی شد که 9 فرزند داشت و هدف ما این بود که طعم شیرینی تولد فرزند را نشان بدهیم.
شنیدم که همایش قابله ها برگزار شده و از آن ها تجلیل شده است. تصمیم گرفتیم روی این افراد کار کنیم. قابله ها را پیدا کردیم و دیدیم چه جمله های شنیدنی و جذابی دارند.
در ادامه با خاله سکینه که ساکن گنبد کاووس است به گفتگو نشستیم تا مهمان تجریبات و خاطرات شیرین او از این حس ناب و با شکوه باشیم.
https://www.razavi.news/vdchq-n6.23nqvdftt2.html
razavi.news/vdchq-n6.23nqvdftt2.html
کد مطلب ۸۷۶۰۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما