۱
تاریخ انتشار
شنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۴۵
معرفی یکی از مداحان اهل بیت(ع) مدفون در حرم رضوی؛

صلوات خاصه امام رضا(ع)که برای همیشه ماندگار شد

صلوات خاصه امام رضا(ع)که برای همیشه ماندگار شد
خبرگزاری رضوی ـ آزیتا ذکاء؛ مادربزرگ اهل ذکر بود و دفترهایی پر از اشعار آیینی داشت. یک روز که از داخل حیاط صدای حاج رضا نوه یازده ساله خود را می‌شنود. شوق وصف‌ناپذیری پیدا کرده و با قربان و صدقه رفتن از او می‌خواهد در روز اربعین که خانه همسایه مراسم عزاداری است، شور حسینی گرفته و او هم بخواند. حاج معمار مرد همسایه درخواست مادربزرگ را برای خواندن حاج رضا در مجلس عزای امام حسین(ع) که در خانه‌اش برپا بود، موافق کرده و اینگونه نخستین گام برای روضه‌خوان و مدّاح شدن او برداشته می‌شود.
اوان جوانی زمانی که 21 سال از عمر حاج رضا می‌گذشت، بخاطر مبارزاتی که علیه رزیم پهلوی داشت و تحت تعیقب بود، به مشهدالرضا(ع) مهاجرت کرد. این مهاجرت برکات فراوانی برای او به همراه داشت که خادمی حضرت، مدّاحی در حرم مطهر و صوت بیادماندنی صلوات خاصه امام رضا(ع) از جمله خیرات این هجرت بود که همچنان فزونی این برکت ادامه دارد و با صدای معنوی و دلنشین او، هر آرزومند این مضجع شریف دلتنگ زیارت می‌شوند؛ صلواتی که همه با آن انس پیدا کرده و امام رئوف خود را با آن می‌خوانند. اینگونه نام حاج رضا انصاریان ماندگار شده است.
 
تولّد، زندگی و مبارزه در شهرهای مختلف
رضا انصاریان در سال 1333 در شهر خوانسار به دنیا آمد و در سن پنج سالگی با خانواده به قم مهاجرت کرد و تا سال 1354 در جوار حضرت فاطمه‌معصومه(ع) زندگی کرد، ولی به دلیل یک‌سری مشکلات سیاسی که با رژیم طاغوتی آن زمان پیدا کرده بود، تصمیم به مهاجرت گرفت.
برای سکونت چند شهر را انتخاب کرده و مشهد نامی بود که قرعه به نامش افتاد. دل به استخاره داد و خدمت یکی از علما رسید و استخاره گرفت. به او گفتند: این شهری که شما می‌خواهید بروید، بیشتر از دَه روز از شما پذیرایی می‌کنند و خیلی در آنجا موفق خواهید بود. به شرط آنکه چند سالی صبر کنید؛ چون دو و سه سالی، رنج زیادی را باید تحمّل کنید.
 
آغاز زندگی مشترک همزمان با مبارزه علیه رژیم
وی در سال 1353 با شمسی زروندی خواهر حجت‌الاسلام زروندی به طور سنتی در شهر مقدس قم ازدواج کرد. او مقلّد امام(ره) و رهرو راه ایشان بود. هنوز مدت کوتاهی از مراسم ازدواجش نگذشته بود که حاج رضا را گرفتند و به زندان اوین بردند. چون در قم هویتش شناخته شده بود، بعد از آزادی سال 1354 به مشهدالرضا(ع) عزیمت کرد و در این شهر ماندگار شد و فعالیت‌‎های انقلابی‌اش را در جوار امام مهربانی‌ها پی گرفت.



هجرت ماندگار به مشهدالرضا(ع)
حاج رضا انصاریان یک ماه از ازدواجش می‌گذشت که به مشهد مهاجرت کرد و طبق استخاره‌ای که برای آمدن به مشهد گرفته بود، چرخ زندگی‌اش خیلی سخت می‌چرخید، به عنوان شاگرد در یک مغازه فرش فروشی مشغول به کار شد. چند سال اول، مشکلات فراوانی برایش پیش آمد؛ امّا همیشه حرم امام هشتم(ع) را پناهگاه خود می‌دانست.
او یک روز توی کوچه دنبال روضه‌ای می‌گشت تا آنجا برود، چند قطره اشک بریزد و سبک شود، حاج آقایی از کنارش رد می‌شد که با لهجه مشهدی‌ به او گفت: «مِخی بری روضه بیا با هم بِرم»، حاج رضا همراهش می‌رود. جمعیت زیادی در مجلس نشسته بودند، مدتی گذشت و خبری از مدّاح و روضه‌خوان نشد. با پیشنهاد خودش در آن مجلس شروع به خواندن کرد و خواند: «اى حرمت قبله حاجات ما... یاد تو تسبیح و مناجات ما... تاج شهیدان همه عالمى... دست على، ماه بنى‌هاشمى... همقدم قافله سالار عشق... ساقى عشاق و علمدار عشق... سرور و سالار سپاه حسین... داده سر و دست براه حسین...». با نوای گرم و دلنشین او حال خوبی در مردم ایجاد شد که بعد از تمام شدن مدّاحی‌اش، نزد او رفتند و گفتند: شما تا حالا کجا بودی؟ از فردا هم بیایید در خدمتتان باشیم و بعد هم از او برای صرف شام دعوت کردند و آنجا برای اولین‌بار شله مشهدی می‌خورد.
 
آغاز مداحی با توصیه مادربزرگ
مرحوم انصاریان محصل مقطع پنجم دبستان بود، روزی حین شستن کف حوض منزل‌شان، بیت شعری با مضمون «یکی در بیابان سگی تشنه یافت ... برون از رمق در حیاتش نیافت» را با خود می‌خواند. مادربزرگش که صدای او را از اتاق می‌شنود به حیاط آمده و به او می‌گوید: رضا صدای خوبی داری، فردا روز اربعین است بیا در منزل همسایه که روضه دارند، مدّاحی کن. آقای انصاریان بخاطر خجالت در ابتدا قبول نمی‌کند؛ امّا با اصرار مادربزرگ می‌پذیرد. مادربزرگ هم برای او شعری از مرحوم «ذاکرالشعرا» را با مضمون:
نسیمی گر تو را بر گل وزیده/ مرا باد خزان بر گل رسیده
گل تو، سر سوی افلاک برده/ گل من، سر به زیر خاک برده
گل تو در برش طفل صغیرش/ گل من داغ اکبر کرده پیرش
گل تو زینب دست باغبان بود/ گل زینب، اسیر ساربان بمود
گل تو آب شیرین، سیر خورده/گل من، آب از شمشیر خورده
را روی کاغذی یادداشت کرده و به او می‌دهد تا آن را برای فردا تمرین کند. حاج رضا فردا با استرس وارد مجلس روضه همسایه می‌شود و بعد منبر شروع به خواندن می‌کند که خواندنش با رضایت مستمعان همراه می‌شود. این‌گونه قدم در وادی مداحی گذاشته و پایش به جلسه استاد المادحین مرحوم «حاج ملا حسین مولوی» باز می‌شود و همچنین چند سالی را نیز از محضر استاد ستایشگر استفاده کرده و او را مکمّل تمام برنامه‌های خود در مدّاحی می‌دانست.



افتخار خادمی در سال 61
حاج رضا معلم قراردادی در آموزش و پرورش بود، اما وقتی برای سکونت دائمی به مشدالرضا(ع) سفر کرد به شغل آزاد روی آورد. او به جلسات مذهبی و مراسمات مختلف برای مدّاحی دعوت می‌شد تا اینکه سال 1361 به عنوان خادم تشرّفی حرم در کشیک سوم مشغول خدمت شد و تا پایان عمر نیز لباس خادمی بر تن داشت که هم به آن افتخار می‌کرد و هم نسبت به آن ادای دِین داشت.

صوت بیادماندنی زیارت خاصه حضرت 
مرحوم انصاریان نمی‌دانست کی و کجا زیارت خاصه حضرت رضا(ع) را خوانده است. چون وقتی او شروع به خواندن می‌کرد، در حال و هوای خاصی قرار می‌گرفت و آن‌قدر حال خوبی داشت که دیگر جا و مکان برایش اهمیتی نداشت. اما احتمال اینکه او در همان سحرهای ماه رمضان که در صحن آزادی برای ضبط می‌رفت همان جا برای نخستین‌بار زیارت خاصه را خوانده باشد.
وقتی او سال 1390 به عنوان خادم فرهنگ رضوی معرفی شد. خیلی از مردم تازه فهمیدند، صدایی که با عطر زیارت آمیخته و سبب می‌شود گاه و بی‌گاه دل‌های‌شان به سوی حرم پر بکشد و به زیارت حضرت نائل شوند، حاج رضا انصاریان است.

 
مدفون در صحن آزادی
حاج‌ رضا انصاریان خادم امام رضا(ع)، مداح اهل‌بیت(ع) و صاحب صوت به یاد ماندنی صلوات خاصه حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) عاقبت صبح روز سوم شعبان و روز ولادت امام حسین(ع) مصادف با روز 22 خرداد 1392 بر اثر عارضه قلبی دار فانی را وداع گفت و پیکرش روز بعد، پس از تشییع و طواف در بلوک 207 بهشت ثامن‌الائمه(ع) صحن آزادی حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.
https://www.razavi.news/vdcawona.49nia15kk4.html
razavi.news/vdcawona.49nia15kk4.html
کد مطلب ۸۶۹۸۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما