خبرگزاری رضوی گزارش می دهد؛
نگاهی به زندگی حاج رضوان؛ تربیت یافته مکتب مقاومت در سالگرد شهادتش
خبرگزاری رضوی- زینب اصغریان؛ عماد مغنیه؛ معروف به حاج رضوان در 1962 میلادی در روستای طیر دبا از توابع صور درجنوب لبنان به دنیا آمد. پس از اشغال جنوب لبنان ، در 15 سالگی به صف مبارزه با اسرائیل پیوست . پس از آن در جوانی، وارد دانشگاه آمریکایی بیروت شد.
در سال 1982 میلادی در پی اشغال لبنان بسیاری از مبارزان جهادی از جنوب لبنان خارج شدند و به جنبش امل پیوستند. حاج رضوان نیز به جنبش امل پیوست که این جنبش از سوی امام موسی صدر و شهید مصطفی چمران پایه گزاری شده بود اما در ادامه با تشکیل حزب تازه تاسیس « حزب الله » حاج عماد ، بهمراه سید حسن نصرالله از حزب امل وارد حزب الله شد.
عماد مغنیه فردی بسیار جسور و باهوش بود و برای رژیم صهیونیستی خطر بسیار زیادی داشت زمانی که فقط 21 سال داشت موجب پیروزی بزرگی برای لبنان شده بود و آن هم اخراج ایالات متحده از کشور بود. در تابستان سال 2006 میلادی و با هجوم وحشیانه صهیونیستها ، حاج عماد مغنیه در کنار سید حسن نصرالله و سردار سلیمانی پیروزی تاریخ ساز مقاومت را رقم زد این جنگ که به جنگ سی و سه روزه معروف شد تمامی معادلات اسرائیل را بهم هم زد و او را به مرد شماره دو حزب الله بدل ساخت.
نظر رهبران جبهه مقاومت درباره حاج عماد
آقای رمضان عبدالله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین درباره او می گوید انگار او فرمانده به دنیا آمده بود و ذاتا او یک فرمانده بود و رهبری اش بی نظیر بود.
پس از تاسیس حزب الله ، با هوش و ذکاوت بی نظیرش یکی از شاخص ترین فرماندهان حزب الله لبنان تبدیل شد. و عامل اصلی آزادسازی جنوب لبنان شد.
رئیس شورای اجرایی حزبالله لبنان ، شیخ صفی الدین درباره حاج عماد معتقد است :او امریکایی ها و اسرائیلی ها را ذلیل و دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل را خوار کرد و عقب نشینی خفت بار سال 2000 میلادی را به آنها تحمیل نمود.
حاج عماد ، از ابتدای ورودش توانست حلقه ای از نیروهای مومن متعهد را دور خود جمع نماید. و این طور نبود هرکسی بتواند اجازه ورود به تشکیلات او را داشته باشد.حاج عماد معتقد بود علاوه بر تخصص ، ایمان و تقوا و دلسوزی هم بسیار مهم است و بسیار از عملیات اطلاعاتی خاص استفاده می نمود و کارهایی را انجام می داد که تاسالها بسیاری متوجه نشدند که او انجام داده است. عماد توانست سیستم حفاظتی بسازد که به زعم و اعتراف دشمنان یعنی آمریکایی و اسرائیلی بزرگترین سیستم حفاظتی در دنیاست و به هیچ وجه قابل نفوذ و رخنه نیست.
شهید عماد مغنیه یا «مرد سایه» در مقاومت اسلامی مشهور است و بسیاری او را مغز متفکر حزبالله قلمداد میکردند، در سال 1362 در جریان عملیاتی ضدامریکایی در کویت اسیر شد اما موفق به فرار شد و آنجا بود که امریکا شخصیت حقیقی او را شناخت و تحت تعقیب قرار داد و برای کشتن او 5 میلیون دلار جایزه گذاشت
تصاویر عماد مغنیه بسیار اندک است. پلیس فدرال آمریکا (اف.بی.آی) ادعا کرده است او دو بار برای اینکه شناسایی نشود روی صورت خود جراحی پلاستیک انجام داده است.
حاج رضوان سبک خاصی را در مسائل اطلاعاتی و امنیتی در حزب الله لبنان پایه گذاری کرد.معروف است که این چریک استثنایی خاورمیانه هیچ گاه از دری که وارد میشد، بیرون نمی رود و دائما ماشین شخصیاش را تغییر داده و هماهنگی هایش هیچ گاه از طریق تلفن همراه صورت نمی گرفت.
دشمنانش او را روباه، ساحر، معما، شبح، استراتژیست، مغز متفکر نظامی و شخصیت شماره دو حزبالله نام می بردند.
حاج عماد سمت فرمانده گارد حفاظت مقامات بلندپایه حزبالله را پذیرفت و مسؤول عملیات ویژه حزبالله شد. طراحی همه عملیاتهای نظامی حزب الله به عماد مغنیه نسبت داده شده است.
مرد سایه در جبهه مقاومت
به دلیل مسائل امنیتی و دائم التعقیب بودن او و همچنین رسانه گریزی حاج عماد، او به "مرد سایه " در مقاومت اسلامی معروف شده است .تا جایی که مادر شهید مغنیه می گفت: عماد به دلیل اینکه از سوی کشورهای مختلف تحت تعقیب قرار داشت، دائم در حال نقل مکان بود و نمی توانست یک جا بماند و ما نیز زیاد او را نمی دیدیم تا جایی که یک بار یک سال کامل او را ندیدیم و 25 سال در همین وضعیت به سر برد.
ام عماد، مادر این شهید مقاومت درباره فرزندش گفت: امام خمینی قدس سره الشریف از عماد مغنیه به عنوان یکی از فرزندان خود یاد کرد و امام خامنه ای نیز در مورد ایشان گفت: در جریان جنگ 2006 برای پیروزی حاج عماد و حسن نصرالله دعا کردم و امروز آرزو می کنم وی روز قیامت شافع ما باشد». او عاشق امام و انقلاب اسلامی بود و خود را متاثر از مصطفی چمران می دانست.
رفتار حسینی در زندگی
مادرش میگفت: 12 ساله بود که او را پیش شیخ (محمد حسین ) فضلالله بردم و به او گفتم من نمیخواهم پسرم منحرف شود، میخواهم او را در مسائل اسلامی و دینی تربیت کنم.
ام عماد با یادآوری روزهای محرم و کودکی حاج عماد می گفت: ما مجلس عزاداری ایام محرم را در منزل برگزار می کردیم و یک نفر ذکر مصیبت می خواند، اما شهید مغنیه به این شیوه اعتراض می کرد و همواره تاکید داشت زندگی امام حسین (ع) ابعاد گسترده وعمیق تری از ذکر مصیبت دارد از همین رو مشتاق بود کتابهای مربوط به امام حسین (ع) و نهضت حسینی را مطالعه کند و مدت ها در جستجوی پی بردن به دلیل شهادت این امام و هدف از انقلاب عاشورا بود و با همین روحیات در مسیر جهاد در راه خدا علیه اسرائیل گام برداشت و در 13 سالگی وارد جنگ علنی و مداوم علیه اسرائیل شد و البته مهم ترین دغدغه اش نابودی اسرائیل و کمک به مظلومان در فلسطین بود و تلاش می کرد همانگونه که امام حسین (ع) در برابر ظلم ایستاد، او نیز در دفاع از مظلومان علیه ظلم به پا خیزد.
معیار؛ مبارزه با اسرائیل
یکی از اعضاء سازمان الفتح می گوید: خودشان یک روز وقتی برای اولینبار برای ملاقات آمدند، آنزمان چون لبنان در جنگ داخلی بود یک نفر به من معرفی کردند که خیلی خجول و مؤدب بود. خودش را اینگونه معرفی کرد که من یک مؤمن هستم که میخواهم مسائل نظامی را یاد بگیرم. آنزمان اگر میگفتید مؤمن هستم یعنی خارج از معادله هستید. باید یا ناسیونالیست باشید یا مارکسیست، اصلاً ایمان در لبنان وجود نداشت. من گفتم مسئلهای ندارد، مؤمن یا غیرمؤمن زیاد پیش من میآیند. من ، به ایشان گفتم آموزش میدهم، بهشرطی که این آموزش علیه اسرائیل باشد، یعنی من فقط آموزش نظامی نمیدهم. گفت من هم نظرم این است. این آدم مؤدب برای من جذاب بود که با همه جوانهایی که میآیند و عقیده ندارند فرق دارد. زمانیکه من در پادگان بودم، خیلی جدیتر از بقیه کار میکرد. خودش یادداشت میکرد. موقع استراحت دوستان مؤمن خود را جمع و مطالب را مرور میکردند. من فهمیدم که این پسر یک روز مسئولیت بزرگی میگیرد و مؤثر میشود. لکن بعدها در حاج رضوان یک ویژگی دیگری پیدا کردم. یک روحیه شاد داشت که در بدترین شرایط و قبل از ورود به مسائل جدی، خاطرههای خندهدار تعریف میکرد و بعد کمی به موضوعهای مذهبی میپرداخت و بعد به بحث وارد میشد. این خیلی مهم است که یک «سکینه» دارد و زیر فشار نیست و موقع تصمیمگیری عصبانی نمیشود، برخلاف بعضی آقایان که در لحظات سخت عصبانی میشود و اصلاً نمیشود به تصمیمهایشان مطمئن بود.
نظر سردار سلیمانی درباره حاج عماد مغنیه
او در جنگ چریکی متخصص بود، اما آن چه دشمن را در مقابلش شکست میداد، تعلق خاطری به چیزی بالاتر بود که اگر خبر شهادت به او بدهند، لبخند میزد. رمز استقامت در میدان بر همین فلسفه ی تعلق برمیگردد و موضوعی که عماد مغنیه را از بقیه برجستهتر میکرد و مانند خورشیدی میدرخشید، تفاوت او در آرزوها و تعلق خاطرهایش بود. چرا که او آرزویی ماورای خاک داشت و هیچ موضوع زمینی او را مشغول به خود نمیکرد. آرزو و تعلق او، ماورای مادیات بود. هیچ لحظه و صحنه دنیوی عماد مغنیه را متعلق به خود نکرد. او علم و عقل و شجاعتش را در کنترل ایمان قرار داده بود.
از حالات روحی او این بود که شدیدالبکا بود و بسیار گریه می کرد. بارها شاهد گریههای شدید او بودم. من در جلسه ای با او بودم، تلویزیون فیلم امام رضا (صلوات الله علیه) را نشان می داد. عماد آخر فیلم، زمانی که هارون به امام سم می نوشاند، به تلویزیون دقت کرد و از این واقعه، به شدت گریست. به گونه ای که جلسه منقلب شد. من در همه حالات روحی عماد دیدم که شکرش همراه بکا بود و اگر چیزی از یک عملیات موفق می شنید، با بکا از خدا تشکر می کرد.
از حالات روحی دیگر او تواضع بود. حاج رضوان قبل از تأسیس حزبالله یک گروهی با همین نام تأسیس کرد و وقتی که لبنانیها شخصیتهایشان ترور میشد، عماد مغنیه نوزده ساله به فکر حفاظت از شخصیتهای لبنان افتاد. روزی که کورانی و علامه فضلالله ترور شدند، کسی که چشم فتنه را کور و بعثیها را اخراج کرد، مغنیه بود؛ اما در همه ی سالهایی که با هم طی کردیم، یک بار ندیدم در صحبتهایش از خودش تعریف کند؛ در حالی که او خالق بسیاری از پیروزیها بود. او باوجود این که عملیات های موفقی انجام داده بود، هیچ گاه نگفت این کار را من کرده ام. یک مرتبه که در جنوب لبنان جلسهای برگزار کرده بودیم، هرچند همه نام او را میدانستند، اما او را نمیشناختند. یک بار یکی از اعضا اعتراض کرد و گفت: «تو که هستی که هر روز به این جلسه میآیی و میروی؟ باید ظرفها را هم بشویی!» او قبول کرد و کار را انجام داد. بعداً فهمیدند که او حاج رضوان است.
حاج قاسم درباره او می گوید: حاج رضوان مرد غافلگیری بود و همواره برای دشمن شگفتیهای جدید میآفرید. کسی که هواپیمای بدون سرنشین دشمن را میگرفت و اطلاعات آن را به صورت آنلاین میفهمید، عماد مغنیه بود. در گذشته نیز عملیات انصاریه برگرفته از فکر حاج رضوان به وقوع پیوست.
کسی که گروههای فلسطینی را با مرکز مقاومت اتصال داد و یاسر عرفات را برای اولین بار به ایران آورد، عماد مغنیه بود. او حماس را قدرت داد و جبهه خلق برای آزادی فلسطین را فعال کرد و این تفکر توانست غزه را به یک دژ تسخیرناپذیر تبدیل کند. امروز غزه و لبنان، نقاط تولید اضطراب دائم برای اسرائیل است و هر موشکی که از فلسطین شلیک میشود، میتوان اثر انگشت عماد مغنیه را در آن دید. به فرموده سردار سلیمانی آنکه خوف را در لبنان شکست و نترس سیلی زد عماد مغنیه بود مرگ را ترساند.
ماجرای شهادت
حاج عماد ساعتی قبل از شهادت با رمضان عبدالله دبیر کل جنبش جهاد اسلامی و سرتیپ محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دیداری داشت. سردار پاکپور می گوید: آنها قرار بود در نیمه شب با هم دیدار کنند. جلسات متعددی در همان روز در زمینه بررسی نحوه تقویت و بالا بردن توانمندیهای نظامی و امنیتی جنبش حماس و جهاد اسلامی برگزار شده بود. حاج عماد همواره دیر در جلسات حاضر می شد اما به محض ورود به این جلسه با لبخندی که بر لب داشت قلب شرکت کنندگان را راضی میکرد و کسی نمیتوانست به او اعتراض کند.
کمی قبل از شهادت این جلسه تشکیل شد و اندکی پس از خروج حاج رضوان صدای انفجار مهیبی به گوش رسید. سردار پاکپور اولین کسی بود که بر پیکر حاج عماد حاضر شد و دید که او در حالت سجده به شهادت رسیده است.
مقام معظم رهبری در پیامی پس از شهادت حاج عماد مغنیه به سید حسن نصرالله می فرماید:
صهیونیستهای خونخوار و جنایتکار بدانند که خون مطهر شهیدانی همچون عماد مغنیه صدها عماد مغنیه میآفریند و مقاومت در برابر ظلم و فساد و طغیان را دوچندان میکند. مردانی چون این شهید بزرگوار زندگی و آسایش و بهرهمندیهای مادی خود را در راه دفاع از مظلوم و مبارزه با ظلم و استکبار فدا کردند. و این ارزش والائی است که همهی وجدانهای انسانی در برابر آن سر تعظیم فرود میآورند. رضوان خدا بر او و بر همهی مجاهدان راه حق باد.
در سال 1982 میلادی در پی اشغال لبنان بسیاری از مبارزان جهادی از جنوب لبنان خارج شدند و به جنبش امل پیوستند. حاج رضوان نیز به جنبش امل پیوست که این جنبش از سوی امام موسی صدر و شهید مصطفی چمران پایه گزاری شده بود اما در ادامه با تشکیل حزب تازه تاسیس « حزب الله » حاج عماد ، بهمراه سید حسن نصرالله از حزب امل وارد حزب الله شد.
عماد مغنیه فردی بسیار جسور و باهوش بود و برای رژیم صهیونیستی خطر بسیار زیادی داشت زمانی که فقط 21 سال داشت موجب پیروزی بزرگی برای لبنان شده بود و آن هم اخراج ایالات متحده از کشور بود. در تابستان سال 2006 میلادی و با هجوم وحشیانه صهیونیستها ، حاج عماد مغنیه در کنار سید حسن نصرالله و سردار سلیمانی پیروزی تاریخ ساز مقاومت را رقم زد این جنگ که به جنگ سی و سه روزه معروف شد تمامی معادلات اسرائیل را بهم هم زد و او را به مرد شماره دو حزب الله بدل ساخت.
نظر رهبران جبهه مقاومت درباره حاج عماد
آقای رمضان عبدالله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین درباره او می گوید انگار او فرمانده به دنیا آمده بود و ذاتا او یک فرمانده بود و رهبری اش بی نظیر بود.
پس از تاسیس حزب الله ، با هوش و ذکاوت بی نظیرش یکی از شاخص ترین فرماندهان حزب الله لبنان تبدیل شد. و عامل اصلی آزادسازی جنوب لبنان شد.
رئیس شورای اجرایی حزبالله لبنان ، شیخ صفی الدین درباره حاج عماد معتقد است :او امریکایی ها و اسرائیلی ها را ذلیل و دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل را خوار کرد و عقب نشینی خفت بار سال 2000 میلادی را به آنها تحمیل نمود.
حاج عماد ، از ابتدای ورودش توانست حلقه ای از نیروهای مومن متعهد را دور خود جمع نماید. و این طور نبود هرکسی بتواند اجازه ورود به تشکیلات او را داشته باشد.حاج عماد معتقد بود علاوه بر تخصص ، ایمان و تقوا و دلسوزی هم بسیار مهم است و بسیار از عملیات اطلاعاتی خاص استفاده می نمود و کارهایی را انجام می داد که تاسالها بسیاری متوجه نشدند که او انجام داده است. عماد توانست سیستم حفاظتی بسازد که به زعم و اعتراف دشمنان یعنی آمریکایی و اسرائیلی بزرگترین سیستم حفاظتی در دنیاست و به هیچ وجه قابل نفوذ و رخنه نیست.
شهید عماد مغنیه یا «مرد سایه» در مقاومت اسلامی مشهور است و بسیاری او را مغز متفکر حزبالله قلمداد میکردند، در سال 1362 در جریان عملیاتی ضدامریکایی در کویت اسیر شد اما موفق به فرار شد و آنجا بود که امریکا شخصیت حقیقی او را شناخت و تحت تعقیب قرار داد و برای کشتن او 5 میلیون دلار جایزه گذاشت
تصاویر عماد مغنیه بسیار اندک است. پلیس فدرال آمریکا (اف.بی.آی) ادعا کرده است او دو بار برای اینکه شناسایی نشود روی صورت خود جراحی پلاستیک انجام داده است.
حاج رضوان سبک خاصی را در مسائل اطلاعاتی و امنیتی در حزب الله لبنان پایه گذاری کرد.معروف است که این چریک استثنایی خاورمیانه هیچ گاه از دری که وارد میشد، بیرون نمی رود و دائما ماشین شخصیاش را تغییر داده و هماهنگی هایش هیچ گاه از طریق تلفن همراه صورت نمی گرفت.
دشمنانش او را روباه، ساحر، معما، شبح، استراتژیست، مغز متفکر نظامی و شخصیت شماره دو حزبالله نام می بردند.
حاج عماد سمت فرمانده گارد حفاظت مقامات بلندپایه حزبالله را پذیرفت و مسؤول عملیات ویژه حزبالله شد. طراحی همه عملیاتهای نظامی حزب الله به عماد مغنیه نسبت داده شده است.
مرد سایه در جبهه مقاومت
به دلیل مسائل امنیتی و دائم التعقیب بودن او و همچنین رسانه گریزی حاج عماد، او به "مرد سایه " در مقاومت اسلامی معروف شده است .تا جایی که مادر شهید مغنیه می گفت: عماد به دلیل اینکه از سوی کشورهای مختلف تحت تعقیب قرار داشت، دائم در حال نقل مکان بود و نمی توانست یک جا بماند و ما نیز زیاد او را نمی دیدیم تا جایی که یک بار یک سال کامل او را ندیدیم و 25 سال در همین وضعیت به سر برد.
ام عماد، مادر این شهید مقاومت درباره فرزندش گفت: امام خمینی قدس سره الشریف از عماد مغنیه به عنوان یکی از فرزندان خود یاد کرد و امام خامنه ای نیز در مورد ایشان گفت: در جریان جنگ 2006 برای پیروزی حاج عماد و حسن نصرالله دعا کردم و امروز آرزو می کنم وی روز قیامت شافع ما باشد». او عاشق امام و انقلاب اسلامی بود و خود را متاثر از مصطفی چمران می دانست.
رفتار حسینی در زندگی
مادرش میگفت: 12 ساله بود که او را پیش شیخ (محمد حسین ) فضلالله بردم و به او گفتم من نمیخواهم پسرم منحرف شود، میخواهم او را در مسائل اسلامی و دینی تربیت کنم.
ام عماد با یادآوری روزهای محرم و کودکی حاج عماد می گفت: ما مجلس عزاداری ایام محرم را در منزل برگزار می کردیم و یک نفر ذکر مصیبت می خواند، اما شهید مغنیه به این شیوه اعتراض می کرد و همواره تاکید داشت زندگی امام حسین (ع) ابعاد گسترده وعمیق تری از ذکر مصیبت دارد از همین رو مشتاق بود کتابهای مربوط به امام حسین (ع) و نهضت حسینی را مطالعه کند و مدت ها در جستجوی پی بردن به دلیل شهادت این امام و هدف از انقلاب عاشورا بود و با همین روحیات در مسیر جهاد در راه خدا علیه اسرائیل گام برداشت و در 13 سالگی وارد جنگ علنی و مداوم علیه اسرائیل شد و البته مهم ترین دغدغه اش نابودی اسرائیل و کمک به مظلومان در فلسطین بود و تلاش می کرد همانگونه که امام حسین (ع) در برابر ظلم ایستاد، او نیز در دفاع از مظلومان علیه ظلم به پا خیزد.
معیار؛ مبارزه با اسرائیل
یکی از اعضاء سازمان الفتح می گوید: خودشان یک روز وقتی برای اولینبار برای ملاقات آمدند، آنزمان چون لبنان در جنگ داخلی بود یک نفر به من معرفی کردند که خیلی خجول و مؤدب بود. خودش را اینگونه معرفی کرد که من یک مؤمن هستم که میخواهم مسائل نظامی را یاد بگیرم. آنزمان اگر میگفتید مؤمن هستم یعنی خارج از معادله هستید. باید یا ناسیونالیست باشید یا مارکسیست، اصلاً ایمان در لبنان وجود نداشت. من گفتم مسئلهای ندارد، مؤمن یا غیرمؤمن زیاد پیش من میآیند. من ، به ایشان گفتم آموزش میدهم، بهشرطی که این آموزش علیه اسرائیل باشد، یعنی من فقط آموزش نظامی نمیدهم. گفت من هم نظرم این است. این آدم مؤدب برای من جذاب بود که با همه جوانهایی که میآیند و عقیده ندارند فرق دارد. زمانیکه من در پادگان بودم، خیلی جدیتر از بقیه کار میکرد. خودش یادداشت میکرد. موقع استراحت دوستان مؤمن خود را جمع و مطالب را مرور میکردند. من فهمیدم که این پسر یک روز مسئولیت بزرگی میگیرد و مؤثر میشود. لکن بعدها در حاج رضوان یک ویژگی دیگری پیدا کردم. یک روحیه شاد داشت که در بدترین شرایط و قبل از ورود به مسائل جدی، خاطرههای خندهدار تعریف میکرد و بعد کمی به موضوعهای مذهبی میپرداخت و بعد به بحث وارد میشد. این خیلی مهم است که یک «سکینه» دارد و زیر فشار نیست و موقع تصمیمگیری عصبانی نمیشود، برخلاف بعضی آقایان که در لحظات سخت عصبانی میشود و اصلاً نمیشود به تصمیمهایشان مطمئن بود.
نظر سردار سلیمانی درباره حاج عماد مغنیه
او در جنگ چریکی متخصص بود، اما آن چه دشمن را در مقابلش شکست میداد، تعلق خاطری به چیزی بالاتر بود که اگر خبر شهادت به او بدهند، لبخند میزد. رمز استقامت در میدان بر همین فلسفه ی تعلق برمیگردد و موضوعی که عماد مغنیه را از بقیه برجستهتر میکرد و مانند خورشیدی میدرخشید، تفاوت او در آرزوها و تعلق خاطرهایش بود. چرا که او آرزویی ماورای خاک داشت و هیچ موضوع زمینی او را مشغول به خود نمیکرد. آرزو و تعلق او، ماورای مادیات بود. هیچ لحظه و صحنه دنیوی عماد مغنیه را متعلق به خود نکرد. او علم و عقل و شجاعتش را در کنترل ایمان قرار داده بود.
از حالات روحی او این بود که شدیدالبکا بود و بسیار گریه می کرد. بارها شاهد گریههای شدید او بودم. من در جلسه ای با او بودم، تلویزیون فیلم امام رضا (صلوات الله علیه) را نشان می داد. عماد آخر فیلم، زمانی که هارون به امام سم می نوشاند، به تلویزیون دقت کرد و از این واقعه، به شدت گریست. به گونه ای که جلسه منقلب شد. من در همه حالات روحی عماد دیدم که شکرش همراه بکا بود و اگر چیزی از یک عملیات موفق می شنید، با بکا از خدا تشکر می کرد.
از حالات روحی دیگر او تواضع بود. حاج رضوان قبل از تأسیس حزبالله یک گروهی با همین نام تأسیس کرد و وقتی که لبنانیها شخصیتهایشان ترور میشد، عماد مغنیه نوزده ساله به فکر حفاظت از شخصیتهای لبنان افتاد. روزی که کورانی و علامه فضلالله ترور شدند، کسی که چشم فتنه را کور و بعثیها را اخراج کرد، مغنیه بود؛ اما در همه ی سالهایی که با هم طی کردیم، یک بار ندیدم در صحبتهایش از خودش تعریف کند؛ در حالی که او خالق بسیاری از پیروزیها بود. او باوجود این که عملیات های موفقی انجام داده بود، هیچ گاه نگفت این کار را من کرده ام. یک مرتبه که در جنوب لبنان جلسهای برگزار کرده بودیم، هرچند همه نام او را میدانستند، اما او را نمیشناختند. یک بار یکی از اعضا اعتراض کرد و گفت: «تو که هستی که هر روز به این جلسه میآیی و میروی؟ باید ظرفها را هم بشویی!» او قبول کرد و کار را انجام داد. بعداً فهمیدند که او حاج رضوان است.
حاج قاسم درباره او می گوید: حاج رضوان مرد غافلگیری بود و همواره برای دشمن شگفتیهای جدید میآفرید. کسی که هواپیمای بدون سرنشین دشمن را میگرفت و اطلاعات آن را به صورت آنلاین میفهمید، عماد مغنیه بود. در گذشته نیز عملیات انصاریه برگرفته از فکر حاج رضوان به وقوع پیوست.
کسی که گروههای فلسطینی را با مرکز مقاومت اتصال داد و یاسر عرفات را برای اولین بار به ایران آورد، عماد مغنیه بود. او حماس را قدرت داد و جبهه خلق برای آزادی فلسطین را فعال کرد و این تفکر توانست غزه را به یک دژ تسخیرناپذیر تبدیل کند. امروز غزه و لبنان، نقاط تولید اضطراب دائم برای اسرائیل است و هر موشکی که از فلسطین شلیک میشود، میتوان اثر انگشت عماد مغنیه را در آن دید. به فرموده سردار سلیمانی آنکه خوف را در لبنان شکست و نترس سیلی زد عماد مغنیه بود مرگ را ترساند.
ماجرای شهادت
حاج عماد ساعتی قبل از شهادت با رمضان عبدالله دبیر کل جنبش جهاد اسلامی و سرتیپ محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دیداری داشت. سردار پاکپور می گوید: آنها قرار بود در نیمه شب با هم دیدار کنند. جلسات متعددی در همان روز در زمینه بررسی نحوه تقویت و بالا بردن توانمندیهای نظامی و امنیتی جنبش حماس و جهاد اسلامی برگزار شده بود. حاج عماد همواره دیر در جلسات حاضر می شد اما به محض ورود به این جلسه با لبخندی که بر لب داشت قلب شرکت کنندگان را راضی میکرد و کسی نمیتوانست به او اعتراض کند.
کمی قبل از شهادت این جلسه تشکیل شد و اندکی پس از خروج حاج رضوان صدای انفجار مهیبی به گوش رسید. سردار پاکپور اولین کسی بود که بر پیکر حاج عماد حاضر شد و دید که او در حالت سجده به شهادت رسیده است.
مقام معظم رهبری در پیامی پس از شهادت حاج عماد مغنیه به سید حسن نصرالله می فرماید:
صهیونیستهای خونخوار و جنایتکار بدانند که خون مطهر شهیدانی همچون عماد مغنیه صدها عماد مغنیه میآفریند و مقاومت در برابر ظلم و فساد و طغیان را دوچندان میکند. مردانی چون این شهید بزرگوار زندگی و آسایش و بهرهمندیهای مادی خود را در راه دفاع از مظلوم و مبارزه با ظلم و استکبار فدا کردند. و این ارزش والائی است که همهی وجدانهای انسانی در برابر آن سر تعظیم فرود میآورند. رضوان خدا بر او و بر همهی مجاهدان راه حق باد.