معرفی یکی از علمای دینی مشهور مدفون در صحن آزادی حرم رضوی؛
ملا عباس تربتی؛ عارفی گمنام آرمیده در جوار امام مهربانیها
به گزارش خبرگزاری رضوی ـ آزیتا ذکاء؛ پس از اقامه نماز صبح، در حالى که به سمت قبله خوابیده و عبا را بر روى خود انداخته بود، ناگهان پیکرش همانند آفتاب، نورانى و چهرهاش تابناک شد. وى از جاى خود تکانى خورد و چنین فرمود: سلامعلیکم یا رسولالله! شما به دیدن من بىمقدار آمدید! یک به یک حضرات معصومین(ع) را نام برد و سلام گفت و از آمدن آن اظهار تشکر کرد. همچنین بر بیبی دو عالم حضرت زهرا(س) و سپس بر حضرت زینبکبری(س) سلام کرد؛ در این هنگام در حالیکه به شدت مىگریست، گفت: بىبی! من براى شما خیلى گریه کردهام. آنگاه به مادر خودش سلام داد و گفت: مادر! از تو ممنونم، به من شیر پاکى دادی. پس از دو ساعت از طلوع آفتاب، این روشنایى که بر پیکرش تابیده بود، از بین رفت و به حال عادى برگشت؛ به گونهاى که رنگ چهرهاش به زردى گرایید و تسلیم مرگ شد.
این احوالات بر عارف پیری گذشت که کمتر زائری با او در صحن و سرای حضرت آشناست. ملا عباس تربتی معروف به حاج آخوند، زاهدی سالکپیشه بود که قبر او در گوشهای از صحن آزادی بارگاه منور امام رضا(ع) قرار دارد. در معرفی مشاهیر مدفون در حرم مطهر رضوی سراغ این عارف فرزانه رفتیم تا بیشتر با او آشنا شویم که مشروح آن از نظرتان خواهد گذشت.
روستای کاریزک زادگاه ملاعباس
ملا عباس تربتی معروف به حاج آخوند نخستین فرزند ملا حسینعلى و شیرین بود که در سال ۱۲۵۰ شمسی در روستای «کاریزک ناگهانی» واقع در ۱۵ کیلومتری شرق تربتحیدریه و ابتدای جلگه زاوه دیده به جهان گشود. پدرش ملا حسینعلى سواد مختصری داشت، قرآن و کتاب فارسی میخواند. او فرزند خود را ابتدا به مکتبخانه و سپس برای ادامه تحصیل به شهر تربت فرستاد.
ادامه تحصیل در تربت و مشهد
ملاعباس در شهر تربت در مدرسه حاج شیخ یوسفعلى به فراگیرى صرف و نحو پرداخت و از محضر آخوند ملاعبدالحمید بهرهمند شد. شوق درونی به تحصیل، او را وادار کرد تا تمام اوقات خود را به درس، بحث، تکرار و تمرین آن، عبادت، فراگیرى مسائل دینى و مطالعه شرح حال پیامبران، امامان و … بگذارند؛ به گونهاى که بارها مورد تحسین استاد و هم شاگردىهایش قرار گرفت. او همچنین برای تکمیل داستههای خود به مشهد آمد.
وی تنها پسر خانواده بود و طولى نکشید که از سوى پدر، مکلّف شد تحصیل در مشهد را رها کرده و برای ازدواج و تشکیل خانواده به روستا بازگردد. ملا عباس پس از ازدواج با موافقت پدرش، پنجشنبه و جمعهها به تربتحیدریه نزد استادش میرفت تا دروس دینی را بیاموزد.
طلبه خوش استعداد و پرهیزگار، براى رسیدن به مدارج عالى و دور ماندن از عصیان الهی، همسرش را با خود همراه کرد. او را با خودش به مزرعه مىبرد و کتاب را به دستش مىداد که از روى آن، آنچه را از بر مىخواند، گوش کند. ملاعباس متن بعضى از کتابها را همچنان که بیل مىزد، مىخواند و همسرش از روى کتاب گوش مىداد.
ملاعباس در سال ۱۲۸۹ شمسی پس از فوت پدر و به توصیه شیخ علیاکبر تربتی مشهور به مجتهد تربتی به شهر تربتحیدریه بازگشت و ادامه زندگی او در شهر گذشت.
تکریم بزرگ
حاج شیخ عباس قمى براى بهرهمند شدن از محضر محدثقمی، سخنرانى خود را در تربتحیدریه تعطیل کرد و به مشهد وارد شد و به عنوان مستمع، در مسجد گوهرشاد نشست. محدثقمى به محض مشاهده حاج آخوند تربتی، از منبر پایین آمد و فرمود: «با وجود حاج آخوند، زیبنده نیست که من موعظه کنم. ای مردم! از ایشان استفاده کنید». لذا از دوست صمیمى خود ملاعباس درخواست کرد تا پایان ماه رمضان در آنجا سخنرانى داشته باشد.
شخصیت معنوی
شخصیت معنوی حاج آخوند به گونهای بود که به رغم انعطاف روحی و تحمل دیگران، تأثیر عمیقی روی آنها میگذاشت. سرهنگ نوایی، رئیس شهربانی وقت خراسان در نوبت اول مأموریتش که هنوز جریان سال 1314 شمسی و حادثه گوهرشاد پیش نیامده بود، شبی در منزل مرحوم آیتالله محمد آقازاده گفت: «من به هیچ یک از این آقایان اعتماد ندارم، فقط از حاج آخوند ملاعباس است که میترسم اگر نفرین کند، اثر کند».
ملاعباس در آینه کتاب
کتاب «فضیلتهای فراموش شده» توسط حسینعلی راشد فرزند بزرگ ملاعباس نوشته شده که در آن شرح حال پدرش را آورده است. محمد رشید نیز را بر اساس این کتاب موضوعاتی را فهرستبرداری و برگهنویسی کرده و با نظم و ترتیبی جدید در کنار خاطرات همشهریهای مرحوم ملا عباس راشد تربتی با عنوان «مردی از تبار ملکوتیان» به رشته تحریر در آورده است. برخی از عناوین و موضوعات کتاب شامل وضع سیاسی، اجتماعی، دینی، اعتقادی، علمی و فرهنگی روزگار حاج آخوند، سفرهای ملاعباس، عبادت، خویشتنداری و بردباری، ادب معاشرت، جلالت قدر، شاگردان و ارادتمندان او میشود.
مدفون در حرم مطهر
عارف پیر تربت نزدیک به دو سال در بستر بیمارى بسر برد؛ سرانجام در زمان حضور روسها در خراسان، روز یکشنبه ۲۴ مهرماه ۱۳۲۲ در حالیکه نماز صبح را به صورت خوابیده خوانده بود، حالت احتضار در وجودش پدیدار گشت و او تا آخرین لحظه با هوشیارى کامل، کلماتى را زمزمه کرده و پس از حدود دو ساعت از طلوع خورشید، در شهر تربتحیدریه خانه خودش بدرود حیات گفت و پیکر مطهر ایشان بر روى دستان دل سوختگان به سوى مشهدالرضا(ع) تشییع و در شمال غربى صحن آزادی بارگاه منور امام هشتم(ع) دفن شد.
این احوالات بر عارف پیری گذشت که کمتر زائری با او در صحن و سرای حضرت آشناست. ملا عباس تربتی معروف به حاج آخوند، زاهدی سالکپیشه بود که قبر او در گوشهای از صحن آزادی بارگاه منور امام رضا(ع) قرار دارد. در معرفی مشاهیر مدفون در حرم مطهر رضوی سراغ این عارف فرزانه رفتیم تا بیشتر با او آشنا شویم که مشروح آن از نظرتان خواهد گذشت.
روستای کاریزک زادگاه ملاعباس
ملا عباس تربتی معروف به حاج آخوند نخستین فرزند ملا حسینعلى و شیرین بود که در سال ۱۲۵۰ شمسی در روستای «کاریزک ناگهانی» واقع در ۱۵ کیلومتری شرق تربتحیدریه و ابتدای جلگه زاوه دیده به جهان گشود. پدرش ملا حسینعلى سواد مختصری داشت، قرآن و کتاب فارسی میخواند. او فرزند خود را ابتدا به مکتبخانه و سپس برای ادامه تحصیل به شهر تربت فرستاد.
ادامه تحصیل در تربت و مشهد
ملاعباس در شهر تربت در مدرسه حاج شیخ یوسفعلى به فراگیرى صرف و نحو پرداخت و از محضر آخوند ملاعبدالحمید بهرهمند شد. شوق درونی به تحصیل، او را وادار کرد تا تمام اوقات خود را به درس، بحث، تکرار و تمرین آن، عبادت، فراگیرى مسائل دینى و مطالعه شرح حال پیامبران، امامان و … بگذارند؛ به گونهاى که بارها مورد تحسین استاد و هم شاگردىهایش قرار گرفت. او همچنین برای تکمیل داستههای خود به مشهد آمد.
وی تنها پسر خانواده بود و طولى نکشید که از سوى پدر، مکلّف شد تحصیل در مشهد را رها کرده و برای ازدواج و تشکیل خانواده به روستا بازگردد. ملا عباس پس از ازدواج با موافقت پدرش، پنجشنبه و جمعهها به تربتحیدریه نزد استادش میرفت تا دروس دینی را بیاموزد.
طلبه خوش استعداد و پرهیزگار، براى رسیدن به مدارج عالى و دور ماندن از عصیان الهی، همسرش را با خود همراه کرد. او را با خودش به مزرعه مىبرد و کتاب را به دستش مىداد که از روى آن، آنچه را از بر مىخواند، گوش کند. ملاعباس متن بعضى از کتابها را همچنان که بیل مىزد، مىخواند و همسرش از روى کتاب گوش مىداد.
ملاعباس در سال ۱۲۸۹ شمسی پس از فوت پدر و به توصیه شیخ علیاکبر تربتی مشهور به مجتهد تربتی به شهر تربتحیدریه بازگشت و ادامه زندگی او در شهر گذشت.
تکریم بزرگ
حاج شیخ عباس قمى براى بهرهمند شدن از محضر محدثقمی، سخنرانى خود را در تربتحیدریه تعطیل کرد و به مشهد وارد شد و به عنوان مستمع، در مسجد گوهرشاد نشست. محدثقمى به محض مشاهده حاج آخوند تربتی، از منبر پایین آمد و فرمود: «با وجود حاج آخوند، زیبنده نیست که من موعظه کنم. ای مردم! از ایشان استفاده کنید». لذا از دوست صمیمى خود ملاعباس درخواست کرد تا پایان ماه رمضان در آنجا سخنرانى داشته باشد.
شخصیت معنوی
شخصیت معنوی حاج آخوند به گونهای بود که به رغم انعطاف روحی و تحمل دیگران، تأثیر عمیقی روی آنها میگذاشت. سرهنگ نوایی، رئیس شهربانی وقت خراسان در نوبت اول مأموریتش که هنوز جریان سال 1314 شمسی و حادثه گوهرشاد پیش نیامده بود، شبی در منزل مرحوم آیتالله محمد آقازاده گفت: «من به هیچ یک از این آقایان اعتماد ندارم، فقط از حاج آخوند ملاعباس است که میترسم اگر نفرین کند، اثر کند».
ملاعباس در آینه کتاب
کتاب «فضیلتهای فراموش شده» توسط حسینعلی راشد فرزند بزرگ ملاعباس نوشته شده که در آن شرح حال پدرش را آورده است. محمد رشید نیز را بر اساس این کتاب موضوعاتی را فهرستبرداری و برگهنویسی کرده و با نظم و ترتیبی جدید در کنار خاطرات همشهریهای مرحوم ملا عباس راشد تربتی با عنوان «مردی از تبار ملکوتیان» به رشته تحریر در آورده است. برخی از عناوین و موضوعات کتاب شامل وضع سیاسی، اجتماعی، دینی، اعتقادی، علمی و فرهنگی روزگار حاج آخوند، سفرهای ملاعباس، عبادت، خویشتنداری و بردباری، ادب معاشرت، جلالت قدر، شاگردان و ارادتمندان او میشود.
مدفون در حرم مطهر
عارف پیر تربت نزدیک به دو سال در بستر بیمارى بسر برد؛ سرانجام در زمان حضور روسها در خراسان، روز یکشنبه ۲۴ مهرماه ۱۳۲۲ در حالیکه نماز صبح را به صورت خوابیده خوانده بود، حالت احتضار در وجودش پدیدار گشت و او تا آخرین لحظه با هوشیارى کامل، کلماتى را زمزمه کرده و پس از حدود دو ساعت از طلوع خورشید، در شهر تربتحیدریه خانه خودش بدرود حیات گفت و پیکر مطهر ایشان بر روى دستان دل سوختگان به سوى مشهدالرضا(ع) تشییع و در شمال غربى صحن آزادی بارگاه منور امام هشتم(ع) دفن شد.