خبرگزاری رضوی گزارش می دهد؛
نگاهی به مانع بزرگ فکری تقریب مذاهب و راهکارهای علاج آن
به گزارش سرویس جهان اسلام خبرگزاری رضوی، بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام در دهه های گذشته به موضوع تقریب مذاهب توجه نمودهاند و در صدد غلبه بر موانع تحقق آن بوده اند. بخشی از آنها نظریه تقریب را اینگونه ترسیم میکنند که هر مسلمانی از هر مذهب و آئینی، هم مشترکات دینی با دیگر مسلمانان دارد و هم دشمن مشترک؛ و یا در تعریفی دیگر به فرصت تبیین عقاید با شروع از مشترکات مذهبی تقریب مذاهب گفته میشود.
این در حالی است که وهابیان تقریب را به معنای نزدیک کردن دیگران به آئین خود و اجبار نمودن دیگران به از دست برداشتن از عقاید و افکار خود تفسیر کردهاند!
بسیاری از ناظران بر این باورند بزرگترین مانع تحرک جدی جهان اسلام در مسیر تقریب جریان وهابیت و تکفیری است که نمیگذارد اسودگی ذهنی برای صاحبنظران و فعالان مسلمان ایجاد شود و آنها را با شبهات متعدد مواجه می سازد.
در فضایی که دشمن برای ضربه به بدنه جوامع اسلامی میکوشد، میبایست راه حلی برای تأثیر بر وهابیت و حتی سخن گفتن با آنها یافت.
علی اصغر رضوانی، پژوهشگر و نویسنده برجسته مسائل عقیدتی مذاهب جهان اسلام، با تاکید بر اهمیت تقریب و موضعگیری وهابیت در برابر آن، راهکارهایی را از قرآن و روایات فریقین برای تقریب مذاهب و راه حل تعامل با وهابیت مطرح کرده است. وی تحقیقات خود را در کتابی با عنوان «وهابیت و تقریب مذاهب» گرد آورده و به زبان ساده و روان تدوین نموده است. انتشارات مشعر این کتاب را در سال 1391 در کنار دیگر تحقیقات مربوط به وهابیت شناسی خود و در صد صفحه به چاپ رسانده است.
این در حالی است که وهابیان تقریب را به معنای نزدیک کردن دیگران به آئین خود و اجبار نمودن دیگران به از دست برداشتن از عقاید و افکار خود تفسیر کردهاند!
بسیاری از ناظران بر این باورند بزرگترین مانع تحرک جدی جهان اسلام در مسیر تقریب جریان وهابیت و تکفیری است که نمیگذارد اسودگی ذهنی برای صاحبنظران و فعالان مسلمان ایجاد شود و آنها را با شبهات متعدد مواجه می سازد.
در فضایی که دشمن برای ضربه به بدنه جوامع اسلامی میکوشد، میبایست راه حلی برای تأثیر بر وهابیت و حتی سخن گفتن با آنها یافت.
علی اصغر رضوانی، پژوهشگر و نویسنده برجسته مسائل عقیدتی مذاهب جهان اسلام، با تاکید بر اهمیت تقریب و موضعگیری وهابیت در برابر آن، راهکارهایی را از قرآن و روایات فریقین برای تقریب مذاهب و راه حل تعامل با وهابیت مطرح کرده است. وی تحقیقات خود را در کتابی با عنوان «وهابیت و تقریب مذاهب» گرد آورده و به زبان ساده و روان تدوین نموده است. انتشارات مشعر این کتاب را در سال 1391 در کنار دیگر تحقیقات مربوط به وهابیت شناسی خود و در صد صفحه به چاپ رسانده است.
این کتاب پنج قسمت اصلی دارد؛ قسمت
رضوانی در بخش اول کتاب بعد از تعریف تقریب مذاهب، دو قسمت برای تقریب ذکر میکند یعنی تقریب سیاسی و تقریب حقیقی. وی در تقریب حقیقی میگوید: «اسلام طرح درازمدت و اساسی دیگری نیز داده است که بر اساس آن، امت اسلامی با عمل کردن به آن میتوانند به سعادت دنیا و آخرت برسند که همان یکی شدن بر اساس محور امامِ به حق و شخص معصوم است.» البته این تعریف غیر از اصطلاح رایج و رسمی تقریب مذاهب است.
بخش دوم کتاب شامل مطالبی کاربردی بر اساس عقل عرفی و راهنمایی آیات و روایات است. نویسنده در این بخش به هفده راهکار اشاره میکند و گاهی آنها را به تفصیل توضیح میدهد. برخی از راهکارها برای تقریب عبارت است از: شناخت هر مذهب از منابع خود آن مذهب، حکم به ظاهر افراد، حکم نکردن بر اساس لوازم اعتقادات، یکی کردن و آگاهی نسبت به اصطلاحات علمی هر مذهب در گفتگو یا مناظره و پرهیز از کلمات حساسیتزا. او مثالهایی برای راهکار عدم حکم به لوازم اعتقادی میآورد و میگوید:
همه راهکارهای تقریب از اصول مشترک شروع میشود. علی اصغر رضوانی در قسمت سوم این کتاب، هفت اصل مشترک برای تقریب اسلامی بیان میکند که عبارت است از توحید، ابعاد جهانی اسلام، گسترش روحیه برادری، همکاری اجتماعی، مسجد و اقامه جمعه و جماعت، حج و به کار گرفتن زبان عربی در عبادات.
محقق در این اثر دو مرحله برای تقریب در نظر دارد؛ یک مرحله تقریب سیاسی است که در آن مواضع مشترک و دشمن مشترک مطرح میشود. در مرحله عمیقتری از تقریب، حرکت و وحدت تدریجی اعتقادی بر محوریت امام معصوم مد نظر است. وی یادآور میشود که رعایت تقریب سیاسی کمترین توقع از جهان اسلام است که اگر همین مقدار نیز رعایت نشود سه عاقبت شوم در پی خواهد داشت. او این سه را اینگونه برمی شمارد: «از بین رفتن شوکت مسلمانان»، «تضعیف مسلمانان و حاکمیت کفار» و «کشتار و اسارت».
در قسمت نهایی کتاب، هفت مورد از موانع تقریب مذاهب اسلامی توضیح داده میشود. این موانع بیان سلبی و منفی همان راهکارهای قسمت دوم است. مثلا اتهام به یکدیگر، شناخت هر مذهب از زبان مخالفان آن، بیتوجهی به دشمن مشترک و حکم به لوازم اعتقادی در این میان آمده است. نویسنده میتوانست این موارد را ذیل همان قسمت دوم بگنجاند هر چند به آیات و ورایات تازه ای استناد کرده است که هریک نکتهی جدیدی دربردارد.