خبرگزاری رضوی بررسی کرد؛
وضعیت مسلمانان در ساختار سیاسی هند و تأثیر آن در سرکوب های دولتی
به گزارش سرویس جهان اسلام خبرگزاری رضوی، از دهه 90 میلادی، بویژه در دهه گذشته، مهاجران زیادی از ملل مختلف از جمله بنگلادش به هند سفر کردهاند. جنگهای آزادیبخش و بحرانهای اقتصادی و سیاسی در بنگلادش، برخی از شهروندان بنگلادشی را به مهاجرت و پناه به هند مجبور ساخت. سفر به هند از بنگلادش یکی از ارزانترین سفرها در جهان است. با حدود ۲۰۰۰ «تاکا» بنگلادش که تقریباً ۲۴ دلار آمریکا میشود از بنگلادش به هند میآیند.
یک دادگاه عالی در سال ۲۰۰۵، به موجب قانون اساسی، غیرقانونی بودن مهاجران بنگلادش را تصویب کرد و تأکید نمود که حضور آنها باعث پرچالش کردن زندگی مردم آسام شدهاست. در ماه اوت ۲۰۰۸، دادگاه عالی دهلی، طومار یک تبعه بنگلادشی را علیه اخراجش به بنگلادش رد کرد. دادگاه عالی تصریح کرد که مهاجران غیرقانونی بنگلادش امنیت داخلی هند را در معرض خطر قرار میدهند. اما در دسامبر 2019، اکثریت حزب حاکم پارلمان هند، لایحه ای را تصویب کرد که در آن مهاجران هندو، سیک، بودایی، آیین جین، زرتشتی و مسیحیان و همه مذاهب و نژادهای دیگر غیر از مسلمانان میتوانند مجوز شهروندی بگیرند. این دسته از مسلمانان، یا کسانی هستند که به دلیل نسلکشی در کشورهایی مانند میانمار و بنگلادش به هند پناه آوردهاند و یا مسلمانانی هستند که سالهاست در هند سکونت دارند اما تابعیت ندارند. از تاریخ تصویب این لایحه اعتراضات مسالمتآمیز مسلمانان آغاز شده بود.
«نارندرا مودی»، نخست وزیر هند و حزب حاکم ( BJP) بخشی از هندوهای افراطی نسبت به مسلمانان هستند. این قانون اولین و آخرین اقدام آنها علیه مسلمانان نیست. وی حتی پیش از نخستوزیری بارها به خشونتهایی علیه مسلمانان حکم داده است. شعار سیاسی او «پیروزی و شکوه از آن خدای راما است» میباشد که درباره مسلمانان اشاره به تخریب مسجد «بابری» و سپس بنای معبد رام به جای آن دارد. بعد از استقلال هند او اولین نخست وزیری است که به اسرائیل سفر کرد و و روابط هند و اسرائیل را عادی سازی کرد.
در این اوضاع این مسأله پیش میآید که وضعیت مسلمانان و به طور ویژه شیعیان هند چگونه است؟ آیا قدرت سیاسی مسلمانان به گونه ای هست که از این قوانین و سرکوبهای خشن جلوگیری کند؟ از میان جمعیت بالای 1میلیارد و 350 میلیون نفری هند، حدود ۲۰۰ میلیون مسلمان در هند زندگی میکنند. طبق آمار مختلف 14 تا کمتر از 20 درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. با این حال بیش از نیمی از این مسلمانان زیر خط فقر هستند. علیرغم این که مسلمانان بعد از هندوها، بزرگترین اقلیت در این کشور به شمار میروند، اما مشارکت آنها در احزاب سیاسی چندان قوی نیست بلکه ضعیف برآورد میشود. از این رو حکومت فرصت سرکوب شدید آنها را پیدا کرده است. دکتر مرتضی اشرافی وضعیت مسلمانان هند را در مقاله خود با عنوان «بررسی وضعیت مسلمانان و شیعیان هند» تحلیل کرده است. اندیشکده راهبردی مطالعات کریمه، این مقاله را منتشر نموده است.
نویسنده در مقدمه مقاله، تاریخ ورود اسلام و مسلمانان به هند را بازگو میکند. او نقش مسلمانان هند را در تحولات مهم تاریخی هند مانند استقلال هند توضیح میدهد. وی به طور ویژه تاریخ پیدایش تشیع و نیز نقش ایرانیان مهاجر در رشد جایگاه شیعیان هند را بیان میکند.
این محقق در ادامه مقاله خود گزارش و تحلیلی از وضعیت اقتصادی، سیاسی و آموزشی مسملمانان و شیعیان هند را در سه بخش ارائه میکند. به گزارش او «مسلمانان هند از نظر کیفیت زندگی، بیکاری و فقدان مسکن در ردیف طبقات پایین جامعه معروف به نجس قرار دارند.» او سپس با یک تحلیل سیاسی-اقتصادی توضیح میدهد که دولت و احزاب مخالف مسلمانان، جامعه شیعیان را مستقل از جامعه مسلمانان ارزیابی نمیکنند. این مخالفان به محض اینکه متوجه رشد اقتصادی مسلمانان میشوند اقدامات تخریبی خود را اعمال نموده و مانع توسعه در این زمینه میشوند.
اشرافی در بخش تحلیل سیاسی مسملمانان هند، آنها را در وضعیت سیاسی کشور، نسبت به جمعیت شان مؤثر میداند. به گفته او مسلمانان در چند انتخابات اخیر پارلمانی، در پیروزی حزب BJP یا حزب کنگره، نقش مؤثری داشتهاند، به طوری که تعداد قابل توجهی از نمایندگان پارلمانی نیز از میان مسلمانان هند انتخاب میشوند. وضعیت مراسم مذهبی نیز امیدبخش است. اجرای آئینهای مذهبی مشروط به عدم مزاحمت برای سایر فرقه ها آزاد است.
از مقایسه وضعیت کنونی مهاجران غیرقانونی مسلمان، با گزارشهای نویسنده این مقاله میتوان این تحلیل را طرح کرد که با وجود آزادی نسبی سیاسی مسلمانان، بازهم احزاب و گرایشهای مخالف مسلمانان در پارلمان، فرصت تصویب لایحه ضد مسلمانان را مییابند و با سلطه خود بر دیگر احزاب، در اقدامی نژادپرستانه، اعتراضات مهمترین رقیب خود را به شدت سرکوب میکنند.
نویسنده در پایان، با ارائه بعضی آمار و ارقام نشان میدهد که وضعیت آموزشی مسلمانان بسیار ناخوشایند است. علت اصلی عقبافتادن آموزش مسلمانان، فقر و ناتوانی مالی آنهاست، فقری که باعث میشود دانش آموزان بالاجبار بعد از گذراندن چند پایه تحصیلی، ترک تحصیل کنند. آنها آموزش را به عنوان عامل مهمی برای اشتغال نمی دانند. همچنین ضعف مؤسسات خصوصی اقلیتها و نیز اهمالکاری حکومت در این مورد مؤثر است. جامعه مسلمانان و شیعیان، بویژه طبقه متوسط دانشآموخته و باسواد فکر میکنند که افرادی بیهود هستند و با وجود تحصیلات، نمیتوانند در مناصب مدیریتی، برنامهریزی و سیاسی کشور فعالیت کنند.
یک دادگاه عالی در سال ۲۰۰۵، به موجب قانون اساسی، غیرقانونی بودن مهاجران بنگلادش را تصویب کرد و تأکید نمود که حضور آنها باعث پرچالش کردن زندگی مردم آسام شدهاست. در ماه اوت ۲۰۰۸، دادگاه عالی دهلی، طومار یک تبعه بنگلادشی را علیه اخراجش به بنگلادش رد کرد. دادگاه عالی تصریح کرد که مهاجران غیرقانونی بنگلادش امنیت داخلی هند را در معرض خطر قرار میدهند. اما در دسامبر 2019، اکثریت حزب حاکم پارلمان هند، لایحه ای را تصویب کرد که در آن مهاجران هندو، سیک، بودایی، آیین جین، زرتشتی و مسیحیان و همه مذاهب و نژادهای دیگر غیر از مسلمانان میتوانند مجوز شهروندی بگیرند. این دسته از مسلمانان، یا کسانی هستند که به دلیل نسلکشی در کشورهایی مانند میانمار و بنگلادش به هند پناه آوردهاند و یا مسلمانانی هستند که سالهاست در هند سکونت دارند اما تابعیت ندارند. از تاریخ تصویب این لایحه اعتراضات مسالمتآمیز مسلمانان آغاز شده بود.
«نارندرا مودی»، نخست وزیر هند و حزب حاکم ( BJP) بخشی از هندوهای افراطی نسبت به مسلمانان هستند. این قانون اولین و آخرین اقدام آنها علیه مسلمانان نیست. وی حتی پیش از نخستوزیری بارها به خشونتهایی علیه مسلمانان حکم داده است. شعار سیاسی او «پیروزی و شکوه از آن خدای راما است» میباشد که درباره مسلمانان
در این اوضاع این مسأله پیش میآید که وضعیت مسلمانان و به طور ویژه شیعیان هند چگونه است؟ آیا قدرت سیاسی مسلمانان به گونه ای هست که از این قوانین و سرکوبهای خشن جلوگیری کند؟ از میان جمعیت بالای 1میلیارد و 350 میلیون نفری هند، حدود ۲۰۰ میلیون مسلمان در هند زندگی میکنند. طبق آمار مختلف 14 تا کمتر از 20 درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. با این حال بیش از نیمی از این مسلمانان زیر خط فقر هستند. علیرغم این که مسلمانان بعد از هندوها، بزرگترین اقلیت در این کشور به شمار میروند، اما مشارکت آنها در احزاب سیاسی چندان قوی نیست بلکه ضعیف برآورد میشود. از این رو حکومت فرصت سرکوب شدید آنها را پیدا کرده است. دکتر مرتضی اشرافی وضعیت مسلمانان هند را در مقاله خود با عنوان «بررسی وضعیت مسلمانان و شیعیان هند» تحلیل کرده است. اندیشکده راهبردی مطالعات کریمه، این مقاله را منتشر نموده است.
نویسنده در مقدمه مقاله، تاریخ ورود اسلام و مسلمانان به هند را بازگو میکند. او نقش مسلمانان هند را در تحولات مهم تاریخی هند مانند استقلال هند توضیح میدهد. وی به طور ویژه تاریخ پیدایش تشیع و نیز نقش ایرانیان مهاجر در رشد جایگاه شیعیان هند را بیان میکند.
این محقق در ادامه مقاله خود گزارش و تحلیلی از وضعیت اقتصادی، سیاسی و آموزشی مسملمانان و شیعیان هند را در سه بخش ارائه میکند. به گزارش او «مسلمانان هند از نظر کیفیت زندگی، بیکاری و فقدان مسکن در ردیف طبقات پایین جامعه معروف به نجس قرار دارند.» او سپس با یک تحلیل سیاسی-اقتصادی توضیح میدهد که دولت و احزاب مخالف مسلمانان، جامعه
اشرافی در بخش تحلیل سیاسی مسملمانان هند، آنها را در وضعیت سیاسی کشور، نسبت به جمعیت شان مؤثر میداند. به گفته او مسلمانان در چند انتخابات اخیر پارلمانی، در پیروزی حزب BJP یا حزب کنگره، نقش مؤثری داشتهاند، به طوری که تعداد قابل توجهی از نمایندگان پارلمانی نیز از میان مسلمانان هند انتخاب میشوند. وضعیت مراسم مذهبی نیز امیدبخش است. اجرای آئینهای مذهبی مشروط به عدم مزاحمت برای سایر فرقه ها آزاد است.
از مقایسه وضعیت کنونی مهاجران غیرقانونی مسلمان، با گزارشهای نویسنده این مقاله میتوان این تحلیل را طرح کرد که با وجود آزادی نسبی سیاسی مسلمانان، بازهم احزاب و گرایشهای مخالف مسلمانان در پارلمان، فرصت تصویب لایحه ضد مسلمانان را مییابند و با سلطه خود بر دیگر احزاب، در اقدامی نژادپرستانه، اعتراضات مهمترین رقیب خود را به شدت سرکوب میکنند.
نویسنده در پایان، با ارائه بعضی آمار و ارقام نشان میدهد که وضعیت آموزشی مسلمانان بسیار ناخوشایند است. علت اصلی عقبافتادن آموزش مسلمانان، فقر و ناتوانی مالی آنهاست، فقری که باعث میشود دانش آموزان بالاجبار بعد از گذراندن چند پایه تحصیلی، ترک تحصیل کنند. آنها آموزش را به عنوان عامل مهمی برای اشتغال نمی دانند. همچنین ضعف مؤسسات خصوصی اقلیتها و نیز اهمالکاری حکومت در این مورد مؤثر است. جامعه مسلمانان و شیعیان، بویژه طبقه متوسط دانشآموخته و باسواد فکر میکنند که افرادی بیهود هستند و با وجود تحصیلات، نمیتوانند در مناصب مدیریتی، برنامهریزی و سیاسی کشور فعالیت کنند.