۰
تاریخ انتشار
شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۶
گزارش خبرگزاری رضوی؛

سردار سلیمانی احیاگر مفهوم جهان اسلام در قرن 21

سردار سلیمانی احیاگر مفهوم جهان اسلام در قرن 21
جهان اسلام يك مفهوم پراستفاده در میان کشورهای اسلامی است كه يك‏پارچگى آن را مصلحان مسلمان بسيارى در تاريخ معاصر آرزو داشته‏ اند و هدف اصلى جنبش‏هاى سياسى‏اجتماعى بوده كه در ميان مسلمانان به وقوع پيوسته است. تحقق اين آرمان ديرين، از يك‏سو از نظر قبض و بسط قلمرو تاريخى با توجه به جرياناتى همچون دولت ـ ملت، مذهب و يا خرده‏فرهنگ‏ها، از سوى ديگر به سبب ويژگى پويايى، جهان‏شمولى و تبليغ و نيز دربر گرفتن اقليت‏ها و مهاجرت، در صورت دست‏يابى بدان به ويژه در تاريخ معاصر با چالش‏هاى سياسى ـ اعتقادى بى‏شمارى مواجه بوده است.

به گزارش سرویس جهان اسلام خبرگزاری رضوی، قلمرو جهان اسلام از نظر گسترش و سپس تغييرات حدود و مرزهاى آن، كه به موضوع پژوهش حاضر ارتباط دارد، داراى ادوار مختلفى بوده است. گسترش اين قلمرو ابتدا به بيان و شمشير اعراب و سركردگى آنان صورت گرفت كه اين دوره به «عصر فتوحات» شهرت دارد. آغاز اين دوره زمانى است كه اعراب پا از شبه‏جزيره عرب به بيرون نهادند. اولين جريان تجزيه درونى در قلمرو اسلامى، توسط معاويه فرزند ابوسفيان اتفاق افتاد. او پس از صلح امام حسن عليه‏السلام توانست حاكميت خود را بر تمام قلمرو اسلامى تثبيت كند و خاندانش، حاكميت متمركز امويان را به وجود آوردند. پس از سال 132ق خاندان اموى به اندلس رفتند و قلمرو اسلام به دو بخش تقسيم شد. استيلاى تركان در عصر دوم عباسى و به وجود آمدن منصب اميرالامرايى باعث شد كه دوره جديدى در تاريخ اسلامى و جهان اسلام پديد آيد. در اين دوره اندك اندك حكومت‏هاى متقارن و متداخل به صورت نيمه‏مستقل و مستقل در قلمرو عباسيان سر برآوردند. همچنين حكومت‏هاى اسلامى ديگرى جايگزين امويان در اندلس شدند و جهان اسلام تمركز قدرت خود را از دست داد. شاخصه اين دوران آن است كه فتوحات نظامى و گسترش قلمرو اسلام به ويژه در بُعد تبليغى، توسط غيرعرب هم تداوم پيدا مى‏كند؛ اما همچنان جريان تجزيه، درونى است و عامل خارجى در آن نقشى ندارد.
 
حكومت‏هاى اسلامى بر اثر اختلافات سياسى و فرهنگى، بسيارى از اوقات با يكديگر درگير مى‏شدند و برخى از آنها بر قلمرو ديگرى مسلط شده و حكومت‏هاى وسيع‏ترى به وجود مى‏آوردند. جريان تجزيه در قلمرو اسلامى جداى از جريان گسترش آن بود؛ به گونه‏اى كه حتى برخى از حكومت‏ها و خاندان‏هاى حكومتگر باعث افزايش قلمرو جهان اسلام شده، فتوحاتى را انجام مى‏دادند. در قلمرو برخى هم بقايايى از حكومت‏هاى پيشين وجود داشت. تا هنگامى كه اقتدار سياسى، نظامى و فرهنگى اين حكومت‏ها پا بر جا بود، حكومت آنان هم پا بر جا مى‏ماند.
 
به اين ترتيب، تا زمانى كه بيگانه در درگيرى‏هاى منجر به تجزيه جهان اسلام دخالتى نداشت، جابه‏جايى حكومت‏هاى اسلامى و نوسان در قلمرو آنها موجب نقصان و ضرر كلى به جهان اسلام نمى‏شد، هرچند شكوه و عظمت دوران حكومت‏هاى متمركز ديگر قابل بازگشت نبود و زيان‏هايى به صورت جزئى و مقطعى به مسلمانان وارد مى‏آمد.
 
در تاريخ اسلام، پس از قرن ششم هجرى، شكل جديدى از جريان تجزيه و تفكيك قلمرو حكومت‏هاى اسلامى، با دخالت بيگانه به وجود آمد. نمونه‏هايى وجود دارد كه نشان مى‏دهد با كشيده شدن پاى بيگانه در درگيرى‏هاى مسلمانان، ضررهاى هنگفتى بر آنان وارد شده است. در اينجا به برخى از اين موارد اشاره مى‏شود:
 
يكى از دلايل تصرف سرزمين اسلامى اندلس توسط مسيحيان، در كنار تفرقه آنان و عدم كمك دولت‏ها و اميران مسلمان ديگر، كمك گرفتن مسلمانان اندلس از مسيحيان بود.199 مسيحيان با نفوذ در تشكيلات مسلمانان و خيانت به آنان و نيز درخواست مناطقى در قبال كمك خود به طرف‏هاى درگيرِ مسلمان كه براى بقاى خود يكديگر را نابود مى‏كردند، در نهايت باعث براندازى و اخراج مسلمانان از اندلس شدند200 و اين منطقه ديگر به دامن اسلام بازنگشت.
 
پيروزى مسيحيان در جنگ‏هاى صليبى و به وجود آمدن حكومت‏هاى مسيحى در طول خط ساحلى درياى مديترانه به مدت 91 سال، علاوه بر عوامل داخلى اروپا، به خاطر تفرقه و خيانت حاكمان مسلمان در همكارى با مسيحيان، فقر و وحشت مردم، غارت‏گرى صليبيان، دشمنى اسماعيليان با امراى مسلمان و در بعضى موارد، ضعف نظامى مسلمانان بوده است. در اين مورد، عاقبت در اثر نبوغ نظامى عمادالدين زنگى، اولين حكومت مسيحى در «رها» از بين رفت.202 همچنين بر اثر اتحاد قلمرو در منطقه مصر و شام و جزيره به وسيله صلاح‏الدين ايوبى و تمركز قدرت، بيت‏المقدس از دست مسيحيان آزاد و بقاياى حكومت‏هاى مسيحى هم توسط مماليك بحرى پس از تثبيت قدرت و كسب مشروعيت از طريق استقرار خلافت در مصر، نابود شد.
 
در حمله مغولان هم ضعف نظامى و نزاع‏هاى فرقه‏اى، باعث پيروزى مغولان شد. بازگشت به تمركز قدرت در اين دوره، اما به وسيله غيرمسلمان مشاهده مى‏شود. عاقبت آنان در جبهه فرهنگى مغلوب مسلمانان شدند و برخى از اخلاف ايلخانان مغول اسلام آوردند. جهان اسلام پس از اين دوره شاهد انحطاط علمى ـ فرهنگى است؛ ولى از منزلت سياسى برخوردار بود.
 
پس از دوران مغولان، بزرگ‏ترين تحولى كه در عرصه داخلى جهان اسلام به وقوع پيوست، ظهور تمركز قدرت در سه قلمرو عثمانى، صفويه و مغولان (بابريان) هند بود. شاخصه ديگر اين عصر، كاهش و توقف گسترش اسلام از طرق لشكركشى است. اما شاخصه مهمى كه پس از ظهور تمركز قدرت در جهان اسلام پديدار شد، شروع عصر دوم انحطاط عالم اسلام بود كه تقريبا از آغاز سده دوازدهم‏ق/ هجدهم‏م. شروع مى‏شود و به ميانه سده سيزدهم‏ق/ نوزدهم‏م. مى‏رسد. به استثناى اندونزى كه در آنجا انحطاط زودتر آغاز شد،205 كليه كشورهاى اسلامى اندكى پس از بيدارى اروپا از خواب طولانى نه تنها شاهد انحطاطى هولناك در منزلت سياسى خود بودند، بلكه حيات فكرى و فرهنگى آنها نيز دستخوش انحطاط شده بود. به هنگامى كه عثمانى‏ها پس از سلطان سليمان قانونى، و صفويان پس از شاه عباس بزرگ و مغولان هند پس از اورنگ زيب، شكوه و عظمت خود را از دست دادند، ملت‏هاى اروپايى رفته رفته نيرو گرفتند، هر روز سرزمين‏ها و مراكز بازرگانى تازه‏اى را از كف پادشاهان مسلمان بيرون كردند، آنها را در دريا و خشكى شكست دادند و سرانجام امپراتورى‏هاى مسلمان را گرفتار دردهاى بى‏درمان كردند. دوران معاصر پس از اين آغاز مى‏شود كه شاخصه مهم آن، از ميان رفتن تمركز قدرت در جهان اسلام، سرازير شدن الگوهاى سياسى ـ اجتماعىِ زندگى از اروپا و غرب به سوى جهان اسلام، و پديد آمدن گونه جديدى از تجزيه سرزمينى به شكل دولت ـ ملت تحت تأثير مستقيم تحولات اروپاست.
 
در سقوط و تجزيه امپراطورىِ عثمانى و در نتيجه از دست رفتن بخش‏هايى از قلمرو آن، قدرت‏هاى اروپايى نقش بسزايى داشتند. در سقوط و تجزيه امپراتورىِ مغولان هند و جدا شدن بخش مركزى آن از قلمرو اسلام، دست استعمار مشهود است. در تاريخ معاصر، بيشترين ضرر و زيان ناشى از تجزيه را قلمرو عثمانى و بابريان هند ديده است. بحران پايدار كشمير در قلمرو هند و بحران‏هاى فلسطين، قبرس و بالكان در قلمرو سابق عثمانى به وجود آمد. سرزمين‏هاى اروپايى عثمانى محدود به شهر استانبول شد و فلسطين هم به دست يهوديان افتاد. ديگر بحران‏هاى پايدار جهان اسلام نيز تحت تأثير مستقيم استعمار قديم و جديد به وجود آمد.
به اذعان غالب کارشناسان بحران سوریه و ظهور داعش در عراق بزرگترین بحران در قرن بیست و یک برای تجزیه و انفکاک دوباره جهان اسلام بود که با ورود و راهبری سردار سلیمانی ناکام ماند و آنچه خلفای مدعی عثمانی و رهبران بزرگ دول اسلامی در قرن بیستم از انجام آن درماندند، سردار سلیمانی به همراه یاران شهید خود و مدافعان حرم تحقق بخشید. مسئلخ ای که نسل های آینده جهان اسلام اهمیت آن را درک خواهند کرد.
https://www.razavi.news/vdcfvmdt.w6dx0agiiw.html
razavi.news/vdcfvmdt.w6dx0agiiw.html
کد مطلب ۵۰۳۲۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما