به گزارش سرویس جهان اسلام خبرگزاری رضوی، «جهانیشدن» در ابعاد سیاسی، فرهنگی و ارتباطی، پیامدهایی را به دنبال داشته است که میتواند فرصتهایی را برای جوامع مختلف بوجود بیاورد. در این میان اسلام شیعی به عنوان یک گفتمان با محوریت فرهنگ مقاومت و جهاد در برابر فرهنگ زور و قدرت از این فرصت بهرهمند است.
معین ضابطی دانشجوی دکتری دانشگاه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان، دکتر علی علیحسینی استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان و دکتر سید جواد امامجمعهزاده دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان، در یک تحقیق این سوال را مطرح کردند که جهانیشدن چه فرصتهایی را برای اسلام شیعی فراهم میآورد؟ برای پاسخ به این مسأله، مفاهیم اسلام سیاسی شیعی و جهانیشدن و شاخصها و ویژگیهای آنها را با روش توصیفی تحلیلی بررسی کرده و نتایج تحقیق خود را در مقالهای با عنوان «فرصتهای اسلام سیاسی شیعی در فضای جهانیشدن» تدوین نمودند. فصلنامه پژوهشهای سیاسی جهان اسلام این مقاله را در شماره زمستان 1396 چاپ و منتشر کرده است.
|نویسندگان در بدنه مقاله، در یک تقسیمبندی منطقی ابتدا به تعریف و شاخصهای اسلام سیاسی شیعی و جهانیشدن میپردازند. در قسمت بعد، سه فرصت برای جهانیشدن اسلام شیعی آورده اند. اما در تعریف اسلام سیاسی این تعریف را آوردهاند که اصطلاح «اسلام سیاسی» به جریاناتی اطلاق میشود که به ضرورت تشکیل حکومت بر اساس شریعت اسلام معتقد هستند. آن ها اسلام را به مثابه یک ایدئولوژی جامع در نظر میگیرند که برای همه حوزههای زندگی احکام روشنی دارد. اما اسلامی سیاسی شیعی با قرائتهای دیگر از اسلام سیاسی در پنج محور قابل بررسی است که عبارت است از:
1. رابطه دیانت پایهی سیاست
2. اجرای شریعت در چارچوب نظام شریعت
3. مردم و حکومت
4. تعامل حکومت دینی و مدرنیسم
5. مسأله وحدت مسلمانان
نویسندگان در هر 5 محور تمایزات قرائت سیاسی شیعی با قرائات اهل تسنن را آوردهاند. استنادات آنان به نظرات امام خمینی و برخی اندیشمندان جهان اسلام است. در این میان، مورد «اجرای شریعت در چارچوب نظام امامت» را مهمترین محور تمایزات برشمرده و در توضیح آن گفتهاند: «اسلام سیاسی شیعی، پیریزی حکومت و اجرای شریعت را اولویت میداند، اما آنچه مهم است تفسیر خاص از محتوای حکومت است که در چارچوب نظریه امامت تحقق مییابد. در حکومت شیعی، اصول سیاسی، اقتصادی، دفاعی و ساختار آن، نه بر خاسته از اندیشه بشر، بلکه مُلهَم از اصول الهی است.»
محققان در بخش بعدی، تعاریف مختلفی از جهانیشدن را آروده و ضمنا متذکر میشوند که اندیشمندان مختلف عمدتا در قالب هر مکتب فکری که به آن تعلق دارند به بررسی جهانیشدن پرداختهاند. همین امر موجب تعدد تعاریف جهانیشدن و فقدان نظر واحد بین دانشمندان و عدم یک تعریف واحد شده است. اما محققان در یک بخش فرعی به این مسأله نیز پرداختهاند که آیا جهانیشدن یک فرآیند طبیعی و یک پروسه تاریخی است یا یک طرح و نقشه برنامه ریزی شده؟ به عبارت دیگر آیا جهانیشدن بر اثر پیشرفت فناوری و انقلاب بوده که در این صورت تحقق آن اجتناب ناپذیر و انفعالی است، یا آنکه طرحی است فعالانه برای سلطه بر جهان؟ محققان آراء و نظراتی پیرامون هر دو دیدگاه آوردهاند.
پژوهشگران در مهمترین بخش این مقاله، سه حوزه فرصت برای جهانیشدن اسلامی شیعی برشمردهاند که عبارت است از:
1. فرصتهای بُعد تکنولوژیکی-ارتباطی جهانیشدن
2. فرصتهای بُعد فرهنگی جهانیشدن. در این حوزه، دو پدیده «بازگشت و گسترش دین در اثر قلمرو زدایی» و «فراهم شدن فرصت مقاومت» را هم بررسی نمودهاند. طبق بررسیهای آنان در مقابل جریان جهانیشدن مدرنیته که به تعبیر جامعهشناسان از بالا و سلطه است، جهانیشدن از پایین و معکوس عدالتطلب پدید آمده است. از جمله فرهنگ اسلامی و شیعی مجال بُروز پیدا کرده است. اندیشمندان از طریق جهانیشدن میتوانند ایدهها و آرای فلسفی، سیاسی، اقتصادی و جامعهشناختی اسلام شیعی را بشنوند.
3. فرصتهای بُعد سیاسی جهانیشدن. در فرآیند جهانیشدن دو نکته در حوزه سیاست نیز به نظر میرسد؛ یکی «کمرنگ شدن حاکمیت ملی» است و دیگری «تغییر نگرش نسبت به قدرت». محققان به اندیشه جهانیسازی سیاست اسلامی اشاره کرده و میگویند: حکومت جهانی در فرهنگ سیاسی اسلامی همواره مطرح بوده و بر اساس منابع دینی تحقق آن حتمی خواهد بود. چهار محور اصلی گفتمان اسلام سیاسی شیعی عبارت است از: 1. معنویت گرایی، 2. ترویج فرهنگ عدالتخواهی و عدالتطلبی، 3. پایهگذاری مردمسالاری دینی، 4. تقویت خودباوری و بیداری ملل مستضعف.
باور نویسندگان در سرتاسر این تحقیق بر توجه و کفایت اسلام برای تمام ابعاد فردی و اجتماعی انسان است. آنان با عنایت به آراء اندیشمندانی مانند امام خمینی، شاخصهایی را در آموزههای شیعی ارائه میکنند که نشان میدهد اسلام شیعی نه تنها امکان جهانیشدن در جامعه جهانی را داشته بلکه فرصت بسیار مغتنمی هم دارد.