ساعاتی همراه با ترنم موسیقی در آموزشگاه سروش در مشهد
هنرجو حق دارد محصول تلاشش را با دل و جان بچشد/ راهاندازی استودیو در آموزشگاه با هدف آموزشی
مریم ظریف/سرویس هنر خبرگزاری رضوی
زمان کوتاهی است که آموزشگاه سروش را تأسیس کرده است. شکیب سروش اما، اهتمام ویژهای برای انتقال دانشش به هنرجویان دارد و به کیفیت و اصولی بودن آموزش موسیقی بیشتر از کمیت و جذب بدون چهارچوب هنرجو، اهمیت میدهد. همین موضوع باعث شده آموزشگاه موسیقی سروش، مورد علاقه و توجه هنرجویانی قرار بگیرد که میخواهند به موسیقی به شکل حرفهای بپردازند.
هنرجویانی در همه سنین
نُتی نواخته میشود و مکثی چند دقیقهای بین صدای بعدی وقفه میاندازد. چندین بار، نت شنیده میشود و هر بار بینقصتر، گوش را نوازش میدهد. در انتظار پایان کلاس آقای سروش هستم و با منشی آموزشگاه گفتگوی کوتاهی میکنم. میگوید: «ما در سنین مختلف هنرجو داریم و هر هنرجو بعد از گذراندن کلاس سولفژ، سازش را انتخاب میکند و به صورت خصوصی با مربی آن ساز، دورههای آموزشی را میگذراند. یکی از هنرجویان متفاوت اینجا، خانمی 65 ساله است. ایشان با عشق و علاقه در کلاس حاضر میشود و شوق خاصی برای یادگیری دارد». پسری 10 ساله از کلاس آقای سروش خارج میشود و سمت پدرش میرود. معلوم است از تکالیفی که انجام داده و نزد استاد تمرین کرده راضی است. وقتی از راهپلهها بالا میرود، حرکات دستش نشان میدهد قسمتی از آموزش استاد را برای پدر تعریف میکند.
اولین گامها
«پدرم موسیقی اصیل و سنتی را دوست داشت و خرید ضبط صوت جدید، اولین تغییر و تحولی بود که در خانه ما قبل از هر وسیله دیگر، اتفاق میافتاد». شکیب سروش ادامه میدهد: «سال 1358 متولد شدم. نسبت به بچههای دیگر زودتر و بهتر علاقهمندی خود را به شنیدن و تکرار موسیقیهایی که پدر گوش میداد، نشان دادم. این علاقه، توانایی و استعداد، از دو سالگی شکل گرفت. اوایل انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی بود و آموزشگاه و کلاس موسیقی به صورت جدی وجود نداشت.علاقهمندی به موسیقی در بیشتر خانوادهها به واسطه آشنایی والدین به این هنر بود. شانسی که آوردم این بود که در کنار دبستان رزاقی، کانونی برای گروه سرود مدارس وجود داشت. اواخر دوره دبستان، تمرین سرود را آنجا آغاز کردم. چند پیانوی قدیمی هم بود که برای تمرین از آنها استفاده میکردیم. تابستان، گروههایی در این کانون تشکیل میشد که جذب استعداد توسط آقای جلیل شریعتمدار صورت میگرفت. وقتی اجرای من را دیدند پیشنهاد دادند کلاسهای سولفژ را بگذرانم و اگر خوب پیشرفت کردم،کار را با گروه سرود ادامه دهم. شرکتکنندگان کلاس سولفژ بزرگسال بودند و هنرجوی 30 ساله کلاس، جوانترین عضو محسوب میشد. من 10 سال داشتم که در این کلاس شرکت کردم. با این حال بالاترین نمره را گرفتم». موسس آموزشگاه سروش ادامه میدهد: «نواختن پیانو را همان سالها زیر نظر آقای شریعتمدار شروع کردم. سال 1372 در باغرود نیشابور، گروه سرود ما موفق به کسب مقام اول شد. تنها گروههایی که موسیقی پلی فونی(چند صدایی) کار میکردند، گروه مدارس مشهد و تهران بودند. آموزش و اجرای این سبک در مشهد را مدیون آقای شریعتمدار هستیم. گروههای کر آن زمان، غالباَ تک صدا بودند که با سازهای دیگر هماهنگ میشد».
ورود به دانشگاه
شکیب سروش، داستان خودش و موسیقی را اینطور ادامه می دهد: «با انتخاب پیانو، در حوزه شنیداری، آنچه به عنوان موسیقی سنتی شنیده بودم تفاوت کرد. چون به دنبال موسیقی چندصدایی که با ساز پیانو تناسب داشته باشد بودم، موسیقی کلاسیک را دنبال کردم. سالهای 72 تا 76 فعالیت چندانی در موسیقی نداشتم. کما این که دنبال کردن موسیقی به صورت آکادمیک نیز در آن دوره چندان جدی نبود. قبولی در دانشگاه و فارغ شدن از دغدغهی کنکور، آسودگی خاطری برایم فراهم آورد تا پیگیری جدیتری در موسیقی داشته باشم. طوری که معماری برایم جنبه تفریحی داشت و موسیقی در اولویت بود. در دو دوره جشنوارهای که در جهاد دانشگاهی برگزار شد، مقام اول را کسب کردم. بین سالهای 76-78 برای ادامه آموزش موسیقی، هفتهای یک روز تهران میرفتم و این، در خلال تحصیل در دانشگاه بود. علاوه بر اشتیاق خودم برای آموختن، خانواده نیز پشتیبانم بودند. پدرم تحصیلات موسیقی نداشت اما آنچه میشنید بیشتر موسیقی سنتی و اصیل بود. گوش دادن به موسیقی با کیفیت در خانواده ما از اهمیت ویژهای برخوردار بود».
موسیقی آکادمیک
آنچه را که شکیب سروش دنبال نموده و به آن دست یافته، آرزویی است که برای تمام هنرجوهایش دارد و حتی امیدوار است با این نگرش بتواند قدمی هرچند کوتاه در حفظ موسیقی اصیل بردارد. او از عدم شناخت اکثر افراد از موسیقی اصیل، چه شنیداری و چه آموزشی، چه در گذشته و چه اکنون میگوید: «آشنایان و دوستانی که شناخت چندانی از موسیقی نداشتند انتظارشان از نواختن پیانو، در حد آهنگهای مطربی و معمولی بود. آنچه عامه از موسیقی شنیدهاند و آن را ملاک میدانند غالباَ موسیقی پاپ است که شاید با کیفیت و یا بدون کیفیت باشد. این ضعف در بخش آموزشی بیشتر نمود پیدا میکند. اکثر افراد برای دلمشغولی، کلاس موسیقی میآیند. اینگونه نیست که ابتدا مطالعه جدی داشته باشند سپس اقدام به فراگیری نمایند». این هنرمند، درباره ضعف دیگری که دامنگیر هنر موسیقی کشور است توضیح میدهد: «متاسفانه نظام آکادمیک جامعی در کشور نیست. ما دانشگاه موسیقی داریم اما مدرسه موسیقی نداریم. این بخش در حیطه کار آموزشگاهها است که با ارتباط و انسجام در آموزش، چهارچوب صحیحی را دنبال نمایند. به عنوان مثال در پیانو باید با رپرتوار آثار کلاسیک و فاخر آشنا باشید. با باخ، بتهوون، شوپن و یا آهنگسازان مدرن ایرانی مانند مرتضی حنانه، رضا والی، علیرضا مشایخی و بهزاد رنجبران. اگر کسی بخواهد موسیقی را آکادمیک دنبال کند باید با آثار این بزرگان آشنا باشد. در آموزشگاهها این متد رعایت نمیشود. چرا که ممکن است ریزش در جذب هنرجو را به دنبال داشته باشد. کتابها و منابع پر فروشی که بیشتر آموزشگاهها از آنها استفاده میکنند، ملاک و اندوختهی قابل قبولی برای تحصیلات آکادمیک نیست».
پایهها و ریشهها
شکیب سروش میگوید: «آموزشگاهها به سلیقه شنیداری عامه بیشتر از رپرتوار صحیح موسیقی توجه دارند که باعث گسست بین آنچه در آموزشگاهها و دانشگاههای آکادمیک موسیقی وجود دارد، میشود. قطعا کسی که چهار سال با تمرین به حد مطلوبی از نواختن موسیقی پاپ رسیده و قصد ورود به دانشگاه موسیقی را دارد، نمیتواند در آزمون عملی که شامل موسیقیهای کلاسیک مفاخر است حائز امتیاز شود. اگر پایه و ریشه آموزش موسیقی، صحیح نباشد این ضعف، تا مدارج بعدی و تحصیلات آکادمیک، تسری مییابد». این فعال عرصه موسیقی ادامه میدهد: «وقتی از کسانی که در حال فراگیری آموزشهای اولیه موسیقی هستند بخواهیم چند تن از بزرگان موسیقی را نام ببرند، نمیتوانند. مثلاَ آنها نمیدانند امانوئل اصلانیان، پیانیست بزرگ ایرانی و از اقلیتهاست که در جنگ جهانی دوم، اولین کنسرتش را برگزار کرد. نظام آکادمیک برای مردم ناشناخته است.پداگوژی، که به تعبیری آموزش روانشناسانه است،در حوزه موسیقی، حتی رفتار و ساز و کار درست دست با ساز را آموزش میدهد. نوعی فن تعلیم که میآموزد چگونه میتوان یک مطلب را منتقل کرد. خانوادهها از این موضوع غافلند و پیشرفت فرزندانشان را در آهنگهای شنیده شده میدانند. آنها نه تنها با نظام آموزشی آشنا نیستند بلکه نسبت به خروجی نیز ناآشنا هستند».
برپایی آموزشگاه
شکیب سروش با نگاهی گذرا که به موسیقی در ذهن عامه داشت مجدد به آموزشگاه و فکر تأسیس آن برمیگردد: «در زمینه یادگیری پیانو، با امیرعلی حنانه پسر استاد حنانه آشنا شدم که مرا در مسیر صحیح هدایت کرد. چند اجرای موسیقی در فرهنگسرای نیاوران داشتم و سالهای 80 و 81 در جهاد دانشگاهی تدریس میکردم. اینها همه بستری برای رشد هنریام شد. معماری برای من مکمل موسیقی بود. تحصیل در رشته معماری، فرد را با تاریخ هنر آشنا میکند و نوعی ارتباط با سایر هنرها را شکل میدهد. اکثر هنرجوهای موسیقی تک بعدی وارد این هنر میشوند و به مطالعه تاریخی در موسیقی و ارتباط آن با سایر هنرها توجه نمیکنند. حالا یک سال است این آموزشگاه را تأسیس نمودهام. در مسیر تأسیس، مشکلات وجود داشت اما مانعی برای رسیدن به هدفم ندیدم. تأسیس آموزشگاه، نیازمند مدرک دانشگاهی معتبر و یا تعریف طبقهبندی شده نیست و بستگی به نظر هیئت داوران و امتیاز کسب شده دارد که این موضوع، ضعف بزرگی برای آکادمیک شدن موسیقی است».
محصول موسیقی
در آموزشگاه سروش، سعی شده سازهای کلاسیک با تدریس و ژانر غیر ایرانی باشد و سازهای سنتی و ایرانی به صورت اصیل و با ژانر ایرانی به هنرجو آموزش داده شود. آقای سروش نمیخواهد هنرجو در محدوده تعلیم و تمرین باقی بماند و شرحی از فعالیت جدیدش را اینگونه بیان میکند: «ما در نظام آموزشی، حلقههای گمشده زیادی داریم. هنرجو حق دارد محصول تلاشش را با دل و جان بچشد. اجرای زنده، بازتاب محصول موسیقی است که طی این یک سال، چندین اجرای پژوهشی در آموزشگاه داشتیم. بازتاب دیگر محصول موسیقی، ضبط است. راهاندازی استودیو در آموزشگاه با هدف آموزشی، هنرجویان را ترغیب میکند در خلال تعلیم به نتیجه نیز بیاندیشند. در مشهد، تا به حال استودیویی در دل آموزشگاه وجود نداشته است. به پیشنهاد دوست هنرمندم امیر بیات، این استودیو با استانداردهای مطلوب ساخته شد. در استودیو، هنرجو میآموزد چگونه تمرین کند. تمرین برای نوازنده استودیویی با نوازنده صحنه فرق دارد. ضمن این که به ویژگی و توانایی فرد هم بستگی دارد. شنیدن آهنگی که نواخته میشود موجب افزایش انگیزه و رفع نقاط ضعف آموختههای هنرجو میگردد».
رویایی که تحقق یافت
اثر «ماه و ماهی» با آهنگسازی امیر و آرش بیات در برههای از زمان، نقل مجلس علاقهمندان به جدیدترین آثار هنری بود. امیر بیات که در آموزشگاه سروش، استودیو راهاندازی کرده تا تجربهاش را منتقل کند، میگوید: «حدود 6 ماه پیش به استادم آقای شکیب سروش، پیشنهاد تهیه استودیویی در داخل آموزشگاه را دادم و ایشان موافقت نمود. راهاندازی استودیو را مقابل چشم هنرجوها انجام دادم تا برایشان انگیزهای شود که اگر قرار بود اثری تولید شود آنها هم نوازنده بخشی از آن باشند. موسیقی، جذابیتهای بصری و اجتماعی دارد که اغلب جوانان و نوجوانان به آن رو میآوردند. اما کمتر کسی، جدی و حرفهای آن را دنبال میکند. زمانی که آموزش میدیدم حتی کسانی که به سطوح بالاتری رسیده بودند، جایی برای ارائه هنر موسیقی نداشتند. اما اکنون فقط کافی است هنرجو به سطح قابل قبولی برسد تا نتیجه آموختههایش را ضبط کند و این امکان وجود دارد که قطعهاش در اثری استفاده شود. من پس از فراگیری موسیقی و ممارست، اقدام به راهاندازی استودیو کردم و به نتایج خوبی رسیدم که حالا این اتفاق مبارک و مسیری که پیمودهام را به هنرجوها هدیه میکنم. این رؤیای من بود. آموزشگاهی که استودیو داشته باشد».
یک استودیوی آموزشی
این مدرس موسیقی، در بخش دیگری از صحبتهایش به خصوصیات استودیو و اهمیت هنری که ارائه میشود اشاره می کند: «تصور عامه از اتاق سکوت این است که صدایی از داخل نیاید و خارج نشود. اما مطلوب ما این است که در اتاق سکوت، نوسانات صدا را به حداقل برسانیم تاریورب و تکرار و پسماند صدا نداشته باشیم. این سومین استودیویی است که راهاندازی کردهام. تک بودن استودیوی سروش، به آموزشی بودن آن است که نظیر آن را در مشهد نداریم. ما راه را به هنرجو نشان میدهیم تا در حین آموزش، مسیر اشتباه را در انتخاب راه و یا ناقص بودن کار طی نکند. هر هنرمندی، برههای از زمان در اوج است و اگر دست از تمرین بردارد دیگر به آن بلندی دست نخواهد یافت. دلیل این افول، یأسی است که در عدم استقبال از هنر دیده میشود. پویایی و ارزشی بودن محیط آموزشگاه، عاملی برای تولید اثر میشود». و در آخر، این آهنگساز موفق مشهدی درباره موسیقی میگوید: «موسیقی در زندگی همه هست. آنجا که کلام باز میماند موسیقی سخن میگوید. هنر موسیقی بداهه ندارد. بلکه با تمرین و ممارست به این درجه رسیده است که بنوازد. وقتی ساز با پیکره نوازنده یکی شده باشد، اثر آفریده میشود».
زمان کوتاهی است که آموزشگاه سروش را تأسیس کرده است. شکیب سروش اما، اهتمام ویژهای برای انتقال دانشش به هنرجویان دارد و به کیفیت و اصولی بودن آموزش موسیقی بیشتر از کمیت و جذب بدون چهارچوب هنرجو، اهمیت میدهد. همین موضوع باعث شده آموزشگاه موسیقی سروش، مورد علاقه و توجه هنرجویانی قرار بگیرد که میخواهند به موسیقی به شکل حرفهای بپردازند.
هنرجویانی در همه سنین
نُتی نواخته میشود و مکثی چند دقیقهای بین صدای بعدی وقفه میاندازد. چندین بار، نت شنیده میشود و هر بار بینقصتر، گوش را نوازش میدهد. در انتظار پایان کلاس آقای سروش هستم و با منشی آموزشگاه گفتگوی کوتاهی میکنم. میگوید: «ما در سنین مختلف هنرجو داریم و هر هنرجو بعد از گذراندن کلاس سولفژ، سازش را انتخاب میکند و به صورت خصوصی با مربی آن ساز، دورههای آموزشی را میگذراند. یکی از هنرجویان متفاوت اینجا، خانمی 65 ساله است. ایشان با عشق و علاقه در کلاس حاضر میشود و شوق خاصی برای یادگیری دارد». پسری 10 ساله از کلاس آقای سروش خارج میشود و سمت پدرش میرود. معلوم است از تکالیفی که انجام داده و نزد استاد تمرین کرده راضی است. وقتی از راهپلهها بالا میرود، حرکات دستش نشان میدهد قسمتی از آموزش استاد را برای پدر تعریف میکند.
اولین گامها
«پدرم موسیقی اصیل و سنتی را دوست داشت و خرید ضبط صوت جدید، اولین تغییر و تحولی بود که در خانه ما قبل از هر وسیله دیگر، اتفاق میافتاد». شکیب سروش ادامه میدهد: «سال 1358 متولد شدم. نسبت به بچههای دیگر زودتر و بهتر علاقهمندی خود را به شنیدن و تکرار موسیقیهایی که پدر گوش میداد، نشان دادم. این علاقه، توانایی و استعداد، از دو سالگی شکل گرفت. اوایل انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی بود و آموزشگاه و کلاس موسیقی به صورت جدی وجود نداشت.علاقهمندی به موسیقی در بیشتر خانوادهها به واسطه آشنایی والدین به این هنر بود. شانسی که آوردم این بود که در کنار دبستان رزاقی، کانونی برای گروه سرود مدارس وجود داشت. اواخر دوره دبستان، تمرین سرود را آنجا آغاز کردم. چند پیانوی قدیمی هم بود که برای تمرین از آنها استفاده میکردیم. تابستان، گروههایی در این کانون تشکیل میشد که جذب استعداد توسط آقای جلیل شریعتمدار صورت میگرفت. وقتی اجرای من را دیدند پیشنهاد دادند کلاسهای سولفژ
ورود به دانشگاه
شکیب سروش، داستان خودش و موسیقی را اینطور ادامه می دهد: «با انتخاب پیانو، در حوزه شنیداری، آنچه به عنوان موسیقی سنتی شنیده بودم تفاوت کرد. چون به دنبال موسیقی چندصدایی که با ساز پیانو تناسب داشته باشد بودم، موسیقی کلاسیک را دنبال کردم. سالهای 72 تا 76 فعالیت چندانی در موسیقی نداشتم. کما این که دنبال کردن موسیقی به صورت آکادمیک نیز در آن دوره چندان جدی نبود. قبولی در دانشگاه و فارغ شدن از دغدغهی کنکور، آسودگی خاطری برایم فراهم آورد تا پیگیری جدیتری در موسیقی داشته باشم. طوری که معماری برایم جنبه تفریحی داشت و موسیقی در اولویت بود. در دو دوره جشنوارهای که در جهاد دانشگاهی برگزار شد، مقام اول را کسب کردم. بین سالهای 76-78 برای ادامه آموزش موسیقی، هفتهای یک روز تهران میرفتم و این، در خلال تحصیل در دانشگاه بود. علاوه بر اشتیاق خودم برای آموختن، خانواده نیز پشتیبانم بودند. پدرم تحصیلات موسیقی نداشت اما آنچه میشنید بیشتر موسیقی سنتی و اصیل بود. گوش دادن به موسیقی با کیفیت در خانواده ما از اهمیت ویژهای برخوردار بود».
موسیقی آکادمیک
آنچه را که شکیب سروش دنبال نموده و به آن دست یافته، آرزویی است که برای تمام هنرجوهایش دارد و حتی امیدوار است با این نگرش بتواند قدمی هرچند کوتاه در حفظ موسیقی اصیل بردارد. او از عدم شناخت اکثر افراد از موسیقی اصیل، چه شنیداری و چه آموزشی، چه در گذشته و چه اکنون میگوید: «آشنایان و دوستانی که شناخت چندانی از موسیقی نداشتند انتظارشان از نواختن پیانو، در حد آهنگهای مطربی و معمولی بود. آنچه عامه از موسیقی شنیدهاند و آن را ملاک میدانند غالباَ موسیقی پاپ
پایهها و ریشهها
شکیب سروش میگوید: «آموزشگاهها به سلیقه شنیداری عامه بیشتر از رپرتوار صحیح موسیقی توجه دارند که باعث گسست بین آنچه در آموزشگاهها و دانشگاههای آکادمیک موسیقی وجود دارد، میشود. قطعا کسی که چهار سال با تمرین به حد مطلوبی از نواختن موسیقی پاپ رسیده و قصد ورود به دانشگاه موسیقی را دارد، نمیتواند در آزمون عملی که شامل موسیقیهای کلاسیک مفاخر است حائز امتیاز شود. اگر پایه و ریشه آموزش موسیقی، صحیح نباشد این ضعف، تا مدارج بعدی و تحصیلات آکادمیک، تسری مییابد». این فعال عرصه موسیقی ادامه میدهد: «وقتی از کسانی که در حال فراگیری آموزشهای اولیه موسیقی هستند بخواهیم چند تن از بزرگان موسیقی را نام ببرند، نمیتوانند. مثلاَ آنها نمیدانند امانوئل اصلانیان، پیانیست بزرگ ایرانی و از اقلیتهاست که در جنگ جهانی دوم، اولین کنسرتش را برگزار کرد. نظام آکادمیک برای مردم ناشناخته است.پداگوژی، که به تعبیری آموزش روانشناسانه است،در حوزه موسیقی، حتی رفتار و ساز و کار درست دست با ساز را آموزش میدهد. نوعی فن تعلیم که میآموزد چگونه میتوان یک مطلب را منتقل کرد. خانوادهها از این موضوع غافلند و پیشرفت فرزندانشان
برپایی آموزشگاه
شکیب سروش با نگاهی گذرا که به موسیقی در ذهن عامه داشت مجدد به آموزشگاه و فکر تأسیس آن برمیگردد: «در زمینه یادگیری پیانو، با امیرعلی حنانه پسر استاد حنانه آشنا شدم که مرا در مسیر صحیح هدایت کرد. چند اجرای موسیقی در فرهنگسرای نیاوران داشتم و سالهای 80 و 81 در جهاد دانشگاهی تدریس میکردم. اینها همه بستری برای رشد هنریام شد. معماری برای من مکمل موسیقی بود. تحصیل در رشته معماری، فرد را با تاریخ هنر آشنا میکند و نوعی ارتباط با سایر هنرها را شکل میدهد. اکثر هنرجوهای موسیقی تک بعدی وارد این هنر میشوند و به مطالعه تاریخی در موسیقی و ارتباط آن با سایر هنرها توجه نمیکنند. حالا یک سال است این آموزشگاه را تأسیس نمودهام. در مسیر تأسیس، مشکلات وجود داشت اما مانعی برای رسیدن به هدفم ندیدم. تأسیس آموزشگاه، نیازمند مدرک دانشگاهی معتبر و یا تعریف طبقهبندی شده نیست و بستگی به نظر هیئت داوران و امتیاز کسب شده دارد که این موضوع، ضعف بزرگی برای آکادمیک شدن موسیقی است».
محصول موسیقی
در آموزشگاه سروش، سعی شده سازهای کلاسیک با تدریس و ژانر غیر ایرانی باشد و سازهای سنتی و ایرانی به صورت اصیل و با ژانر ایرانی به هنرجو آموزش داده شود. آقای سروش نمیخواهد هنرجو در محدوده تعلیم و تمرین باقی بماند و شرحی از فعالیت جدیدش را اینگونه بیان میکند: «ما در نظام آموزشی، حلقههای گمشده زیادی داریم. هنرجو حق دارد محصول تلاشش را با دل و جان بچشد. اجرای زنده، بازتاب محصول موسیقی است که طی این یک سال، چندین اجرای پژوهشی در آموزشگاه داشتیم. بازتاب دیگر محصول موسیقی، ضبط است. راهاندازی استودیو در آموزشگاه با هدف آموزشی، هنرجویان را ترغیب میکند در خلال تعلیم به نتیجه نیز بیاندیشند. در مشهد، تا به حال استودیویی در دل آموزشگاه وجود نداشته است. به پیشنهاد دوست هنرمندم امیر بیات، این استودیو با استانداردهای مطلوب ساخته شد. در استودیو، هنرجو میآموزد چگونه تمرین کند. تمرین برای نوازنده استودیویی با نوازنده صحنه فرق دارد. ضمن این که به ویژگی و توانایی فرد هم بستگی دارد. شنیدن آهنگی که نواخته میشود موجب افزایش انگیزه و رفع نقاط ضعف آموختههای هنرجو میگردد».
رویایی که تحقق یافت
اثر «ماه و ماهی» با آهنگسازی امیر و آرش
یک استودیوی آموزشی
این مدرس موسیقی، در بخش دیگری از صحبتهایش به خصوصیات استودیو و اهمیت هنری که ارائه میشود اشاره می کند: «تصور عامه از اتاق سکوت این است که صدایی از داخل نیاید و خارج نشود. اما مطلوب ما این است که در اتاق سکوت، نوسانات صدا را به حداقل برسانیم تاریورب و تکرار و پسماند صدا نداشته باشیم. این سومین استودیویی است که راهاندازی کردهام. تک بودن استودیوی سروش، به آموزشی بودن آن است که نظیر آن را در مشهد نداریم. ما راه را به هنرجو نشان میدهیم تا در حین آموزش، مسیر اشتباه را در انتخاب راه و یا ناقص بودن کار طی نکند. هر هنرمندی، برههای از زمان در اوج است و اگر دست از تمرین بردارد دیگر به آن بلندی دست نخواهد یافت. دلیل این افول، یأسی است که در عدم استقبال از هنر دیده میشود. پویایی و ارزشی بودن محیط آموزشگاه، عاملی برای تولید اثر میشود». و در آخر، این آهنگساز موفق مشهدی درباره موسیقی میگوید: «موسیقی در زندگی همه هست. آنجا که کلام باز میماند موسیقی سخن میگوید. هنر موسیقی بداهه ندارد. بلکه با تمرین و ممارست به این درجه رسیده است که بنوازد. وقتی ساز با پیکره نوازنده یکی شده باشد، اثر آفریده میشود».