پرونده شعر عاشورایی
قصیده سیف فرغانی در رثای شهدای کربلا
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رضوی، همزمان با ماههای محرم و صفر، فرهنگ رضوی پروندهای را به بازخوانی اشعار حسینی و عاشورایی اختصاص داده است. در این پرونده اشعار شاعران برجستۀ پارسیسرا از گذشتههای دور تا روزگار معاصر، به پیشگاه مشتاقان شعر و ادب عاشورایی تقدیم میشود.
این مطلب به سیف فرغانی؛ و معرفی شعر و شرح مختصر زندگانی او اختصاص دارد. سیف الدین ابوحامد محمد فرغانی ، شاعر قرن هفتم و هشتم هجری و اهل فرغانۀ ماوراءالنهر بود. مورخان او را معاصر سعدی شیرازی دانستهاند و اظهار کردهاند که سیف ارادت خاصی به سعدی داشته است. موضوع اشعار سیف بیشتر شامل حمد خدا، نعت پیامبر و وعظ و اندرز و انتقاد بوده است و معمولا در مدح هیچ پادشاهی شعر نسروده است. تنها یک بار به مدح یکی از شاهان مغول که اسلام آورده پرداخته و به سبب گسترش دین اسلام به دست او، برایش شعر سروده است. سیف فرغانی در سال ۷۴۹ و در حدود هشتاد سالگی در داخل خانقاهی وفات می یابد.
قصیده پیش رو مرثیهایست که به بیان منزلت عزاداری برای امام حسین (ع) و یاران ایشان پرداخته است.
ای قوم درین عزا بگریید
بر کشتهٔ کربلا بگریید
با این دل مرده خنده تا چند
امروز درین عزا بگریید
فرزند رسول را بکشتند
از بهر خدای را بگریید
از خون جگر سرشک سازید
بهر دل مصطفی بگریید
وز معدن دل به اشک چون در
بر گوهر مرتضی بگریید
با نعمت عافیت به صد چشم
بر اهل چنین بلا بگریید
دلخستهٔ ماتم حسینید
ای خسته دلان، هلا! بگریید
در ماتم او خمش مباشید
یا نعره زنید یا بگریید
تا روح که متصل به جسم است
از تن نشود جدا بگریید
در گریه سخن نکو نیاید
من میگویم شما بگریید
بر دنیی کم بقا بخندید
بر عالم پر عنا بگریید
بسیار درو نمیتوان بود
بر اندکی بقا بگریید
بر جور و جفای آن جماعت
یک دم ز سر صفا بگریید
اشک از پی چیست تا بریزید
چشم از پی چیست تا بگریید
در گریه به صد زبان بنالید
در پرده به صد نوا بگریید
تا شسته شود کدورت از دل
یک دم ز سر صفا بگریید
نسیان گنه صواب نبود
کردید بسی خطا بگریید
وز بهر نزول غیث رحمت
چون ابر گه دعا بگریید
این مطلب به سیف فرغانی؛ و معرفی شعر و شرح مختصر زندگانی او اختصاص دارد. سیف الدین ابوحامد محمد فرغانی ، شاعر قرن هفتم و هشتم هجری و اهل فرغانۀ ماوراءالنهر بود. مورخان او را معاصر سعدی شیرازی دانستهاند و اظهار کردهاند که سیف ارادت خاصی به سعدی داشته است. موضوع اشعار سیف بیشتر شامل حمد خدا، نعت پیامبر و وعظ و اندرز و انتقاد بوده است و معمولا در مدح هیچ پادشاهی شعر نسروده است. تنها یک بار به مدح یکی از شاهان مغول که اسلام آورده پرداخته و به سبب گسترش دین اسلام به دست او، برایش شعر سروده است. سیف فرغانی در سال ۷۴۹ و در حدود هشتاد سالگی در داخل خانقاهی وفات می یابد.
قصیده پیش رو مرثیهایست که به بیان منزلت عزاداری برای امام حسین (ع) و یاران ایشان پرداخته است.
ای قوم درین عزا بگریید
بر کشتهٔ کربلا بگریید
با این دل مرده خنده تا چند
امروز درین عزا بگریید
فرزند رسول را بکشتند
از بهر خدای را بگریید
از خون جگر سرشک سازید
بهر دل مصطفی بگریید
وز معدن دل به اشک چون در
بر گوهر مرتضی بگریید
با نعمت عافیت به صد چشم
بر اهل چنین بلا بگریید
دلخستهٔ ماتم حسینید
ای خسته دلان، هلا! بگریید
در ماتم او خمش مباشید
یا نعره زنید یا بگریید
تا روح که متصل به جسم است
از تن نشود جدا بگریید
در گریه سخن نکو نیاید
من میگویم شما بگریید
بر دنیی کم بقا بخندید
بر عالم پر عنا بگریید
بسیار درو نمیتوان بود
بر اندکی بقا بگریید
بر جور و جفای آن جماعت
یک دم ز سر صفا بگریید
اشک از پی چیست تا بریزید
چشم از پی چیست تا بگریید
در گریه به صد زبان بنالید
در پرده به صد نوا بگریید
تا شسته شود کدورت از دل
یک دم ز سر صفا بگریید
نسیان گنه صواب نبود
کردید بسی خطا بگریید
وز بهر نزول غیث رحمت
چون ابر گه دعا بگریید