دانشآموخته دکتری دانشگاه فردوسی؛
دفاعیه رسالهام در حرم مطهر رضوی بهترین خاطره تحصیلم در مشهد بود
پایگاه خبری رضوی - آزیتا ذکاء؛ دوره شاهرخ تیموری در قرن نهم هجریقمری که از آن با عنوان «عصر گوهرشاد» یاد میشود، آغاز نهضت مدرسهسازی در اطراف حرم مطهر رضوی است. بسیاری از مدارس قدیمی در اطراف حرم که برخی از آنها هنوز باقی هستند، در این دوره ساخته شدهاند. از جمله آنها میتوان به مدرسه یوسفیّه یا همان دودَر واقع در صحن جمهوری اسلامی اشاره کرد.
این مدرسه از قرن نهم هجریقمری تاکنون که در قرن پانزدهم هجریقمری قرار داریم، فقط صرفا جهت تحصیل طلاب در جوار امام رئوف نبوده و میتوان به کاربری آن از اوایل دهه ۱۳۸۰ شمسی به عنوان دارالقرآنالکریم نام برد. حدود سه دهه استفاده از این مکان تاریخی، تنها خلاصه به برگزاری جلسات و محافل قرآنی نبود؛ بلکه قرآنآموزان بسیاری در این مکان به سطوح بالای قرآنی رسیدهاند و در مسابقات ملی و بینالمللی خوش درخشیدهاند و برخی نیز اکنون در ردیف اساتید برجسته در نهادهای مختلف بهشمار میروند.
اما بعد تعمیرات یکساله اخیر این مدرسه، شاهد اتفاقات متفاوتتری نیز بوده که از جمله آنها میتوان به دفاعیه رساله دکتری علی بیدسرخی اشاره کرد. در اینباره، گفتوگویی با این دانشجوی علوم قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.

نمیدانم چقدر با مدرسه دودَر آشنا هستید. این مکان در دوره تیموری به منظور تحصیل علوم دینی در جوار عالم آل محمد(ع) بنا شده که تا قبل انقلاب هم دارای چنین کاربری بوده است. اما از اوایل دهه ۱۳۸۰ این مکان با عنوان دارالقرآنالکریم بین زائر و مجاور حضرت شناخته شده است. چند ماهی هم هست که اتفاقات متفاوتی در این مکان تاریخی رقم میخورد که یکی از آنها دفاعیه دکتری شما آن هم با موضوع قرآنی بود. آیا این اتفاق سرنوشتساز، غیر این مدرسه تاریخی میتوانست زیبایی مکان و بهترین خاطره علمی را برای شما بسازد؟
قطعا خیر. موضوع رسالهام یک موضوع مشکل و پرابهام بود. قریب به دو سال، خیلی شبها را در تالار محققان کتابخانه حرم گذراندم تا وقتم صرف رفتوآمد به خوابگاه نشود. شبانهروز در این مضجع شریف در حال پژوهش بودم و به حضرت میگفتم: آقا، خودتان مدرکم را بدهید. عنایت این امام رئوف موجب شد تا اولین دفاعیه رساله دانشگاه به نام حقیر زده شود و در سیام مهرماه با حضور اساتید، علما و جمعی از مسئولان علمی و فرهنگی آستان قدس رضوی، رسالهام با عنوان «دلالتهای مستقل قرآنی در روایات اهلبیت(ع)؛ اعتبار تفسیری، جایگاه روایی، گونهها و کارکردها» را دفاع کنم.
این رویداد علمی با عنوان طرح «رسم ارادت، به زبان علم» قرار است با دفاع رسالههای دکتری از سایر دانشگاهها و رشتههای مختلف علمی ادامه یابد. همانطور که اشاره کردید به عنوان اولین دانشجوی دکتری در این طرح هستید، میخواهیم بدانیم دفاعیه رساله دکتری شما در محضر سه داور و جمعی از صاحبان علم سخت بود یا در جوار عالم آل محمد(ع)؟
اتفاقا گفتم: تریبون را رو به حضرت بگذارند تا آرامشی از حضرت بهم منتقل شود. برایم سخت نبود، ابتدا کمی استرس داشتم که الحمدالله برطرف شد. اینکه قرعه بهنام من افتاد، در واقع باید گفت: ظاهرش همکاری آستان قدس و دانشگاه بود اما حقیقت باطن آن، لطف امام رئوف؛ چون معلوم نبود که چهزمانی رساله را دفاع کنم.

با نمره بالایی هم رساله خود را دفاع کردید...
حجتالاسلام سیدمحمدحسین راجی امام جماعت مغرب مسجد امام رضا(ع) واقع در دانشگاه فردوسی تعریف میکرد، شهید تهرانیمقدم برای اینکه طرح موشکی را طراحی کند، ۳ روز در حرم بوده و در دفتر نقاشی دخترک خود، طرح زده است. از اینرو، من هم تصمیم گرفتم پیش حضرت بروم و گشایش کارم را از او بخواهم؛ حرم توحید ناب است، تمرکزی که در این فضای معنوی داشتم خیلی در گشایش رساله پرابهامم موثر افتاد. نمره ۱۹.۵ هم ثمره همین توجهات حضرت بود.
جناب بیدسرخی نمیدانم چقدر با مشهد، بزرگان و شخصیتهای قرآنی این شهر آشنایی دارید. ما در شهر امام رضا(ع) نهتنها قاریان و حافظان و اساتید برجسته داریم، بلکه پژوهشگران، مفسران و هنرمندان بزرگ قرآنی نیز داریم که همه آنها به یُمن وجود امام هشتم(ع) به این توفیق دست یافتهاند. شما با تحصیل در این شهر و دفاعیه رساله دکتری خود در جوار حضرت، آیا ایده و اقدامی برای مهحوریتزدایی از قرآن دارید که آن را در روستا، شهر و استان خود پیاده کنید؟
طی جستجویی در شهر و استان خود، شنیدم فقط یک خانم داریم که حافظ کل قرآن است. ۳ سال میشود به استخدام آموزشوپروش درآمدهام و اکنون معاون پژوهشی مقطع متوسطه دوم پسرانه در شهر صحنه هستم، قرار است با توجه به تخصص و رشته تحصیلیام از سال آینده در دارالقرآن مدارس خدمت کنم. زمانی که دانشجوی مقطع کارشناسی بودم و در کرمانشاه درس میخواندم، نزدیک به زادگاهم بودم و در کانون فرهنگی و هنری شهدای بیدسرخ روستایمان، برای بچهها کلاس قرآن میگذاشتیم. انشاالله نیز بتوانیم دارالقرآن مدارس را گسترش داده و شخصیتهای قرآنی از بین دانشآموزان تحویل جامعه دهیم.

با توجه به اینکه شهر و استان شما ظرفیت قرآنی نداشت، چه عواملی موجب شد به سمت این رشته سوق پیدا کنید؟
پدرم بازنشسته سپاه و مانوس با قرآن بود، اگر بگویم امروز خود را مدیون او هستم گزافه نیست. علاقه به قرآن از بدو کودکی در خانه و توسط پدرم در من ایجاد شد. از آنجا که پدرم دوست داشت تنها پسرش و تهتغاری خانواده، تحصیلاتش را تا مقاطع بالا ادامه دهد. بنده هم به این آرزوی پدر جامعه عمل پوشاندم و در مسیری قدم گذاشتم که پدرم همیشه میگفت: «عشقم قرآن است». البته نباید عشق مادرم به حضرت رضا(ع) را نیز نادیده بگیرم. همیشه به او میگویم: تحصیلم در مشهد نتیجه دعاهای شماست. برادری داشتم که در کودکی فوت کرده بود. مادرم مشهد میآید و از حضرت پسری طلب کرده و نذر میکند که هر ساله او را برای زیارت مشهد بیاورد. شاید بیشتر از همه مادرم از تحصیلم در این شهر خوشحال بود. خیلی دوست داشتم پدر و مادرم در روز مراسم دفاعیه من حضور داشته باشند، اما شرایط فراهم نشد.
تحصیل در مشهد و در جوار امام رضا(ع) آن هم قریب به یک دهه با چه برکاتی برای آقای بیدسرخی همراه بوده است؟
مشهد همچون اقیانوسی بیکران، همه چیز برایم فراهم بود که مهمترین آنها بهره گرفتن از کتابخانه حرم و بیتوته در آن بود. بیشتر وقتم جهت مطالعه و پژوهش در تالار محققان میگذشت.
حوزه علمیه مشهد نیز مثل قم غنی بوده و اساتید برجستهای دارد، ولی متاسفانه گمنام هستند و اگر بخواهم یکی از آنها را نام ببرم که خیلی در پیشرفت رسالهام موثر بود، باید حجتالاسلام عبدالحمید واسطی را نام ببرم. مدرسه نوّاب هم زیاد رفتوآمد داشتم و در کتابخانه آنجا اجازه داشتم پایاننامهها را مطالعه کنم.
موضوع رسالهام ایجاب میکرد فراتر از مطالعه به دنبال پژوهش میدانی باشم که الحمدالله این زمینه در حوزهها، کتابخانهها و نشستن پای درس اساتید مشهد، قم و تهران محقق شد. البته ناگفته نماند از مباحثه علمی فراوان با استاد راهنمای خویش، دکتر عباس اسماعیلیزاده و حجتالاسلام احمد یعقوبپور امام جماعت ظهر مسجد امام رضا(ع) دانشگاه نیز فیض بردهام.
.jpg)
آقای بیدسرخی به بیشترین وقت خود در تالار محققان کتابخانه حرم اشاره کردید؛ در پایان مصاحبه میخواهیم بدانیم شب و روزهایی که در این مکان گذراندهاید، مشمول چه خاطراتی است؟ و خوشحال خواهیم شد ما را به بیان یکی از آنها مهمان کنید.
مگر میتوان بالاتر از نفس کشیدن در جوار امام رئوف خاطره دیگری بیان کرد. همینقدر برایتان بگویم که طی دو سالی که وقتم شبانهروز در تالار محققان گذشت، توفیق داشتم، روزی سهبار به زیارت حضرت بروم و صبحها را با صرف صبحانه در چایخانه حضرت آغاز کنم. البته یک خاطره بد هم در این ایام دارم و آن هم خبر سانحه بالگرد شهید رئیسی بود که آن شب تا صبح، نه حس مطالعه داشتم و نه خواب به چشمم میآمد و فقط دعا میکردم زودتر خبری از پیدا شدن ایشان بشنوم. اما متاسفانه صبح با خبر شهادت ایشان مواجه گشتیم. البته ناگفته نماند که توفیق داشتم در دوران تولیتشان، چندباری ایشان را در حرم زیارت کنم و علاقهام به این شهید عزیز نیز در همین حرم اتفاق افتاد.
این مدرسه از قرن نهم هجریقمری تاکنون که در قرن پانزدهم هجریقمری قرار داریم، فقط صرفا جهت تحصیل طلاب در جوار امام رئوف نبوده و میتوان به کاربری آن از اوایل دهه ۱۳۸۰ شمسی به عنوان دارالقرآنالکریم نام برد. حدود سه دهه استفاده از این مکان تاریخی، تنها خلاصه به برگزاری جلسات و محافل قرآنی نبود؛ بلکه قرآنآموزان بسیاری در این مکان به سطوح بالای قرآنی رسیدهاند و در مسابقات ملی و بینالمللی خوش درخشیدهاند و برخی نیز اکنون در ردیف اساتید برجسته در نهادهای مختلف بهشمار میروند.
اما بعد تعمیرات یکساله اخیر این مدرسه، شاهد اتفاقات متفاوتتری نیز بوده که از جمله آنها میتوان به دفاعیه رساله دکتری علی بیدسرخی اشاره کرد. در اینباره، گفتوگویی با این دانشجوی علوم قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.

نمیدانم چقدر با مدرسه دودَر آشنا هستید. این مکان در دوره تیموری به منظور تحصیل علوم دینی در جوار عالم آل محمد(ع) بنا شده که تا قبل انقلاب هم دارای چنین کاربری بوده است. اما از اوایل دهه ۱۳۸۰ این مکان با عنوان دارالقرآنالکریم بین زائر و مجاور حضرت شناخته شده است. چند ماهی هم هست که اتفاقات متفاوتی در این مکان تاریخی رقم میخورد که یکی از آنها دفاعیه دکتری شما آن هم با موضوع قرآنی بود. آیا این اتفاق سرنوشتساز، غیر این مدرسه تاریخی میتوانست زیبایی مکان و بهترین خاطره علمی را برای شما بسازد؟
قطعا خیر. موضوع رسالهام یک موضوع مشکل و پرابهام بود. قریب به دو سال، خیلی شبها را در تالار محققان کتابخانه حرم گذراندم تا وقتم صرف رفتوآمد به خوابگاه نشود. شبانهروز در این مضجع شریف در حال پژوهش بودم و به حضرت میگفتم: آقا، خودتان مدرکم را بدهید. عنایت این امام رئوف موجب شد تا اولین دفاعیه رساله دانشگاه به نام حقیر زده شود و در سیام مهرماه با حضور اساتید، علما و جمعی از مسئولان علمی و فرهنگی آستان قدس رضوی، رسالهام با عنوان «دلالتهای مستقل قرآنی در روایات اهلبیت(ع)؛ اعتبار تفسیری، جایگاه روایی، گونهها و کارکردها» را دفاع کنم.
این رویداد علمی با عنوان طرح «رسم ارادت، به زبان علم» قرار است با دفاع رسالههای دکتری از سایر دانشگاهها و رشتههای مختلف علمی ادامه یابد. همانطور که اشاره کردید به عنوان اولین دانشجوی دکتری در این طرح هستید، میخواهیم بدانیم دفاعیه رساله دکتری شما در محضر سه داور و جمعی از صاحبان علم سخت بود یا در جوار عالم آل محمد(ع)؟
اتفاقا گفتم: تریبون را رو به حضرت بگذارند تا آرامشی از حضرت بهم منتقل شود. برایم سخت نبود، ابتدا کمی استرس داشتم که الحمدالله برطرف شد. اینکه قرعه بهنام من افتاد، در واقع باید گفت: ظاهرش همکاری آستان قدس و دانشگاه بود اما حقیقت باطن آن، لطف امام رئوف؛ چون معلوم نبود که چهزمانی رساله را دفاع کنم.

با نمره بالایی هم رساله خود را دفاع کردید...
حجتالاسلام سیدمحمدحسین راجی امام جماعت مغرب مسجد امام رضا(ع) واقع در دانشگاه فردوسی تعریف میکرد، شهید تهرانیمقدم برای اینکه طرح موشکی را طراحی کند، ۳ روز در حرم بوده و در دفتر نقاشی دخترک خود، طرح زده است. از اینرو، من هم تصمیم گرفتم پیش حضرت بروم و گشایش کارم را از او بخواهم؛ حرم توحید ناب است، تمرکزی که در این فضای معنوی داشتم خیلی در گشایش رساله پرابهامم موثر افتاد. نمره ۱۹.۵ هم ثمره همین توجهات حضرت بود.
جناب بیدسرخی نمیدانم چقدر با مشهد، بزرگان و شخصیتهای قرآنی این شهر آشنایی دارید. ما در شهر امام رضا(ع) نهتنها قاریان و حافظان و اساتید برجسته داریم، بلکه پژوهشگران، مفسران و هنرمندان بزرگ قرآنی نیز داریم که همه آنها به یُمن وجود امام هشتم(ع) به این توفیق دست یافتهاند. شما با تحصیل در این شهر و دفاعیه رساله دکتری خود در جوار حضرت، آیا ایده و اقدامی برای مهحوریتزدایی از قرآن دارید که آن را در روستا، شهر و استان خود پیاده کنید؟
طی جستجویی در شهر و استان خود، شنیدم فقط یک خانم داریم که حافظ کل قرآن است. ۳ سال میشود به استخدام آموزشوپروش درآمدهام و اکنون معاون پژوهشی مقطع متوسطه دوم پسرانه در شهر صحنه هستم، قرار است با توجه به تخصص و رشته تحصیلیام از سال آینده در دارالقرآن مدارس خدمت کنم. زمانی که دانشجوی مقطع کارشناسی بودم و در کرمانشاه درس میخواندم، نزدیک به زادگاهم بودم و در کانون فرهنگی و هنری شهدای بیدسرخ روستایمان، برای بچهها کلاس قرآن میگذاشتیم. انشاالله نیز بتوانیم دارالقرآن مدارس را گسترش داده و شخصیتهای قرآنی از بین دانشآموزان تحویل جامعه دهیم.

با توجه به اینکه شهر و استان شما ظرفیت قرآنی نداشت، چه عواملی موجب شد به سمت این رشته سوق پیدا کنید؟
پدرم بازنشسته سپاه و مانوس با قرآن بود، اگر بگویم امروز خود را مدیون او هستم گزافه نیست. علاقه به قرآن از بدو کودکی در خانه و توسط پدرم در من ایجاد شد. از آنجا که پدرم دوست داشت تنها پسرش و تهتغاری خانواده، تحصیلاتش را تا مقاطع بالا ادامه دهد. بنده هم به این آرزوی پدر جامعه عمل پوشاندم و در مسیری قدم گذاشتم که پدرم همیشه میگفت: «عشقم قرآن است». البته نباید عشق مادرم به حضرت رضا(ع) را نیز نادیده بگیرم. همیشه به او میگویم: تحصیلم در مشهد نتیجه دعاهای شماست. برادری داشتم که در کودکی فوت کرده بود. مادرم مشهد میآید و از حضرت پسری طلب کرده و نذر میکند که هر ساله او را برای زیارت مشهد بیاورد. شاید بیشتر از همه مادرم از تحصیلم در این شهر خوشحال بود. خیلی دوست داشتم پدر و مادرم در روز مراسم دفاعیه من حضور داشته باشند، اما شرایط فراهم نشد.
تحصیل در مشهد و در جوار امام رضا(ع) آن هم قریب به یک دهه با چه برکاتی برای آقای بیدسرخی همراه بوده است؟
مشهد همچون اقیانوسی بیکران، همه چیز برایم فراهم بود که مهمترین آنها بهره گرفتن از کتابخانه حرم و بیتوته در آن بود. بیشتر وقتم جهت مطالعه و پژوهش در تالار محققان میگذشت.
حوزه علمیه مشهد نیز مثل قم غنی بوده و اساتید برجستهای دارد، ولی متاسفانه گمنام هستند و اگر بخواهم یکی از آنها را نام ببرم که خیلی در پیشرفت رسالهام موثر بود، باید حجتالاسلام عبدالحمید واسطی را نام ببرم. مدرسه نوّاب هم زیاد رفتوآمد داشتم و در کتابخانه آنجا اجازه داشتم پایاننامهها را مطالعه کنم.
موضوع رسالهام ایجاب میکرد فراتر از مطالعه به دنبال پژوهش میدانی باشم که الحمدالله این زمینه در حوزهها، کتابخانهها و نشستن پای درس اساتید مشهد، قم و تهران محقق شد. البته ناگفته نماند از مباحثه علمی فراوان با استاد راهنمای خویش، دکتر عباس اسماعیلیزاده و حجتالاسلام احمد یعقوبپور امام جماعت ظهر مسجد امام رضا(ع) دانشگاه نیز فیض بردهام.
.jpg)
آقای بیدسرخی به بیشترین وقت خود در تالار محققان کتابخانه حرم اشاره کردید؛ در پایان مصاحبه میخواهیم بدانیم شب و روزهایی که در این مکان گذراندهاید، مشمول چه خاطراتی است؟ و خوشحال خواهیم شد ما را به بیان یکی از آنها مهمان کنید.
مگر میتوان بالاتر از نفس کشیدن در جوار امام رئوف خاطره دیگری بیان کرد. همینقدر برایتان بگویم که طی دو سالی که وقتم شبانهروز در تالار محققان گذشت، توفیق داشتم، روزی سهبار به زیارت حضرت بروم و صبحها را با صرف صبحانه در چایخانه حضرت آغاز کنم. البته یک خاطره بد هم در این ایام دارم و آن هم خبر سانحه بالگرد شهید رئیسی بود که آن شب تا صبح، نه حس مطالعه داشتم و نه خواب به چشمم میآمد و فقط دعا میکردم زودتر خبری از پیدا شدن ایشان بشنوم. اما متاسفانه صبح با خبر شهادت ایشان مواجه گشتیم. البته ناگفته نماند که توفیق داشتم در دوران تولیتشان، چندباری ایشان را در حرم زیارت کنم و علاقهام به این شهید عزیز نیز در همین حرم اتفاق افتاد.



















